تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى را ديدند كه موهاى ژوليده و جامه‏اى چركين و سر و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834533039




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ساخت تمدن تحقق‌بخش مسئله‌ جانشين انسان از سوی خدا در زمين است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: تمدن صدر در انديشه‌ شهید صدر؛
ساخت تمدن تحقق‌بخش مسئله‌ جانشين انسان از سوی خدا در زمين است

شهید صدر


شناسهٔ خبر: 2514823 جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۴
دین و اندیشه > اندیشمندان

می توان انسان را حيوان فرهنگی و تمدن‌ساز دانست که خداوند بر اساس حاکميت مطلقه‌ خويش و سنن طبيعی و فطری حاکم بر جهان هستی، انسان را به دليل دارا بودن عقل و اختيار، در زمين، جانشين خود قرار داد. به گزارش خبرگزاری مهر، علامه شهيد سيدمحمدباقر صدر، بر مبناي باور به خداگرايي، توحيد و عدل کلي، سه اصل حاکميت مطلقه‌ خدا بر جهان، سنت‌هاي حاکم بر هستي و آزادي و اختيار انسان (به عنوان موجود عاقل) را نتيجه مي‌گيرد که حاصل آن‌ها پذيرش خلافت و جانشيني انسان از سوي خدا در قالبي تکويني و فطري همراه با تأييد و پذيرش شرعي است. بر اين مبنا، مدنيت و ايجاد تمدن شأن فرهنگي انسان است.آنچه در اين مقاله مي ­خوانيد نگاهي به انديشه­ شهيد صدر درباره­ تمدن و احياي انديشه و تمدن اسلامي است.مقدمهيکي از اساسي‌ترين مفاهيم و مسائل زندگي انسان بر روي زمين «تمدن» و مدنيت است که بسياري از مسائل سياسي ديگر با آن ارتباط نزديک و تنگاتنگ دارد. ساخت تمدن بر روي زمين به معنايي مي‌تواند تحقق‌بخش مسئله‌ي جانشيني انسان از سوي خدا در زمين باشد. به علاوه ضرورتي است حياتي و هميشگي براي نوع انسان در کره‌ي خاک که گريزي از آن نيست. تمدن مظهر نظم و سامان اجتماعي است و پيشرفت بدون آن معنا ندارد، بلکه شرط حقيقي و ضروري و اجتناب‌ناپذير پيشرفت و کمال انساني است. زيرا «تمدن را مي‌توان به شکل کلي آن، عبارت از نظمي اجتماعي دانست که در نتيجه‌ي وجود آن، خلاقيت فرهنگي امکان‌پذير مي‌شود و جريان پيدا مي‌کند.» (ويل دورانت، ج ۱: ۳) هرچند تمدن در اصل بيانگر رشد فرهنگي جوامع است، اما در ماهيت و حقيقت آن، در انواع و گونه‌هايش، در ابعاد و اشکال و در چگونگي و ساير مسائلش، بين انديشمندان و صاحب‌نظران اختلافات جدي وجود دارد. لذا تنوع ديدگاه‌ها در باب تمدن به پيدايش انواع مکاتب و نگرش‌ها در اين خصوص انجاميده است.شهيد صدر از انديشمندان و محققاني است که با دقت، تأمل و تکيه بر اصل اساسي و تعيين‌کننده‌ي فطرت انساني، به مسئله‌ي تمدن توجه کرده است و آن را به عنوان ضرورتي حياتي براي انسان و جامعه‌ي بشري و شأني از شئون سياست و انسان، که ضامن مصالح و ساير شئون اوست، مطرح کرده است. شکل‌گيري تمدن يا احياي آن در جوامع اسلامي داراي وجوه اساسي قانوني، اجرايي و داوري است که به بيان شهيد صدر، با دولت و حکومت اسلامي تحقق مي‌يابد (صدر، ۱۴۲۲هـ، ۲۰۰۱م: ۷۸)با توجه به اهميت تمدن و احياي تمدن اسلامي، به ويژه از نگاه مکتب اسلام و نيز جايگاهي که شهيد صدر در ميان انديشمندان معاصر در پرداختن به مسئله‌ي تمدن دارد، آگاهي از انديشه‌ها و ايده‌هاي او در اين خصوص مي‌تواند در تعيين سرنوشت امروز جامعه‌ي ما مؤثر واقع گردد. از اين رو، در اين نوشتار به اختصار به تمدن اسلامي و احياي آن از ديدگاه اين انديشمند بزرگ مي‌پردازيم.علامه شهيد صدرشهيد ابوجعفر سيد محمدباقر صدر، دانشمند، فيلسوف، محقق و فقيه معاصر، که از مفاخر بزرگ انديشه و دانش دوران ما محسوب مي‌گردد، در بيست‌ويکم اسفند سال ۱۳۱۲ شمسي در شهر کاظمين عراق در خانواده‌اي اهل دانش و تقوا چشم به جهان گشود و در ۱۹ فروردين ۱۳۵۹ در زندان رژيم بعث عراق به شهادت رسيد. او در طول مدت عمر کوتاه خويش، در بسياري از حوزه‌ها و ابعاد معرفتي مورد نياز بشر، قلم‌فرسايي کرد و نقطه‌نظرها، ديدگاه‌ها و انديشه‌هايي نو، پويا، متکي بر مباني عقلي و منطقي و منسجم را با در نظر گرفتن مکتب اسلام به عنوان مکتبي فطري و انساني، که توانايي حل بحران‌هاي معاصر بشر را داراست از يک سو و توجه به مقتضيات زمان و مکان از سوي ديگر، در برخي از اين ابعاد معرفتي و انديشه‌اي، به ويژه در حوزه‌ي سياست، اقتصاد، فقه و فلسفه مطرح ساخته است.او با طرح انديشه‌هاي خود، تحولي جديد در معارف ديني اسلام و نگرش سياسي و معنوي بشر، به ويژه با تکيه بر قرآن و سنت (به مثابه‌ي کتاب و برنامه‌ي هدايت و سياست انسان) ايجاد کرده است؛ تحولي که جلوه‌هاي بارز و آشکار آن را مي‌توان در آثاري چون «فلسفتنا» (صدر، ۱۴۰۸هـ)، «اقتصادنا» (صدر، ۱۳۹۹هـ، ۱۹۷۹م)،«الاسلام يقود الاحياه»‌ (صدر، بي‌تا، الف) «الاسس المنطقيه للاستقراء» (صدر، ۱۴۱۰هـ) و... و نيز در نظريه‌هايي چون نظريه‌ي خلافت انسان، جمهوري اسلامي، انقلاب جامع سياسي - اجتماعي، بانک بدون بهره، تحول دائمي در اجتهاد و... ديد.آثار متنوع، نظريه‌ها و خط‌مشي سياسي و برنامه‌هاي مبارزاتي شهيد صدر بيانگر انديشه‌ورزي و نظريه‌پردازي او در عرصه‌ي سياست و زندگاني سياسي است. بنابراين او به بسياري از مسائل مهم سياسي، خواه به صورت گسترده و خواه به اختصار، پرداخته است که نمونه‌ي آن‌ها را مي‌توان در «الاسلام يقود الحياه» (صدر، بي‌تا، الف)، «المدرسه‌ الاسلاميه» (صدر، ۱۹۸۱م، ۱۴۰۱هـ)، «المدرسه‌ القرانيه» (صدر، بي‌تا، م)، «فدک في التاريخ» (صدر، ۱۴۲۲هـ، ۲۰۰۱م) و مقدمه‌ي «فلسفتنا» (صدر، ۱۴۰۸هـ) ديد.بنيان نگرش صدر در باب تمدنبنيان اساسي و محور تعيين‌کننده در انديشه‌ي شهيد سيد محمدباقر صدر در تمام حوزه‌هاي معرفتي و از جمله در ساخت تمدن اسلامي و احياي آن، «توحيد»، خداگرايي و خدامحوري است. در اين نگرش، جهان آفريده و مخلوقي است معظم و کامل که بر اساس عدالت ايجاد شده و از علم و حکمت و قدرت مطلقه‌ي خدا نشئت گرفته و تحت تدبير و اراده‌ي ازلي، ابدي و هميشگي او قرار دارد. بر اين اساس، وجود جهان و انسان امري بيهوده و عبث نيست. در اين ديدگاه، انسان نيز به عنوان گل سرسبد هستي و کامل‌ترين موجودي که با دو عنصر عقل و آزادي متمايز شده است، موجودي وانهاده، بي‌هدف و رهاشده يا تحت قوانين جبري طبيعت نيست. لذا مي‌تواند در مسير کمال به پيش حرکت کند و تمدن بسازد، زيرا انسان نيز به عنوان موجود صاحب اراده، داراي کرامت ذاتي و فطري است و لذا بر سرنوشت خويش حاکم شده است.«ولقد کرمنا بني آدم... و فضلناهم علي کثير ممن خلقنا تقضيلا» (اسراء: ۷۰)و البته ما فرزندان آدم را کرامت داديم... و آنان را بر بسياري از آفريده‌هاي خود برتري بخشيديم. برتري و کرامت طبيعي آدمي، حاصل برخورداري او از عقل و اختيار، يعني توان فرهنگ‌سازي و تمدن‌سازي است. هر آنچه به انسان شرافت مي‌بخشد توانايي انديشه و فکر و ادراک است که به او آگاهي و توان تشخيص مي‌دهد و لذا اداره‌ي سرنوشت او را در اختيار خود او قرار داده و او را تبديل به موجودي آزاد و مختار مي‌سازد. جهان نيز بر اساس اراده‌ي خدا و سنن او اداره مي‌گردد و انسان در چارچوب اين سنن و قوانين خدايي، آزاد است. قوانين و سنت‌هاي الهي نيز آن گاه که به زندگي انسان مربوط مي‌شوند، جنبه‌ي انساني هم مي‌يابند و توسط انسان قابل کشف و بررسي هستند و از زير دست انسان مي‌گذرند. لذا تعارضي با «عقل» و «آزادي» انسان و تمدن‌سازي او ندارند.بنابراين چند اصل عمده از توحيد ناشي مي‌شود که عبارت‌اند از:اصل حاکميت مطلق خدا بر جهان و انساناصل سنن الهي حاکم بر جهان هستي يا قوانين خلقت و آفرينشاصل آزادي و اختيار انساناصل فرهنگ‌سازي و تمدن‌سازي انسان در سايه‌ي عقل و شرعاز اين رو، مي‌توان انسان را حيوان فرهنگي و تمدن‌ساز دانست که خداوند بر اساس حاکميت مطلقه‌ي خويش و سنن طبيعي و فطري حاکم بر جهان هستي، انسان را به دليل دارا بودن عقل و اختيار، در زمين، جانشين خود قرار داد و بدين سان انسان بر سرنوشت خويش حاکم گرديد تا بتواند تمدن و فرهنگ بسازد. از سوي ديگر، انسان نيز مسئوليت تحقق خلافت عمومي خود را در زمين بر دوش گرفت و لذا اين جانشيني از بُعد بشري «امانت» نام پذيرفت. اين عرضه و پذيرش، هر دو جنبه‌ي تکويني و فطري دارد، نه تشريعي (صدر، ۱۳۹۹هـ، خ: ۸ تا ۱۶ و ۱۳۵۹: ۹ تا ۱۱).سياست و نظام تمدنيشاخص‌ترين بُعد «خلافت انسان» و تمدن‌سازي او در «سياست» تجلي مي‌يابد و سياست شأني انساني و حاصل تعقل، آزادي و اراده‌ي او به علاوه‌ي گرايش به «مدني» بودن، يعني زندگي در جمع انسان‌هاي ديگر، همراه با تدبير و مديريت است که به ساخت تمدن و مدنيت منجر مي‌شود و مهم‌ترين راه رسيدن انسان به سعادت است. بنابراين در اين نگرش، سياست اولاً شأني از شئون انسان است که ريشه در نهاد و فطرت او دارد؛ يعني انسان طبعاً حيواني سياسي يا مدني و نه اجتماعي است. اينکه گوييم سياست شأن انسان است، يعني ذاتاً انسان موجودي است که بر مبناي دو نيروي خرد و اختيار (آزادي)، زندگي در مدينه و شهر را برمي‌گزيند و آن را بر اقتدار و اطاعت (فرمان دادن و فرمان بردن) بنا مي‌کند.ثانياً، سياست، مدنيت يا هدايت و راه بردن انسان به سوي ترقي، رشد، توسعه و کمال است. بنابراين سياست صرفاً اداره کردن، اعمال قدرت و حکومت بر ديگران يا تحقق اقتدار سياسي نيست، بلکه سياست حرکت انسان در مسير مدنيت و تمدن‌سازي است.ثالثاً، سياست در اين نگرش، هدفمند و جهت‌دار است. هدف آن تعالي بخشيدن به انسان و لذا به سعادت راستين رساندن اوست. لذا سياست در اصل، پرهيز از هر گونه افتراء، دروغ، پليدي و مکر است. پس سياست مسئوليت انسان مدني و تمدن‌ساز است و به بيان شهيد صدر، «مقصود از مسئوليت انسان اين است که انسان يک موجود آزاد است و بدون آزادي، مسئوليت هيچ مفهومي ندارد. از اين رو، مي‌توان از عنوان خليفه (جانشين خدا) قرار دادن انسان بر روي زمين استفاده کرد [و گفت] خداوند موجود آزاد و مختاري را روي زمين قرار داد تا بتواند به اختيار خود، «مصلح» يا «مفسد في الارض» باشد و با آزادي خود راهش را برگزيند (صدر، بي‌تا، الف: ۱۳۷؛ صدر، ۱۳۹۹هـ، خ: ۱۴ و صدر، ۱۳۵۹: ۱۴).در نگرش صدر، اين گزينش آن گاه که در جهت صحيح و منطقي باشد، «سياست» است که تحقق مسئوليت انسان در ارتباط با فطرتش است. چه در اين نگاه، «جامعه‌ي انساني قبل از هر گونه وابستگي و تعلقي، وابسته و منسوب به يک مرکز است و آن مرکز همان مرکزيت خلافتش، يعني خداي تعالي است که او را جانشين خود روي زمين ساخته است. خليفه‌‌الهي انسان يعني ايمان به يک تکيه‌گاه، ايمان به کسي که مالک و صاحب‌اختيار او و جهان و هر چه در آن است.» (صدر، بي‌تا، الف: ۱۳۵؛ صدر، ۱۳۹۹هـ، خ: ۱۱ و صدر، ۱۳۵۹: ۱۱) اين است که در نگاه او، «سياست» و تمدن، رنگ خدايي است که در ذات بشر زده شده است. به تعبير قرآن، «صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون» (بقره: ۱۳۸)او با استناد به اين آيه، جانشيني خدا در زمين را، که سياست مهم‌ترين بُعد آن و شالوده‌ي حکومت انسان بر هستي است،» (صدر، بي‌تا، الف: ۱۳۴؛ صدر، ۱۳۹۹هـ، خ: ۱۰ و صدر، ۱۳۵۹: ۱۰ و ۱۱) يک ويژگي و خصلت الهي مي‌داند که ريشه در نهاد و ذات بشر دارد و در نهاد بشر سرشته شده و حاصل آن نيز اين است که بتواند نسبت به برقراري دولت و نظام سياسي صحيح، مطلوب و شايسته در جامعه‌ي بشري اقدام نمايد و به سوي مدنيت و تمدن حرکت کند؛ يعني نسبت به مدنيت خويش و اداره‌ي سرنوشت مشترک خويش همگام با ديگران مسئول و متعهد است و نمي‌تواند در برابر چنين امر مهمي، احساس ناتواني، ضعف يا ندانم‌کاري و بي‌مسئوليتي نمايد. طبيعي است که تا اين بُعد از جانشيني انسان، يعني حاکميت سياسي و مدنيت در زمين، تحقق نبايد و اقتدار و قدرت در درون جامعه به صورت عيني و قانوني شکل خارجي و قابل قبول و مشروعي به خود نگيرد، ابعاد ديگر آن نيز تحقق نخواهد يافت.راه تمدن‌سازياز ديدگاه شهيد صدر، انسان بر مبناي آنچه گفته شد، موجودي تکامل‌گرا و تمدن‌ساز است. لذا توانايي و امکان ايجاد تغييرات را در عرصه‌ي جامعه و زندگي عمومي داراست. تكامل و تحولات و تغييراتي كه در جامعه صورت مي‌گيرد دو بُعد اساسي و عمده دارد:۱. حركت به سوي بهتر زيستن، بهينه شدن، توسعه و مطلوبيت۲. حركت به سوي تهذيب، پاكي نفس و تعالي افكار و بينش‌هاو اين دو بُعد تحت عناوين جهاد اصغر و اكبر در روايات اسلامي مطرح شده است.يكي از مفاهيم كليدي در نظريه‌ي تمدن و توسعه در انديشه‌ي شهيد صدر، مفهوم  «سنت اجتماعي‌سياسي» يا «سنت تاريخي» است. بدين معنا كه در اين نگاه، زندگاني اجتماعي، سياست و تاريخ داراي تعداد فراواني ضابطه و به بيان دقيق‌تر قانون، به مفهوم عام است كه در بطن آن نهفته است. اين قوانين و ضوابط تمام عرصه‌ها و ميادين زندگاني انسان، به ويژه عرصه‌ي سياست، يعني عرصه‌ي سرنوشت عمومي و همگاني (جمشيدي، ۱۳۷۷: ۸۴ و ۸۵) را در بر مي‌گيرد.بر همين اساس، يكي از مهم‌ترين وظايف انديشمندان، كشف اين قوانين و ضوابط و استفاده از آن‌ها در ساخت تمدن است. از ويژگي‌هاي اين قوانين ارتباط آن‌ها با اراده‌ي انسان و آزادي عمل اوست. لذا به معنايي مي‌توان اين قوانين را «طبيعي‌-انساني» دانست. از نظر صدر، يكي از مسائل اساسي مورد بررسي و پژوهش در اديان و مكاتب الهي، به ويژه مكتب اسلام، همين سنت‌هاست. در نتيجه، در نگرش او، قرآن (به عنوان متن اصيل اسلام) نسبت به مسائل انساني چون تمدن، انقلاب، اصلاح و سياست عنايت خاصي دارد: «...بحث در قوانين تاريخ، رابطه‌ي شديدي با قرآن به عنوان هدايت، به عنوان كتابي كه از تاريكي‌هاي ضلالت به سوي نور هدايت، رهبري مي‌كند، دارد؛ زيرا جنبه‌ي عملي اين كار يا جنبه‌ي بشري آن، تحت تأثير سنت‌هاي تاريخ است.» (صدر، [م]، بي‌تا: ۵۱ و ۵۲ و [ت]، بي‌تا: ۱۱۷)اين قوانين و ضوابط اجتماعي و تاريخي در زبان قرآن، تحت عنوان «سنت»، «آيت» و «كلمه» و به صورت جمع، «سنن»، «آيات» و «كلمات» آمده است كه گاه نيز به اسم خدا (الله) اضافه شده و تحت عنوان «سنت‌الله» يا «آيات‌الله» يا «كلمات‌الله» ذكر شده است. براي نمونه، در قرآن آمده است: «سنه‌الله التي قد خلت من قبل و لن تجد لسنه‌ الله تبديلاً» (فتح: ۲۳)سنت خداوند يكتاست كه از پيش تحقق يافته و هرگز در سنت خدا دگرگوني نيابي.صدر در تفسير اين آيه از قرآن، با اشاره به برخي آيات ديگر قرآن و مسئله‌ي انقلاب مي‌نويسد: «بنابراين كلمات خدا تبديل نمي‌شود؛ يعني نشانه‌هاي وعده‌هايش در طول تاريخ تغييرپذير نيست.» (صدر، [م]: ۶۴ و [ت]: ۱۲۹)و در ادامه‌ بررسي خويش در مورد مفهوم كلمه با اشاره به مسئله‌ي جهاد و قيام و رابطه‌ آن با پيروزي و شرايط و امكانات، چنين مطرح مي­ سازد: «كلمه يعني رابطه‌ مستقيم بين پيروزي و تكميل شرايط آن و اوضاع و احوال ديگر... اين رابطه يك سنت تاريخي است.» (صدر، [م]: ۶۴ و [ت]: ۱۲۹ و ۱۳۰)علامه صدر سه صورت كلي را براي قوانين و سنن الهي ذكر مي‌كند كه عبارت است از:۱. صورت قضاياي شرطيه؛۲. صورت قضاياي فعليه‌ قطعيه و محققه و۳. صورت گرايش‌ها و كشش‌هاي فطري. او در مورد نوع اول (قضاياي شرطيه) مي‌نويسد: «نخستين صورت از صورت‌هاي سنن تاريخي در قرآن، در شكل و قيافه‌ قضيه‌ شرطيه ظاهر مي‌گردد و بين دو پديده يا دو مجموعه از پديده‌ها در ميدان تاريخ (و سياست) ارتباط برقرار مي‌ شود. قرآن اين ارتباط را به صورت رابطه‌ مشروع و جدا، سخت به هم متكي مي‌سازد؛ به طوري كه مي‌گويد هر وقت شرط محقق شود، تحقق جزا حتمي است.» (صدر، بي‌تا [م]: ۱۰۱، ت: ۱۶۳) نظيرِ «ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا ما بانفسهم» (رعد: ۱۱) همانا خداوند در هيچ گروهي تغيير و تحولي ايجاد نمي‌كند، مگر آنكه آن گروه خود را دگرگون سازند.اين سنت اجتماعي و سياسي به زبان قضيه‌ي شرطيه آمده است، زيرا بازگشت آن به وجود پيوند بين دو نوع تغيير است: تغيير حقيقت و ذات و برون و محتواي باطني هر قوم و تغيير در ظاهر، بنيان و بناي اجتماعي و سياسي آن قوم.صورت دوم سنن الهي، كه در قالب قضاياي فعليه‌ي قطعيه ارائه مي‌شوند، مربوط به قوانين طبيعي و تكويني هستند. نظير گردش زمين به دور خورشيد يا وجود نيروي جاذبه‌ي زمين و... اين‌ها معمولاً به صورت قوانين و قضاياي علمي درمي‌آيند و انسان نمي‌تواند در اين قضايا تغييري بدهد، زيرا از نوع قضايايي‌اند كه به صورت بالفعل تحقق يافته‌اند. نكته‌ي مهم اينكه اين گونه قضايا ارتباطي با اراده‌ي انسان و سرنوشت اجتماعي‌سياسي و تاريخي او ندارند.صورت سوم سنت‌ها در شكل گرايش‌ها و جذبه‌هاي فطري و طبيعي انساني جلوه‌گر مي‌شود. اين‌ها داراي واقعيت خارجي هستند و براي حركت انسان به سوي تكامل به وجود آمده‌اند و از اصالت و اعتبار برخوردارند، ولي قاطعيت سنت‌هاي نوع اول و دوم را ندارند و لذا مي‌توان كم‌وبيش با آن‌ها مبارزه كرد و بر آن‌ها سرپوش گذاشت. بازي با اين سنت‌ها به زيان فرد و جامعه است و انحرافات گوناگون را به دنبال خواهد آورد و در نتيجه، فرد به سوي هلاكت و جامعه نيز به سمت نابودي گام برخواهد داشت. برخي از اين گرايش‌ها عبارت‌اند از: «غريزه كنجكاوي»، «گرايش و جاذبه‌ي زناشويي»، «دين‌داري» و... شهيد صدر در مورد سنن نوع سوم مي‌نويسد:«اين گرايش‌ها را نبايد يك قانون‌گذاري اعتباري ناميد، بلكه يك كشش اصلي است كه براي پيمودن راه حركت انسان به وجود آمده... ريشه‌ي اين‌ها در طبع انسان نهفته و ساختمان انسان بدان‌ها وابسته است.» (صدر، بي‌تا‌ [م]: ۱۱۴، ت: ۱۷۳)از نگاهي ديگر، شهيد صدر با توجه به انواع پديده‌ها كه موضوع سنت‌ها و قوانين تاريخي واقع مي‌شوند، آن‌ها را به سه دسته‌ي كلي طبيعي، فردي و اجتماعي تقسيم مي­كند. بنابراين با توجه به اين سه نوع پديده و كنش، يعني «طبيعي و علّي، فردي و شخصي و اجتماعي» سنت‌هاي حاكم بر جهان بشر نيز به سه صورت كلي (علّي، انساني [فردي] و اجتماعي) جلوه‌گر مي‌شوند. ما در اينجا در يك جمع‌بندي كلي، سنت‌ها و قوانين مورد نظر شهيد صدر را به چند دسته‌ي زير تقسيم مي­نماييم:سنت‌هاي علي: اين سنت‌ها و قوانين بر روابط ميان پديده‌هاي طبيعي و فيزيكي حاكم‌اند. اين گروه، خود به دو دسته از سنن و قوانين تقسيم مي‌شود: الف) سنت‌هايي كه در قالب گزاره‌هاي فعليه‌ي قطعيه يا خبريه بدون شرط، مطرح مي‌شوند. قوانين طبيعي و كيهاني كه در علوم طبيعي و يا در عرصه‌ي هستي مطرح‌اند، از اين نوع سنت‌ها هستند. مانند حركت دوراني سيارات و يا قانون پيدايش شب و روز. به نظر شهيد صدر، پندار غلط برابر ديدن اين سنت‌ها با كل سنت‌ها و قوانين تاريخ در نزد برخي از انديشمندان غرب باعث شده است كه تصور كنند:«انديشه‌ي سنت‌هاي تاريخ به هيچ وجه با انديشه‌ي آزادي و انتخاب انسان سازگار نيست، زيرا اگر سنت‌هاي تاريخ مسير انسان و زندگي او را تنظيم مي‌كند، در نتيجه ديگر براي آزادي انسان چه باقي مي‌ماند؟» (صدر، [م]: ۱۰۸ و [ت]: ۱۶۸)ب) سنت‌ها و قوانين علّي كه در شكل گزاره‌هاي شرطيه مطرح مي‌گردند، نظير «جوش آمدن آب در حرارت ۱۰۰ درجه». اين سنت‌ها به تعبير شهيد صدر، جنبه‌ي علّي دارند، اما رابطه‌ي آن‌ها و تحقق آن‌ها منوط به شرط و شرايطي است و اگر اين شرط‌ها موجود گردد، تحقق آن‌ها يعني جواب شرط‌ها نيز تحقق مي‌يابد. بر همين اساس، اين قوانين در قالب گزاره‌هاي شرطيه بيان مي‌شوند و بيانگر اين هستند كه «هيچ گاه شرط از جزا منفك نمي‌شود [و] هر وقت شرط، كه رسيدن درجه‌ي حرارت به ميزان معين است، حاصل شد، به دنبال آن، وقوع جزا، يعني جوش آمدن آب، حتمي است.» (صدر، [م]: ۱۰۳ و [ت]: ۱۶۴) شرطي بودن اين قوانين بيانگر عبور آن‌ها از زير دست انسان و نقش آدمي در دگرگون ساختن آن‌هاست: «زيرا با شناخت اين قوانين، انسان مي‌تواند نسبت به جزاي شرط در مورد خودش اقدام كند و در هر حالي كه خود را نياز به وجود جزا احساس كرد، با فراهم كردن شرط به دست خود، قانون را عملي سازد.» (صدر، [م]: ۱۰۳ و [ت]: ۱۶۴) بنابراين اين‌ها صرفاً بيانگر رابطه‌ي علّي بين پديده‌ها نيستند، بلكه شرطيت آن‌ها نشان از نقش اراده‌ي انسان در تحقق آن‌هاست.سنت‌هاي انساني (فردي) قوانيني هستند كه بر پديده‌هاي فردي انسان‌ها حاكم‌ هستند، نظير «موفق شدن دانشجو در امتحان به واسطه‌ي خواندن درس». اين سنت‌ها علاوه بر جنبه‌ي علّي، داراي هدف يا جنبه‌ي غايي (علت غايي) نيز هستند و لذا ارادي و اختياري‌اند و اراده و اختيار انسان در آن‌ها نقش دارد، به علاوه انساني (غيرطبيعي) هستند. اين‌ها نيز مانند گروه «ب»، معمولاً به صورت جمله‌ي شرطيه بيان مي‌شوند: «اگر درس بخواني، در امتحان موفق مي‌گردي.» اين‌ها در ايجاد تمدن و مدنيت نقش اساسي دارند.سنت‌هاي سياسي‌اجتماعي (تاريخي) قوانين و ضوابطي است كه بر روابط اجتماعي، اقتصادي، سياسي، حقوقي و تاريخي انسان‌ها، يعني پديده‌هاي جمعي، حاكم است. اين قوانين هم در قالب گزاره‌هاي شرطيه بيان مي‌شوند، اما موضوعات آن‌ها جمعي، كلي يا گروهي است. لذا فردي يا شخصي نيستند. اين سنت‌ها داراي سه جنبه‌ي علت (علت فاعلي)، هدف (علت غايي) و موج (علت تأثيري) هستند؛ يعني علاوه بر تأثير اراده در آن‌ها، موجي ايجاد مي‌كنند كه جامعه را فرامي‌گيرد و پيرامون خود را متأثر مي‌سازد. چنين موجي نقش اين سنت‌ها را در تمدن و مدنيت، مشخص و روشن مي‌سازد. اين‌ها نيز صورت شرطي دارند، مانند «تحقق عدالت در جامعه ثبات حكومت را به دنبال دارد.» يا «ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً»: اگر تقواي الهي پيشه كنيد، آن گاه خداوند برايتان نيروي تشخيص و تمايز قرار مي‌دهد (انفال: ۲۹). موضوع بحث ما در اينجا سنت‌هاي نوع سوم است كه جنبه‌ي اجتماعي، سياسي و تاريخي دارند.سنن و قوانين مورد بحث در باب تمدن و تاريخ جنبه‌‌ي الهي و رباني دارند و اين موضوع به اين امر برمي‌گردد كه خداوند از طريق همين قوانين و سنن، «اراده» و «حكمت» و «تدبيرش» را در جهان هستي تحقق مي‌بخشد. البته آنچه به انسان و تلاش او براي شدن و ايجاد تمدن و مدنيت معني و مفهوم مي‌دهد «اراده»‌ي اوست. اگر نيروي «اراده» در وجود انسان نبود، بحث از آگاهي يا عقل و آزادي يا اختيار او بي‌مورد محسوب مي‌شد:«انسان علاوه بر دستگاه عضوي و نفس خود، مجهز به اراده است و بدين جهت، آزادي را دوست داشته و بدان عشق مي‌ورزد. زيرا آزادي، تعبير عيني و علمي براي نيروي اراده است. زيرا آزادي است كه براي انسان تضمين مي‌كند كه مالك اراده‌ي خود باشد و بتواند از اراده‌ي خود در كاربرد هدف‌هاي خويش استفاده كند.» (صدر، [ز]: ۲۱ و ۲۲ و [آن]: ۴۸)و اراده نيز حاصل عقل و نطق انسان به عنوان تنها حيوان ناطق و عاقل است. لذا تعريف صدر از آزادي عبارت‌ است از: «امكان و توانايي به‌كارگيري و تعبير عيني و علمي اراده براي تحقق اهداف متعالي خود.» (صدر، ۱۳۶۹، [س]: ۱۴۲ و ۱۴۳)قرآن تأكيد دارد كه سنت‌هاي اجتماعي و تاريخي (نوع دوم و سوم) از زيردست انسان عبور مي‌كند، چرا؟ زيرا آن‌هايي كه به سرنوشت سياسي و اجتماعي انسان مربوط هستند، همه و همه به صورت قضاياي شرطيه محقق مي‌گردند و شرطيه بودن، آن‌ها را منوط به اراده‌ي تاريخ‌ساز و تمدن‌ساز انسان مي‌كند. بنابراين سنت‌هاي تاريخ با اراده و آزادي انسان جمع مي‌شود و در خدمت قدرت تمدن‌سازي انسان قرار مي‌گيرد.در اينجا در ارتباط با تمدن و مدنيت بشر، براي نمونه، سه قضيه‌ي شرطيه از سنن الهي، كه جنبه‌ي تمدني و سياسي‌اجتماعي دارند، مطرح مي‌شوند: الف) رابطه‌ي بين دگرگون‌سازي بشري (انقلاب و دگرگوني، اعم از مثبت يا منفي) و دگرگون‌سازي الهي (موفقيت و پيروزي): «خداوند تا قومي خود را دگرگون نسازند. وضع آن‌ها را دگرگون نمي‌سازد.» (رعد: ۱۱)ب) رابطه‌ي بين «استقامت در عدالت و تقوا» و «وسعت اجتماعي يا پيشرفت متعالي در عرصه‌ي تمدني» (جن: ۱۶)ج) رابطه بين ستمگري و هلاكت ستمگران در اثر ظلم و ستم يا انحطاط تمدني (كهف: ۵۹)امكان و ضرورت تمدن‌سازيبا توجه به دو بحث اساسي فوق، يعني «وجود سنت‌هاي سياسي و اجتماعي حاكم بر جهان هستي و اراده‌ي انسان، تحول و دگرگوني فرد و جامعه به سوي کمال و توسعه يا مدنيت و تمدن، از ديدگاه علامه شهيد صدر، امري نه تنها ممكن، بلكه ضروري و حياتي است و اين امر تمام ابعاد زندگاني فردي و اجتماعي را در بر مي‌گيرد. به علاوه تحول و تكامل در جهان يك حركت پويا و مستمر است كه داراي فراز و نشيب‌هاي متعدد است. از سوي ديگر، تحولات و تكامل در حيات فردي و اجتماعي، تنها جنبه‌ي مادي و تجربي ندارد، بلكه جنبه‌ي معنوي و كمال اخلاقي و رشد و تحول روحي و فكري نيز دارد. هرچند اين امكان وجود دارد كه جامعه‌اي در يكي از اين ابعاد به طرف توسعه، رشد و پيشرفت گام بردارد و در بقيه‌ي ابعاد تحول و تكامل، به سوي انحطاط برود:«زندگي انسان در حال ركود و جمود نخواهد ماند، بلكه رو به تحول و تكامل است و اين تحول و تكامل در همه‌ي شئون زندگي انسان، چه جنبه‌ي مادي و چه روابط و هم‌زيستي انسان‌ها و چه در افكار و بينش‌ها، جريان دارد و اين تحول و حركت است كه زندگي و جلوه‌هاي آن را گاه به پيشرفت و بهزيستي و گاه به انحطاط و عقب‌ماندگي مي‌كشاند.» (صدر، ۱۴۰۷هـ: ۵۳ و ۱۳۵۹، [ر]: ۵۹)همچنين از ديدگاه صدر، تكامل و تحولات و تغييراتي كه در جامعه و فرد صورت مي‌گيرد دو بُعد اساسي و عمده دارد:حركت به سوي بهتر زيستن، توسعه و مطلوبيت (بُعد مادي تمدن)حركت به سوي تهذيب، نفس و تعالي افكار و بينش (بُعد معنوي تمدن) ‌(صدر، ۱۴۰۷هـ: ۵۳)در واقع اين دو بُعد تحت عنوان «جهاد اصغر» و «جهاد اكبر» در روايات اسلامي مطرح شده است. پيروزي در ميدان تكاملي جهاد اصغر بُعد مادي تمدن را مي‌سازد. لذا زندگي بهتر و راحت‌تر، سعادت مادي و خوشبختي دنيايي را به دنبال مي‌آورد و پيروزي در ميدان تكاملي جهاد اكبر، بُعد معنوي تمدن را شکوفا مي‌گرداند. لذا پاكي نفس، بينش صحيح، عزت نفس و خداگونه گرديدن انسان و جامعه را به دنبال دارد.مباني و عوامل تمدن‌سازيساخت تمدن و حرکت به سوي تکامل داراي مباني و اصولي است كه به اختصار عبارت‌اند از:۱) وجود مكتب و ايدئولوژي انساني كه به خواسته‌هاي فطري انسان پاسخ صحيح بدهد و بر اساس عقل‌گرايي، دانش و بينش صحيح استوار باشد (صدر، بي‌تا، ر: ۱۷).۲) وجود امكانات و مقتضيات مناسب. ۳) آزاد بودن انسان به گونه‌اي كه بتواند انتخاب كند و تصميم بگيرد (همان: ۷۶ تا ۷۸).۴) کنش و پيش رفتن انسان به سوي ايجاد تغيير و تحول در محيط پيرامون خود (همان: ۴۴ و ۴۵).به بيان صدر، «تمدن» كه تغييري ضروري در شرايط و موقعيت‌هايي خاص است، نياز به چهار ركن بالا دارد. در نگاه صدر در عصرش «مكتب و ايدئولوژي» كار او توانمندي چون اسلام وجود دارد، هرچند كه مكتب نياز به شناختي صحيح و اصولي و به ويژه باور دارد. سنت‌هاي الهي بيانگر شرايط و مقتضيات و لوازم هستند كه با شناخت آن‌ها، انسان و جامعه مي‌توانند امكانات و مقتضيات را دريابند و بعد دست به اقدام و عمل بزنند. همچنين انسان آزاد تربيت‌شده، در مكتب اسلام، توانايي بالقوه‌ي انتخاب و تصميم‌گيري را خواهد داشت. لذا با فراهم بودن اركان سه‌گانه، امكان «تمدن‌سازي» امري قطعي است و انسان براي تحقق آن، بايد بر سه بخش وجودي خود تكيه كند که عبارت‌اند از:۱) عقل و آگاهي كه به روشنگري و تبيين مكتب‌، سنت‌ها و امكانات مي‌پردازد.۲) عواطف جوشان و تمايلات عميق روحي، زيرا هر حركتي بايد ريشه در درون جان انسان داشته باشد.۳) عمل و حركت كه به صورت بسيج فكري و علمي نيروهاي انساني تجلي مي‌كند. ما مجموعه‌ي اين سه بخش را مثلث تمدن مي‌ناميم:از ديدگاه صدر، «مكتب اسلام» هر سه ركن مورد نظر را در بطن خود مطرح ساخته و بر آن‌ها اشراف دارد و چراغ روشني فرا راه آن‌هاست (صدر، ۱۴۷هـ: ۲۷ و ۲۸؛ و ۱۳۵۹ [ر]: ۳۰ و ۲۹)پس با هماهنگي عناصر سه‌گانه (عقل، عاطفه و عمل)، اراده‌ي بشري، وجود مكتب و بينش صحيح به طور کلي تحول به سمت پيش و تکامل يا ايجاد تمدن در جامعه تحقق مي‌يابند.به طور كلي، عوامل مهمي كه در ايجاد تمدن مؤثرند عبارت‌اند از:الف) عامل مكتب: از ديدگاه صدر، عامل اصلي براي هر تمدني وجود «مكتب» است. مكتبي كه صالح و شايسته باشد و اهداف و مقاصد زندگاني بشري را روشن نموده و نمونه‌هاي عالي براي حركت به سوي تمدن را ارائه دهد. به علاوه مكتب بايد انساني و جهاني بوده و بتواند تفسير صحيحي را از حيات و زندگاني ارائه دهد: «عامل اصلي براي جنبش يك ملت (هر ملتي كه باشد) وجود مكتب غني و مبدأيي شايسته است كه به وسيله‌ي آن، اهداف و مقاصد خود را بسنجد و طبق آن نمونه‌هاي عالي ارائه نموده و به زندگي امت جهت‌گيري داده و در شعاع آن، با كمال اعتماد به رسالتي كه دارد و با توجه به هدف‌ها و نمونه‌ها و مقاصدي كه از يك ايدئولوژي مثبت و شخصيت روحي الهام مي‌گيرد، رهسپار انقلاب گردد.» (صدر، ۱۴۰۷هـ: ۱۷ و ۱۳۶۰، [ر]: ۱۷ و ۱۸)صدر در بيان مكتب و ويژگي‌هاي آن مي‌نويسد: «مقصود ما از مبدأ و مكتب صلاحيت‌دار، اولاً وجود چنين مكتب و مبدأ صحيح، ثانياً تلقي صحيح امت از آن مكتب و ثالثاً ايمان به آن مكتب مي‌باشد. هر گاه اين اصول سه‌گانه در ميان امتي گرد آمد و ملت داراي مكتب و مبدأيي بود كه آن را درك كرده و بدان ايمان داشته باشد، خواهد توانست به يك نهضت واقعي دست يابد و دگرگوني‌هايي در نظام حيات بر اساس آن مكتب به وجود آورد.» (صدر، ۱۴۰۷هـ: ۱۷)به نظر صدر، مسلمانان مكتب را به صورت بالقوه دارند (اصل اول)، ولي اصل دوم را كه عبارت از درك صحيح مكتب است درنيافته‌اند و اصل سوم، يعني ايمان به مكتب نيز در بسياري از افراد امت ضعيف است و علت آن نيز عدم شناخت صحيح مكتب است. «بنابراين شناخت مكتب و مبادي اسلام براي امت يك ضرورت فوري است كه شرايط اساسي نهضت را تكميل مي‌كند.» (همان، صدر، ۱۳۶۰ [ر]: ۲۰)ب) عامل شرايط و امکانات: از عوامل ديگر تحقق تمدن مقتضيات، شرايط و امکانات و توانايي‌هاست. مقتضيات و شرايط مربوط به فضاي سياسي و اجتماعي حاكم بر جامعه است. مثلاً تا زماني كه در مردم اراده‌‌ي حرکت به پيش و تحول به وجود نيايد، امكان حرکت به سوي تمدن نيست (ر.ک: صدر، بي‌تا، م: درس‌هاي ۱۲ و ۱۳). يعني تا زماني كه مردم شرايط موجود را به خوبي درك نكنند و آمادگي رهايي از چنين وضعي را نداشته باشند، ساخت تمدن ممكن نخواهد بود. امکانات و توانايي‌ها نيز به خواست و اراده‌ي مردمي ارتباط دارد. به طور كلي، از ديدگاه صدر، «پيروزي هر انقلاب و هر فعاليت اجتماعي، به يك سلسله شرايط و موقعيت‌هاي عيني و خارجي بستگي دارد.» (همان) به علاوه صدر اصرار دارد كه نمي‌توان تحقق تمدن را به عواملي نظير مشيت الهي يا تصادف، بخت و اقبال و... نسبت داد، زيرا اين‌ها بر خلاف سنت‌هاي الهي است و نافي اراده‌ي بشر است. «البته اگر مشيت پروردگار تعلق بگيرد، مي‌تواند فضاي مناسب و آمادگي اجتماعي را هم به طور اعجاز[آميزي] خلق كند. ولي اين بر خلاف سنت آفرينش حق است، زيرا بناي خلقت بشر بر امتحان و ابتلاي خود اوست، چون تكامل انسان به اين امتحان بستگي دارد و مقتضاي اجراي برنامه‌ي امتحان اين است كه آمادگي‌هاي مردم براي عوض شدن و دگرگوني يافتن اختياري باشد، نه با جبر الهي...» (همان) با اين حال، صدر منكر تأثير «ياري خدا»، «امدادهاي الهي» و «نقش نيايش و عبادت» نيست.ج) عامل مديريت و رهبري: سومين عامل براي تحقق تمدن، مديريت کلان يا سياست و رهبري است. به نظر صدر، ايجاد دگرگوني نياز به قهرمان و رهبر و توان بالاي مديريتي دارد؛ رهبري ايثارگر و داراي خصلت «تضحيه» و نيروي فكري و توان روحي كه توانايي تسلط بر آن جامعه‌اي را كه مي‌خواهد دگرگون سازد از نظر معنوي داشته باشد. به عنوان مثال، در مورد انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) مي‌نويسد: «مسلم است كه بايد حجم فكري آن بزرگ انديشه‌اي كه در مقام اجراي تحول در سرتاسر عالم بشري است، از حجم آن جهاني كه مي‌خواهد آن را دگرگون كند، بزرگ‌تر باشد.» (همان: ۵۱ و ۵۲)د) عامل اراده و حركت: مهم‌ترين عامل در ساخت و ايجاد تمدن همانا «اراده‌ي انسان‌ها» و «تصميم و خيزش آن‌ها» است، زيرا از آنجايي كه تمدن حاصل «کنش ارادي» است، بايد با «اراده» و «کنش» موجودي صاحب اراده‌ تحقق يابد (حائري، ۱۴۰۷: ۱۵۱ تا ۱۵۳). پس اراده و حرکت ارادي انسان‌هاي يک جامعه براي حرکت به سوي تمدن، مهم‌ترين نقش را در ايجاد تمدن ايفا مي‌کند.هـ) ابزار و وسيله: عامل «ابزار» و «وسيله» نيز در پروسه و جريان تمدن‌سازي نقش اساسي دارد. اين عامل دو بُعد «انساني» و «غيرانساني» دارد. در بُعد انساني، «عقل»، «توجه به طبيعت»، «تجربه» (صدر، ۱۴۰۷هـ: ۷۳ تا ۶۱۹)، «به‌كارگيري صحيح عواطف»، «ايمان به توسعه و تکامل»، «اميد»، «معنويت و اخلاق» (همان: ۲۱ تا ۳۱)، «وحدت و اتحاد»، «رشد فكري» و «شعور اجتماعي» و... حائز اهميت است و در بُعد غيرانساني نيز ابزارها و امكانات كه با توجه به مقتضيات زماني تعيين مي‌گردد، مورد نظر است.نتيجه‌گيرييکي از دغدغه‌هاي شهيد صدر، ضعف تمدني مسلمانان در دوران معاصر است، لذا او براي توجه مسلمانان به اين بحران و تلاش در جهت احياي تمدن اسلامي و تمدن‌سازي، به ارائه‌ي نظريه‌ي خود در اين ارتباط پرداخته و رسالت امروز همه‌ مسلمانان را حرکت به سوي کمال براي ايجاد تمدني شکوفا و متعالي و مبتني بر مکتب اسلام مي‌داند. او به تمدن نه به عنوان مسئله‌اي تاريخي و جامعه‌شناختي، بلکه به مثابه‌ي مسئله‌اي فلسفي مي‌نگرد و در اين نگرش، تمدن‌سازي را ضرورتي سياسي‌ اجتماعي و انساني مي‌داند که توسط قدرت اراده‌ي انسان‌ها و با تکيه بر عنصر مکتب و ايدئولوژي و آگاهي و تعقل و مديريت و سياست صحيح و توانمند و به‌کارگيري ابزارها و وسايل مناسب، تحقق مي‌يابد.بدين معنا، تمدن نه زاييده‌ي تاريخ و شرايط، بلکه زاييده‌ي اراده‌ي انسان‌ها و حاصل تلاش و کوشش عقلي و عملي آن‌هاست که تحقق آن نيازمند عناصري چون آگاهي، مکتب و شناخت آن و باور به آن، رهبري و مديريت توانمند کلان و امکانات است. اما اراده و قدرت آن به مثابه‌ي ستون بنيادين و پيونددهنده‌ي اين عوامل ديده مي‌شود.تمدن بدين معنا، در مکتب اسلام مورد توجه قرار گرفته و ضرورت و بايستي آن تأييد شده است. بر همين اساس اسلام، هم حرکت آگاهانه به سوي ساخت تمدن را لازم مي‌داند و هم چگونگي و راهکارهاي تحقق آن را در قالبي مطلوب و شايسته مورد توجه قرار داده است.منابع و مآخذ (کتابنامه):قرآن كريمجمشيدي، محمدحسين (۱۳۷۷)، انديشه‌ سياسي شهيد رابع، امام سيد محمدباقر صدر، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت امور خارجه.__________ (۱۳۸۹)، زندگاني سياسي شهيد سيد محمد باقر صدر، تهران: پژوهشکده‌ امام خميني و انقلاب اسلامي.حائري، سيد کاظم حسيني (۱۴۰۷ق)، مباحث الاصول، قم: دفتر تبليغات اسلامي.الحسيني، محمد (۱۹۸۹)، الامام الشهيد السيد محمدباقر صدر، بيروت: دارالفرات.دورانت ويل (۱۳۷۳)، تاريخ تمدن (مشرق‌زمين گاهواره‌ي تمدن)، ترجمه‌ي احمد آرام، چ ۱، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، چاپ چهارم.صدر، سيد محمدباقر (بي‌تا)، آزادي در قرآن، (ضميمه‌ پيشوايان شيعه در بازسازي جامعه)، ترجمه‌ هادي انصاري، تهران، روزبه، [آ].__________ (بي‌تا)، آنچه براي تو خواستم يا بهترين مقالات، ترجمه‌ي سيد نورالدين شريعتمداري، قم: دارالكتاب، [آن].__________  (۱۳۵۸)، اسلام و مكتب‌هاي اقتصادي، ترجمه‌ محمد نبي‌زاده، قم: مجمع ذخاير اسلامي، چاپ دوم.__________  (۱۴۱۰هـ)، الاسلام يقود الحياه‌، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات.___________  (بي‌تا)، الاسلام يقود الحياه‌، تهران، وزارت ارشاد اسلامي، الف.     ___________  (۱۳۶۰) اقتصاد ما، جلد اول، ترجمه‌ محمدكاظم موسوي، مشهد: جهاد سازندگي مشهد (خراسان).___________ (۱۳۶۰)، اقتصاد ما، جلد دوم، ترجمه‌ ع. اسپهبدي، مشهد: جهاد سازندگي مشهد (خراسان).___________ (۱۹۷۹م، ۱۳۹۹ش)، اقتصادنا، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات، الطبعه الحاديه عشره.___________ (۱۳۹۸هـ)، امام مهدي حماسه‌اي از نور، ترجمه‌ي كتابخانه‌ بزرگ اسلامي، تهران: مؤسسه‌‌ الامام المهدي (عج).___________ (۱۹۸۱)، المدرسه الاسلاميه‌، تهران: دارالكتاب الايراني.___________ (بي‌تا)، المدرسه‌ القرآنيه‌، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات، [م].___________ (۱۳۹۹ق)، خلافه‌ الانسان و شهاده‌ الانبياء، تهران: جهاد البناء، [خ].___________ (۱۳۵۹)، خلافت انسان و گواهي پيامبران، ترجمه‌ جمال موسوي، تهران: روزبه، {خ۲}.__________ (بي‌تا)، تفسير موضوعي سنت‌هاي تاريخ در قرآن، ترجمه‌ جمال موسوي، قم: انتشارات اسلامي وابسته به جامعه‌ مدرسين حوزه‌ علميه‌ قم، [ت].___________ (۱۴۰۷هـ، ۱۹۸۷م)، رسالتنا، تهران: نشر توحيد، چاپ سوم.___________ (۱۳۵۹)، رسالت ما، ترجمه‌ محدتقي رهبر، تهران: روزبه، چاپ اول، [ر].___________ (۱۹۸۱م، ۱۴۰۱هـ)، الفتاوي الواضحه، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات.___________ (۱۴۲۲هـ، ۲۰۰۱م)، فدک في التاريخ، بيروت: انتشارات الغدير، چاپ سوم.___________ (۱۴۰۸هـ)، فلسفتنا، قم: المجمع العلمي للشهيد الصدر، چاپ دوم.___________ (۱۳۶۲)، مدرسه‌ اسلامي، تهران: مؤسسه‌ مطبوعاتي عطائي، چاپ اول.نویسنده: محمدحسين جمشيدي، عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت مدرسمنبع: فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره ۱۱ و ۱۲، پاییز و زمستان ۹۳









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن