تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزّوجلّ براى او ثواب مى نويسد و هر كسى كه او را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798217970




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یادی از روزهای حماسه و مقاومت سرآغاز عاشقی از درگیری‌های ایام انقلاب تا رقص عاشقانه در میان اروند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادی از روزهای حماسه و مقاومتسرآغاز عاشقی از درگیری‌های ایام انقلاب تا رقص عاشقانه در میان اروند
خبرگزاری فارس: سرآغاز عاشقی از درگیری‌های ایام انقلاب تا رقص عاشقانه در میان اروند
شهید خیرآبادی و چند نفر دیگر با فیض‌الله رفاقت نزدیکی داشتند، وقتی که شهید خیرآبادی در درگیری با منافقین در خیابان انقلاب ساری تیر خورد، پسرم او را به بیمارستان رساند اما خیرآبادی در بیمارستان به شهادت رسید.

به گزارش خبرگزاری فارس از مازندران، یکی از مهم‌ترین راه‌های اشاعه فرهنگ مقاومت نگاهی عالمانه به رویدادهای روزهای دفاع و احوالات و مناسک شهداست؛ از این رو خبرگزاری فارس در مازندران طی روالی ثابت گزارش‌هایی را در همین زمینه با نشستن پای صحبت‌های اهالی دفاع مقدس و خانواده‌های شهدا تولید می‌کند که در ادامه نسخه‌ای دیگر از این میراث ماندگار از نظرتان می‌گذرد. * پسرم راه امام حسین (ع) را انتخاب کرد رخساره میثاقی مادر شهید فیض‌ا‏‎لله‎‏ بابایی بیان می‌کند:‏ خداوند 8 فرزند، 4 پسر و 4 دختر به ما داد که فیض‌الله‎‏ سومین فرزند ما بود. دورانی که فیض‌الله را وضع حمل می‌کردم به بیماری سختی دچار شدم، پس از تولدش مرا به بیمارستان بردند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم و به همین خاطر فیض‌الله مدتی شیر خاله‌اش را خورد و پس از مدتی به او فقط حلوا و آب گرم می‌دادم تا کمی بهتر شدم و خودم به او شیر دادم.

فیض‌الله از کودکی بسیار مظلوم، دلسوز، صادق و باتقوا بود، هیچ‌وقت با صدای بلند با کسی صحبت نمی‌کرد، احترام بزرگترها را حفظ می‌کرد. از دوران کودکی اهل نماز و عبادت و رعایت حلال و حرام بود و در اوقات بیکاری در کار کشاورزی به من کمک می‌کرد، آنقدر به انجام واجبات و ترک محرمات اهمیت می‌داد که یک بار در سن 10 یا 11 سالگی زمانی که در حال رفتن به سرزمین کشاورزی بود، ساعتی پیدا کرد، آن را به من داد تا صاحب آن را پیدا کنم؛ وقتی صاحب ساعت پیدا شد، در قبال این کار، خواست پولی به فیض‌الله بدهد اما او قبول نکرد. در فعالیت‌های انقلابی، شرکتی فعال داشت و در راهپیمایی‌ها و تظاهرات و شعارنویسی حضور چشم‌گیری داشت. در اوج فعالیت‌های انقلابی، در ساری تحصیل می‌کرد، همراه با دیگر مبارزان انقلاب در این فعالیت‌ها شرکت می‌کرد و در پایین کشیدن مجسمه شاه ملعون در میدان شهدای ساری به همراه برادرانش شرکت داشت، در آن روز یک سرباز و یک نیروی حزب‌اللهی توسط یک سروان به شهادت رسیدند. شهید خیرآبادی و چند نفر دیگر با فیض‌الله رفاقت نزدیکی داشتند، وقتی که شهید خیرآبادی در درگیری با منافقین در خیابان انقلاب ساری تیر خورد، پسرم او را به بیمارستان رساند اما خیرآبادی در بیمارستان به شهادت رسید. فیض‌الله شیفته امام (ره) بود و همیشه می‌گفت: «راه ما و هدف ما، ولایت است و امام، قرآن و اسلام ما راه امام (ره) است». پس از پیروزی انقلاب و با تشکیل بسیج، پایگاه بسیج روستا را تأسیس کرد که در حال حاضر پایگاه به نام ایشان است.

قبل از شروع جنگ به‌خاطر درگیری منافقین با نیروهای انقلاب در کردستان، مدت 3 ماه در این منطقه حضور یافت و پس از این که جنگ تحمیلی شروع شد، به جنوب رفت و در عملیات‌های مختلف شرکت کرد. او راهش را انتخاب کرده بود و به همین خاطر هم در هنگام رفتنش با او مخالفت نمی‌کردم و به همه می‌گفتم پسرم راه امام حسین (ع) را انتخاب کرد و کسی به او اجبار نکرد. پسرم فیض‌الله مربی آموزش بود و به نیروهای بسیجی آموزش نظامی و رزمی می‌داد، با اینکه ازدواج کرد و یک دختر چندماهه داشت با وجود مخالفت فرماندهان سپاه، به جبهه رفت و در منطقه فاو و عملیات والفجر 8 به شهادت رسید و در آرامگاه شهدای روستای بالادزا ساری به خاک سپرده شد. * دیدار آخر ام‌کلثوم فرجی همسر شهید سید رضا محرومی می‌گوید: ‏من اهل بابل هستم که در سال 1356 با شهید سیدرضا محرومی‌ ازدواج کردم و حاصل ازدواج ما 6 فرزند، 5 دختر و یک پسر است. سید رضا کارمند صنایع چوب و کاغذ بود؛ وقتی با او ازدواج کردم دیدم او همانند دیگر انقلابیون، فعالیت‌های انقلابی مثل پخش اعلامیه و اطلاعیه‌های حضرت امام (ره)، شعارنویسی و شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات را دنبال می‌کند.

سید رضا فردی خانواده‌دوست، مهربان، دلسوز و اهل دستگیری از محرومان بود، به نماز اول وقت و شرکت در نماز جمعه و احترام به بزرگ‌ترها اهمیت می‌داد و به حلال و حرام توجه بسیار داشت. با اینکه ما دارای 6 فرزند کوچک بودیم و زندگی سختی داشتیم، سال خمسی‌اش مشخص بود و به موقع خمس مالش را پرداخت می‌کرد، وقتی جنگ عراق علیه ایران شروع شد او هم مانند دیگر مردان غیور کشورمان اولین‌بار در سال64 به مناطق عملیاتی رفت و به‌صورت بسیجی در جنگ شرکت کرد. هر بار رفتنش 8 الی 9 ماه طول می‌کشید، هر وقت از جبهه می‌آمد، فرزندان بزرگ‌تر به سمت او می‌رفتند و کوچکترها نسبت به پدر احساس غریبی می‌کردند چون دیر به دیر پدرشان را می‌دیدند. سید رضا به بچه‌هایش علاقه زیادی داشت و هر وقت که از سر کار می‌آمد همیشه با دست پر بود و با وجود خستگی که داشت با بچه‌ها بازی می‌کرد. با این همه کار کردن و خستگی، هرگز بداخلاقی یا بدرفتاری از همسرم ندیدم.‏ اولین بار که می‌خواست به جبهه برود، کمی‌ مخالفت کردم و به او گفتم که ما 6 فرزند داریم من تنها با 6 فرزند کوچک چه کار کنم ولی وقتی شور و اشتیاق او را می‌دیدم، مجبور بودم که با رفتنش موافقت کنم اما زمانی که قصد داشت تا برای سومین بار به جبهه برود با او مخالفت کردم اما او در جوابم گفت: «الان به وجود من نیاز است اگر الان نروم پس کی بروم؟ اگر دوست نداری بمانی و زندگی کنی می‌توانی بروی! من، برادران و خواهرانم بدون پدر و مادر بزرگ شدیم بگذار بچه‌های من هم بدون ما بزرگ شوند ولی اگر دوست داری بمان و بچه‌ها را خوب تربیت کن و تا جایی که امکان دارد شرایط تحصیل را برای فرزندان‌مان مهیا کن». به شدت نسبت به حفظ حجاب دغدغه داشت.

برای آخرین بار که رفت، در منطقه سقز مجروح شد، هم شیمیایی شد و هم موج انفجار او را گرفت. زمانی که او را به خانه آوردند همانند یک جسم بی‌روح بود و مدام در بیمارستان‌های تهران و ساری تحت درمان بود و پس از 22 روز در یکی از بیمارستان‌های تهران به شهادت رسید و جنازه‌اش را به بالادزا آوردند تا بچه‌ها برای آخرین بار با پدرشان دیدار کنند.‏ بزرگ کردن بچه‌ها برایم سخت بود ولی با توکل به خدا و کمک شهید، بچه‌ها را بزرگ کردم و سر و سامان دادم. انتهای پیام/3141/غ30/

95/05/27 :: 13:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن