واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
اشاراتی به نقش آیت الله سیستانی در عراق در کتاب «بر قله افتخار»؛
آیت الله سیستانی در کتاب خاطرات کاندولیزا رایس
کاندولیزا رایس: ما هیچ راهی برای ارتباط مستقیم با او نداشتیم. پسر او نقش انتقالدهنده نظرات او را به عهده داشت؛ نظراتی که بعدها به این نتیجه رسیدیم که برای پیشرفت عراق بسیار اهمیت دارد.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، خاطرهنویسی و زندگینامهنویسی خودنوشت، از روشهای مرسوم ثبت تاریخ از زبان سیاستمداران در سراسر دنیاست. زندگینامههای خودنوشت، معمولا منابع قابل اعتماد و سخنان بدون واسطه کسانی که خود درگیر رقم زدن تاریخ بودهاند، محسوب میشود. نمونههای بسیاری نیز از این دست نوشتهها وجود دارد؛ زندگینامه خودنوشت نلسون ماندلا، بنجامین فرانکلین و ...
کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در دولت جورج بوش نیز در سال ۲۰۱۱ کتاب خاطرات خود را با عنوان «بر قله افتخار؛ خاطرات من از سالهای خدمتم در واشنگتن» منتشر کرده است و در آن به مسائلی که در دوران وزارتش با آن درگیر بوده، پرداخته است. کاندولیزا رایس در فصل هجدهم این کتاب که درباره وقایع عراق پس از سقوط صدام نوشته شده، علاوه بر توضیح درباره اینکه آمریکا به دنبال چه چیزی در عراق بود، اشاراتی نیز به نقش آیت الله سیستانی داشته که از جهاتی قابل توجه است. وی در ابتدا چنین ادعا میکند که آمریکا پس از ساقط کردن دیکتاتوری صدام، به دنبال این بوده که هر چه زودتر حاکمیت عراق را به خود عراقیها بازگرداند و به آنها کمک کند که مدیریت کشور خود را در اختیار بگیرند: «(پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط دولت بعثی صدام) واضح بود که ما باید عراقیها را کمک میکردیم که راه خود را برای دستیابی به حق حاکمیت پیدا کنند. جری این را به خوبی درک کرد و یک نقشه راه در واشنگتنپست ۸ سپتامبر ۲۰۰۸ منتشر کرد. البته او مطلبش را بدون مشورت کامل با واشنگتن منتشر کرده بود… . جری در نقشه راه خود پیشنهاد داده بود که در فرایندی با مدیریت شورای حاکمیت عراقی، یک قانون اساسی جدید نوشته شود و سپس این قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شود.» نقشه راهی که پاول برمر در واشنگتنپست منتشر کرده بود، بیش از اینکه در راستای رسیدن عراق به حق حاکمیت باشد، امکان بقاء آمریکا در عراق را فراهم میکرد و فرایندی زمانبر را برای تدوین قانون اساسی عراق پیشنهاد میداد تا همچنان دولت آمریکا بتواند لزوم حضور خود در عراق را به افکار عمومی بقبولاند. به همین سبب، آیت الله سیستانی هوشمندانه با این نقشه راه مخالفت کرد. رایس در این باره مینویسد: «طرح پیشنهادی برمر، مورد مخالفت شدید احتمالا قدرتمندترین مرد عراقی، آیت الله علی سیستانی قرار گرفت که به سناریوی مورد نظر جری اعتراض داشت. آیت الله سیستانی معتقد بود قانون اساسی جدید عراق باید توسط نمایندگان منتخب مردم نوشته شود، نه بر اساس فرایندی که توسط سازمانی برآمده از دولت موقت ائتلافی ابداع شده باشد.» کاندولیزا رایس در ادامه به توصیف جایگاه آیت الله سیستانی در عراق پرداخته، مینویسد: «آیت الله سیستانی هفتاد و چند ساله، یکی از مورد احترامترین روحانیان در میان شیعه بود. او در زمان صدام، مدتها در حصر خانگی بود ولی حالا دیگر پس از سقوط صدام، آزاد شده بود و میتوانست با پیروانش سخن بگوید. و کاشف به عمل آمد که [آیت الله] سیستانی، مرد بسیار قابل توجهی است.» کاندولیزا رایس همچنین سعی میکند در تحلیل خود از آیت الله سیستانی، ایشان را از نظر تئوریک در تقابل با حوزه علمیه قم و جمهوری اسلامی ایران نشان دهد: «آیت الله سیستانی با تأکید بر سیاست سکوت، معتقد بود که طلاب حوزه علمیه و روحانیون باید از پذیرش مناصب رسمی سیاسی اجتناب کنند. طبیعتا چنین دیدگاهی در تقابل کامل با رویکرد جاری در حکومت ایران بود. در طول دوران صدام و در شرایطی که آیت الله سیستانی در نجف، یعنی مقدسترین شهر عالم تشیع، از سخنرانی عمومی منع شده بود، روحانیون و علمای قم به صدای اصلی و نماینده شیعیان در جهان تبدیل شدند. ولی در میان عربهای عراقی، فارسهای ایرانی از قدیمالایام به دیده بدگمانی و حتی نفرت دیده میشدند؛ و نجف به عنوان قلب جهان تشیع محسوب میشد، نه قم؛ چیزی شبیه واتیکان برای تشیع در جهان اسلام.» وزیر خارجه دولت جورج بوش، همچنین تلاش میکند که آیت الله سیستانی را قائل به جدایی دین از نهاد حاکمیت معرفی کند و وانمود کند که به همین دلیل هیچ گاه زیر بار پذیرش مناصب دولتی نمیرود و حتی طلاب و شاگردان خود را از پذیرش این مسئولیتها برحذر میدارد: «بنابراین وقتی آیت الله سیستانی اجازه سخن گفتن یافت، سخنانش بسیار اهمیت داشت. از قضا آیت الله سیستانی با غیر شیعیان، مخصوصا غیر عراقیها دیدار نمیکرد. به همین سبب، ما هیچ راهی برای ارتباط مستقیم با او نداشتیم. پسر او نقش انتقالدهنده نظرات او را به عهده داشت؛ نظراتی که بعدها به این نتیجه رسیدیم که برای پیشرفت عراق بسیار اهمیت دارد. با این وجود به نظر میرسید که این مرد اسرارآمیز همیشه در سمت راست مسائل است. او طرفدار دموکراسی و همچنین قائل به جدایی دین از نهاد حاکمیت بود. ما در میان خودمان او را «بنجامین فرانکلین» صدا میزدیم؛ حکیم فرزانهای که هیچ وقت عهدهدار جایگاه و مقام دولتی نشد و حتی چنین آرزویی در سر نداشت.» به هر حال و علیرغم تحلیلهای رایس درباره شخصیت آیت الله سیستانی، عملکرد آیت الله سیستانی کار را برای سیاستهای آمریکا در عراق دشوار کرد و باعث شد که دولت آمریکا مجبور به برنامهریزی جدیدی برای ادامه حضور خود در عراق شود. رایس در این باره مینویسد: «پس از چند روز کاملا روشن بود که نقشه راهی که جری ترسیم کرده بود، به هیچ وجه قابل دفاع نیست و شورای امنیت باید به فکر گامهای بعدی میبود. بحثهای زیادی مطرح شد که در این باره، آیا حق با [آیت الله] سیستانی است یا خیر.» کتاب «بر قله افتخار»، نوشته کاندولیزا رایس، در سال ۲۰۱۲ نامزد جایزه «اتحادیه بین المللی پیشرفت رنگینپوستان» در شاخه بیوگرافیهای خودنوشت قرار گرفت. این کتاب همچنین در لیست کتب پرفروش نیویورکتایمز در دسامبر ۲۰۱۱ قرار دارد. مباحثات
۰۴/۱۱/۱۳۹۳ - ۱۷:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]