تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):داناترين مردم كسى است كه دانش ديگران را به دانش خود بيفزايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829947811




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رابطة امر به معروف با تکثر دینی و اجتماعی در مبانی انقلاب اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
رابطة امر به معروف با تکثر دینی و اجتماعی در مبانی انقلاب اسلامی
نه تنها میان امر به معروف و تکثر دینی تضادی وجود ندارد، بلکه همه اقوام با سلایق مختلف مؤید و پذیرای این اصل خواهند بود.

خبرگزاری فارس: رابطة امر به معروف با تکثر دینی و اجتماعی در مبانی انقلاب اسلامی



بخش اول چکیده برخی با تکیه بر نظریه پلورالیسم (تکثرگرایی دینی)، ادعا کرده‌اند که میان اصل دینی «امر به معروف و نهی از منکر» با اصل اجتماعی و انسان‌شناسانه دینی «تکثر و تنوع دینی و اجتماعی» تضاد وجود دارد و این اصل دینی می‌تواند موجب تحمیل سلیقه‌های شخصی و سیاسی بر افراد جامعه باشد؛ زمینه‌ساز خشونت اجتماعی و درگیری‌های دینی و قومی گردد و انقلاب اسلامی و جامعه دینی را از درون آسیب‌پذیر سازد. در این مقاله با دلایل فقهی و تاریخی و با توجه به مبانی انقلاب اسلامی، این ادعا مورد تردید قرار گرفته و ثابت می‌شود، نه تنها میان امر به معروف و تکثر دینی تضادی وجود ندارد، بلکه همه اقوام با سلایق مختلف مؤید و پذیرای این اصل خواهند بود و با عنایت به نقش اجتهاد و تقلید در نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی در سازماندهی مردمی، خشونت و بی‌نظمی نیز گریبانگیر جامعه نخواهد شد. مقدمه در یک طرح و برنامة اجتماعی، هر چند مجریان، کارآمد و مخاطبان، طالب باشند، کافی نیست و علاوه بر این‌دو، ضروری است که بنیادها و مبانی عقلی و نظری آن طرح و برنامه نیز محکم، استوار، معقول و مستدل باشد؛ بنابراین هر نظریه یا طرح اجرایی که بر اصول مسلم و اثبات شده علمی و عقلی متکی نباشد دوامی نخواهد‌یافت و محکوم به شکست خواهد بود. این اثر می‌کوشد این اصل را با اصول مقبول عقلی و جامعه‌شناختی تطبیق داده و بعضی از شبهات مطرح‌شده را پاسخ دهد. پیشینه تحقیق آثار فقهی غالباً به نحوة اجرا و احکام و کلیات این دو فریضه توجه کرده‌اند. (رضائی راد، امر به معروف در ترازوی عقل: 124 به بعد) آثاری که این دو اصل را از لحاظ عقلی، به‌خصوص با توجه به نظرات متفکرین معاصر مورد بررسی قرار داده باشد بسیار نادر و کمیاب هستند و تا جایی که این حقیر مطلعم جز مطالب مختصری در «کتاب الاقتصاد شیخ طوسی» از متقدمین و مقاله‌ای تحت عنوان «مبانی عقلی امر به معروف» از «محمد سروش» از معاصرین که آن هم به بیان کلیات اکتفا کرده و از نظرات دانشمندان قرون اول و دوم فراتر نرفته ‌است مطلب قابل توجهی نمی‌توان یافت. بیان مسأله «امر به معروف» و «نهی از منکر» دو اصل شناخته شدة دینی در میان احکام و اصول دینی و دارای اهمیتی استثنایی هستند و اهمیت احکام دیگر در مقایسه با اهمیت این دو اصل، همچون قطره‌ای در برابر اقیانوس به حساب آمده است. (فیض‌الاسلام، نهج‌البلاغه، حکمت 274 و ری‌شهری، میزان‌الحکمه، 1239) این دو اصل در متون دینی، هم‌ردیف ایمان به خدا و معاد و نماز و زکات ذکر شده‌اند (توبه: آیات 71 و 112؛ آل‌عمران: 11؛ حج: 41) و اجرا و حیات تمامی احکام به حیات و اجرای آنها وابسته شده است (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7: 397) و به قول شهید‌مطهری در این باب روایاتی وجود دارد که کمر آدم را می‌شکند. (مطهری، بیست گفتار: 49) با وجود این همه اهمیت، این دو اصل، هیچ‌گاه در طول تاریخ، به اندازة قابل قبولی مورد توجه امت و حکام اسلامی قرار نگرفته‌اند و همیشه از آنها به عنوان اصولی فراموش‌شده (1) (آیتی، دو از یاد رفته: عنوان کتاب) و اصولی که بساطشان جمع شده (غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج2: 442) و قابل اجرا نیستند (مطهری، همان، 79) یاد می‌شود و از تساهل‌های طویل‌المدت در آن، شکایت‌ها وجود دارد. (رشید رضا، تفسیر المنار، ج4: 30) و حتی در جمهوری ‌اسلامی نیز پس از سی‌سال از پیروزی انقلاب از احیای آنها سخن به میان می‌آید نه از ادامة حیات و بالندگی آنها و هنوز هم نهاد مشخص و فعالی که عهده‌دار این وظیفه باشد وجود ندارد. در حالی که امام‌راحل در آغازین روزهای پیروزی انقلاب در بدو ورود خود به ایران، وعده تشکیل وزارتخانه امر به معروف را دادند. (امام‌خمینی، صحیفه نور، ج 5: 125 ـ 131) در آثار فقهی نیز هر چه زمان گذشته و بر وسعت ابواب دیگر افزوده شده، از وسعت بحث امر به معروف کاسته شده (مطهری، جامعه حسینی، ج2: 49 ـ 51) و در رساله‌های عملیه نیز یا به کلی حذف شده (2) یا در حد بسیار مختصری بیان گردیده است. (3) بعضی راز این مهجوریت و ناکامی عملی در امر به معروف و نهی از منکر را در ضعف بنیادهای فکری و اعتقادی آن دانسته و گفته‌اند که این اصل با اصول انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی در تضاد است و موجب نادیده‌گرفتن تکثر و تنوعی است که در ذات جوامع بشری موجود و از آن غیر قابل انفکاک است و در قرآن هم به آن اشاره شده است (هود: 118) و همین امر باعث شده‌ است که در طول سالیان دراز به تعطیلی کشیده شده یا در عمل به بن‌بست برسد و بعضی از متفکران و دردمندان را به آن‌جا بکشاند که بگویند «... اگر امر به معروف این است، همان بهتر که متروک بماند... .» (مطهری، ده گفتار: 61) طرح اشکال بر اساس نظریة «پلورالیسم» یا نظریة تکثرگرایی دینی یا «صراط‌های مستقیم»، امر به معروف که به صورت عکس‌العملی آمرانه و گاه فیزیکی و خشونت‌آمیز در مقابل عقاید و اعمال دیگران بروز می‌کند (4) و مبارزه با عقاید باطل و انتشار کتاب‌های گمراه کننده و منع سخنرانی‌های مردم‌فریب از مصادیق بارز آن است (ر.ک به دو کتاب احکام‌السلطانیة از ماوردی و معالم‌القربة ابن‌اخوه) می‌تواند تلاشی برای یکسان‌کردن عقاید ملت‌ها و اقوام مختلف باشد. لذا مثل یکسان‌کردن زبان‌ها، فرهنگ‌ها، رنگ پوست و موها، کوششی بی‌ثمر و مخالف فلسفه انسان‌شناختی و چه‌بسا مضر به حال بشر است. بر اساس نظریه پلورالیسم (5) که مبتکر آن یک فیلسوف انگلیسی به نام «جان‌ هیک» می‌باشد و نقطه مقابل آن «اکسکلوسیویسم» (6) به معنای انحصارگرایی است، به دلیل بشری‌شدن ادیان و آغشته‌شدن آنها با ویژگی‌های قومی و زبانی ملت‌های مختلف، هیچ دینی را نمی‌توان خالص و صد در صد حکم خدا دانست، هم‌چنان که هیچ‌یک را نیز نمی‌توان صد در صد باطل شمرد. (سروش، صراط‌های‌مستقیم: 36 و 37) در نتیجه دین و مذهب هر قوم و فرقه‌ای مثل زبان آنها برای خودشان معتبر است و اصحاب هر فرقه و ملتی مجازند که بر طریقت خود باقی بمانند (ر.ک Rounter 1984). روشن است که مطابق این دیدگاه، تبلیغ دینی و امر به معروف، کوششی برای باز‌گرداندن ملت‌های دیگر از اعتقادات خودشان و مانند تلاش برای تغییر دادن مرجع تقلید افراد است و لذا خلاف تنوع و تکثری است که در ذات جامعه بشری وجود دارد (همان: 63) و بنابراین، محکوم به شکست است. طرفداران این عقیده، ریشة اختلاف و جنگ میان ملت‌ها را در ادیان می‌دانند و می‌گویند تا زمانی که میان ادیان آشتی برقرار نشود این امر میان دولت‌ها نیز به‌وجود نمی‌آید. (همان: 23) آنان پیشنهاد می‌کنند که به جای جنگ ‌ادیان، صلح تبلیغ شود و تحمل افراد دربارة هم‌دیگر و قدرت جمع اضداد در انسان‌ها تقویت شود. (همان: 64) هم‌چنین وجود بعضی از رذایل در مجموعه جامعه بشری را اجتناب‌ناپذیر دانسته و به آن تن می‌دهند؛ (همان: 64) در حالی که امر به معروف می‌کوشد همة افراد را به انجام اعمال و پای‌بندی به عقایدی یکسان وا دارد. بنابراین، تنوع در میان ادیان، همانند تنوع در برداشت‌های مختلف از یک دین و وجود فتاوا و آرای متفاوت در زمینه‌های مختلف علوم دینی، طبیعی و اجتناب ناپذیر است و به اصطلاح، قرائت‌های مختلف از دین می‌تواند وجود داشته ‌باشد. (ر.ک: سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت و قدردان قراملکی، آزادی در فقه و حدود آن:152) از این رو امر به معروف که می‌کوشد مردم را به اعمالی خاص مجبور کند و از اعمال خاصی باز دارد با اصل قرائت‌های مختلف از دین نیز سازگاری ندارد و چون به گواهی تاریخ، یکسان کردن قرائت‌ها و برداشت‌ها از دین، همانند همسان کردن ادیان و فرهنگ‌ها، کاری نشدنی و محال است و پافشاری بر آن، نتیجه‌ای جز ایجاد تفرقه، دودستگی و جنگ‌ ادیان به بار نخواهد آورد؛ چیزی که سال‌های متمادی، سعادت، آسایش، آرامش و تعالی بشر را قربانی خود کرده است. شاید با عنایت به چنین مسأله‌ای است که «بعضی معتقدند امر به معروف نه تنها باعث ثبات و انسجام جامعه نمی‌شود، بلکه سبب تفرقه و اختلاف نیز می‌شود.» (رشیدرضا، تفسیرالمنار، ج4: 29) صاحب تفسیر المنار با نقل این اشکال و تأیید ضمنی از این که امر و معروف می‌تواند باعث اختلاف و تفرقه باشد، درصدد پاسخ آن برمی‌آید و می‌گوید: این اشکال از ذات امر به معروف ناشی نشده، بلکه از آلوده ‌بودن جوامع به فساد و دوری آنها از خیر، نشأت گرفته ‌است و اگر به راستی این فریضه باعث تفرقه باشد این مطلب حجتی علیه خدا و دینش نشده و تکلیف ساقط نمی‌گردد. (همان) حتی بعضی از مؤلفان، نبوت را هم که نوعی امر به معروف است عامل تفرقه می‌دانند ولی با این وجود، این‌گونه ایجاد تفرقه را در شرایطی، لازم و ضروری می‌شمارند (شریعتی، سلمان پاک: مقدمه کتاب) و برای تأیید این مطلب به آیه شریفه‌ای اشاره می‌کنند که می‌فرماید: «مردم امت واحد بودند و خدا پیغمبرش را مبعوث کرد تا بعضی را مژده دهد و بعضی را بترساند.» (بقره: 213) گویی مؤلف محترم بشارت و انذار را نوعی ایجاد دودستگی و تفرقه تفسیر می‌فرمایند، حال آن که این‌دو می‌تواند در حق یک دسته و یک قوم باشد و ربطی به دودستگی نداشته باشد. این اشکال، زمانی جدی‌تر و حادتر می‌شود که امر به معروف از مراحل بیانی و بشارت و انذار فراتر رود و مخاطبین در مقابل نصیحت ناصحان تمکین نکنند یا به مقابله و لجاجت بپردازند و به‌ناچار، آمرین به معروف و ناهین از منکر به مراحل بعدی این دو فریضه که به تأیید اکثر علمای شیعه و سنی ضرب و جرح و حتی قتل را نیز شامل می‌شود (رضائی راد، امر به معروف در ترازوی عقل:20 به بعد) روی آورند. بر این اساس است که این‌گونه اشکال‌کنندگان این دو فریضة دینی را عامل هرج و مرج و خشونت اجتماعی به حساب آورده (Michael cook. Commonding right….part 1) و می‌گویند: اگر بنا باشد برای مبارزه با منکرات ـ که هیچ جامعه کوچک و بزرگی از آنها خالی نیست ـ به هر فردی از افراد جامعه اجازة دخالت و برخورد فیزیکی داده شود، چنین جامعه‌ای هرگز روی ثبات و آرامش به خود نمی‌بیند و بروز هر گونه خشونت و درگیری و از این رهگذر ایجاد فرصت برای آشوبگران، سود‌جویان و خرابکاران اجتناب‌ناپذیر خواهد بود و لذا امر به معروف به‌صورت «نوعی دخالت ناروا در زندگی خصوصی مردم» (باقی، پیش‌درآمدی بر بحث عمومی و خصوصی از فرهنگ اسلامی) و «نقض آزادی‌های مشروع» (Ulrike Freitag p.4) جلوه‌گر خواهد شد. از سوی دیگر، از آن‌جا که امر به معروف و نهی از منکر، به افراد مؤمن، نوعی ولایت می‌بخشد که بتوانند در امور دیگران برای احیای معروف‌ها و ازاله منکرات دخالت کنند و آنها را به کاری وادار کنند یا از کاری باز دارند (توبه: 71 و نیز ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج9: 141 و 238 و صدر، الاسلام یقود الحیاة: 171) می‌تواند به نوعی باعث تئوریزه شدن خشونت و بی‌نظمی شده و هرگونه بی‌قانونی و سرپیچی از حکومت و قانون را توجیه کند. (Ulrike Freitoge p.4) به خصوص با توجه به این‌که بعضی مؤلفان در این موضوع به صراحت اعلام می‌دارند که: اجازه یک مرجع معتبر برای آمر به معروف مطرح نیست، بلکه اجازه آن را خدا به مؤمنین داده است و آمرین به معروف جانشینان خدا در زمین هستند. (Shaffa p.5) این‌که در روایات اسلامی به طور مکرر به رفق و مدارا و مهربانی در هنگام اجرای این فریضه توصیه شده (کلینی، اصول کافی، ج3، کتاب‌الایمان و الکفر، شماره مسلسل 1525 و لقمان: 17) گواه بر این مطلب است که خشونت و درگیری در مسیر ادای این فریضه کاملاً محتمل است. (Ulrike Freitage p3-4) غزالی نیز مانند بسیاری از مفسرین از خشونت بالقوه‌ای که در نهاد این وظیفه نهفته، آگاه است و به منظور کاستن از درگیری‌های گریزناپذیری که در نهاد آن نهفته است توصیه می‌کند که این وظیفه، تا حد ممکن به آرامی و با روش‌های مناسب به انجام رسد. (همان) برای مثال توصیه می‌کند که اگر «صدای موسیقی از درون خانه‌ای شنیده شد، آمر به معروف بدون اذن صاحب خانه وارد آن خانه نشود» (غزالی، احیاء علوم دین، ج2: 285) و ورود بدون اذن به خانه را تنها در مواردی قبول دارد که خطر تجاوز به ناموس یا قتل مطرح باشد و آن خطر، حداقل با دو شاهد عادل به اثبات رسیده باشد. با این‌که غزالی، شیعیان را به دلیل این که وجوب امر به معروف را مشروط به عدم ضرر می‌دانند مورد انتقاد قرار می‌دهد، اما خودش نیز در مواردی توصیه می‌کند که آمرین به معروف محتاط باشند و خود را به خطر نیندازند. (غزالی، کیمیای سعادت: 234 و احیاء علوم الدین، ج2: 286) توصیه‌های پیش‌گیرانه علما در برابر هرج و مرج‌هایی که ممکن است در اثر امر به معروف به‌وجود بیاید، گاه به حدی می‌رسد که افراد حساس و کم‌حوصله را از تصدی این وظیفه منع می‌کنند. بعضی علما فقط تعدادی از صوفیة خودساخته را مجاز به قبول این مسئولیت می‌دانند (غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج2: 209ـ 215 و ج4: 221ـ241؛ اعتماد السلطنه، المأثر و الآثار: 119؛ ابویعلی: 385؛ ابن اخوه، معالم القربة: 85؛ شیزری، نهایة الرتبة: 6 ؛ نویری، نهایة الأدب، ج 6: 291؛ الخفیف، الحسبة: 574). تعدادی از علما به سبب این که امر به معروف، موجب هرج و مرج اجتماعی نشود اجرای آن را در زمان حاضر ممنوع کرده یا بسیار محدود ساخته‌اند. (پاکتچی، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، مدخل امر به معروف: 205) در قرن نوزدهم میلادی زمانی که فرقة وهابیت، در عربستان گسترده شد امر به معروف یک وسیله راحت و بی‌دردسر فراهم کرد برای تأمین آنچه وهابیون برای مردم تصمیم می‌گرفتند و زمانی که حجاز توسط وهابیون به تصرف درآمد (سال 1924 ـ 1925) منازعاتی میان قبایل سخت‌گیر نجد از سویی و جمعیت‌های متنوع و قومی از مکه و جده از سوی دیگر پدید آمد و در مواردی موجب ناآرامی شد. در پایان توسط دولت سعودی یک نهاد دولتی به نام امر به معروف تأسیس شد که به ظاهر، هدفش آن بود که جلوی این‌گونه سخت‌گیری‌ها را که توسط سربازان آل‌سعود به ساکنان و قبایل محلی و زائران اعمال می‌شد بگیرد، ولی در ضمن آن، به طور قطع هدفش این بود که تأمین‌کننده خواسته‌های خشن و سخت‌گیرانه سازندگان این نهاد باشد. (Ulrike Freitage p.4)بنابراین، امر به معروف به عنوان اصلی که مبارزه با امور خلاف شرع را وظیفه‌ای عمومی معرفی می‌کند می‌تواند بهانه‌ای برای دولت‌مردان برای مداخله‌های خشونت‌آمیز به منظور اجرای خواسته‌ها و برداشت‌های خودشان باشد و از سوی دیگر می‌تواند توجیهی برای مردم باشد که از حکومت‌ها و قوانین حکومتی به دلیل آنچه به نظر آنها خلاف شرع است سرپیچی کنند و لذا «بهانه‌ای باشد برای بی‌نظمی» (همان: 1و2و4و7) و زمینه‌ساز ناامنی و تروریسم در میان مسلمانان باشد و به عنوان «ریشه خشونت‌طلبی در جوامع‌مسلمان امروز» (همان: 4) مطرح شود. این مسأله، نه تنها در حکومت‌های غیردینی برای نظم و حاکمیت، مشکل ایجاد می‌کند بلکه می‌تواند زمینه‌ساز شورش افراد افراطی علیه حکومت دینی نیز باشد (همان: 7) و به آنها اجازه دهد که دولت را تحت فشار قرار دهند و شورش و ناامنی ایجاد کنند. یک زرگر اهل مرو، مکرراً به نزد ابومسلم‌خراسانی می‌رود و او را به خاطر رفتارهای غیراسلامی‌اش مورد انتقاد قرار می‌دهد و چون او زیر بار انتقادها نمی‌رود او را تهدید به شورش می‌کند و ابومسلم هم به خاطر همین تهدیدها او را به قتل می‌رساند. (همان: 1 و نیزMichael cook part 1) در این مثال، بسیاری از مطالب زیربنایی روشن می‌شود؛ از جمله این که آیا تصحیح رفتار حاکم، مجوز شورش علیه او می‌شود یا خیر؟ و آیا به سبب اصلاح بعضی از رفتارها می‌توان علیه نظام طغیان کرد؟ و اصلاً چه کسی می‌تواند قضاوت کند که کار و تصمیمات حکام به راستی خلاف اسلام و منکر بوده یا خیر؟ اصلاً چه کاری مصداق معروف است و چه کاری مصداق منکر؟ در همین مثال، ابومسلم که خود متهم به اعمال خلاف اسلام است شورش‌هایی به نام امر به معروف بر علیه سایر سلسله‌ها و حکومت‌های منسوب به اسلام به راه می‌اندازد. (Ulrike p.12) این مشکل، زمانی حادتر می‌شود که سخنان امام راحل که قطعاً به منظور دیگری بیان شده است به آن اضافه شود و دست‌آویز افراد عجول و سطحی‌نگر قرار گیرد و بر اساس آنها هرگونه بی‌نظمی و شورش، ضرب و شتم و حتی ترورهای مسلحانه در نظام اسلامی را برای خود مجاز بشمارند. آن جا که امام می‌فرمایند: اگر من پایم را کج گذاشتم باید هجوم کنید که چرا این کار را می‌کنید من سرجایم می‌نشینم (صحیفه نور، ج8 : 60) حضرت امام در جای دیگری می‌فرمایند: مسئولیت من گردن شماست، مسئولیت شما گردن من است اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگوئید چرا پایت را کج گذاشتی، باید هجوم کنید، باید نهی کنید. (همان: 47) هم‌چنین می‌فرمایند: اگر جوانان حزب‌اللهی مشاهده کردند پاره‌ای از تبلیغات، مقالات، سخنرانی‌ها و مجلات برخلاف اسلام است، عفت عمومی و مصالح کشور است، باید موارد را به دستگاه‌های ذی‌ربط گزارش دهند و آنها موظفند که رسیدگی کنند اما اگر دستگاه‌های مسئول کوتاهی کردند و از راه‌های قانونی جلوی انحرافات و تبلیغات فاسد و مسموم را نگرفتند راهی جز این باقی نمی‌ماند که مردم و جوانان متدین، خود وارد عمل شوند و بر هر مسلمانی واجب است اقدام کند. (مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام: 239) بعضی از علمای بزرگوار معاصر نیز با ذکر سخنانی کلی و ابهام انگیز به این اشکال دامن می‌زنند و به طور ضمنی می‌فرمایند: خشونت در اسلام محدود به قوانین جزایی نیست، بلکه مردم هم حق دارند در صورت لزوم خشونت به کار ببرند (همان: 227) پس از آن، فتوای امام، مبنی بر اعدام سلمان رشدی و بعضی از جملات مذکور را به عنوان مؤید نظر خود بیان کرده و نتیجه می‌گیرند که امام هم اعمال خشونت در حق کسی که به ضروریات دین و اصول مسلم اسلام توهین و جسارت می‌کند را جایز می‌دانند. (همان:230) از چنین نظریه‌پردازانی باید پرسید اگر مخالفان ما هم با چنین استدلالی برای رفع آنچه ما انجام می‌دهیم و از نظر آنها خلاف مصالح کشور و خلاف اسلام است، توسل به خشونت را مجاز بدانند و از آن استفاده کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا آن هرج و مرج و دودستگی و جنگ داخلی که از این رهگذر گریبان‌گیر جامعه اسلامی خواهد شد، مفسده‌ای بیشتر از مفسده تبلیغات و سخنرانی‌های ـ به اعتقاد ما ـ مخالف اسلام ندارد؟ در جامعه‌ای مثل ایران و در فضای انقلابی جمهوری اسلامی که اکثریت قاطع مردم، مذهب و رهبر واحدی دارند، شاید خطر چنین دیدگاه‌هایی زیاد ملموس نباشد، ولی در اکثر جوامع دنیا که اختلاف‌های فرقه‌ای و دینی فراوان است، چنین نظریاتی بسیار خطرناک خواهد بود و به راستی می‌تواند خشونت را در جامعه، قانونیت و شرعیت ببخشد و وضعیتی مشابه آن‌چه سال‌ها در افغانستان مشاهده می‌شد به ارمغان بیاورد. وضعیتی که نه تنها اسلام آن را نمی‌پسندد بلکه هیچ عقل سلیم و هیچ انسان سالم و متعادلی هم به آن رضایت نمی‌دهد. طرح چنین سخنان و دفاع از چنین دیدگاه‌هایی زمینه‌ساز سخن منتقدانی است که بعضی از دستورات اسلام را خشن و غیرانسانی معرفی کرده و عامل جنگ در جهان را اختلاف ادیان می‌دانند (سروش، صراط‌های‌مستقیم: 19 ـ 21، به نقل از جان ‌هیک) و هر مسلمان را بالقوه یک تروریست به حساب می‌آورند. (بوش پسر)   پی نوشت: . جناب آقای آیتی کتابی را که درباره امر به معروف و نهی از منکر تألیف کرده به نام «دو از یاد رفته» نام‌گذاری کرده‌اند و این نام‌گذاری، خود دلیل بر آن است که از نظر ایشان فراموشی این دو اصل جزو مسلمات بوده است. 2. از جمله جوامع فقهی که بحث امر به معروف را مطرح کرده‌اند می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد: کشف الرموز (فاضل آبی)؛ مختلف الشیعه، تذکرة الفقهاء و ارشاد الاذهان (علامه حلی)؛ الهدایه (صدوق)؛ جواهر‌الفقه (القاضی ابن‌البراج) و... . 3. از جمله رساله‌هایی که بحث امر به معروف را بسیار خلاصه و در حد دو الی سه صفحه بیان کرده‌اند رساله‌های آیات عظام مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی هستند. 4. در خصوص این که امر به معروف به مرحله زمانی محدود نیست و مرحله یدی و خشونت‌آمیز نیز دارد به کتاب امر به معروف در ترازوی عقل از همین مؤلف مراجعه شود. 5. Pluralism. 6. Exclusivism   فهرست منابع 1. آیتی اسلامی، عباسعلی، دو از یاد رفته امر به معروف و نهی از منکر، تهران، فدک، بی تا. 2. ابن‌حزم الاندلسی، ابی محمد علی بن احمد بن سعید، (م 453 ق) الفصل فی الملل و النحل و الاهواء، [بی تا]، بیروت 1406 ق، 1986م. 3. ابن خلدون المغربی، عبدالرحمن، المقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه نشر کتاب، 1352 ش. 4. ابن‌اخوه (محمد‌بن‌احمد قریشی)، معالم‌القربه فی احکام الحسبه، تحقیق دکتر محمود شعبان، هیئه المصریه العامه للکتاب، 1976م، 1409 ق. 5. الاشعری، علی، مقالات الاسلامین، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، [بی تا] قاهره، 1366 ق. 6. اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، المأثر و الآثار، دارالطباعه خاصه، چاپ سنگی تهران، 1306 ق. 7. امام خمینی، تحریر الوسیله، قم، انتشارات قدس محمدی، [بی تا]. 8. باقی، عمادالدین، مقاله‌ای تحت عنوان «پیش درآمدی بر بحث عمومی و خصوصی در فرهنگ اسلامی»، خرداد 1380 ش، در اینترنت به نشانی: www.kadivar.com/htm/farsi/paper12.htm 9. پاکتچی، احمد، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، مرکز دائره المعارف تهران. 10. حر عاملی، محمد بن‌حسن، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تصحیح و تعلیق عبدالرحیم الربانی الشیرازی، دار احیاء الترث العربی، [بی جا]، 1403ق. 11. الحرانی، ابن محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه، تحف العقول، تهران کتابفروشی اسلامیه، 1400 ق. 12. حسین‌‌زاده، محمد، دین‌شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی، زمستان 1381 قم. 13. الخفیف، علی، الحسبه در کتاب الاسبوع الفقه اسلامی و مهر جان الامام ابن تیمیه، قاهره المجلس الاعلی لرعایه الفنون و الآداب و العلوم الاجتماعیه، 1382ق. 14. خیاط، عبدالرحیم، الانتصار، به کوشش نینبرگ، بیروت، 1987 ـ 1988. 15. دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، با همکاری کاظم محمدی، مؤسسه النشر [بی جا]، 1404 ق. 1364 ش. 16. رشید، رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه. 17. رضائی راد، عبدالحسین، امر به معروف در ترازوی تاریخ، قم، بوستان کتاب، 1384 ش. 18. ــــــــــــــــــــ ، امر به معروف در ترازوی عقل، قم، بوستان کتاب، 1387ش. 19. ری شهری، محمدی، میزان الحکمه، دارالحدیث، التنقیح الثانی الطبعه الاولی [بی جا]، 1416ق. 20. زمخشری، محمود، الکشاف، لبنان، دارالمعرفه، [بی تا]. 21. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق، [بی تا]. 22. سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، 1373ش. 23. ــــــــــــــــ ، صراط‌های مستقیم، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، 1373ش. 24. سروش، محمد، مبانی عقیدتی امر به معروف و نهی از منکر، مقاله‌ای در مجله حکومت اسلامی، شماره 24. 25. شریعتی، علی، سلمان پاک، قم، نشر حر، [بی تا]. 26. شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374 ش. 27. شیرزی، عبدالرحمن بن نصر، نهایه الرتبه فی طلب الحسبه، قام علی نشره، السید الباز العرینی باشراف محمد مصطفی زیاده، قاهره مطبعه اللجنه للتألیف و الترجمه و النشر، 1365 ق 1960 م. 28. صدر، سیدمحمد باقر، الاسلام یقود الحیاه، تهران، وزاره الارشاد الاسلامی، 1403 ق. 29. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، [بی‌جا، بی تا]. 30. علامه‌حلی (ابی منصور الحسن بن یوسف مطهر الاسدی م 726 ق)، تذکره الفقهاء، طبعه حجریه الجعفریه مکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار [بی جا، بی تا]. 31. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، مصر، مطبعه العثمانیه المصریه، 1352 ق. 32. فیض الاسلام، علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه امام علی(علیه السلام)، فروردین 1351 ش، [بی‌جا] 33. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1382ش. 34. القرطبی، ابن عبدالله، الجامع لاحکام القرآن، تصحیح احمد عبدالعلیم البرزونی، دارالکتب المصریه، 1373 ق 1954م. 35. قلقشندی، ابوالعباس احمد بن علی، صبح الاعشی فی صناعه الانشاء، دارالکتب المصریه و وزاره الثقافه القومیه. 36. الکلینی الرازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق (م329ق)، الاصول من الکافی صحیحه، علق علیه علی اکبر غفاری، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1388. 37. کیمیای سعادت، انتشارات سیدیان مهاباد، [بی تا]. 38. لنکرانی، فاضل، توضیح المسائل، قم، چاپ مهر، 1374 ش. 39. ماوردی، ابن الحسن علی بن محمد حبیب بصری ماوردی و قاضی ابویعلی محمد بن حسین الفراء، احکام السلطانیه و الولایات الدینیه، مکتب الاعلام الاسلامی، 1406ق [بی‌جا]. 40. مجلسی، محمد باقر (م 1111ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، 1983م. 41. محقق‌حلی (نجم‌الدین بن ابی القاسم م676ق)، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، نجف، 1389 ق. 42. مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378 ش. 43. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، قم، انتشارات صدرا، [بی تا]. 44. ــــــــــــــ ، حماسه حسینی، چاپ پنجم، تهران، صدرا، بهار 1366ش. 45. ــــــــــــــ ، ده گفتار، قم، انتشارات صدرا، [بی تا]. 46. معلوف، لویس، المنجد فی اللغه و الاعلام، بیروت، دارالمشرق، چاپ بیستم، 1986م. 47. نجفی، محمد حسن، (م 1266)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محقق: عباس القوجانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفتم، 1367ش. 48. نصربن مزاخم منقری، پیکار صفین، ترجمه پرویز اتابکی، گردآورنده محمد هارون، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی 1375 ش. 49. نویری، شهاب الدین احمد بن عبدالوهاب، نهایة الأرب فی فنون الادب، ترجمه محمود مهدوی، دارالکتب المصریه. 50. الیزدی الطباطبائی، محمد کاظم، العروة الوثقی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، الطبعه الثالثه، 1409 ق. 51. یعقوبی، ابوالقاسم، حسبه و ولایت فقیه، فصلنامه حوزه، شماره 85 و 86. منابع لاتین 52. Shafaat Ahmad, Commanding good and forbidding evil /HTTP:/saifiripod.com/ explrove/dowlah/htm/82/11/24 53. Michael Cook/ commanding right and forbidding wrong in Islamic thought. Cam bridge University press due/ published February 2001. 54. Dr. Ulirike freitage/ commanding right and forbidding wrong in Islamic thought/ department of history SOAS/ http://www.History.as.urywelcom.htm27/10/1383.   عبدالحسین رضائی‌راد: استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 19 ادامه دارد/

94/01/19 - 06:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن