تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798209429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مسئولان ما به تعداد انگشتان دست هم فیلم ندیده اند!


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: یک گفتگوی نوروزی با رسول صدر عاملي؛ مسئولان ما به تعداد انگشتان دست هم فیلم ندیده اند! - مسعود حکم آبادی: اگر از فیلم بین های قدیمی باشید نام او را به عنوان کارگردان «گل های داودی» می شناسید. اگر هم عمر تماشاگر بودنتان چندان طولانی نیست، حتما سه گانه معروف و البته موفق او را دیده اید... «رسول صدرعاملی» به استعداد پروری اش معروف است، همانطور که بارها ثابت کرده می شود از هر فیلمش یک ستاره خارج کرد. اما او بعد از 3گانه دخترانه اش دست روی یک 3گانه رضوی گذاشت، این بار با بازیگران مطرح. «هرشب، تنهایی» دومین قسمت از این مجموعه حضور او در فجر27 را رقم زده است. فیلمی که پیش از این هم در چندین جشنواره معتبر نمایش داده شده است. «رسول صدر عاملی» بعد از چند دهه حضور تاثیر گذار در سینما امسال در ایستگاه بیست و هفتم فجر تقدیر می شود. گفتگویی که می خوانید حاصل گپ یک ساعته ما با این هنرمند با سابقه است؛ شما پس از فيلم هاي «رهايي»، «گل هاي داوودي» و «پاييزان» و ... يك وقفه نسبتا طولاني در فيلمسازي خود داشتيد. قبول دارید بعد از اين وقفه، نوع نگاه و آثار سينمايي شما تا حدي تغيير كرد؟ طرح اين سوال بدين معني است كه من بگويم برخي آثار خود را قبول ندارم و در گفت و گو با منتقدان جوان تر با يد آن ها را همراهي كنم كه آثار قبلي من خوب نبوده، و فيلم هاي فعلي خوب تراست! منظور من نوع نگاه و محتوايي است كه در آثار خود انتخاب كرده ايد؟ به نظر من تغيير عمده اي ايجاد نشده است. من درواقع زماني كه «رهايي»، «گل هاي داوودي»، «پاييزان» و «قرباني» را ساختم، بيشتر دغدغه خود را به مسائل اجتماعي اختصاص دادم، اما در يك دوراني تا همين «قرباني» كه به آن اشاره شد، اين مضامين اجتماعي در موقع نگارش فيلمنامه به بيشتر قصه بودن و داستان گویي گرايش پيدا مي كند و مي توان آن را نوعي سينماي قصه گو ناميد كه موقعيت هاي آن و تاثير گذاري هايش به شدت از فراز و نشيب هاي دراماتيك متاثر است تا از ساختار و شيوه كار. و این سینمای مورد علاقه شما بوده و هست. درواقع سينمايي كه من از اول دوست داشتم سينماي مستند گونه اي بود كه داراي يك خط روايتي باشد يا روايت گزارش گونه اي كه به مديوم سينما نزديك باشد. من در سينماي خودم به گزارش هاي تصويري وروايت هاي بصري مي انديشم كه واقعيت هاي اجتماعي را بدون پيش داوري به مخاطب معرفي مي كند. با این حال تصمیم گرفتم از «قرباني» به بعد تغييراتي درنوع سينماي خود به وجود آوردم كه مديريت نظارت و ارزيابي با اين نوع سينما موافق نبود و نمي گذاشت من كار كنم! يعني علنا به شما گفتند كه حق كار كردن به اين شكل را نداريد؟ بله !اصلا سينماي ما را قبول نداشتند، در واقع دوست داشتند سينماي خاص خود را تقويت كنند و گسترش دهند. درايامي كه فيلم نمي ساختيد به چه فعاليتي مشغول بوديد؟ من تا سال 78 ترجيح دادم كه در عالم روزنامه نگاري فعاليت هاي خود را ادامه دهم. معتقدم نزديك ترين حوزه به سينما كه مي تواند ذهن تو را آماده و پويا نگاه دارد حوزه مطبوعات است و حتي بهترين شروع را حركت از همین نقطه مي دانم، دراين مدت چندين پرونده را پيگيري مي كردم و به نتايجي كه نياز داشتم رساندم. فکر می کنم در همین مدت ها هم بود که «دختری با کفش های کتانی» را ساختید. بله، البته قرار بود این فیلم خیلی قبل تر ساخته شود چرا که سوژه اش قبل تر به ذهنم رسیده بود، اما امكان و شرايط ساخت اين فيلم درآن ايام وجود نداشت. اصلا سوژه اش چطور به ذهنتان رسید ؟ فكر مي كردم در شرايطي زندگي مي كنيم كه با وجود مسائل انقلاب، جنگ و مسائل پس از جنگ فرصت نشده به معضلات و مشكلات نوجوان خيلي جدي نگاه شود و يك محافظه كاري حس مي شد كه نبايد اين مسائل را گفت و بايد همش از اين ها تعريف كرد. این تفکر ساخت فيلم هایي با مضمون اجتماعي را به دنبال داشت كه خيلي ها هم اوايل ناراحت شدند. اما «دختري با كفش هاي كتاني» هشداري اجتماعي بود و باعث شد که فيلم هاي بعدي به دنبالش بيايد. حالا چرا دختران نوجوان و مشكلات آن ها؟ من تصور مي كنم طرح مسائل دختران نوجوان هم به لحاظ معنوي حساسيت برانگيز است و هم ازن يازهاي جدي جامعه فعلي ما است، در ضمن كسي هم جرات روي آوردن به اين سوژه ها رانداشت، چون فكر مي كردند هر چيز كه مربوط به جامعه زنان اين كشور مخصوصا دراين مقطع سني باشد، قابل نمايش در سينماي ايران نيست و هر اثري با اين محتوا قطعا توقيف مي شود و نمي توان آن را ساخت ولي من فكر كردم مي شود و انجام دادم. پس نقش و جايگاه پسران نوجوان چه مي شود؟ شما تمام توان خود را در روايت سرگذشت دختران نوجوان گذاشته ايد. درمورد پسرها متاسفانه كار انجام نشده زيادي باقي مانده است، ولي به عنوان يك فيلساز درمقطعي از زمان ترجيح مي دهم فعلا به همين مخاطب دختران نوجوان بسنده كنم، زيرا معتقدم اگر مشكلات اين بخش از نسل نوجوان حل شود روي پسرها هم تاثير مثبت مي گذارد. اين نسل در شرايطي پا به عرصه حيات نهاده است كه مسائل اجتماعي، سياسي به سرعت اتفاق مي افتد و كسي به فكر مراقبت از اين نسل نيست، من اين رها شدن در مورد دختران را فاجعه آميز مي دانم. به نظر من در جامعه سنتي ومدرن همه نگاه ها دختر را متهم مي كنند. در چنين جامعه اي پسر مي توان گذشته خود را جبران كند ولي دختر از اين امتياز حيات مجدد محروم است. به هر حال ممكن است در فيلم هاي بعدي پسرها مطرح شوند مثل 2 فيلم از مجموعه سه گانه «شهری که دوست می دارم» كه محوريت مردانه دارد. راستش می خواهم بدانم چرا به دغدغه نسل خود نپرداختید؟ چون آغاز هر گرفتاري، ناهنجاري وحتي سردرگمي از همين مقطع سني است. منظور من اين است كه كودكي را مي توان ترميم كرد ولي نوجواني را نه! اما چرا نوجوانان دنياي شما به شدت تنها و منزوي هستند؟ اين فقط يك احساس است كه در برخورد با آنها لمس كردم. من ديده ام كه اين بچه ها چقدر تنها هستند به رغم اينكه بعضي والدين ادعا مي كنند با فرزندان خود دوست هستند و هر كاري براي آنها انجام مي دهند باز چرا اين بچه ها احساس تنهايي مي كنند و درخود هستند. اين احساس افسردگي عمومي چرا بين آنها پيدا است؟ آيا به دليل فاصله اي نيست كه ما جامعه بزرگسال با اين قشر داريم، دراين شرايط كه نسل نوجوان ما احساس تنهايي مي كند. من در اين موقعيت ويژه مجبورم فيلمي بسازم و به جامعه نوجوان خود بگويم كه خودت باش! شما به سرنوشت قهرمانان اين دنياي تازه بيش از حد خوشبين هستيد! بله، دقيقا همين طور است. محكوم كردن اين نسل بسيار سخت است. در اصل هيچ دليل قابل قبولي در دست نداري كه اين نسل را محكوم كني. پس تنها راهي كه باقي مي ماند اين است كه به آينده خوشبين باشي. اما در سه گانه دخترانه تان شاهد پايان خوش با معناي تلخ هستيم! حق با شماست! «تداعي» به خانه برمي گردد، اما معلوم نيست با رغبت باشد. «ترانه» بچه به بغل با پدرش مي خندد، اما تمام معضلات موجود هنوز وجود دارد و در جامعه اصلا «تبرئه» نشده است و در فيلم سوم هم اين «آيدا» است كه تصميم مي گيرد ديگر به قضيه فكر نكند و در عوض كيك اش را بخورد و بخندد و گرنه اصل قضيه و مشكل پدر هنوز باقي است! به عبارتي يكي از نيازهاي فعلي جامعه توجه به اين قشر است؟ قطعا. هنرمند واقعي كسي است كه بتواند يك دهه بعد از خودش را پيش بيني كند و حدس بزند كه چه تبعاتي گريبانگير جامعه مي شود و بتواند زودتر آن را به وسيله هر ابزاري هشدار دهد. اگر مميزي بگذارد و درك متقابلي ميان مسؤلان و هنرمندان باشد خيلي از هنرمندان مي توانند مشكلات را پيش بيني كنند تا مسوولان راه چاره اي براي آن بيابند. اما الان ديگر نمي توان جدي گرفت و واقعا نمي دانم چه مي شود! چه چيزي را نمي توان جدي گرفت ؟ من از اين بابت نااميد شده ام. ديگر هيچ مسؤلي، مسؤل نيست. براي هيچ يك از مديران 3 دهه سينما، اين مسئله مهم نبوده است. اگر همه وزراي همه دوره ها را جمع كني و بپرسي كه درطول عمرتان چند فيلم ديده ايد مطمئن باشيد به تعداد انگشتان دست نمي رسد. انتقادي هم به آن ها نيست، بلكه مشکل اینجاست كه هيچ گاه مسئله شان سينما و هنر نبوده است. وقتي يك فيلم ساخته مي شود همه شان در موردش حرف مي زنند و اظهار صاحبنظري مي كنند، به رغم آن كه قدرت و شرايط در دست آن هاست اما هيچ نوع فضا سازي نمي شود و تنها در اظهار نظر خلاصه مي شود. من همواره گفته ام جامعه اي قدرتمند است كه سينما، تلويزيون و رسانه اي قدرتمند داشته باشد. شما هر كشور پيشرفته اي را ببينيد قدرت و حتي امنيت ملي اش، عاريت گرفته از رسانه فرهنگ و هنر است. مگر سينماي ساير كشورها چگونه عمل مي كند؟ سينماي ايران تنها سينمايي است كه خودش هزينه مي كند و به دولت تحويل مي دهد. ما هنوز در حال استفاده از داشته هاي دهه هاي قبل هستيم، استعدادهاي جوان به ويژه در بخش فني بسيار كم است. يك تعداد بازيگر معدود حضور دارند كه از اين سريال به آن سريال مي روند. درحالي كه اين همه اشتياق در سطح جامعه وجود دارد اما تنوع بازيگر وجود ندارد. شايد آمار دقيقي نباشد، اما درهمين كشور خودمان حداقل 12 ميليون جوان 13 تا 23 ساله داريم كه علاقه مند سينما هستند، اما هيچ جايي ندارند كه بروند، چه در استان و شهرستان خودشان چه در تهران! فكر مي كنيد كجاي اين معادله غلط است، چه كسي را درست انجام نداده است؟ همان مسؤولاني كه هيچ وقت مسئله شان سينما نبوده و منتظر بوده اند فيلمي ساخته شود و بگويند خوب است يا بد. آن ها هيچ گاه نتوانسته اند شرايط به وجود آوردن يك فيلم خوب را ايجاد كنند.اين را هم بايد درنظر گرفت كه مشكل تنها مسئله مادي قضيه نيست دولت هزينه بسياري مي كند، اما نمي داند بايد كجا و چطور هزينه كند. معتقدید به همین دلایل سينما به اينجا رسيده است؟ ببينید، شايد همه اش بحث سرمايه نباشد، بلكه بايد همه جوره احساس امنيت كرد تا بتوان آن كارگرداني كه مي خواهد سينمايي اجتماعي - انتقادي كار كند به راحتي و بدون دغدغه كارش را ادامه دهد. وقتي «من» كارگردان نمي توانم فيلمي را كه دوست دارم بسازم 2راه بيشتر ندارم؛ يكي اينكه آن قدر فيلم سطح پايين و كثيف كار كنم تا تماشاگر انبوه داشته باشم و كارم جنبه سرگرم كننده صرف با حداقل انسانيت داشته باشد و دوم اینکه کار نکنم. اينجاست كه سينماگر خوب كه دغدغه دارد بيكا ر مي شود و شوق كار ندارد. اين طور كه پيش مي رود وضعيت سينماي ما عقب مي ماند و فيلم هاي سطح بالا و حتي بين المللي نخواهيم داشت؟ دوست ندارم اين را بگويم، اما متاسفانه چنين اتفاقي مي افتد، چشم اندازي كه از سينما داريم خيلي مبهم است و بايد منتظر يك جرقه باشیم. بهترين دوره سينماي ايران را چه زماني مي دانيد. به عبارتی چه دوره اي فيلم ها تنها براي فروش گيشه ساخته نمي شده است؟ ببین، فكر نكن من مخالف سينماي گيشه ام، من مي گويم تنوع در همه نوع فيلم داشته باشيم. در هر دوره‌اي فيلم خوب داشته ايم، پس بحث دوره خاصي نيست. یعنی نقطه اوج در سينما نداشتيم؟ چرا، دردهه 70 فيلم هاي خيلي خوبي داشتيم، اگر تمام فيلم هاي دهه 70 را كه مرور كنيم، آثار بهترين فيلم سازان را شاهد هستيم. اما همين فيلم سازان خوب در چند سال اخير بدترين و ضعيف ترين فيلم هاي خود را ساخته اند. پس سينماي بيمار ما هيچ گونه سالم نمي شود؟ به نظر من هنر اين طور است، سينما راه خود را ادامه مي دهد و اين ماجرا بحث امروز و ديروز نيست و ربطي به اين دولت و آن دولت ندارد. اما مسئله اين جاست كه شوق كار كردن، فيلم ديدن، فيلم ساختن و نوشتن كم شده است، به نسبت چيزي كه به دست مي آوريم بايد انرژي بسياري صرف كنيم.كسي كه مي خواهد فيلم كوتاه بسازد بايد به اندازه ده ها فيلم كوتاه وقت و انرژي بگذارد تا به يكي برسد واين جاست كه جاي خالي دولت نمود پيدا مي كند. كمبودها را چطور مي توان حل كرد؟ چاپ اش نمي كنيد اما چاره اي نيست مي گويم؛ بايد براي تمام مديران يك دوره الزامي فشرده هنر گذاشت، بحث بي اعتمادي نيست، آنها خيلي دلشان مي خواهد به ما اعتماد كنند. اما درك هنري ندارند. در هر دوره اي كدام وزير درعمرش موسيقي خوب گوش كرده؟ فيلم خوب ديده؟ ادبيات خوانده؟ چقدر چخوف را مي شناسند؟ وقتي كه خيلي دل شان مي خواهد كاري براي هنر كنند فقط پول خرج مي كنند، تنها راهش دوره شناخت هنر و آموزش آن مي باشد و تنها با اين كار ممكن است ناگهان يك كشور 2 دهه جلو بيفتد. متاسفانه ساختار مديريت فرهنگي به گونه اي است كه ما يك مسيري را مي رويم و مديراني مي آيند و مي روند و از نو شروع مي كند آن هم با اعتراضات جديد نه با ايده نو! فعالان سينماي حاضر تبديل به تك تيراندازان شده اند كه هر كس براي خودش كار مي كند. من بچه همين انقلاب ام اما از هيچ جا هدايت نمي شوم و مثل همان تك تيرندازهستم كه گاهي يك تيري مي زنم و مي گويند اين تير كه زدي خورد به پيشاني خودي! اين خودي و غير خودي بايد مشخص شود يا نه؟ بايد گفت هنر ما ساربان ندارد و با وجودي كه مكتب و انقلاب ما فرهنگي است اما لطايف را كنار گذاشته ايم و سياست ها را گرفته ايم. چرا درتلويزيون كار نمي كنيد؟ من كه 20 سال است دارم كار مي كنم. البته نه اينكه كارهاي من در تلويزيون پخش شود، اما سرمايه گذارش تلويزيون است. همه جاي دنيا تلويزيون از سينما ارتزاق مي كند، يعني آدم هاي سينما باعث رونق و ارتقاي برنامه تلويزيون مي شود و متقابلا به همان اندازه در سينما توليدات افزايش مي يابد و افراد مختلف تربيت مي يابند. اما چون توليدات ما محدود است و در يك سطح و دايره بسته افراد فني و بازيگر مي ماند، هر چند سال يك بار دو بازيگر آن به طور استثنايي مي شويم. منبع : وطن امروز سینمای ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن