تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آنچه دوست ندارى درباره‏ ات گفته شود، درباره ديگران مگوى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804011956




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رويكردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رويكردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر (2)
رويكردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر (2)   نويسنده: آيت‏الله ابراهيم جناتى   جلوه‏هاى آزادى   جلوه‏هاى آزادى عبارتند از: 1 .آزادى بيان :   يكى از آرمان‏هاى اصيل اسلامى‏است . در دنياى امروز حصار كشيدن و مرز قراردادن و جلوگيرى از اظهارنظر صاحب‏نظران كار نادرستى است; البته اين آزادى مخصوص كسانى است كه آگاهى از واقعيات و حقايق داشته باشند نه آنهايى كه داراى اين آگاهى نيستندو با مطالب خود در جامعه و عقايد انسان‏ها تشويش ايجاد مى‏كنند . 2 .آزادى اجتماعات و تشكيل احزاب در چارچوب قانون :   اين آزادى نيز در اسلام براى همگان وجود دارد، بلكه در صورتى كه تشكيل آن به نفع جامعه باشد مورد تشويق قرار گرفته است; پس تشكيل اجتماعات و احزاب سياسى بايد در چارچوب خاصى باشد و اين همان رعايت اصول اسلام و مصالح مردم و جامعه است . 3 .آزادى قلم و مطبوعات :   قلم و مطبوعات زبان گوياى مردم هستند و به وسيله آنها پيام خود را به مسؤولان امر مى‏رسانند . آزادى به گونه مطلق نيست. بايد توجه داشت آن آزادى كه اسلام در مقام بيان افراد وانديشه‏ها قرار داده به گونه مطلق نيست، بلكه مقيد به قانون است، قانونمندى از لوازم غيرمفارق آن محسوب مى‏شود . آزادى غيرقانونمند با آنارشيسم برابر است . فلاسفه نيز آن را به قانون مقيد كرده‏اند و در چارچوب آن آزادى را پذيرفتند . برخى آن را تا جايى قبول كرده‏اند كه به آزادى ديگران لطمه نزند . در هيچ يك از مكتب‏ها و فرهنگ‏ها و نظريات فلسفى و فرهنگى آزادى به گونه مطلق يك ارزش تلقى نشده است . به علاوه در مكتب اسلام آزادى به عوامل درونى هم محدود و مقيد شده است; در روايات آمده است: «من ترك الشهوات كان حر; (12) آن كه شهوات و هوس‏ها و تمايلات نفسانى خود را رها كند آزاد است‏» ، «و الحرية منزهة من الغل و المكر; (13) آزادى از حيله و تزوير پيراسته است‏» و «جمال الحر تجنب العار; زيبايى مرد آزاده پرهيز از ننگ و عار است‏» . (14) پس از نگاه روايات، آزاد بر فردى اطلاق مى‏شود كه تسليم شهوات و هواهاى نفسانى نباشد; بنابراين اسلام علاوه بر اين كه به موانع بيرونى آزادى توجه دارد، به موانع درونى آن نيز عنايت دارد . پس آزادى به معناى رهابودن از هر قيد و بند و نبودن مانع بر سر راه انسان و انجام دادن هر كارى را كه بخواهد نيست . پيامدهاى آزادى نامحدود   آزادى اجتماعى، با همه ارزشى كه دارد، در صورتى كه محدود و مقيد نباشد پيامدهاى منفى‏اى خواهد داشت كه از آن جمله است: 1 .پيدايش و شيوع بى‏بندوبارى و خودكامگى و خودسرى كه باعث از بين رفتن ارزش‏هاى اخلاقى و فضايل انسانى و پايمال شدن مقدسات و درهم كوبيده‏شدن معنويات و ضايع گرديدن فراورده‏هاى معنوى و مادى يك ملت مى‏گردد . 2 .پيدايى استبداد راى، مطلق‏گرايى، تنگ‏نظرى، سودجويى كه موجب به حساب نياوردن صاحب‏نظران و نوانديشان و آگاهان در حل مسائل و مشكلات جامعه و مقهور كردن مردم مى‏شود . 3 .پديدارى زمينه ركود و ايستايى در همه ابعاد اقتصادى، علمى، فرهنگى و سياسى جامعه كه باعث مى‏شود كسى نتواند جامعه را كه رويدادهاى آن در بستر زمان با تحول زمان و شرايط آن متحول مى‏شود هماهنگ كند . 4.شيوع تشويش و نگرانى و ناآرامى در جامعه كه پيامد آن، سلب اعتماد و آسايش از مردم است . 5 .امكان‏پذير نبودن اجراى هرگونه برنامه و طرحى كه مورد تاييد همگان است . نگرش اسلام به آزادى با پيامد منفى   در اسلام آزادى اجتماعى با همه ارزشى كه دارد، اگر داراى پيامدهاى منفى - كه به پاره‏اى از آنها اشاره شد - باشد آزادى به شمار نمى‏آيد . آزادى توام با پيامدهاى منفى جامعه را از پيشرفت و انسان را از تكامل باز مى‏دارد و چه بسا باعث فروپاشى جامعه و نابودى انسان مى‏گردد، زيرا بقاى هر نظامى از هر نوعى كه باشد، منوط و مرهون قانونمند شدن آن و اجراى قانون در تمام عرصه‏هاى زندگى است; پس تنها راه حل استوارى نظام و پايدارى و پيشرفت و تكامل جامعه آزادى مردم بر مبناى قانون است; از اين رو در تحقق بخشيدن به آن بايد كوشيد تا با ساختار جديدى كه در جامعه از اين راه پديدار مى‏شود همه افراد جامعه از آرامش كامل در زندگى برخوردار و حق همگان از تعدى و تجاوز محفوظ و از مزاياى مادى و معنوى عادلانه برخوردار شوند . مقيد شدن آزادى به قانون اشكالى پيش نمى‏آورد   بى شك تقيد آزادى به قانون، باعث نفى آزادى نمى‏شود، بلكه آنچه نفى مى‏شود آزادى به معناى منفى است . در اين جا براى تكميل بحث لازم است نكات و توضيحاتى را ارائه كنيم: 1.در طول تاريخ بشر، آزادى مطلق و بدون قيد و شرط جز خودكامگى و خواسته‏هاى ذلت‏بار و لجام گسيختگى چيزى را به رسميت نشناخته بلكه همه نهادهاى انسانى را ويران كرده است . اين چنين آزادى را كه در واقع خودكامگى است، اديان الهى و همه عقلا و حكما مردود شناخته‏اند . فرار از قانون و خودكامگى و پوچ‏گرايى و بى‏بندوبارى را نمى‏توان آزادى به معناى صحيح ناميد، بلكه دشمن آزادى شخصيت انسان و بزرگ‏ترين مانع از پيشرفت جامعه است، از اين رو بايد آن را مهار كرد تا مانع تكامل جامعه نشود . 2 .معناى مشروط بودن آزادى به قانون اين نيست كه مردم نتوانند از لذت آزادى برخوردار شوند و يا آنها را از ابداع، ابتكار و خلاقيت‏هاى علمى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و هنرى و نتايج آنها محروم و باز دارند، بلكه بر عكس، غرض اين است كه مردم از راه آن از لذايذ حقيقى و مفيد و سازنده‏اى كه هماهنگى با شخصيت انسان داشته و با جامعه سازگار باشد بهره‏مند شده و از لذايذ حيوانى و صورى و بى‏بندوبارى كه با شخصيت او هماهنگى ندارد و باعث فساد جامعه مى‏شود رهيده شوند . 3 .اگر نهادهايى براى بررسى نتايج عالى انديشه‏ها و كارهاى مفيد در جامعه تاسيس و مردم خود را هماهنگ با آنها كنند منافات با آزادى ندارد، زيرا پيامد اين، سالم‏سازى مغزهاى متفكر و نجات دادن جوانان از انحراف و آماده ساختن مردم براى يك زندگى سالم و آرام است . پس هر انسانى در كار و بيان راى خود آزاد و حق بهره‏بردارى از نتايج فعاليت‏هاى علمى، فرهنگى، فكرى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى را دارد مشروط به اين كه با موازين عقلى و ارزش‏هاى معنوى و دستورهاى شرعى و فضايل انسانى منافات نداشته باشد و اين بدين جهت است كه آزادى از همان آغاز براى انسان به گونه مطلق نيست، زيرا آزادى برايش هدف نيست‏بلكه وسيله است و مقصد نيست‏بلكه معبر است و موضوعيت ندارد بلكه طريقيت دارد، از اين رو مشروط است، زيرا اگر مطلق باشد حاصلى جز بى‏بندوبارى و هرج و مرج نخواهد داشت و به تجويز ظلم مى‏انجامد . در حقيقت آزادى برخوردارى از نيروى خلاقه حيات است كه انسان به وسيله آن بتواند به زندگى‏اى كه در آن آرامش براى خود و افراد جامعه باشد دست‏يابد . از اين نظر، ارزش و كمال كار آزادانه بستگى به نيكو بودن اثر و فايده آن از حيث كميت و كيفيت دارد . بر همين مبناست كه اسلام بيان عقيده و راى را مشروط به مراعات اصول شرعى مى‏كند; از اين رو نبايد به وسيله كار يا بيان و قلم اخلال‏گرى انجام گيرد . بنابراين با وجود اين دو پديده، يعنى آزادى و قانون، ساختارى در جامعه پديدار خواهد شد كه هر يك از افراد جامعه با توجه به قابليت و استعداد و كار خود، در كمال آرامش و آسايش از مزاياى جامعه عادلانه برخوردار شود . بايد اذعان داشت كه تكامل اجتماعى و پيشرفت جامعه جز از اين طريق ميسر نيست . كوتاه سخن اين كه آزادى در اسلام به اين معنا نيست كه انسان هر كارى كه مى‏خواهد، اگر چه از كارهاى ناشايست و فحشا و منكرات يا مخالف با مصالح ملت‏باشد انجام دهد، زيرا اين‏گونه آزادى در غرب مطرح است و آنان چنين آزادى‏ها را مشروع مى‏دانند . خاتمه   در قرن حاضر شاهد جنگ‏هاى ويرانگرى بوديم كه حقوق انسان‏ها را پايمال و بسيارى از مردم را نابود كرده است; از اين رو سازمان ملل متحد براى رهايى بشر از تجاوز و ظلم و ستم و حفظ حقوق انسان‏ها به فكر تدوين سند جهانى در زمينه حقوق بشر شد . در سال 1948 ميلادى آن را آماده و مورد تصويب كشورهاى عضو آن سازمان قرار داد و سپس آن را منتشر كرد . حال اين سؤال پيش مى‏آيد كه پس از گذشت نيم‏قرن از تصويب و پخش آن، آيا در زمينه رعايت‏حقوق بشر در جهان كارى صورت گرفته است‏يا خير؟ آيا جهانيان از مزايا و فوايد آن برخوردار شده‏اند يا خير؟ و يا اين كه اين اعلاميه وسيله‏اى شده است‏براى اغراض سياسى و به كارگيرى آن در مواردى كه به نفع مستكبران باشد؟ با كمال تاسف بايد بگويم برخى از سران كشورهاى استثمارگر و مستبد كه دم از حقوق بشر زده و مى‏زنند و در مجالس قانون‏گذارى و اعلاميه‏هاى خودشان مدعى طرفدارى آن بوده و هستند، شب و روز تلاش مى‏كنند مردم كشورهايى كه در برابر آنان خضوع نكرده و زير بار زور آنان نرفته و تسليم آنها نشده‏اند را از آزادى محروم كنند، گويى كه ملت‏هاى مزبور انسان به حساب نمى‏آيند و يا اين كه برده آنها هستند و حقى در بهره‏ورى بدون اذن آنها ندارند . متاسفانه قدرت‏هاى بزرگ بيشتر ملت‏ها را از كم‏ترين حقوق زندگى محروم كرده و در معرض نابودى قرار داده‏اند و چه بسا هزاران انسان را از ديار خويش آواره و همنشين گرسنگى و بيمارى كرده و مى‏كنند و نيز مى‏بينيم آنان در اعلاميه‏هاى حقوق بشر مدعى طرفدارى عدم برترى دينى و مذهبى بوده و هستند، ولى هنگام عمل گوش‏هاى آنها در برابر مسلمانان كر مى‏شود و با هر جنايتى كه خودشان و يا مزدوران آنها در كشورهاى اسلامى مرتكب مى‏شوند هيچ برخوردى نمى‏شود، به اين دليل كه خود را ذيحق و براى كسى جز خود حقى را به رسميت نمى‏شناسند . همچنين مى‏بينيم در اعلاميه حقوق بشر مدعى اين بوده و هستند كه سياست‏ها بايد بر اساس مصالح واقعى انسان‏ها در جامعه باشد، ولى در مقام عمل مى‏بينيم كه سياست آنها شالوده‏اش بر مصالح شخصى خود و بالا بردن قدرت سياسى، نظامى اقتصادى خويش است‏به هر قيمتى كه تمام شود، بدون اين كه توجهى به مصالح جوامع ديگر و سطح زندگى آنها كنند . اى كاش، به همين بسنده مى‏كردند و در صدد از ميان بردن منابع زيرزمينى و سرمايه‏هاى آنها نمى‏بودند، و نيز مى‏بينيم در اعلاميه مدعى اين هستند كه هر كس بدون هيچ‏گونه تمايزى از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان و ... از تمام حقوق و آزادى‏هايى كه در اعلاميه ذكر شده است مى‏تواند بهره‏مند گردد، حال آن كه مى‏بينيم كه سرخ‏پوستان و سياه‏پوستان را از بيشتر مزاياى اجتماعى محروم كرده و مى‏كنند، بلكه سرخ پوستان را به عنوان يك ملت از ميان مى‏برند . بى عدالتى و تبعيض نژادى در همه مراكز آنان اعم از علمى، فرهنگى، اجتماعى مشهود است و بدين جهت‏بارها سياه‏پوستان تظاهرات به راه انداخته‏اند، ولى با اين حال هيچ‏گونه توجهى به خواسته‏هاى آنها كه همان رعايت عدالت و نفى تبعيض كه اعلاميه حقوق بشر گوياى آن است نمى‏شود . پي نوشت ها :   12) محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج‏77، ص 233، ح 1 . 13) آمدى، پيشين، ص‏59- 60 . 14) همان . منبع:www.lawnet.ir /ع  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن