واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
پرسمان؛
چگونه می توان اصل جبر و اختیار را با استناد به عالم ذر جمع کرد؟
منظور از عالم ذر عالم استعدادها و «پیمان فطرت» است.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، یکی از سوالات مطرح در علم کلام اینکه چگونه می توان اصل جبر و اختیار را با استناد به عالم ذر جمع کرد؟
پاسخ:
اول. منظور از این عالم و این پیمان «عالم استعدادها» و «پیمان فطرت» است.به این معنی که هر گاه فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب (پشت و کمر) پدران به رحم مادران که بیش از یک ذره نیستند، منتقل می شوند، خداوند استعداد و آمادگی فهم و شناخت ربوبیّت و توحید را به آنها می دهد؛ یعنی هم در نهاد و فطرتشان این سرّ الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده می شود و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خود آگاه.
خداوند در طول زندگی دنیایی آثار صنع و نشانه های یگانگی خود را به انسان نشان می دهد و آنان را بر این امر گواه می گیرد. گویا می فرماید: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ و انسانها با زبان حال پاسخ می دهند: بَلی شَهِدْنا.پس در اینجا پیمان تکوینی است و سخن گفتن مانند خبر دادن رنگ رخساره از وضعیت درونی شخص است.[1]
بنا بر این بیان، مراد از عالم ذر همان فطرت انسانی است. انسانهای بدوی و متکامل در این احساس مشترکند که همه مربوب و خداوند ربّ آنهاست.[2]
پس انسانها هرگز از این پیمان و شناخت غافل نبوده و نیستند؛ لذا خداوند در قیامت علیه همه انسانها احتجاج می کند. برخی روایات موافق این نظر است.[3]
دوم. مرحوم علامه طباطبایی نظریه خویش را این گونه تبیین می کند: «عالم «ذر» روح این عالم است که آن را «عالَم غیب» نیز می گویند. توضیح اینکه هر موجودی دو وجه (صورت و جنبه) دارد: وجهی به سوی خدا که زمان و تدریج در آن راه ندارد و وجهی به سوی دیگر که در آن تدریج و زمان راه دارد. خداوند متعال می فرماید: إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون [4]«[خداوند] وقتی بخواهد چیزی را ایجاد کند، به آن می گوید: موجود شو! بی درنگ به وجود می آید.» «کُن» هم امر (دستور) است و هم مخاطب درست کن. پس کلمة «کُن» از طرفی وجود شیء و از طرفی ایجاد شیء است و این موجود منبسط یک وجه الی الله دارد که عالم ذرّ است و همان موجود یک وجه دیگر دارد که همین دنیای ظاهر است. بنابراین، عالم ذرّ این عالم مسلوب نیست.[5]
می توان ریشه های سخن علامه طباطبایی را در تفسیر کنز الدقایق پیدا کرد.[6]
حال پیمان از چه بود؟
از آیه ذر به دست می آید که مفاد پیمان گواهی بر پذیرش پروردگار ]ألَسْتُ بِرَبِّکُمْ[7] و بر پذیرش توحید بوده است أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا[8] و برخی روایات این پیمان را به فطرت نیز می کشانند: « اَلدِیْنُ الْحَنِیفُ وَ الْفِطْرَةُ وَ صِبْغَةُ اللَّهِ وَ التَّعْرِیفُ فِی الْمِیثَاقِ [9]دین حنیف و فطرت و صبغة الله و تعریف همان است که [خدا] در میثاق [یعنی در پیمانی که خدا با روح بشر بسته، بشر را با آن آشنا کرده] است.[10] روایاتی نیز اعتراف به نبوت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و امامت حضرت علی علیه السلام را جزء پیمان عالم ذر معرفی می کنند.[11]
پیمان برای چه بود؟
از آیة ذر دو هدف اصلی برای این پیمان به دست می آید:
الف. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: ما از موضوع شناخت خدا بی خبر بودیم و لذا کافر شدیم؛ ]أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ.[12]
ب. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: پدران ما بت پرست بودند و ما هم فرزندان همان پدران هستیم و چاره ای جز تبعیت از آنها نداشتیم؛ ]أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ.[13]
با توجه به مطالب بالا منافاتی بین مسئله جبر و اختیار و عالم ذر نخواهد بود پس خداوند انسان را آزاد خلق کرد وبه او اختیار داد با اینکه خداوند از کارهای او در ابتداء و انتهاء آگاه است.و میداند چ کارهائی انجام می دهد و چه کارهائی انجام نمی دهد. پی نوشت:
[1] کنز الدقایق، میرزا محمد مشهدی، تحقیق مجتبی عراقی، چاپ اول، ج 3، ص 742؛ المیزان، ج 8، ص 310.
[2] . المیزان، ج 8، ص 308؛ فطرت، مرتضی مطهری، چاپ دوم، انتشارات صدرا، ص 181؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 455.
[3] ابن سنان از امام صادق علیه السلام از فطرة لله پرسید. امام فرمود: « هِیَ الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ فَقَالَ: ] أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ[ وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِرُ؛ فطرت الله اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت.» البرهان، ج 3، ص 236.
[4] یس / 82.
[5] در محضر علامه طباطبایی، محمد حسین رخ شاد، چاپ اول، نهاوندی، صص 42 43
[6]کنز الدقایق، ج 3، ص 742.
[7] . اعراف / 172
[8] اعراف / 172
[9] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج 3، ص 276.
[10] فطرت، شهید مطهری، ص 27
[11] البرهان، ج 3، صص 238 239 و جهت مطالعة بیشتر ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، چاپ اول، مکتب اعلام، قم، ج 5، صص 26 30 ؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی تصحیح یاحقی، چاپ دوم، آستان قدس، ج 9، صص 5 10؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، چاپ سوم، توحید، قم، ج 2، صص 61 82.
[12] اعراف / 172
[13] اعراف/173
۰۵/۱۱/۱۳۹۳ - ۱۳:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]