محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842183600
رسالت سنگین متفکران دینی تدوین نقشه جامع مهندسی تمدن اسلامی است
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
رسالت سنگین متفکران دینی تدوین نقشه جامع مهندسی تمدن اسلامی است
شناسهٔ خبر: 2514226 چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۵
دین و اندیشه > اندیشمندان
برای تحقق آرمان تمدن اسلامی باید با عقلانیت دینی و نه سكولار (نرمافزار تمدن اسلامی) نقشه جامع مهندسی دقیق تمدن اسلامی جهت رسیدن به نرمافزارها و سختافزارهای تمدن اسلامی را طراحی نمود. به گزارش خبرگزاری مهر، حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی جمالی، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم در این مقاله بر آن است تا به الزامات و بایستههای تحقق تمدن اسلامی بپردازد. دکتر جمالی رسالت سنگین متفکران دینی را تدوین نقشه جامع مهندسی تمدن اسلامی میداند. در همین راستا، وی در این یادداشت سه الزام و بایسته مهم «مفهومسازی، فرهنگسازی و ظرفیتسازی» برای تحقق تمدن اسلامی را مورد مداقه قرار داده است.مقدمهدر نگاه فلسفه تاریخ از دیدگاه اسلام، حركت جامعه بشری نه بر اساس تكامل ماده و محصول تغییر ابزار و روابط تولیدی است، آن چنان كه در فلسفه تاریخ سوسیالیستی مطرح است و نه مراحل تكامل جامعه بشری گذر از دوره كشاورزی و رسیدن به دوره صنعتی و سپس فراصنعتی و رسیدن به عصر فضا و عصر ارتباطات است آن چنان كه در فلسفه تاریخ لبیرال دموكراسی مطرح میشود؛ بلكه از نگاه دینی، سرحلقه های تكامل تاریخ با بعثت انبیای الهی رقم می خورد و مفهوم تكامل تاریخ هم جز قرب جامعه بشری به پذیرفتن ولایت الهیه و نزدیكی به ظهور و ساحت تجلی دولت حقه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیست و در همین سیر تكامل تاریخ، درگیری دو جریان نور و ظلمت دائمی است.به دیگر سخن، در عصر جدید و دنیای مدرن، تمدنی پا به عرصه گذاشته است كه صورت و باطنی بسیار متفاوت با تمدنهای گذشته و رقیب خود در اعصار گذشته دارد. تمدن مادی با تمام لوازم خود، اعم از «علوم، ساختارها و محصولات»، در سطوح مختلف «فردی، اجتماعی و تاریخی» و در ابعاد گوناگون «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی»، داعیه جهانی شدن دارد و به دنبال ایجاد سبک زندگی جدید و ساخت جهانی هماهنگ با مبانی و اهداف خود است.مدرنیته، با تمام اصول و اهداف خود، دین نوظهور این تمدن است و با وعده های فراوان، دل و دیده انسانها را معطوف به خود كرده است؛ ولی با این همه، هنوز چند دهه از حیات این تمدن نگذشته است كه كوس رسوایی آن به هوا برخاسته و دچار بحرانها و پارادوكسهای بسیاری گردیده و بشریت تشنه معنویت و كرامت، به خوبی به سراب بودن این تمدن خیالی پی برده و خود را در منجلابی یافته است كه راه گریزی از آن یافت نمی شود.وقوع انقلاب اسلامی، در عین ناباوری تمام تئوریسینهای مادی تاریخ، پاسخی است به نیاز بشر تحقیرشده و طالب معنویت. انقلاب اسلامی در زمانی رخ داد كه تمام ارزشهای انسانی رنگ باخته و توحید و خداپرستی (شعار محوری ادیان الهی) مورد هجمهی تمدن مادی قرار گرفته بود. وقوع انقلاب اسلامی در این زمان، نه تنها حیات دوباره اسلام را در بر داشت، بلكه در این دنیای بیدین، نمونه ای از حكومت الهی مردمی را به عرصه نمایش گذاشت تا تمامی مردمان جهان، آگاه شوند كه می توان به گونه دیگری حكومتداری كرد و الگوی جدیدی از حكومت بنا گذاشت؛ حكومتی كه مبتنی بر خواست و ایمان مردمی بنا نهاده شده است و متولیان آن، دیندارانی هستند كه جز اجرای دین خدا هدف دیگری ندارند. پیدایش انقلاب اسلامی و تحقق نظام اسلامی، آن چنان كه مقام معظم رهبری هم فرموده اند،[۱]اولین گامهای اساسی در ایجاد یك تمدن جدید در دنیای امروز است.ایجاد شعارهای نوین، همچون دفاع از كرامت انسانی، عدالت اجتماعی و... در عرصه جهانی و بینالمللی و تغییر ادبیات سیاسی جهان و وارد كردن واژگانی همچون مستضعف و مستكبر، ایثار و شهادت و نیز تغییر نظام حساسیتها و تمایلات یك ملت، همه و همه برآمده از انقلاب سیاسی و تحقق نظام اسلامی و ساختارشكنی این نهضت الهی در سطوح خرد و كلان است، ولی با این همه، تحقق انقلاب اسلامی و نظام اسلامی اولین گامها در ایجاد این تمدن الهی است و گام بعدی در تحقق و حركت به سمت ایجاد تمدن اسلامی و برپایی آن در سراسر عالم، شكلدهی «دولت اسلامی» است. اگر انقلاب و نظامی نتواند پس از تحقق چارچوبهای خود، دولتی اسلامی و الگوها و ادبیات ادارهی متناسب با آرمانها و مبانی خود تأسیس كند، در درازمدت، از آن نظام جز پرچم و سرود ملی چیزی بر جای نخواهد ماند.البته مسلم است كه تمدنسازی در یك فرآیند تاریخی شكل می گیرد و نباید انتظار داشت كه یكباره همه لوازم آن احصاء گردد. برای همراهی جامعهی جهانی و اقبال كشورهای همسو به تأسیس جامعه تمدنی اسلام باید مدلی كارآمد در مقیاس كوچك و در اندازه یك كشور اسلامی به وجود آید. این الگو می تواند دیگر دولتها را به پذیرش ساختار حكومتی مورد نظر ترغیب كند و حتی افكار عمومی جهان را به سمت وادارسازی دولتمردان خود برای بازخوانی چنین مدلی در كشور متبوع تشویق نماید. بدین شكل، آرامآرام زمینه برای شكل گیری تمدن عدل الهی آماده خواهد شد. به دیگر سخن، ایران اسلامی برای صدور انقلاب خود به اقصی نقاط جهان، باید به مدلی كارآمد و نقشهای جامع از شعار آرمانی خود، یعنی تمدن اسلامی، دست یابد. وجه همت کارگزاران نظام اسلامی باید به سمت شكل گیری تمدن اسلامی باشد و با این رویکرد، به پیشرفت و حرکت تکاملی انقلاب اسلامی بنگرند.۱. چیستی تمدنبا توجه به رویکرد تمدنی در تحلیل گفتمانهای انقلاب اسلامی، لازم است در ابتدا نگاهی به مفهوم تمدن داشته باشیم. در باب مفهوم تمدن، با تلقیهای گوناگونی روبهرو هستیم كه نوعاً در تعریف ها با رویكردهای مختلف روبهرو میشویم. اصولاً این اصطلاح از قرن هجده و در عصر روشنگری پدید آمد، هرچند واقعیت آن از گذشته موجود بوده است. در باب تعریف تمدن و فرهنگ دیدگاههای متفاوتی ذكر شده است.بسیاری فرهنگ و تمدن را مترادف با یكدیگر قلمداد می نمایند، از جمله ادوار تایلور كه در این باره چنین می گوید: «كلمه فرهنگ یا تمدن به مفهوم وسیع كلمه، كه مردم شناسان به كار می برند، عبارت از تركیب پیچیده ای شامل علوم، اعتقادات و هنر، اخلاق و قوانین و آداب و رسوم و عادات و اعمال دیگری است كه به وسیله انسان در جامعه خود به دست می آید.»[۲] اما دیدگاه دیگر در باب تمدن، كه به نظر می رسد دیدگاه دقیقتر و جامعتری است، آن است كه علاوه بر جنبه نرم و فرهنگی حیات اجتماعی، مجموعه عناصر اقتصادی، سیاسی، تكنیكها، سازمانهای اجتماعی و خلاصه جنبه های سخت در یك جامعه را شامل می شود.در فرهنگ لالاند (Laland) این گونه آمده است: «یك تمدن مجموعه ای است از پدیده های اجتماعی كه قابل انتقالاند و جنبه های مذهبی، اخلاقی، زیباشناسی، فنی، علمی مشترك در یك جامعه یا چند جامعه مرتبط با یكدیگر را به خود می گیرند.»[۳] اما در باب مؤلفه ها و اركان اصلی یك تمدن و سهم تأثیر هر یك در ساخت یك تمدن، برخی همچون ویل دورانت، قائلاند که عوامل تمدن عبارتند از شرایط معرفت الارضی، جغرافیایی، اقتصادی، زیستی، روانی، نظم سیاسی، وحدت زبانی و قانون اخلاقی و از نظر او، اهمیت عوامل و اوصاف و احوال اقتصادی در شكلدهی به یك تمدن، بیش از عوامل دیگر است.[۴] بعضی دیگر سازه های یك تمدن را نظامات مختلفی همچون نظام اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، ارزشی، تاریخی و ... دانسته اند.اما به نظر می رسد نگاه مقام معظم رهبری از قوت بالایی برخوردار است. در نگاه مقام معظم رهبری، تمدن نوین اسلامی از دو بُعد اساسی تشکیل می گردد. یک بُعد آن بُعد ابزاری است که شامل تمامی برنامهها، ساختارها و نهادها و حتی زیرساختهای آنان میشود که در برخی از فرمایشات رهبری به این بخش زیرساختها، اطلاق نرمافزار می شود. اما بُعد دوم تمدن نوین اسلامی، بُعدی است که ظهور و بروز تمامی آن بُعد اول، در آن ظاهر می شود و آن چیزی جز سبک زندگی عینی در جامعه نیست. «ما اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم، بالاخره یك مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد. این جور بگوییم كه هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یك تمدن نوین اسلامی است. این محاسبه درستی است. این تمدن نوین دو بخش دارد: یك بخش، بخش ابزاری است. یك بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.»[۵]بخش سختافزاری تمدن اسلامی، ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی این تمدن، یعنی ساخت زیربنایی فرهنگ صحیح زندگی است و اکتفا به پیشرفتهایی که در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی داشتهایم نباید ما را به این نتیجه برساند که به فرهنگ اسلامی نیز دست یافتهایم. تعریف سبک زندگی و تعیین راههای اصلاح آن، کار سادهای نیست و نیاز به بررسیهای کارشناسانه نخبگان دانشگاه، حوزه و سایر دستگاههای مربوطه دارد و از طرف دیگر، تغییر آن نیز بسیار دشوار است؛ چرا که باید آداب و رسومی را تغییر داد که به عنوان یک فرهنگ در بین مردم رواج پیدا کرده اند و باید به این مسئله توجه داشت که متأسفانه غربگرایی در برخی عادتها آن چنان نفوذ کرده است که فرهنگ و آموزه های اصیل اسلامی جای خود را به آنها داده اند.نظریه دین حداکثری مبنای تحقق تمدن اسلامیمهمترین مبنا در میان مبانی تمدن اسلامی، مبنای دینشناسی و تبیین ارتباط بین دین و نظریه تمدن اسلامی است و در سایهی تبیین همین مبناست که رسالت تمامی نخبگان و دلسوزان در قبال تحقق تمدن اسلامی به عنوان سنگربانان اسلام ناب مشخص میگردد. پرواضح است كه تحقق تمدن اسلامی و هدایت و سرپرستی آن بر اساس نگاه خاصی به دین اسلام صورت گرفته است؛ نگاهی كه امام راحل(ره) به عنوان «اسلام ناب» همواره مطرح می فرمودند و خلف صالح ایشان هم مبتنی بر همان نگاه به اسلام، خط سیر نظام اسلامی را تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی ترسیم می فرمایند: «اسلام مورد نظر ما، همان اسلامی است كه امام عزیز در طول زندگیاش از آن دم زد و در ده سال درخشان آخر عمرش، با تمام وجود، خود برای آن سرمایهگذاری كرد. اسلامی كه او به ما آموخت و در راه آن، حركت كرد. همه باید بر گرد محور اسلام و خط امام، متحد و مهربان باشند و با یكدیگر همكاری كنند تا هیچ مشكلی بر سر راه ما باقی نماند.»[۶]از مهمترین ویژگیهای خاص دین اسلام، خاتمیت و جامعیت آن است. ادیان گذشته، همچون مسیحیت و یهودیت، ادیانی برای مقطعی از بلوغ بشریت در طول تاریخ بودهاند؛ ولی دین اسلام، دینی برای تمامی بشریت تا انتهای تاریخ است و لازمهی این خاتمیت هم جامعیت و كامل بودن دین اسلام است. بر این اساس، در نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، كه برخاسته از متن صریح آیات و روایات است، دین تنها بیانگر احكام روابط فردی ایشان با خدای متعال نیست؛ بلكه ضمن ارائهی چنین احكامی، اركان بنای زندگی فردی و اجتماعی بشر را در همهی شئون ارائه میدهد.به بیان دیگر، در نگاه ایشان، گستره دین، گسترهای حداكثری است؛ یعنی دین، جامع و كامل است و متولی سرپرستی و تكامل بشر در همه شئون فردی و اجتماعی در كلیهی نیازهای مادی و معنوی در جهت واحد است. دین برای عزلتنشینی و صرفاً ایجاد آرامش فردی نیست، بلكه دین اسلام، سیستمی جامع و كامل است كه خواستار اجرای عدالت در امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و اجرای قوانین الهی جهت نیل جامعه به قرب الهی و پالایش اخلاقی، اعتقادی و رفتاری همه افراد جامعه و در یك كلام تهذیب جامع اجتماعی است. به دیگر سخن، دین اسلام ایدئولوژی كامل و بیابهام و دارای طرح كلی و همهجانبهای برای تمامی شئون حیات انسانی است. «مسائل فكری اسلام، به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یك واحد مورد مطالعه قرار گیرد و هر یك به لحاظ آنكه جزئی از مجموعه دین و عنصری از این مركب و استوانه ای در این بنای استوار است و با دیگر اجزاء و عناصر، هماهنگ و مرتبط است و نه جدا و بیارتباط با دیگر اجزاء بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول، طرح كلی و همه جانبه ای از دین به صورت یك ایدئولوژی كامل و بیابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبُعدی انسان، استنتاج شود.»[۷] «اسلام یك كل و یك مجموعه است، اسلام برای زندگی است، اسلام برای فرد و جامعه و برای دنیا و آخرت است و برخوردار از پشتوانهی عقل می باشد. اسلام به علم، به عنوان یك ابزار كارآمد نگاه می كند، اما علم را بر ارزشهای اسلامی و انسان مسلط نمی كند. این نوع تفكری است كه امروز جمهوری اسلامی به آن قائم است و مروج آن میباشد و پرچم این تفكر اسلامی، در دست جمهوری اسلامی است.»[۸]این نگاه حداكثری به دین، بر خلاف نگاه رایج غرب به دین و یا روشنفكران غربزده است. در غرب و اروپا پس از رنسانس، به بهانه عملكرد بد متولیان دین مسیحیت، دین از بسیاری از شئون اجتماعی سیاسی كنار گذاشته شد و برای مشروعیت بخشیدن به این فریب و نیرنگ، فلسفه ها ساختند و نتیجهی آن، شكلگیری جامعه ای كاملاً سكولار و خالی از دین گردید.این سیاست بی پایه و اساس، پس از آن، به دست غربیها و عوامل آنها در دیگر نقاط جهان، به عنوان بهترین مدل حكومتی عرضه شد؛ به گونه ای كه حكومتهای لائیك، بهترین نوع حكومت معرفی گردید. انقلاب اسلامی در عمل، تز جدایی دین از سیاست را شكست و اثبات نمود كه نه تنها دین نسبت به حیات اجتماعی بیتفاوت نیست، بلكه اساساً جز در سایه دین نمیتوان نظام اجتماعی بر پایهی عدل بنا كرد و جامعه را به توسعه و تكامل رساند. به ویژه دین اسلام كه اركان بنای نظام اجتماعی را به خوبی تبیین كرده است.«در میان ادیان عالم، آن دینی كه ادعا می كند می تواند جامعه را به صورت همهجانبه بسازد، اسلام است. مسیحیت امروز و بقیهی ادیان به طریق اولی، این ادعا را ندارند، لیكن اسلام ادعا می كند كه اركان بنای یك نظام اجتماعی را در اختیار دارد و می تواند این پایه ها و ركنها را بنشاند و بر اساس این پایه ها، یك نظام اجتماعی و یك جامعه سالم و پیشرفته را بنا كند. ما بایستی در همهی بخشها، از جمله در مسئلهی كسب دانش و همچنین در پیوند با این مسئله، مسئله زن و دانش، نشان بدهیم كه این امكان در اختیار اسلام است».[۹]مهمترین دلیل بر دیدگاه حداکثری، دقت در معنای توحید است. بیتردید آنچه تمام پیامبران الهی، افراد بشر را به سوی آن دعوت كرده اند و موضوع اصلی رسالت ایشان بوده است، چیزی جز اصل توحید نیست، ولی توحید نیز صرفاً به اقرار به توحید در خالقیت و امثال آن پایان نمیپذیرد تا ادعا شود كه سرانجام رسالت پیامبران چنین بوده است كه این حقیقت را به مردم منتقل كنند كه او خدایی است كه عالم را آفریده، پس او عالم است، غنی بالذات است و امثال آن. در حقیقت، گرچه همهی اینها صحیح است، ولی كامل نیست؛ زیرا سرانجام رسالت پیامبران و نقطهی ثقل دعوت ایشان «توحید و پرستش» است؛ به گونه ای كه همهی فروتنی و تحیر و تذلل بشر باید در برابر خدای متعال و بر اساس تسلیم محض در برابر او باشد.از سویی دیگر، معنای پرستش و تسلیم محض جز این نیست كه تمامی شئون زندگی انسان بر محور مشیت او باشند و با توجه به ولایت الهیه شكل گیرد. بر این اساس، موحد كسی است كه نسبت به ولایت الهی تولی تام داشته باشد. بر این اساس، احكام الهی هم چیزی جز «مناسبات جریان ولایت الهی» نیست. «نكته مهم این است كه همان گونه كه شرك در توحید، هرچند شرك خفی و اخفی در هیچ دینی آسمانی پذیرفته شده نیست، شرك در جریان ولایت الهیه هم پذیرفته شده نیست؛ زیرا شرك در ولایت الهی همانا شرك در توحید است. بنابراین معنا ندارد كه گفته شود عرصه ای از حیات انسان تحت ولایت الهی قرار دارد و عرصه دیگر رها گشته یا به خود انسان واگذار شده است.حتی عرصه عیش انسان، عرصه ای نیست كه انسان در آن مجاز به شرك باشد؛ یعنی ابتهاج انسان در عیش مادی نیز از مجاری ولایت الهی و جریان رحمت حق به دست می آید. به دیگر سخن، می بایست همه مجاری اراده انسان (كه مجاری مسئولیت و تكلیف او هستند)، از باطنی ترین اراده ها در اعماق روح او كه اخلاق را می سازد، تا اراده او در حوزهی اندیشه و محصولات علمی اش، تا اراده وی در حوزه عمل، تسلیم محض ولایت الهی باشد. اگر جامعه ای چنین بر محور ولایت الهی و مناسبات ولایت الهی، كه همانا احكام و دستورهای الهی هستند، قرار گرفت، همه شئون این جامعه، مظهر تجلی ولایت حضرت حق و ائمه معصومین (علیهم السلام) میشود و به توحید میرسند. هر عرصهی دیگری به جز این جامعه، تجلیگاه شیطان است و مجرای ولایت ابلیس و نفسانیت و انانیت نفس خواهد بود.»[۱۰]با این نگاه به دین، تفسیری دیگری از توسعه و تكامل جامعه به دست می آید. در جامعهی اسلامی، همهی شئون فردی و اجتماعی بر مبنای توحید سازماندهی میشود و كثرات حول محور توحید به وحدت و هماهنگی می رسند. «این مبنای توحید و اعتقاد به وحدانیت حضرت حق (جل و علا)، در تمام شئون فردی و اجتماعی جامعهای اسلامی تأثیر میگذارد و جامعه را به صورت یك جامعه هماهنگ و مرتبط به یكدیگر و متصل و برخوردار از وحدت (وحدت جهت و وحدت حركت و وحدت هدف) می سازد.»[۱۱] البته مبتنی بر این نگاه، باید سیستمی جامع بر اساس آموزههای دین اسلام طراحی شود تا بر اساس آن، بتوان تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را سرپرستی كرد و از حیثیت جهانی اسلام در مقابل سیستمهای مادی و مدعی مدیریت همهجانبه زندگی انسانها دفاع كرد.مفهومسازیاز مهمترین الزامات مهندسی تمدن اسلامی مفهومسازی در این افق است. به عبارت دیگر، با توجه به مبنای دینشناسی فوقالذکر، به راحتی می توان این نتیجه را گرفت كه اولین و مهمترین رسالت نخبگان فرهنگی انقلاب اسلامی و مراکز علمی و پژوهشی، تبیین نظری و کارآمد چارچوبها، اهداف و الگوهای ناظر به تحقق تمدن اسلامی است تا بر اساس آن، جریان دین در تمام عرصه ها و سطوح حیات اجتماعی و تمدنی صورت گیرد. به دیگر سخن، سرپرستی، هدایت و تكامل نظام اسلامی تا رسیدن به تمدن اسلامی می بایست در چارچوب مبانی، آموزهها و اهداف دین صورت گیرد.در واقع قید اسلامیت در تمدن اسلامی به معنای شكلگیری ابعاد مختلف تمدن بر پایهی آموزههای دین اسلام است. بر این اساس، جهت تحقق تمدن اسلامی به یك منظومه معرفتی نیازمندیم كه در هستهی آن، معارف اسلامی قرار دارد. به تعبیر دیگر، سه لایه معرفتی برای شكلگیری تمدن اسلامی ضرورت پیدا میكند.الف) نظام معارف دینی كه در حكم مبادی و مبانی لایهی دوم هستند. منظور از این نظام معارف، مجموعه آموزههای دینی در حوزههای مختلف «نظام توصیفات دینی، نظام احكام ارزشی، نظام احكام تكلیفی و حقوقی» است. بر این اساس، حوزههای علمیه نباید تنها به اجتهاد در حوزهی احكام روابط فردی، آن هم در باب احكام تكلیفی آن بپردازند، بلكه باید فقه اكبر موضوع اجتهاد قرار گیرد و علاوه بر احكام تكلیفی، احكام ارزشی و اندیشههای توصیفی دین در دو حوزه روابط فردی و اجتماعی به دست بیاید البته مشخص است كه علاوه بر ضرورت جریان حجیت در این نظام معارف دینی، كارآمدی آن هم باید مد نظر قرار بگیرد؛ یعنی ظرفیت سرپرستی و هدایت تولید و بسط نظام علوم و معارف لایه دوم را داشته باشند. بر این اساس، باید فقه اسلامی مشتمل بر جوانب مختلف زندگی انسان در زمینه های فردی و اجتماعی شود و تنها به بیان احكام فردی اكتفا نكند. «ما باید فقه اسلامی را كه مشتمل بر جوانب مختلف زندگی انسان در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فردی است در جامعه خود پیاده كنیم و به تنظیم زندگی انسانها از نظر آداب زندگی، وضع معیشتی، ارتباطات سیاسی، اجتماعی و خارجی بر مبنای اسلام بپردازیم.»[۱۲]ب) نظام علوم هماهنگ، لایه دوم از حوزهی اطلاعات در راستای تحقق تمدن اسلامی است. علوم در شاخههای مختلف در مجموعه عرضهكننده معیارها و شاخصههایی كارآمد، جهت شناسایی ابعاد مختلف عرصههای حیات مختلف فردی و اجتماعی هستند. این علوم از یك سو در مقام تولید و نظریهپردازی، مبتنی بر مبادی و مبانی خاصی شكل میگیرند و از سوی دیگر، در مقام داوری و اثبات كارآمدی، به آزمون تجربی نیازمند هستند.بر اساس این نگاه، هماهنگی این لایه از اطلاعات با لایه اول به خوبی مشخص می شود. علوم اسلامی به معنای شكلگیری علوم بر اساس مبادی و مبانی برگرفته از منابع اسلامی است؛ هرچند علوم اسلامی هم باید در مقام آزمونپذیری، قابلیت جریان در عینیت را داشته باشند. بر این اساس، دانشگاهها باید بتوانند بر اساس مبانی و اصول دینی، نرمافزارها و علوم مورد نیاز ادارهی نظام را در تمامی رشته ها و شاخه های علوم تولید كنند. «ما نظامی را به وجود آوردیم؛ تفكری را به میدان نظام سیاسی و اجتماعی آوردیم؛ بر اساس آن، همهی دستگاههای خودمان را و اطراف قضایا را تجهیز كردیم و نخواستیم چیزی را قبول كنیم. البته نمی خواهم ادعا كنم كه ما هیچ الگوی بیگانه را قبول نكردیم و نپذیرفتیم؛ نه، بعضی از الگوها را قبول كردیم، به خاطر اینكه در آنها حسنی مشاهده كردیم. بعضی از الگوها را قبول كردیم، به خاطر اینكه نتوانستیم خودمان را از آنها خلاص كنیم؛ یعنی بر ما تحمیل شده كه مطمئناً این نوع دوم باید در برنامه قرار بگیرد كه اینها را ارائه كنیم و از مجموعهی كار خودمان بزداییم.»[۱۳]ج) سومین لایه از اطلاعات جهت تحقق عینی تمدن اسلامی، دستیابی به الگوها، مدلها و ساختارها جهت جامعهپردازی است كه از یك سو مبتنی بر معیارهای علمی و از سوی دیگر، مبتنی بر شرایط و وضعیت حیات اجتماعی جهت رسیدن به وضعیت مطلوب است.فرهنگسازیاز دیگر الزامات تحقق تمدن اسلامی فرهنگسازی در این راستاست. به دیگر سخن، هویت اصلی نظام اسلامی، فرهنگی است و لذا مسئولیت دین شناسان و كارشناسان دینی در اداره فرهنگ جامعه و تغذیهی فرهنگی آن بسیار مهم است. آنچه در این میان توجه به آن بسیار مهم است ارتقای فرهنگ جامعه در جهت ایجاد مشارکت همگان در تحقق تمدن اسلامی است.۴-۱. ارتقای فرهنگ عمومیفرهنگ عمومی به معنای فرهنگی است كه آحاد جامعه آن را پذیرفته اند. فرهنگ عمومی به معنای مجموعهی نیازهای فرهنگی است كه عموم آحاد جامعه با آن روبهرو بوده و مبتلا به آن هستند. مسائل فرهنگی كه آحاد جامعه به عنوان ارتباطات اجتماعی و زندگی روزمرهی خود با آن روبهرو بوده و باید روش و منش خاصی را در آن اتخاذ نمایند، در دایرهی فرهنگ عمومی قرار میگیرد. فرهنگ عمومی عرصهای از فرهنگ است كه تولیدكننده و نیز مصرفكنندهی آن، عموم آحاد جامعه هستند و این صرفنظر از وابستگی آنها به طبقه اجتماعی خاصی و یا سطح تحصیلات و یا حرفه آنهاست. آداب و معاشرت، مراعات حقوق دیگران، نظم، وجدان كاری، انضباط اجتماعی و مسائلی از این قبیل، در این مجموعه میگنجد. در جامعه اسلامی، تحقق تمدن اسلامی و تکامل آن، تنها در سایه ارتقای فرهنگ عمومی امکانپذیر است.فرهنگ عمومی تحت تأثیر عوامل مختلفی شكل میگیرد كه از مهمترین عوامل آن خانواده است. خانواده یكی از بسترهای تعیینكننده و تأثیرگذار در چیستی فرهنگ عمومی است. هرچند آموزشهای تخصصی در خانواده اتفاق نمیافتد، اما آموزش عمومی در خانواده انجام میپذیرد. این آموزشها در سنینی است كه كودك تأثیر بیشتری را از خانواده نسبت به محیط، جامعه و رسانه میپذیرد. بنابراین میتوان گفت پایه شخصیت افراد در خانواده گذارده میشود. هرچند با رشد شتابان تكنولوژی و وسایل ارتباط جمعی، این تأثیرگذاری در حال كم شدن است، اما در جوامع اسلامی، خانواده هنوز نقش مهمی را ایفا مینماید.۴-۲. ارتقای فرهنگ تخصصیدومین حوزه فرهنگسازی، حوزهی فرهنگ تخصصی است، زیرا پس از فرهنگ عمومی، سطح دوم فرهنگ را فرهنگ تخصصی جامعه تشكیل می دهد. نظریه تمدن اسلامی و توجه به الزامات آن و ایجاد بستر پذیرش و تحقق آن، تنها در سایهی بالندگی فرهنگ تخصصی امکانپذیر است. «فرهنگ تخصصی عبارت است از آن دسته ارتكازات و پذیرشهای اجتماعی و مجموعهی اطلاعات تخصصی که در مجموع امكان پاسخگویی به مشكلات و معضلات و ناهنجاریهای پیچیده تر جامعه را امكان پذیر می سازد. مجموعه تخصصهای موجود در جامعه به طور عمده در قالب ساختارها، مناصب و عمدتاً رشتههای علمی مختلف تجلی می یابد؛ به این دلیل كه هر چه بشر رو به جلو حركت كرده، توانسته مهارتها را به صورت قاعده و قانون درآورده و اگر ریشه تجربی نیز داشته است، آن را به شكل مكتوب و قابل ارائه و آموزش به سایرین انتقال داده است.بنابراین تخصصها و مهارتهای جامعه، هم در قالب رشته های علمی مختلف و هم به شكل رشته های فنی و حرفهای، قابل فراگیری هستند. توجه به ارتباط بین علم و فرهنگ در جامعه و تأثیرگذاری علوم تخصصی، در شكل دهی به لایه مهمی از فرهنگ نمایان می شود. علم، خود ساكت و صامت به نظر می رسد؛ اما با توجه به اینكه علم را عالمان فرامی گیرند و عالمان فرهنگسازان جامعه هستند، ارتباط بین علم و فرهنگ به خوبی نمایان می شود.علم، فرهنگساز است، زیرا ارتكاز می آفریند و معیار ارزشگذاری و تعیین هنجار و ناهنجار در جامعه قرار می گیرد. به دلیل ارزش و منزلتی كه علم در جوامع به عهده دارد، مطلبی كه از كرسی علمی و به عنوان مطلب ثبت شده علمی به جامعه ارائه گردد، به سهولت و با اطمینان پذیرفته شده و مبدأ عمل قرار می گیرد. برای مثال، كافی است كه خوردن سبزیها و میوه ها برای حفظ سلامتی به عنوان یك قاعده علمی ترویج شود. این امر به تدریج اما با اطمینان، به صورت یك فرهنگ در جامعه درمیآید. همچنین اگر ترویج شود كه خوردن چربیهای نباتی یا شیرینیهای غیرطبیعی برای سلامتی بدن مضر است، بلافاصله در عمل، زمینه اطمینان مردم به این توصیه ها فراهم می شود.توجه كافی به این امر مشخص می سازد كه علم و فرهنگ فقط در بین خواص اهل علم، فرهنگساز نیست، بلكه در بین آحاد جامعه نیز همین گونه است. به عبارت دیگر، فرهنگ تخصصی جامعه به میزان زیادی شكل دهنده فرهنگ عمومی جامعه است. از آنجا كه ارتباط دین با معارف و فرهنگ مذهبی واضح و ناگسستنی است، آنچه در این بخش بیشتر مورد دقت قرار میگیرد ارتباط بین دین و فرهنگِ دینی با علوم جدید است؛ علومی كه امروزه در قالب رشته های مختلف دانشگاهی مورد تعلیم و پژوهش قرار میگیرند. علوم اجتماعی، از قبیل مدیریت، جامعه شناسی، حقوق و یا سایر علوم انسانی، مثل روانشناسی، اقتصاد، هنر، ادبیات، بازرگانی و یا علوم مهندسی، از قبیل معماری، طراحی، مهندسی، عمران، برق و یا علوم پایه، همچون فیزیك، ریاضی، زیست، شیمی و مجموعه این رشته ها و اطلاعات مربوط به آنها، علوم تخصصی جامعه را تشكیل می دهند كه سازندهی فرهنگ تخصصی جامعه نیز هستند. بنابراین وقتی صحبت از فرهنگ تخصصی جامعه در باب تحقق تمدن اسلامی می شود، باید ارتباط بین دین و علم در چنین گسترهای مورد بررسی قرار گیرد و لذا باید دین در تخصص دانشگاه حضور پیدا کند و تنها به تبیین معارف اسلامی در کنار دیگر علوم اکتفا نشود.۴-۳. ارتقای فرهنگ بنیادیسومین و عمیقترین لایه فرهنگسازی، ارتقای «فرهنگ بنیادی» است. «فرهنگ بنیادی» عبارت از مفاهیم و ارتكازاتی است كه نسبت به فرهنگ عمومی و به ویژه فرهنگ تخصصی، از عمق بیشتری برخوردار است و پایه و مبنای فرهنگ تخصصی و بنیادی محسوب می شود. به عبارت دیگر، در پاسخ به این پرسش كه فرهنگ تخصصی چگونه بارور شده و جهت تحولات خود را پیدا می كند، میتوان به ضرورت فرهنگ بنیادی پی برد.«فرهنگ بنیادی» مجموعه اموری است كه امكان تحول و بالندگی در فرهنگ تخصصی جامعه را فراهم می نماید. هرچند اطلاعات و ارتكازاتی كه جزء فرهنگِ تخصصی هستند، بخش كاربردی، گسترده و مهمی از فرهنگ را به خود اختصاص می دهند؛ اما این پرسش مهم همچنان باقی است كه چگونه می توان فرهنگ تخصصی جامعه را به طور دائم رو به جلو بُرد و پویش و بالندگی آنرا حفظ نمود؟ در یك بررسی تاریخی نیز می توان پرسشی را مطرح كرد، اینكه در گذشته تاریخ علم، تحولات علمی چگونه اتفاق افتاده اند؟با توجه به معیار ارائه شده در تفكیك فرهنگ عمومی از فرهنگ تخصصی، می توان مصادیق مهم و بارز فرهنگ بنیادی را به لایهای از حوزهی بینش معطوف نمود که ناظر به شکلگیری فلسفه ها و روشهاست. فلسفه به معنای عام خود، از احكام «هستی» سخن می گوید و تفكیك وجود وهمی را از وجود غیروهمی امكان پذیر می سازد. به همین دلیل، احكامی همچون مبدأ و منتهی داشتن هستی و ممكن یا واجب بودن هستی و... از درون فلسفه برمی خیزد. اما در سالهای اخیر، در كنار فلسفهی عام، «فلسفه های مضاف» نیز به لحاظ اهمیتشان در علوم پاییندستی مورد توجه ویژه قرار گرفتهاند. لذا با عناوینی همچون فلسفه اخلاق، فلسفهی فقه، فلسفه دین، فلسفه فیزیك، فلسفه زیست، فلسفه ریاضیات، فلسفه هنر، فلسفهی حقوق، فلسفه تعلیموتربیت و یا فلسفه طب و امثال آن روبه رو می شویم. جدا شدن مجموعه مباحثی تحت این عنوان، از بدنه علوم یادشده و علوم مشابه آن، به طور دقیق به این دلیل است كه در این قبیل علوم، به نظریه ها و مفاهیم پایه علم اشاره می شود.به طور مثال، در فلسفهی فیزیك، به نظریه های مرجع و مادری كه نسبت به ماده، انرژی و ارتباط بین ماده و انرژی نظر داده اند، پرداخته می شود. طبیعی است كه پرداختن به هر گونه اظهارنظری در خصوص این قبیل موضوع ها، تأثیر مستقیم و فراگیری در تمام قضیه ها، معادله ها و نظریه های فیزیكی دارد. مشابه این مسئله در سایر علوم نیز مصداق دارد. به همین دلیل، می توان این قبیل علوم را علوم بنیادی محسوب نمود و نتایج مورد پذیرش آنها را سازندهی بخشی از فرهنگ بنیادی جامعه قلمداد كرد.در حوزه روشها نیز مسئله به همین ترتیب است. برای اثبات بنیادی بودن بحث از روشها، توضیح این نكته ضروری است كه تولید علوم، به ویژه در دنیای معاصر، روشمند صورت میپذیرد. عصری كه در آن علوم به صورت تصادفی، اتفاقی و با تجربه های شخصی و ساده به دست می آمدند، پشت سر نهاده شده است. به همین دلیل، یكی از مباحث مهمِ فلسفهی علم در دنیای معاصر، بحث از روش تولیدِ معرفت است. اهمیت این بحث، محدود به حوزه روشِ علم به معنای علوم تجربی نیست، بلكه در حوزهی علوم دینی نیز این مسئله مصداق دارد. به همین دلیل، در كنار فقه، با روش فقاهت آشنا می شویم و علمِ اصول به عنوان روش استنباط، بنیان و اساس نتایج فقهی را تشكیل می دهد. در حوزهی عمل و اجرا نیز به شكل روشمندی به تنظیم برنامه های توسعه و مهندسی اجتماعی پرداخته می شود. در این عرصه، چیستی مدل برنامه نقش تعیین كننده ای دارد. طبیعی است كه اگر در روشِ متدلوژی علم، روش استقرایی، قیاسی و یا تركیبی از این دو با روش نظریه پردازی پذیرفته شود، هر كدام، نتایج متفاوتی را در بدنهی علم به بار میآورند.در روش استنباط نیز اینكه مثلاً روش اخباریگری را برای استحضار از ادلهی شرعی مورد پذیرش قرار دهیم یا روش اصولیین را روش متقن و برتر بدانیم، نتایج متفاوتی از حوزهی استنباطات فقهی بیرون میآید. در مدلهای توسعه نیز مبتنی بر اینكه به توسعه متوازن و پایدار در همهی ابعاد نظر شود یا به بخشی از ابعاد توسعه اهمیت اصلی داده شود، نتایج متفاوتی در مهندسی اجتماعی حاصل می شود. برای مثال، باید اولویت را به سیاست، یا فرهنگ و یا اقتصاد داد؟ و در عرصهی اقتصاد، اولویت را باید به صنعت، كشاورزی و یا خدمات داد؟ گردش پول و اعتبار در جامعه چگونه صورت پذیرد؟ موازنه صادرات و واردات در جامعه با چه مدلی طراحی شود؟ و... مسائلی هستند كه مدل برنامه ریزی، پاسخگوی آن است. به این دلیل است كه چیستی مدل برنامه، نقش پایه و بنیادی در تنظیم برنامه های توسعه ایفا می نماید. در كنار موضوع های یادشده، موضوعهایی از قبیل رابطه وحی و عقل، رابطه دین و تكنولوژی، رابطه دین و علم (به معنای عام و جامع آن) در دستهی موضوعهای بنیادی قرار می گیرد.با توجه به مفهوم و مصادیق فرهنگ بنیادی، لزوم حضور دین و حوزههای علمیه در شکلگیری این لایه از فرهنگ جهت تبیین نظریه تمدن اسلامی بسیار ضروری است.ظرفیتسازیاز دیگر الزامات تحقق تمدن اسلامی، ظرفیتسازی و پرورش نیروهای کارآمد متناسب با رسالت انقلاب اسلامی در تحقق تمدن اسلامی است، البته با توجه به پیچیدگیهای امر اداره و حکومتداری در دنیای امروز و با توجه به وابسته شدن ابعاد مختلف توسعه و پیشرفت، نوع حضور و سطح حضور نیروهای انقلابی و نخبه در مسئله تحقق تمدن اسلامی و اداره نظام اسلامی، هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی، بسیار متنوع میتواند باشد. از یک منظر، این حضور میتواند هم در قالب مدیریت و هم مشاركت و مشاورت رخ دهد.نتیجهگیریآرمان تمدن اسلامی، رسالت سنگینی را بر دوش متفکران دینی گذاشته است و برای تحقق این آرمان باید با عقلانیت دینی و نه سكولار (نرمافزار تمدن اسلامی) نقشه جامع مهندسی دقیق تمدن اسلامی جهت رسیدن به نرمافزارها و سختافزارهای تمدن اسلامی را طراحی نمود و گام بهگام در تحقق آن پیش رفت که در این مقاله به سه الزام مهمِ «مفهومسازی، فرهنگسازی و ظرفیتسازی» اشاره گردید.پی نوشتها:[۱]. مقام معظم رهبری، ۲۱ آذر ۷۹.[۲]. روحالامینی، زمینهی فرهنگشناسی، ۱۳۷۹، ص ۴۸.[۳]. ساروخانی، دایرهالمعارف علوم اجتماعی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۹۹.[۴]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۳۰۷.[۵]. مقام معظم رهبری، ۲۳ مهر ۱۳۹۱.[۶]. مقام معظم رهبری، «حدیث ولایت»، ص ۲۷۴، ۲۱ تیر ۱۳۶۸.[۷]. مقام معظم رهبری، «طرح كلی اندیشهی اسلامی در قرآن، ص ۲ و ۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷.[۸]. مقام معظم رهبری، روزنامهی كیهان، ۱۶ خرداد ۱۳۷۴.[۹]. مقام معظم رهبری، «حدیث ولایت»، ج ۳، ص ۱۴۴ و ۱۴۳، ۲۶ دی ۶۸.[۱۰]. میرباقری، سید مهدی، مهندسی تمدن اسلامی، ص ۱۲.[۱۱]. مقام معظم رهبری، «حدیث ولایت»، ج ۳، ص ۷۵، ۲۹ آذر ۱۳۶۸.[۱۲]. مقام معظم رهبری، «روزنامهی جمهوری»، ۳ اسفند ۱۳۷۰.[۱۳]. مقام معظم رهبری، ۲۵ مرداد ۱۳۷۹.*منبع: فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره ۱۱ و ۱۲، پاییز و زمستان ۹۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]
صفحات پیشنهادی
خواجهنصیر علم و تمدن را دوباره به جامعه بشری و اسلامی برگرداند
یوسفی راد در گفتگو با مهر خواجهنصیر علم و تمدن را دوباره به جامعه بشری و اسلامی برگرداند شناسهٔ خبر 2504993 سهشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۳۴ دین و اندیشه > اندیشمندان نویسنده کتاب اندیشه سیاسی خواجه نصیر با بیان اینکه خواجه با اتخاذ سیاست مدبرانه توانست مغولان را تبدیل به مدافعهفته علمی تمدن نوین اسلامی سال آینده برگزار میشود
هفته علمی تمدن نوین اسلامی سال آینده برگزار میشود شناسهٔ خبر 2508954 یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲ ۵۱ دین و اندیشه > اندیشکده ها به منظور بررسی موشکافانه ابعاد و زوایای گوناگون نقاط عطف تمدن اسلامی در سده های گذشته و همچنین مفهوم مبانی و راه های دستیابی به تمدن نوین اسلامی هفتفقه حکومتی؛ نرم افزار نهایی مدیریت جامعه در فرایند تکاملی انقلاب اسلامی
فقه حکومتی نرم افزار نهایی مدیریت جامعه در فرایند تکاملی انقلاب اسلامیبا توجه به فرایند تکاملی انقلاب اسلامی و تغییر شرایط امکانات و نیازهای انقلاب در فرایند تکاملی خود فقه بهعنوان نرم افزار مدیریتی انقلاب نیز سیری تکاملی داشته است بخش دوم و پایانی د سیر تطور فقه درضرورت پیادهکردن احکام نورانی قرآن در جامعه اسلامی
چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳ ۴۳ نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی گفت برگزاری مسابقات سراسری قرآن کریم کاری بس ارزشمند است و باید سعی کنیم این مسابقات مقدمهای برای پیاده کردن بیش از پیش احکام نورانی قرآن در جامعه باشد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه آذربطرح علوم انسانی اسلامی ناشی از تعصبات دینی نیست/ مدعی تولید هستیم
حجت الاسلام شریفی در گفتگو با مهر طرح علوم انسانی اسلامی ناشی از تعصبات دینی نیست مدعی تولید هستیم شناسهٔ خبر 2511862 چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸ ۳۵ دین و اندیشه > اندیشمندان نویسنده کتاب مبانی علوم انسانی گفت ثمره نداشتن علوم انسانی اسلامی محروم شدن از کشف واقعیت است اینرسالت سازمان تبلیغات حمایت از آثار فاخر دینی و فرهنگی است
سهشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۸ ۵۰ رئیس سازمان تبلیغات اسلامی گفت سازمان تبلیغات اسلامی و انتشارات این سازمان خود را موظف میدانند که طبق قانون شرع از تمام آثار فاخردینی و فرهنگی حمایت کنند و آنها را انتشار بدهد به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا حجت الاستحلیل رئیس سازمان تبلیغات از فضای دینی جامعه
چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸ ۲۴ رئیس سازمان تبلیغات اسلامی گفت مهمترین کاری که میتوان برای ترویج فرهنگ و رفتار دینی انجام داد تربیت تبلیغ صحیح و فضاسازی درست است حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی خاموشی در گفتوگو با خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا با بیان اپایهگذار اندیشه تمدن اسلامی از منظر استاد میرباقری
معرفی استاد حسینی الهاشمی ره پایهگذار اندیشه تمدن اسلامی از منظر استاد میرباقری استاد حسینی الهاشمی از بینانگذاران اندیشه ایجاد تمدن اسلامی است و حتی یک لحظه در جامعیت و حقانیت دین و در اینکه می تواند چنین الگوهایی را ارائه کند آن هم الگوهایی که می تواند دردهای مزمن کهنه ی بشبرگزاری جلسه نقد كتاب جامعه شناسی جنسیت با رویكردی اسلامی
برگزاری جلسه نقد كتاب جامعه شناسی جنسیت با رویكردی اسلامی شناسهٔ خبر 2511620 چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵ ۰۹ دین و اندیشه > اندیشکده ها پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با همكاری مركز تحقیقات زن و خانواده جلسه نقد پیش از چاپ كتاب جامعه شناسی جنسیت با رویكردی اسلامی را فردا پنج شنبه ۱۴عقبگرد در مسائل فرهنگی و باورهای دینی مانع تكامل جامعه اسلامی است
آیت الله ناصری عقبگرد در مسائل فرهنگی و باورهای دینی مانع تكامل جامعه اسلامی است شناسهٔ خبر 2512613 جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵ ۴۶ استانها > یزد یزدـ نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد با بیان اینکه جامعه اسلامی باید در مسیر تکامل قدم بردارد گفت عقبگرد در مسائل فرهنگی ومشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: معرفی الگوهای دینی ضرورت جامعه است
مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی الگوهای دینی ضرورت جامعه استمشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت شناسایی و معرفی الگوهای دینی موفق ضرورت جامعه است به گزارش خبرگزاری فارس از انزلی حجتالاسلام حمیدرضا ارباب سلیمانی پیش از ظهر امروز در سومین جشنواره سراسری شیوحجتالاسلام والمسلمین پناهیان مطرح کرد تاثیر سبک زندگی اسلامی بر فرهنگ جامعه اسلامی/راهکار دشمن برای تغییر فره
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان مطرح کردتاثیر سبک زندگی اسلامی بر فرهنگ جامعه اسلامی راهکار دشمن برای تغییر فرهنگ دینی در ایرانیکی از اساتید حوزه علمیه تاریخسازی را راهکار دشمن برای تغییر فرهنگ دینی در ایران اسلامی دانست و گفت برای اعتلای دین در جامعه نیازمند فرهنگسازی هستیم بهاستراتژی انتخاباتی جامعه اسلامی مهندسین سال آینده اجرایی میشود
یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸ ۴۵ مسئول واحد ارتباطات جامعه اسلامی مهندسین گفت استراتژی انتخاباتی جام تدوین شده و در سال آینده اجرایی خواهد شد علیرضا خجستهپور در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا درباره برنامههای سال آینده جامعه اسلامی مهندسین اظهار کرد بمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان: معارف دینی جایگاه بیبدیلی در فرهنگ جامعه اسلامی دارد
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان معارف دینی جایگاه بیبدیلی در فرهنگ جامعه اسلامی داردمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان گفت معارف دینی جایگاه بیبدیلی در فرهنگ جامعه اسلامی دارد به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان ناصر مقدم امشب در مراسم اختتامیه جشنواره ملی شکوه شکیبمسئول بسیج مهندسان آذربایجانشرقی: جامعه مهندسی 1400 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است
مسئول بسیج مهندسان آذربایجانشرقی جامعه مهندسی 1400 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده استمسئول بسیج مهندسان آذربایجانشرقی گفت 1400 شهید مهندس در تاریخ دفاع مقدس تقدیم انقلاب شده و در زمان بعد از دفاع مقدس نیز جامعه مهندسی نقشی مهم در سازندگی کشور به عهده داشته و دارند به گزارش خبرمشکل حجاب با رشد عقلانیت در جامعه حل می شود/سؤالات جدی در مورد حجاب وجود دارد که باید پاسخ داده شود
مشکل حجاب با رشد عقلانیت در جامعه حل می شود سؤالات جدی در مورد حجاب وجود دارد که باید پاسخ داده شود فرهنگ > دین و اندیشه - تریبون آزاد دانشجویی با موضوع حجاب در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر در این نشست تاساس نظام اسلامی اجتهاد و فقاهت است
چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱ ۰۸ آیتالله سبحانی گفت اگر حوزه میخواهد این نظام پا برجا بماند تنها راهش این است که مجتهدین قوی در حوزه تربیت شوند که کار فقاهتی انجام دهند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این مرجع تقلید در درس خارج اصول خود که در مسجد اعظم برگزار شد رسالت-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها