پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850145021
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2) نويسنده:دکترسيد حميدرضا علوي دراين قسمت هر کدام از موارد به ترتيب و بالاستقلال با توجه به متون ديني مورد بررسي قرار خواهند گرفت . 1 ـ طلب عزت فقط ازخدا حضرت علي (ع) مي فرمايد :هرکس از غير خدا عزت جويد ،آن عزت ( ظاهري ) وي را هلاک و نابود خواهد ساخت . (1) در تفسير نمونه ذيل آيه ي « الذين يتخذون الکافرين اولياء من دون المومنين ايبتغون عندهم العزه فان العزه لله جميعاً ) (2) اين گونه آمده است : اين آيه به همه ي مسلمانان هشدار مي دهد که عزت خود را در تمام شؤون زندگي ،اعم از شؤون اقتصادي و فرهنگي و سياسي و مانند آن ، در دوستي با دشمنان اسلام نجويند ،بلکه تکيه گاه خود را ذات پاک خداوندي قرار دهند که سرچشمه ي همه ي عزت ها است و غيرخدا (دشمنان اسلام ) نه عزتي دارند که به کسي ببخشند و نه اگر مي داشتند قابل اعتماد بودند ،زيرا هر روز که منافع آنها اقتضا کند فوري صميمي ترين متحدان خود را رها کرده و به سراغ کارخويش مي روند ، گويي هرگزبا هم آشنايي نداشتند ؛چنان که تاريخ معاصرشاهد بسيار گوياي اين واقعيت است . (3) درتفسيرمنهج الصادقين در تفسير آيه ي شريفه ي «فان العزه لله جميعا » اين گونه آمده است :نصب ( جميعاً ) برحال است ، يعني در حالتي که جميع عزت از جانب حضرت عزت است پس متعزز نيست کسي که وي او را عزيزنگردانيده است و او ـ سبحانه ـ عزت را براي اولياي خود نوشته است . (4) همچنين در تفسير مجمع البيان در تفسير آيه ي شريفه ي (سبحان ربک رب العزه عما يصفون ) (5) اين گونه آمده است :منزه است خداوندت و پروردگارت که مالک عزت است .عزيز مي کند از پيامبران و اوليا آن را که بخواهد .غيرازخداوند کسي مالک عزت دادن نمي باشد . (6)بنابراين بايد تمامي صاحبان قدرت بدانند و آگاه باشند که قدرتمندتر از آنان هم وجود دارد ،و بالاتر از تمامي قدرت و قوت ها ، قدرت ذات لايزال الهي است که هيچ قدرت و قوتي جز به واسطه ي او ينست :«و لاحول و لا قوه الا بالله » و لذا همگي نسبت به آن ذات قيوم بي نهايت خوار و ذليل و بي مقدارند :«کل عزيز داخل تحت القدره فذليل » (7) بدون ترديد ،اوج شان و عزت آدمي نيز در آن است که در مقابل ذات لايتناهاي الهي خود را ذره ي حقير و ناقابل بيابد و با اتصال و وحدت خود با آن کل ،به بي نهايت وصل گردد و به عزتمندترين عنصر روزگار مبدل گردد . اين جاست که قرآن کريم نيز بر اين حقيقت مجزوم و مسلم صحه مي گذارد و مي فرمايد :هرآن کس که عزت طلبد پس تمامي عزت از آن خداست . (8) خداوند نه تنها خود مالک و صاحب عزت است « رب العزه »،بلکه با توجه به معناي دوم « رب » پرورش دهنده و رشد دهنده ي عزت در آن دسته ازبندگان خود که شايستگي مقام عزت را يافته اند نيز مي باشد ؛ لذاست که مي فرمايد :عزت ازآن خدا و ازآن رسولش و از آن مومنين است .(9) به همين دليل است که او خود عزت را به هرکه بخواهد ـ يعني هر کس لياقت آن را داشته باشد ـ مي دهد :«تعزمن تشاء » (10) و لازم نيست آدميان براي به ظاهر عزيز شدن خود عزت را از غير خدا که توانايي آن را ندارند بطلبند :«ايبتغون عندهم العزه فان العزه لله جميعاً » (11) حال که تمامي عزت ها به دست خداست : «ان العزه لله جميعا » (12) و خوبي ها همگي به دست اوست :«بيدک الخير » (13) لذا به راستي بايد گفت خدا براي ما کافي است :«حسبنا الله و نعم الوکيل » (14) و هرگز نبايد از گفتار کساني که عزت را ازغيرخدا مي طلبند و در چيزي غير از او مي يابند دلتنگ و محزون گرديد : «و لايحزنک قولهم » (15) و بايد با استمداد از خدا صبرکرد و ازمکرها و نيرنگ هاي کفارو مشرکين مغموم و دلگيرنشد ،زيرا خدا با کساني است که ايمان آوردند و نيکوکارشدند :«و اصبر و ما صبرک الا بالله و لاتحزن عليهم و لا تک في ضيق مما يمکرون ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون » (16) به همين علت است که اگر خداوند مومنين را نصرت عطا فرمايد هيچ کس بر آنان غالب نخواهد شد ،اما اگر او آنان را خوار و بي عزت سازد ،آن گاه هيچ کس غير از خود وي نخواهد توانست به آنان فتح و پيروزي عنايت فرمايد .لذا فقط بايد بر او توکل نمود :«ان ينصرکم الله فلاغالب لکم و ان يخذلکم فمن ذا الذي ينصرکم من بعده و علي الله فليتوکل المومنون » (17) قرآن کريم مي فرمايد :فتح و پيروزي جز از جانب خدا ينست ؛ خدايي که داراي عزت و حکمت است : «و ما النصرالا من عندالله العزيزالحکيم »(18) و يا آن که او هر کس را بخواهد نصرت عطا مي کند که او عزتمند و رحيم است : « ينصرمن يشاء و هو العزيز الرحيم » (19) آنان که دوستان و ياوران خود را از اهل دنيا برمي گزينند ،خداوند هرگز به آنان عزت نخواهند بخشيد . بيهوده نيست هنگامي که مشاجره اي بين امام علي (ع) و عثمان درگرفت و مغيره به عثمان گفت : من به جاي تو پاسخگوي او خواهيم بود ، امام (ع) به مغيره فرمود : « به خدا سوگند ، خدا به کسي که تو ياورش باشي عزت نمي دهد و کسي که دستش را بگيري از جاي به پا نخواهد خاست . (20)»(21)2 ـ بندگي و اطاعت خدا : بندگي خدا به آدمي عزت خواهد بخشيد و لذاست که امام علي (ع) در مناجات خود خطاب به خداوند عرض مي کند : «خدايا ،همين قدر براي عزت من کافي است که بنده ي تو باشم و همين اندازه براي فخر و مباهات من کفايت مي کند که تو پروردگارم باشي » (22)واژه ي زيباي «عبد » يادآورمقام عبوديت و تسليم بودن آدمي در مقابل پروردگار خويش و اطاعت کامل خداوند است . به همين لحاظ است که حضرت علي (ع) مي فرمايد : « کسي که خداوند سبحان را اطاعت کند عزيز و قوي خواهد شد . (23) همچنين حضرت رسول اکرم (ص) مي فرمايد : «خداوند هر روز مي گويد که من پروردگار عزتمند شما هستم . پس هر کس عزت دو جهان را مي طلبد بايد از آن عزتمند و عزيز اطاعت کند » (24) اصولاً عزت دنيا و آخرت لازم ملزوم يکديگرند . مگر مي شود انساني در دنيا از عزت حقيقي که خدا به او عنايت فرموده برخوردار باشد اما در آخرت عزيز نباشد و يا انساني درآخرت عزيزباشد اما در دنيا فاقد عزت حقيقي باشد ؟ حضرت امام جعفرصادق (ع) مي فرمايد : «براي کسي که خود را براي خدا خوار و ذليل نسازد هيچ گونه عزتي نخواهد بود ، و همچنين انساني که نسبت به خداوند تواضع و فروتني نورزد ،هيچ رفعت و سربلندي نخواهد داشت » (25) خوار و ذليل ساختن خود در برابر خداوند نيز دقيقاً بيانگر مقام عبوديت و بندگي و تسليم در مقابل خداي تعالي است و لذا تعالي بخش و عزت آفرين خواهد بود . يکي از بالاترين مظاهربندگي خدا محترم شمردن اوامر الهي است . رسول خدا (ص) مي فرمايد : «امرالهي را عزيز بشمار تا آن که خدا تو را عزيزکند » (26) و آنان که با تمام وجود به ياري خدا و دين مي شتابند بايد بدانند و مطمئن باشند که « خداوند متکفل ياري کسي شده که او را ياري نمايد و عزت کسي که او را عزيز دارد(27)».(28) 3 ـ تقواي الهي گناه به منزله ي آلودگي و زشتي براي روح زيبا و فطرت پاک آدمي است و تقوا ، نيروي بازدارنده اي است که آدمي را از ارتکاب گناهان باز مي دارد و لذا انسان را از زشتي و آلودگي محفوظ مي دارد و به او عزت مي بخشد.رسول اکرم (ص) مي فرمايد :«هرکس مي خواهد عزت مندترين مردم باشد بايد نسبت به خداي عزوجل تقوا داشته باشد » (29) و علي (ع) هيچ عزتي را عزيزتر از تقوا نمي شمارد . (30) حضرت علي (ع) مردم را به تقواي الهي و ترس ازخدا سفارش مي کند و ترس از خدا را عاملي مي داند که آدميان را « به پناهگاه هاي استوار،و منزلگاه هاي پر عزت و اعتبار در روزي که ديده ها باز مانده است » (31) هدايت مي کند . (32) 4 ـ ايمان حضرت امام محمد باقر(ع) يکي از سه خصلتي را که خداوند براي انسان مومن عنايت فرموده ، عزت در دنيا و آخرت مي داند . (33) به طورکلي ،ايمان که از ريشه ي « امن » گرفته شده است ،حالتي از امنيت و آرامش معنوي به آدمي مي بخشد که انسان به راستي از هيچ چيز و هيچ کس غير از خدا نمي هراسد و خاطر و ذهن او از هر گونه تشويش و اضطراب و دغدغه ي دنيوي فارغ و رها مي گردد و زندگي و حيات او حياتي طيبه و معقول و مشحون از شادي اصيل و پايدارمي شود .روح بلند اين چنين انساني هرگز از گناه لذتي دريافت نمي دارد و انجام خوبي ها موجب لذتي حقيقي در وي مي گردد . لذا او به دور از هرگونه غرور و تکبر ، احساس عزت نفسي حقيقي مي نمايد و ديگران نيز او را سرافراز و سربلند مي بينند و در آخرت نيز سرافرازي و عزت از آن او خواهد بود و اين جاست که سخن حکيمانه ي فوق در مورد چنين شخصي مصداق مي يابد . 5 ـ درک وجود و محضر پيامبر اکرم (ص) و اطاعت و فرمانبرداري از او هر کس رسول خدا (ص) را اطاعت کند ، خدا را اطاعت کرده است و هر آن کس خدا را اطاعت نمايد قطعاً عزيزخواهد شد و عزت خواهد يافت ؛ چنان که خود پيامبر اکرم (ص) که در اوج اطاعت الهي بود ، عزيزترين فرد عالم در نزد خدا خواهد بود . علي (ع) مي فرمايد : در پرتو نعمت وجود پيامبر اکرم (ص) « امور آنان در سايه ي قدرت کامل استوار گرديد و در سايه ي عزتي پيروز قرار گرفتند ، و حکومتي ثابت و پايدارنصيبشان گرديد ، پس آنان حاکم و زمامدار جهانيان شدند و سلاطين روي زمين گشتند ، و مالک و فرمانرواي کساني شدند که قبلاً بر آنها حکومت مي کردند ، و قوانين و احکام را درباره ي کساني به اجرا گذاردند که قبلاً درباره ي خودشان اجرا مي نمودند . کسي قدرت درهم شکستن نيروي آنان را نداشت و احدي خيال مبارزه با آنان را در سر نمي پروراند » (34) حضرت علي (ع) از برخي گذشتگان بدين صورت ياد مي کنند : قبل از نعمت وجود پيامبر اسلام (ص) « نه کسي داشتند تا آنها را دعوت به حق کند و به او پناهنده شوند ، و نه سايه ي الفت و اتحادي که به عزت و شوکتش تکيه نمايند .اوضاع آنان متشتت ، قدرت ها پراکنده ،و جمعيت انبوهشان متفرق بود ، در بلايي شديد و در ميان جهالتي متراکم فرو رفته بودند ، دختران را زنده به گور مي کردند ، بت ها را مورد پرستش قرار مي دادند و قطع رحم و غارت هاي پي در پي درميان آنان رواج داشت » (35) اميرالمومنين علي (ع) بيان مي دارد در پرتو وجود عزيز پيامبر اکرم (ص) ذليلان محروم عزت يافتند ، و عزيزان خودخواه ( که به ظاهر خود را عزيز مي پنداشتند ) ذليل و خوار گرديدند ، (36) زيرا خداوند ارکان اسلام را در برابرآنان که با آن به ستيزه بر مي خيزند عزت بخشيده و استوار نموده است . (37) 6 ـ اتحاد و پيوستگي حضرت علي (ع) در زمان خود ، عرب را « از نظر تعداد کم ،اما با پيوستگي به اسلام فراوان ، و با اتحاد و اجتماع و هماهنگ عزيز و قدرتمند » (38) معرفي مي کند . (39) اتحاد و وحدتي که در پرتو اسلام و توسل و تمسک همه ي مردم به احکام اسلامي شکل مي گيرد ،عزت ،صلابت و قدرتي به اجتماع و جامعه ي اسلامي مي بخشد که حقيقتاً درمقابل هرگونه قدرت خارجي شکست ناپذيرخواهد شد ،چنان که مصداق واقعي چنين حقيقتي را اميرالمومنين (ع) در سخن فوق بيان مي دارد . همچنين علي (ع) ،حالات مومنين عزتمند را در حالت حفظ وحدت و اتحاد و حالات ذلت و خواري آنان را در هنگام تفرقه و اختلاف اين گونه توصيف و مقايسه مي کند : «بنگريد آنها چگونه بودند : هنگامي که جمعيت هاشان متحد ، خواسته ها متفق ، قلب ها و انديشه ها معتدل ،دست ها پشتيبان هم ، شمشيرها ياري کننده ي يکديگر ، ديده ها نافذ و عزم ها و مقصودشان همه يکي بود ، آيا آنها مالک و سرپرست اقطار زمين نگرديدند ؟ و آيا زمامدار و رئيس همه ي جهانيان نشدند ؟ از آن طرف ، پايان کار آنان را نيز نگاه کنيد :آن هنگام که پراکندگي در ميان آنها واقع شد ،الفتشان به تشتت گراييد ، اهداف و دل ها اختلاف پيدا کرد ، به گروه هاي متعددي تقسيم شدند و در عين پراکندگي با هم به نبرد پرداختند ، [ در اين هنگام بود که ] خداوند لباس کرامت و عزت از تنشان بيرون کرد ،و وسعت نعمت را از آنان سلب نمود ، تنها آنچه از آنها باقي مانده سرگذشت آنان است که در بين شما به گونه ي درس عبرتي براي آنها که بخواهند عبرت گيرند ، ديده مي شود » (40) پي نوشتها : 1 ـ «من اعتزبغيرالله اهلکه العز » ( ميزان الحکمه ، ج 3 ، ص 443 ) .2 ـ نساء / 139 .3 ـ مکارم شيرازي ، ناصر ، تفسير نمونه ، ج 4 ، ص 170 .4 ـ کاشاني ، ملا فتح الله ، منهج الصادقين في الزام المخالفين (تفسير کبير ملا فتح الله کاشاني ) ، ج 3 ، ص 132 .5 ـ صافات / 180 .6 ـ ترجمه ي تفسير مجمع البيان ، ترجمه : گروه مترجمين ، ج 21 ، ص 63 .7 ـ بحارالانوار ، ج 78 ، ص 54 ؛ تحف العقول ، ص 53 ، ميزان الحکمه ، ج 6 ، ص 286 .8 ـ فاطر / 10 : « من کان يريد العزه فلله العزه جميعاً » .9 ـ منافقون / 8 : « و لله العزه و لرسوله و للمومنين » .10 ـ آل عمران / 126 .11 ـ نساء / 139 .12 ـ يونس / 65 .13 ـ آل عمران / 26 .14 ـ آل عمرا / 173 .15 ـ يونس / 65 .16 ـ نحل / 127 ـ 128 .17 ـ آل عمران / 160 .18 ـ آل عمران / 126 .19 ـ مريم / 5 .20 ـ « قو الله ما اعز من انت ناصره و لا قام من انت منهضه » ( نهج البلاغه ، خطبه ي 135 ) .21 ـ آشتياني و امامي ، ترجمه ي نهج البلاغه ، ص 70 .22 ـ « الهي کفي بي عزا ان اکون لک عبدا و کفي بي فخرا ان تکون لي ربا » ( بحار الانوار ، ج 77 ، ص 40 ؛ ميزان الحکمه ، ج 6 ، ص 292 ). 23 ـ « من اطاع الله سبحانه عز و قوي » ( الحياه ، ج1 ، ص 430 ) .24 ـ « ان الله يقول کل يوم : انا ربکم العزيز ؛ فمن اراد عز الدارين فليطع العزيز » ( کنز العمال ، خطبه ي 43101 ؛ ميزان الحکمه ،ج 6 ، ص 290 ) .25 ـ «اعلم انه لا عز لمن لا يتذلل الله ، و لا رفعه لمن لا يتواضع لله » ( بحار الانوار ، ج 78 ، ص 249 ؛ ميزان الحکمه ، ج 1 ، ص 290 ) .26 ـ « اعز امر الله يعزک الله » ( کنز العمال ، خطبه ي 43102 ؛ ميزان الحکمه ، ج 6 ، ص 291 ) .27 ـ « فانه جل اسمه قد تکفل بنصر من نصره و اعزاز من اعزه »(نهج البلاغه ، نامه ي 53 ) .28 ـ آشتياني و امامي ،ترجمه ي نهج البلاغه ، ص 172 ) .29 ـ « من اراد ان يکون اعز الناس فليتق الله عزوجل » ( بحارالانوار ، ج 70 ، ص 285 ؛ ميزان الحکمه ،ج 6 ، ص 291 ) .30 ـ « و لا عز اعز من التقوي » ( نهج البلاغه ، حکمت 371 ) .31 ـ شهيدي ، سيد جعفر ؛ ترجمه ي نهج البلاغه ، ص 230 .32 ـ « اوصيکم عباد الله بتقوي الله فانها الزمام و القوام ، فتمسکوا بوثائقها ، و اعتصموا بحقائقها تول بکم الي الا کنان الدعه ، و اطان السعه ،معاقل الحرز و منازل العز في يوم تشخص فيه الابصار » ( نهج البلاغه ، خطبه ي 195 ) .33 ـ فروع کافي ، ج 8 ، ص 243 ؛ ميزان الحکمه ، ج 6 ، ص 288 .34 ـ آشتياني و امامي ، ترجمه ي نهج البلاغه ، ص 14 .35 ـ همان ، ص 117 .36 ـ همان : ص 47 . « اعز به الذله ، و اذل به العزه [ نهج البلاغه ، خطبه ي 96 ] .37 ـ « و اعز ارکانه علي من غالبه » [ همان ، خطبه ي 106 ] .38 ـ آشتياني و امامي ، ترجمه ي نهج البلاغه ، ص 74 .39 ـ « و العرب اليوم و ان کانوا قليلاً ، فهم کثيرون بالاسلام ،عزيزون بالاجتماع »( نهج البلاغه ، خطبه ي 146 ) .40 ـ آشتياني و امامي ، ترجمه ي نهج البلاغه ، صص 116 ـ 117 .منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 8/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2)-بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2) نويسنده:دکترسيد حميدرضا علوي دراين قسمت هر کدام از موارد به ترتيب و ...
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (5)-بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ... (2) در تفسير مجمع البيان در مورد آيه ي مذکور اين گونه آمده است :براي خدا عزت است به ...
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (3)-بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني ... (2)توجه در سخنان فوق نشان مي دهد که بايد ياور قرآن بود تا شکست ناپذير گرديد ...
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (4)-بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ... (2) 15 ـ قناعت حضرت علي (ع) مي فرمايد : « قناعت ،انسان را به سوي عزت سوق خواهد داد ...
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (1)-بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ... vazeh.com 03:14:16 04:58:50 12:10:41 19:20:39 19:41:51 2:25 مانده تا اذان صبح ...
مفهوم حق در فرهنگ دینی نويسنده:دكتر احمد بهشتى بحث در باره حق را در دو بعد ... موقعه الذي هو له و عكسه الباطل» (2) ;حق عبارت است از وقوع شيىء در جايگاه خودش. ..... بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (1)-بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني .
vazeh.com 03:17:07 05:00:47 12:11:00 19:19:19 19:40:24 2:54 مانده تا اذان صبح. ذکر روزهای هفته .... بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2) · بررسي تحليلي ...
(2) نظريه ي استراوسون به طور مستمر مورد تاييد قرارگرفت و ازآن دفاع شده است ، اما گروهي نيزبا آن مخالفت کرده اند . .... بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2) ...
مفهوم تقوا در نهج البلاغهتقوا از رایجترین كلمات نهج البلاغه است. ... پىنوشتها: 1ـ بقره/ 256 .2ـ نهج البلاغه، خطبه 16. ... بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (1) ...
همه ي ما به نوعي از همديگرمتمايزيم ،اما عنوان « اشخاص » (2) برهمه ي ما حمل مي شود . « اشخاص » نيز ازديگر .... بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (2) · بررسي تحليلي ...
-