تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى‏كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798040990




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دوستان از یار سفرکرده سخن می گویند


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: تکمله یی بر مراسم تشییع روانشاد احمد علامه ی دهر دوستان از یار سفرکرده سخن می گویند تهران- ایرنا- یکی دیگر از نام آوارانِ گمنام قافله ی هنر، آرام و خاموش به سوی خالقِ اصیل هنر پرکشید؛ احمد علامه ی دهر. هنرمند و بازیگر سر به زیر شیرازی، چشم سَر داد تا دیده ی سِر بینَش دهند، از برای تماشای زیبایی مطلق، بارخدایی که زیبا است و زیبایی را دوست می دارد و ارج می نهد.


قرار گذاشته شده است؛ محوطه ی تالار وحدت که میعادگاه آشنایی است برای اهل هنر و علاقه مندانشان. این محوطه ی باز سرسبز، به نوعی تبدیل شده است به آخرین منزل دنیایی جماعت هنرباز و هنرنواز و این بار، دور فلک، قرعه به نام علامه ی دهر زد تا او سوار بر مرکب چوبین به این صحنِ پر ماتم درآید و لحظه یی توقف کند برای دیدار آخر و پس از آن راهی خانه ی خاکی کوچک اما ان شاءالله وسیع خود گردد.دوستانش آمده اند و دوستدارانش نیز؛ گرچه به رسم چنین مراسم هایی شمارشان از آنچه انتظار می رود کم تر است و جای خالی افرادی که وظیفه داشتند حاضر باشند برای بدرقه ی دوست و همکار مسافر خویش، به چشم می آید، اما آن ها که آمده اند، برای نمایش نیامده اند و اندوهِ از دست دادن دوست را می توان در چهره و نگاهشان خواند. دمشان گرم که از یاد نبرده اند رفیق قدیمی را و این نکته را که روزی همه ی ما چه بخواهیم، چه نخواهیم سوار بر مرکب چوبین خواهیم شد.به هر سوی نگاه می کنم، هنرمندی را می بینم؛ اصغر همت، کریم اکبری مبارکه، حبیب دهقان نسب، داوود فتحعلی بیگی، ایرج راد، احمدرضا اسعدی، جلیل فرجاد، آتش تقی پور، علی رویین تن، زهرا سعیدی و نقی سیف جمالی، تنها بخشی از افرادی هستند که آمده اند برای تسلی دادن به خانواده ی داغدارِ علامه ی دهر. هنوز پیکر بازیگرِ حالا «روانشاد» را نیاورده اند و دخترش که بی تاب پدر شده، طاقت نمی آورد و با دو دیده ی تَر می رود و جلو در ورودی منتظر می ماند تا پدر بیاید. ناگهان بازیگری را می بیند که موی و محاسن سفید بلندش، پدر را به یادش می آورد و فریاد زاری سر می دهد که «پدرم آمد...».به هر روی جسم رنجورِ رسته از درد احمد علامه ی دهر بر سر دست دوستدارانش وارد محوطه ی تالار می شود و لحظه هایی پس از آنکه در وصف وی و در غمِ وی سخنانی سر داده می شود، باز بر روی دست دوستان و همکاران و علاقه مندانش با همه وداع می کند و می رود برای رسیدن به اولین شب آرامش.کنار آمبولانس نقره یی، پرویز بزرگی را می بینم، بازیگری که در تفنگ سرپُر، اثر امرالله احمدجو، با مرحوم علامه ی دهر هم بازی بود. علامه ی دهر در آن مجموعه ی تلویزیونی، نقش «شعبان» را بازی می کرد و بزرگی، ایفاگر نقش یکی از افسران روس بود. اثر بهت و اندوه در چهره اش هویدا است، از او خواهش می کنم دقیقه یی چند درباره ی همکار رفته اش بگوید و او که هنوز رفتن احمد را باور نکرده، از عادت اهل زمانه می گوید که: «در پی مرگ هر عزیز، همه از خوبی ِ مطلق وی سخن می گویند که چه ها بود، اما احمد علامه ی دهر به راستی آدم زلال و شریف و مؤدبی بود و برخلاف برخی ها که درباره ی افراد غلو می کنند، هرچه امروز درباره ی علامه ی دهر گفته شد، حقیقت داشت».بازیگر مجموعه ی «پشت کوه های بلند» از روزهای همکاری در «تفنگ سرپر» هم گفت: «دو سال کامل با ایشان در بیابان ها مشغول کار بودم اما هیچ گاه ندیدم که اخم به چهره داشته باشد و ناراحت شود. همیشه مسرور و شاد بود و انرژی به گروه می داد و همیشه تشتت و فشارهای گروه را با رفتار خود خنثی می کرد».بزرگی کلام خود را با افسوس پایان می دهد: «متأسفانه امروز هنرمندان ما تا به سنی می رسند که استاد می شوند و پیر هنر می گردند و باید از تجربه های آن ها آموخت و دریافت کرد، خیلی زود آن ها را از دست می دهیم. اخلاق علامه ی دهر، الگو بود، اما می دانم که هنوز هم خیلی ها از مرگ او خبر ندارند».با پرویز بزرگی خداحافظی می کنم و در پیاده رو کنار تالار، کریم اکبری مبارکه را می بینم. چند قدمی با او همراه می شوم و وی می خواهد از همکاری های خود با علامه ی دهر در تیاتر بیا تا گل برافشانیم و سریالی به کارگردانی مجتبی یاسینی و مجموعه ی مختارنامه بگوید، که به جلو اتوبوس می رسیم و چون وی می خواهد دوست خود را تا بهشت زهرا نیز همراهی کند، عذر می خواهد صحبت را رها کرده، سوار اتوبوس می شود. با «بن شمیط» مختارنامه خداحافظی می کنم و به «اسماعیل بن کثیرِ» آن مجموعه سلام می گویم؛ محمد یگانه. او هم متأثر از این ضایعه، می گوید که: «امروز همه ی با هم بودن ها و صحبت هایم با علامه ی دهر، فریم به فریم جلو چشمانم به تصویر کشیده شد و زبانم از بیان آن لحظه ها قاصر است». این بازیگر قدیمی تئاتر از هم اتاق بودن خود با علامه ی دهر در سفرهای مختارنامه هم می گوید و غم خود را اینچنین بیان می کند: «در از دست دادن علامه ی دهر، کاری جز افسوس خوردن نمی توانم بکنم. این مرد انسانی بود که دوست داشت دیگرانی که با او هستند همه شاد خوش باشند. هیچ گاه نه سختی کار و نه حرف کسی او را رنجیده خاطر نمی کرد.وی انسان هنرمندی بود که بسیاری از توانایی های هنری اش بر دیگران پوشیده ماند. او خطاط و نقاش و طراحی زبردست بود و افزون بر این، کاشی کار درجه ی یکی بود که در کشورهای حاشیه ی خلیج فارس اثرهای هنرمندانه یی خلق کرده است. همچنین تئاتر سنتی را بسیار خوب می دانست و شاگردانی تربیت کرده است. به طور کلی علامه ی دهر عمر خود را در هنر سپری کرد و عارضه یی هم که مرگش را رقم زد، سر صحنه ی هنر رخ داد».کمی آن سوتر از محمد یگانه ی عزیز، هنرمند پرسابقه ی تئاتر و تلویزبون، کاظم هژیرآزاد ایستاده است . او گرچه در مختارنامه به صورت هم زمان با علامه ی دهر بازی نداشت، اما در مجموعه ی «زمانی برای عاشقی» با این بازیگرِ سفرکرده هم بازی بود. وی نیز مغموم است و برایم از تواضع علامه ی دهر می گوید: «وی بسیار مرد خونگرمی بود و با گرمای شیرازی خود، محفل را گرم می کرد. او جزو انجمن بازیگران بود که خود بنده او را در این انجمن ثبت نام کردم و مدارک او را با آقای حمید مظفری بررسی کردیم. خاطرات خوبی از احمد علامه ی دهر دارم، چه در صحنه، چه خارج صحنه. وی هرگاه وارد خانه ی تئاتر می شد، می گفت طرحی دارم برای دور هم جمع شدن دوستان صاحب نام، تا گرد هم آیند و من نقاشی آن ها را بکشم و این، به خاطر آن بود که وی نقاش بسیار ماهری هم بود. البته وی گریمور هم بود و در شیراز گریم می کرد». هژیرآزاد از مرگ همکار شیرازی خود، با دریغ یاد می کند و کلام خود را این طور ادامه می دهد: «علامه ی دهر خیلی زود رفت؛ 62 سال، سنّ کمی برای رفتن او بود و مرگش ضایعه یی بزرگ است برای خانواده ی هنرمند و فرهنگی اش و برای همه ی دوستانش که او را می شناختند. برای این اتفاق بسیار متأسفم».همه می روند، محوطه ی تالار دوباره خلوت می شود و اکنون که این سیاهه را می نویسم، به احتمال بسیار احمد علامه ی دهر در آغوش سرد خاک خفته است. امیدوارم روحش در جوار رحمت حضرت حق، آرامش حقیقی را تجربه کناد.فراهنگ** 3067**1601**






13/05/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن