محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832989900
روایتی انسانشناسانه از حاجی فیروز
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
روایتی انسانشناسانه از حاجی فیروز
شناسهٔ خبر: 2520808 پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲
دین و اندیشه > سایر
حاجی فیروز را اغلب مژده رسانِ آمدنِ بهار و نوروز میدانند. پیدا شدنِ او در کوی و برزن ظاهراً ملازمِ جشن و شادی و رقص و لبخند است. به گزارش خبرگزاری مهر، روایت متفاوتی از حاجی فیروز را آرزو مختاری به رشته تحریر درآورده است که باعنوان «ارباب خودم چرا نمی خندی؟» در سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر شده است .شما را به خواندن این مقاله دعوت می کنیم؛ ارباب خودم سلام و علیکم ارباب خودم سرت رو بالا کن ارباب خودم من رو نگاه کن ارباب خودم لطفی به ما کن ارباب خودم بزبز قندی، ارباب خودم چرا نمیخندی؟ حاجی فیروز را اغلب مژده رسانِ آمدنِ بهار و نوروز میدانند. پیدا شدنِ او در کوی و برزن ظاهراً ملازمِ جشن و شادی و رقص و لبخند است. ولی تمام این کلمهها، تمام این حاجی فیروزها، بهارها، نوروزها، جشنها، شادیها، رقصها، لبخندها، کلماتیاند هر کدام انباشته از تاریخ و استعاره. همانطور که ما هر سال رختهای تازهای بر آن رختِ قرمز حاجی فیروز میپوشانیم، هر کداممان به صدای او و ترانه او صدا و ترانه توی ذهنمان را سنجاق میکنیم. هیچ کداممان رخت از تن حاجی فیروز نمیکنیم. رخت به رخت تناش اضافه میکنیم، ناگزیر.صورت سیاه کرده و سفیدیِ چشمهای برآمده حاجی فیروز ترس به دل میاندازد. دایره زنگیاش را میلرزاند و با صدای غریب انگار دگرگون شدهاش ترانه میخواند؛ خطاب به ما. و خطاباش بیش از اینکه بخنداندمان ما را میترساند. این عجب است. این اصرارِ کلامِ او به خنداندن و این هیأتِ جستان و غریب و سرخ و سیاهِ او به ترساندن.حاجی فیروز را مهرداد بهار وابسته به اسطوره بینالنهرینیِ بازگشت تموز یا دموزی دانسته بود و حدس زده بود که حاجی فیروز با ایزد گیاهیِ شهید شونده مرتبط است: "چهره سیاه شده حاجی فیروز، بازگشت وی را از جهان مردگان نمادپردازی میکند، لباس قرمزش نشانه خون سرخ سیاوش و آمدن خدای قربانی شده به زندگی است، در حالی که سرخوشی وی از شادمانی تولد دوباره است۱". کتایون مزداپور نیز حاجی فیروز را مشابه تموز یا دموزی، اسطورهی بینالنهرینی میداند که در آن "هنگامی که دوموزی به روی زمین میآید، بهار میشود و آیین نوروز هم آنگونه که پیداست به انگیزه آمدن اوست. چهرهی سیاهاش هم وابسته به بازگشت او از جهان مردگان است و شادمانیهای نوروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است۲."بهار مختاریان خاستگاه حاجی فیروز را، با استناد به پژوهشهای ویدنگرن۳، نه در اسطوره بین النهرینی که در اسطورههای هند و اروپایی جُسته است: "دو رنگِ سیاه و قرمز، عناصری نمادیناند که در مراسمِ بازمانده از جشنهای بازگشتِ روان درگذشتگان و بزرگداشتِ مردگان به کار میرود که در این میان سیاه، نمود و تجلی مردگان و سرخ، نمونهی باززایی است. بازتابی از نمادپردازی این دو رنگ به نیکی در جامهی سرخ حاجی فیروز و آتشافروز و در چهرهی سیاه آنها آشکار است، نمادپردازیای که در بسیاری از مراسم هند و اروپایی تکرار میشود." ویدنگرن نشان داده است ردِّ پای کلاهِ بوقی و جامه رنگینِ دلقکها به آدابِ تشرف در انجمنهای مردان۴ میرسد که از اسباب سلوکشان، سوای دورهگردی و دریوزگی، یکی پوشیدن خرقهی وصلهدار و چند تکه بوده است، با کلاههای اغلب نوک تیز بر سر. این انجمنهای مردان خود نشان به انجمنهای کهن هند و اروپایی میبرند که زیرزمینی و سرّی بودهاند و اعضایشان جامههای سیاه یا تیره تن میکردهاند و صورتهایشان را سیاه میکردهاند تا خصیصه زیرزمینی بودن و سرّی بودنشان را نشان دهند؛ منسوب به جهانِ زیر زمین، جهانِ مردگان. این انجمنهای مردان خود نشان از آیینهای کهنِ شکار سبعانه دارند: آبای دلقک "کسی جز سردسته و راهبرِ شکار سبعانه نیست؛ نماد گروهی از ارواح که در پیرامون شکارگاه فریاد برمیکشند" جست و خیز میکنند، و میرقصند. "ویژگیای که هنوز در جست و خیزهای ابلهانه ولی چیرهدستانه دلقکها، و در فریادهاشان باقی مانده است." رنگِ سیاه چهره کهنترین دلقکها یا نقابهایی که بر چهره میزنند نیز نمادی از جهانِ زیرزمین، جهانِ مردگان است.یکی از آیینهای جهانِ مردگان که در ایران مرسوم بوده و هنوز نشانههاش باقیست، آیین مربوط به فرَوَشیهاست. "در بندهای ۴۹-۵۱ فروردینیشت گفته میشود که فرَوَشیهای دلاورِ خوبِ مقدس را میستاییم که از جایگاه خود در هنگام همسپثئیدیه به پرواز درمیآیند و ده روز با هم در آنجا میچرخند تا بدانند چه کسی آنها را میستاید، چه کسی شادمان میشود و برایشان با دستانی بخشنده، با نیایش، شیر و غذا میآورد؛ چه کسی نامشان را بر زبان میآورد و از میان مردم کدامین روان درگذشته فراخوانده و به او آن یزش و نیایش نثار میشود تا به یاری این یزش، تا جاودان غذای او همواره آماده باشند. به روشنی پیداست مراسمی که طی این گاهنبار برگزار میشد، آیینهای بسیار کهنی بودهاند که سپستر با آیینهای جشن سال نو در آمیختند۵." از جمله سفره هفتسینی که یادگارِ آن یزشها به ارواح نیاکان است. بهار مختاریان بازنمود حضور فَروَشیها را در آیینهای کنونی ایران در مراسم و آیینهایی از جمله حاجی فیروز و چهارشنبهسوری و کوسه برنشین میبیند. در مراسم "کوسه برنشین" کوسه جامهای کهنه بر تن میکند و کلاهی از پوست بز یا نمد به سر میگذارد و کمربندی به میان میبندد که چند زنگوله بر آن آویزان است، که این زنگولهها لابد همچون زنگولههای برادران ژرمنیاش رسیدنِ او را از جهانِ مردگان به ساکنانِ زنده روی زمین اعلام میکنند. در مراسم چهارشنبه سوری هم "افرادی با صورتِ پوشیده و بدون کلام با قاشقزنی نمایشی از مردگان را نشان میدهند.۶"ویژگی دیگر دلقکها این است که به رغم ظاهر ابلهانهشان، رفتار خشونتباری دارند و این رفتار خشونتبارشان چنانکه ویدنگرن گفته است "یادآور کردار وحشیانه انجمن مردان" است. حاجی فیروز با آن چشمهای سفیدِ برآمدهاش که تهدید کنندهاند و تنبیه کننده چطور قرار است بخنداند؟البته به او میشود خندید. ارسطو گفته است ما قادریم از نگاه کردن به تصویرها و تقلیدها و بازنماییها لذت ببریم حتی اگر چیزی که از آن تقلید میشود خودْ زشت و بدقواره و نامطبوع باشد و نشود نگاهاش کرد. پس میشود به آنچه نگاه نکردنیست نگاه کرد. پس حتی میشود به آنکه روبروی ما ایستاده است و هیأتاش بازنماییِ هیأتِ مرگ است نگاه کرد، تاب آورد و نگاه کرد. "مثالِ واضح آن نقاب کمدیست که زشت و ناخوشایند است ولی از نگاه به آن دچار رنج نمیشویم۷ "، بلکه حتا از بازشناسی تضادی که بین مثلاً کلام و رفتار هنرپیشه با ظاهرش هست خندهمان میگیرد، نه که دچار شعف و لذت شویم. یعنی با اینکه "رفتار مضحک گونهای از زشتیست" چون بازنماییست برای ما آزاردهنده و دردآور نیست و قادریم به آن بخندیم. قادریم تاباش بیاوریم، نگاهاش کنیم و به آن بخندیم.خنده آغازین، خنده بدون تاریخ است. خنده بینیاز به بازشناسی امر متناقض، خندهی عاری از امر کمیک. خندههای آیینی اجرای خندهی آغازیناند و هم چنانکه پراپ میگوید خنده آیینی خنده به امر کمیک نیست. خنده آیینی اجرای خنده است. پراپ میگوید "برای فهمیدن و درک خنده آیینی ما باید اندیشههای خود را درباره امر خندهدار(کمیک) به دور افکنیم. ما اکنون آنچنانکه مردم در گذشته میخندیدند نمیخندیم.۸"خنده پیشتر از معنایی دینی و آیینی برخوردار بوده است. خندههای آیینی که پراپ به آنها پرداخته خندههای ملازمِ مرگ و زندگیاند. خندههای ملازم با مرگ یا خندههای ملازم با زندگی. اینها از آیینهای آستانگیاند. پا این سوی آستانه که بگذارد خنده ملازم با زندگی میکند، پا آن سوی آستانه بگذارد خنده ملازم با مرگ. از آستانه که بگذرد، یا قصدِ گذشتن از آستانه که کند، آیین گذشتن از آستانه را به جا میآورد؛ هر بار که بگذرد۹.در یکی از نسخههای اسطورهای از نیوزلند۱۰، نیمهخدایی به نام مائویی(Maui) مدّعیست که میتواند Hine-nui-te-po)) الاهه غول آسای مرگ را نابود کند. با گروهی پرنده به محل خوابیدن او میرود و قصدش این است که وقتی الاهه در خواب است داخل مهبلاش بشود، توی بدناش برود، نیروی حیاتاش را بگیرد و از دهاناش خارج شود. به پرندهها هشدار میدهد مبادا قبل از اینکه بیرون بیاید بخندند که دندانههای تیز و تند دور مهبل الاهه او را له خواهند کرد. ولی پیش از آنکه مائویی داخل شود، یکی از پرندهها از این منظره مضحک که لابد ناشی از تضادیست که بین جثه مائویی و الاهه هست، زیر خنده میزند و الاهه بیدار میشود، پاهایش را هم میآورد و مائویی نابود میشود. خنده بیگاه و بیجا؛ چراکه در آستانه دخول به تنِ الاهه مرگ، در آستانه سرزمین مرگ، خنده نهی شده است۱۱ بلکه میبایست بعد از اینکه او از دهانِ الاهه بیرون میجهیده خنده سر داده میشده است: خنده به وقتِ زادن.پراپ میگوید "اگر خنده به هنگام ورود به سرزمینِ مرگ متوقف و ممنوع میگردد، پس ورود به دنیای زندگی باید با خنده همراه باشد. حتی به خنده فرمان داده میشود." در یکی از اسطورههای بومیان آمریکا نهنگی دو برادر را میبلعد و وقتی در سرزمینی دیگر از شکم نهنگ خارج میشوند میخندند۱۲. بعضی بومیان استرالیا بر این باورند موجودی که در شکم مادر بچه میگذارد آنجه-آ(Anje-a)۱۳ نام دارد. تکهای گِل از باتلاق برمیدارد، شکل نوزادش میکند و در زهدان زن میگذارد. نمیشود او را دید چون در اعماق جنگلها و میان صخرهها و باتلاقها زندگی میکند ولی گاهی میشود صدایش را با خودش که میخندد شنید و وقتی صدای خندهاش میآید یعنی مشغول ساختن بچه برای کسیست. در یکی از قبایل آفریقا "خداوند نخست مرد را میافریند، سپس زن را، آنان به یکدیگر مینگرند و میخندند. آنان میخندند چون زاده و خلق شدهاند. آن کس که زاده میشود یا آفریده میشود میخندد۱۴." ولی در کنار بستر مرگِ اهالیِ برمه۱۵ غولهای بدهیبتی ظاهر میشوند (که خودشان آدمهایی بودهاند که به شکل خشنی کشته شدهاند) تا به محتضرِ در بسترِ مرگ بخندند. در میان مردم ساردینیا هم معمول بوده که پیران و سالخوردگان را میکشتند و هنگام کشتنشان بلند میخندیدهاند۱۶. پراپ میگوید "آستانه و درگاهی که که زندگی را از مرگ جدا میسازد، آستانه یا درگاه خنده است. آن سوی آستانه خنده ممنوع است، این سوی آستانه خنده اجباریست."در آیینِ آستانه جهانِ مردگان خنده نهی و ممنوع شده است. هم در مدخلِ آن جهان و هم بعد از دخول به جهانِ مردگان. پراپ میگوید "هنگامی که یک شخص زنده وارد جهان مردگان میشود باید زنده بودن خود را پنهان بدارد وگرنه خشم ساکنان آن دیار را علیه خود به عنوان متجاوزی که از آستانه ممنوع گذشته است، برخواهند انگیخت. با خندیدن، وی زنده بودن خود را برملا میسازد." آدمی که مُرده است نه باید بخندد نه عطسه کند نه دهندره کند نه حرف بزند نه بخورد نه بخوابد نه ببیند. باید مُرده باشد.در یکی از اسطورههای اسکیموها که پراپ نقل میکند پیرزن عجیبی هست که بر قله کوهی ساکن است و ارواح مردگان برای رفتن به جهانِ مردگان باید از آن سرزمین بگذرند. او طبلی دارد که بر آن میکوبد و با سایه خودش میرقصد و حرفهای بیمعنی میزند و صدای خنده از خودش درمیآورد، پشتش را که میچرخاند ماتحت عظیماش را به نمایش میگذارد که از آن عقرب دریایی باریکی آویزان است، به پهلو که میچرخد دهاناش کج است، صورتاش مستطیل میشود، به جلو که خم میشود پسِ خودش را میتواند لیس بزند، تو باید بیآنکه بخندی به او نگاه کنی. خنده بر لب بیاوری پیرزن طبلاش را بر زمین میکوبد و تو را میگیرد و بر زمین میکوبدت، با چاقو شکمات را سراسر پاره میکند، دل و رودهات را بیرون میکشد و حریصانه میبلعد. همان شکمی که، همان پرده دیافراگمی، که بالا رفته بود و پایین رفته بود به خنده.به رغم تضاد "مضحک"ی که در ظاهر حاجی فیروز هست و او را خندیدنی میکند، تهدید مهیبی در کلام فریبکار و اغواگر او نهفته است. او با سماجت از ما میخواهد "سر بالا کنیم"، "نگاهاش کنیم" و "بخندیم"، به منظرش بخندیم. مترصد است که ما یک آن، بیحواس و بیاعتنا به حرمتها و ممنوعیتها، بخندیم و حالا نوبتِ او باشد که ما را بابتِ خنده بیجا و بیگاهمان تنبیه کند.او که با رخت قرمز و صورت سیاه کرده و دایره زنگی رقصان و پاجهان، از جهانِ مردگان بیرون آمده است، و زنگوله جنبان به روی زمین میان زندهها دویده است تا آمدناش را خبر بدهد، هیچ شبیه آن دلقکی نیست که با دایره و دمبک، به خاطر نوروز و بهار، به روی زمین دویده باشد تا آغاز دوباره باروری و زایش طبیعت را مژده دهد. نه، او مترصد است که ما یک آن بخندیم، و او حین رقصاش، به ناگاه، جَستی به سمت ما بزند و ما را کشان کشان به آن سوی آستانهای فرو کشد که بر آن میرقصد و دایره زنگیاش را تکان تکان میدهد و میخواند: ارباب خودم بزبز قندی، ارباب خودم چرا نمیخندی؟ خطاب به همراهِ ناپیدای خود که لابد صورتک بزی به چهره دارد؛ در صحنهای که شبیه صحنه آن مینیاتور ایرانی۱۷ است که ویدنگرن به آن اشاره میکند و در آن رقصندههایی با کلاه بوقی همپای مردانی در پوستِ بز بالا و پایین میجهند- یادآورِ آیینِ کهنِ شکار سبعانه و مردانی که با صورتهای سیاهکرده یا در پوست حیوانات، دورِ شکارگاه بالا و پایین میجهیدند و فریادها و خندههای هولناک سر میدادند. پس شاید "بزبزقندی" نه یک لغو که یک خطاب باشد؛ خطاب به همراهی ناپیدا یا غایب، با صورتک بز یا فرورفته در پوستِ بز؛ بزی که ظاهراً از همراهان و نشانههای کارناوالهای جهانِ مردگان است.لاجرم، انگار او نه مژده رسانِ بهار و نوروز که خبررسانِ بازگشت از جهانِ مردگان است. دعوت به خنده او دعوت به شادمانی نیست؛ دعوت به مرگ است. کلام او مُحیل و مُهلک است. مُهلک است چون کلاماش نه به جهان زندگان که به جهان مردگان تعلق دارد.نویسنده: آرزو مختاریپانوشت۱. مهرداد بهار/ به نقل از محمود امید سالار / منتشر شده در سایت انسانشناسی و فرهنگ. ۲. از مصاحبهی کتایون مزداپور.۳. پژوهشی در خرقهی درویشان و دلق صوفیان/ گئو ویدنگرن/ ترجمه و تحقیق بهار مختاریان/ نشر آگه/ ۱۳۹۳مترجم در مقدمه ذکر کرده که عنوان اصلی پژوهش ویدنگرن "جامهی هارلکن، ردای راهب، کلاه دلقک و درویش؛ پژوهشی اجتماعی، دینی و تاریخ البسه" است ولی در ترجمهی فارسی این عنوان را مناسبتر یافته است.۴. "انجمن مردان" به نظام منسجمی متشکل از مردان جوان و مجردی اطلاق میشود که اعضای آن پس از بلوغ و آمادگی و توانایی استفاده از سلاح به این جرگه درمیآمدند... ویکاندر نشان داده است که ویژگی جوامع کهن هند و اروپایی حضور و وجود انجمنی موسوم به "انجمن مردان" است. / همان/ ص ۱۰۱۵. همان / ص ۱۱۹ ۶. همان.۷. ارسطو/ بوطیقا / ترجمهی هلن اولیایینیا / نشر فردا / ۱۳۸۶۸. ولادیمیر پراپ /"خندهی آیینی در فولکور"/ ریشههای تاریخی قصههای پریان / ترجمهی فریدون بدرهای/ انتشارات توس/ ۱۳۷۱۹. آستانهی مرگ و زندگی ولی برهم است. بر آستانه که بایستد خنده و گریه درهم میتواند بشود.۱۰. The Greenwood Encyclopedia of Folktales and Fairy Tales: Australian and New Zealand Tales ۱۱. همچنین پراپ اشاره میکند به نهی خنده در آیین تشرف: "نهی خنده در آیینهای مذهبی یعنی در مراسمی که نشاندهندهی نزول به جهان مردگان و بازگشت از آن است نیز رخ میدهد؛ یعنی در مراسم تشرف جوانان هنگام بلوغ." و سپس بر زیرزمینی بودن و سرّی بودن این مراسم که به انجمن مردان مربوط میشود تأکید میکند: "علیرغم ادبیات عظیمی که در این باره وجود دارد، دادههای مربوط به مراسم تشرف بسیار اندک است، زیرا این مراسم فوقالعاده سرّی است." و جای دیگری میگوید: "کلّ مراسم تشرف، شبیه سازی مرگ است."۱۲. "خندهی آیینی در فولکور" / ص ۲۵۴۱۳. The Golden Bough / James Frazer۱۴. "خندهی آیینی در فولکور" / ص ۲۶۰۱۵. Encyclopedia of Demons and Demonology/ Rosemary Ellen Gulley۱۶. "خندهی آیینی در فولکور"/ خندهی ساردونی/ ص ۲۶۰۱۷. پژوهشی در خرقهی درویشان و دلق صوفیان/ ص ۱۷۸/ تصویر ۱۷: درویشانِ رقصان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]
صفحات پیشنهادی
بازگشت حاجی فیروزبرای شادی شهروندان
بازگشت حاجی فیروزبرای شادی شهروندان تهران- ایرنا- حاجی فیروز اومده عید نوروز اومده عمو نوروز اومده این ها تصنیف هایی است که این روزها آن را از زبان دوره گردهایی که ملبس به لباس عمونوروز در سطح شهر برای شاد کردن مردم سر می دهند و ایضا برای کاسبی می شنویم همه این روزها جواناامان از این حاجی فیروزهای قلابی
امان از این حاجی فیروزها ی قلابی وقتی صدایش در هر کوی و برزنی میپیچد بوی بهار و نوروز را با خود میآورد اما در سالهای گذشته از تمام آن شکل و شمایل سنتی فقط یک صورت سیاه باقی مانده با یک لباس سرخ به گزارش نامه نیوز حرف از حاجیفیروز است حاجی فیروزی که با نزدیک شدن بهار پی«عمو نوروز و حاجی فیروز» میآیند
عمو نوروز و حاجی فیروز میآیند نمایش عمو نوروز و حاجی فیروز فروردین سال آینده در تالار سنگلج روی صحنه میرود به گزارش نامه نیوز جواد انصافی کارگردان و بازیگر این نمایش بیان کرد نمایش عمو نوروز و حاجی فیروز بر مبنای یک پژوهش پنج سالهای که درباره نوروز انجام دادهام نامان از این "حاجی فیروزها"ی قلابی
چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۳۴ وقتی صدایش در هر کوی و برزنی میپیچد بوی بهار و نوروز را با خود میآورد اما در سالهای گذشته از تمام آن شکل و شمایل سنتی فقط یک صورت سیاه باقی مانده با یک لباس سرخ حرف از حاجیفیروز است حاجی فیروزی که با نزدیک شدن بهار پیام آور نوروز بوده اماشهادت بانو نخست جهان اسلام به روایتی
شهادت بانو نخست جهان اسلام به روایتیشهادت حضرت فاطمه ی زهرا س "به روایتی" 11ق و انعقاد "معاهده پاریس" بین ایران و انگلستان و جدا شدن افغانستان از ایران رویدادهای تاریخی امروزند به گزارش خبرگزاری فارس امروز 13 اسفند 1393 خورشیدی برابر با 13 جمادی الاول 1حامد بهداد و پولاد کیمیایی حاجی فیروز شدند+عکس
حامد بهداد و پولاد کیمیایی حاجی فیروز شدند عکس حامد بهداد و پولاد کیمیایی پولاد کیمیایی یادی از فیلم جرم کرده و با انتشار عکسی از این فیلم نوشته بوي عيد بوي توپ بوي كاغذ رنگي خوب برنامه عيدتون چيه امسال كجا و پيش كي ميرينو واسم تعريف كنيد سفرتون رنگي باشه نه سياه سفيد اگر همحاجی فیروز در آستانه نوروز
حاجی فیروز در آستانه نوروز اینکه حاجی فیروز از چه زمانی و چطور وارد آئین نوروزی ایرانیان شد بطور قطعی روشن نیست و درباره پیام و مفهوم و فلسفه آن هم چندین نظر و تعریف می توان یافت اما حاجی فیروز هرچه که بوده به مرور زمان ظاهر و کارکردش تغییر کرده و امسال دستفروشی هم می کند اینککاریکاتور/ حاجی فیروز
کاریکاتور حاجی فیروز منبع ایسنا چهارشنبه 27 اسفند 1393 ساعت 12 44ماجراهای حاجی فیروز
در این نمایش بیننده شاهد طنز حاجی فیروز با هنرمندی جواد انصافی و امیر پارسی را که بعدها در نقش اوستا و عبدلی هم ایفای نقش کرده اند خواهد بود منبع شبکه نسیم دانلود لینک را کپی کنید دانلودیکشنبه 24 اسفند 1393 07 30حاجی فیروز
چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۰ خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا - کارتون روز طرح حمید صوفی کارتون روز کد خبرنگارگزارشگر باشگاه خبرنگاران از شوخی مدیر استقلال می گوید:ناراحتی کدام است؟ حاجی شوخی کردند
گزارشگر باشگاه خبرنگاران از شوخی مدیر استقلال می گوید ناراحتی کدام است حاجی شوخی کردند ورزش > لیگ برتر - مهدی علی مرادی خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان می گوید اصلا باور نداشتند فیلم شوخی مدیر استقلال با آنها این قدر بازتاب داشته باشد به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین شودرخشش جوان مازنی در جشنواره هنری گنبدهای فیروزه ای
درخشش جوان مازنی در جشنواره هنری گنبدهای فیروزه ای خبرگزاری پانا اثر پوستر سید جمال الدین رمضانی از هنرمندان فعال حوزه هنری مازندران در جشنواره هنری گنبدهای فیروزه ای مقام سوم این جشنواره را از آن خود نمود ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۷ اسفند ساعت 13 31 به گزارش خبرنگار پانا به نقل از روسرلشگر فیروز آبادی: ما در کنار همسايگان خود هستيم ، اجازه نمي دهيم که ابرقدرت ها بخواهند فتنهاي را هدايت کنند
سرلشگر فیروز آبادی ما در کنار همسايگان خود هستيم اجازه نمي دهيم که ابرقدرت ها بخواهند فتنهاي را هدايت کنند رئيس ستادکل نيروهاي مسلح با بيان اينکه جمهوري اسلامي در عراق هدف منفعت طلبانه اي را دنبال نميکند تصريح کرد ما در کنار همسايگان خود هستيم و اجازه نمي دهيم که ابرقدرت هفیروزآبادی: تهدیدی متوجه ایران نیست
یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴ ۱۰ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت جهان روی ایران که پشتوانه امام ره و رهبری دارد حساب باز کرده است و هیچ مسئلهای در منطقه بدون توجه به نقش ایران قابل حل نیست به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا سرلشکر فیروزآبادی در حاشیه نخستین هحاجیزاده:تحریمها هیچ تأثیری در روند برنامههای دفاعی ایران ندارد
یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳ ۵۹ فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت پیام مشترک سپاه و وزارت دفاع به دوستان و دشمنان این است که تحریمها هیچ تأثیری در روند برنامههای دفاعی ایران ندارد به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی زاده فرماندهسردار حاجی زاده: تحریم ها هیچ تأثیری در روند برنامه های دفاعی ایران ندارد
سردار حاجی زاده تحریم ها هیچ تأثیری در روند برنامه های دفاعی ایران ندارد فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت پیام مشترک سپاه و وزارت دفاع به دوستان و دشمنان این است که تحریم ها هیچ تأثیری در روند برنامه های دفاعی ایران ندارد به گزارش نامه نیوز به نقل از روابط عمومی کل سپاه این مطفیروزآبادی: ایران در عراق حضور نظامی ندارد
فیروزآبادی ایران در عراق حضور نظامی ندارد رییس ستاد کل نیروهای مسلح گفت جمهوری اسلامی ایران حضور نظامی در عراق نخواهد داشت خبرگزاری ایرنا رییس ستاد کل نیروهای مسلح گفت جمهوری اسلامی ایران حضور نظامی در عراق نخواهد داشت سردار سرلشکر بسیجی سیدحسن فیروزآبادی روز یکشنبه مبنی بر-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها