تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804384776




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرمايشات آقا در‌باره مشروعيت رأي مردم يك ضرورت بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرمايشات آقا در‌باره مشروعيت رأي مردم يك ضرورت بود
مقام معظم رهبري در طول سال، به تناسب حوادث و وقايع، ديدگاه‌ها و مواضعي دارند كه داراي منزلت و ارج است.
نویسنده : سيد محسن شفيعي 
اما با مروري بر بيانات ايشان در سالروز رحلت امام مي‌توان دريافت كه بحث‌ها همه بدون فراز و نشيب و بدون استثنا، بحث‌هاي زيربنايي، اساسي و كلان هستند. ايشان امسال هم در سالروز رحلت امام (14/3/93) سخنراني تقريباً هفتاد دقيقه‌اي داشتند. بخش مهمي از اين سخنراني درباره نظريه «مردم‌سالاري ديني» است. نوشتار پيش‌رو گفتاري از حجت‌الاسلام و المسلمين سيد محسن شفيعي درباره همين موضوع است كه در نشست كلام ولايت با حضور جمعي از دانشجويان و فعالان فرهنگي شهرستان اهواز ايراد شده است. شكل‌گيري واژه «مردم‌سالاري ديني» در اواخر دهه هفتاد عنوان و طرح نظريه «مردم‌سالاري ديني» مسئله جديدي نيست. اين عنوان و مفهوم تقريباً از سال 75 مورد بحث بوده است. چه از ناحيه اتهاماتي كه به نظام و مرجعيت و ولايت وارد شده و چه از جنبه نگاه جريان‌هاي سياسي و حتي روشنفكران ديني و روشنفكران غير ديني. البته عمدتاً نسل جوان شايد بيشترين برهه‌اي كه در ذهنشان باشد دوره اصلاحات است كه در دوره اصلاحات مسئله رأي مردم، نقش مردم، رأي اكثريت، جامعه مدني، مسئله رأي اقليت، مشروعيت، مقبوليت و عناويني از اين دست خيلي مطرح شد. عنوان «مردم‌سالاري ديني» هم در حقيقت به نوعي عنوان بلوغ‌يافته مقوله‌اي است كه در آن ايام از سوي خود رهبر انقلاب اسلامي مطرح شد. چرايي و ضرورت بازپرداخت رهبر معظم انقلاب به مسئله «مردم‌سالاري ديني» اگر فضاي رسانه‌اي و فضاي عمومي كشور را دنبال نمي‌كنيد در نگاه اول اين مطلب، مطلبي تكراري خواهد بود؛ يعني اين مطلب را قبلا خود ايشان گفته‌اند. ديگران هم گفته‌اند. اما اگر فضاي رسانه‌اي كشور و گفت‌وگو‌هاي نخبگان را دنبال مي‌كنيد اين بازپرداخت رهبري به مسئله مردم‌سالاري ديني و نگاه به اين مطلب از زاويه حضرت امام در اين ايام، قطعاً بر اساس احساس يك ضرورت است. اگر چه عقيده شخصي‌ام اين است كه از هر موضوعي كه ببينيم دائم در حال نقد و جرح، زخمي شدن و بررسي شدن است نبايد دست برداشت. يعني اگر در گفتمان نظام سلطه، نقدهاي بيروني الگوي جمهوري اسلامي و نگاه دين به نقش مردم ديگر مسكوت گذاشته شده شايد يك توجيهي باشد كه بگوييم اين موضوع فعلاً ديگر محل مناقشه نيست و بايد بگرديم و روي موضوعي كار كنيم كه محل گفت‌وگو و نقد است.‌‌ اگر چه آن هم توجيه قابل قبولي نيست منتها شايد يك توجيه عاميانه‌اي بشود ‌‌لكن شما ملاحظه مي‌كنيد كه امروز ما به عنوان نظام اسلامي نه تنها با اتهام عدم اعتماد و قبول رأي مردم و نمايشي بودن رأي مردم هنوز مواجهيم، بلكه فراتر با افراطي گري، با اتهام تروريسم، تروريسم ديني، افراطي‌گري مذهبي هم مواجه هستيم؛ يعني به نظر مي‌رسد آن هجمه‌اي كه قبلاً مي‌شد خيلي خيلي گسترده‌تر و شايد بتوانيم بگوييم در بيرون مرزهاي جمهوري اسلامي خيلي متناسب با شرايط و اوضاعي است كه در حال انجام است. يعني اگرچه مي‌گوييم كه مثلاً اين جريان‌هاي تكفيري كه امروز به نام اسلام در حال جنايتند، ضد دين‌ هستند و ما قبولشان نداريم اما در بيرون، فضاي رسانه‌اي اين را به عنوان اسلام مطرح مي‌كند. يعني سرها بريده مي‌شود در حالي كه صداي الله‌اكبر شنيده مي‌شود. جنايت‌هايي انجام مي‌شود، در حالي كه مثلاً پشت ايشان صحنه جنايت يك پرچم شهادت به وحدانيت خدا و نبوت رسول خدا آويزان است. در بيرون به اين شكل دارد روي اين مسئله كار مي‌شود. يكي از استادان دانشگاه شهيد چمران اهواز مي‌گفت در انگليس با يك استاد دانشگاه در رابطه با توريسم صحبت مي‌كرديم. من به او گفتم توريسم در كشور ما از سابقه طولاني برخوردار است. گفت تروريسم؟! گفتم نه توريسم. ما از توريسم صحبت مي‌كنيم اما شما ناجوانمردانه ما را به تروريسم، متهم و منتسب مي‌كنيد. ملاحظه مي‌كنيد فشار رسانه‌اي نظام سلطه آنقدر سنگين است كه حتي استاد دانشگاه كه نخبه و تحصيلكرده و روشنفكر است متأثر از اين غوغاسالاري ما را به تروريسم متهم مي‌كند. اينكه مسئله غير عادي نيست. در فضاي دروني كشور هم ورود نسل جوان به عرصه و ميدان و چه بسا قرائت‌هايي كه از مردم‌سالاري و نقش مردم در مجامع و گفت‌وگو‌هايي مطرح بشود چه بسا اين ترجمان ديدگاه امام نباشد. ديدگاه‌هايي باشد كه قابل احترام باشد اما ترجمان ديدگاه امام نباشد. «نقشه راه» در بيانات امام‌خميني و مقام معظم رهبري امسال در اين سخنراني مقام معظم رهبري مطلبي فرمودند. من چند جمله‌اش را بگويم كه دقايقي در اين رابطه صحبت بكنم. مطرح كردند كه چون حضرت امام معمار انقلاب هستند و با يك نقشه تدوين‌شده‌اي رژيم شاهنشاهي را اسقاط كردند و فرود آوردند حكومت اسلامي، نظام اسلامي بنا شد. فرمودند: «آن نقشه را بشناسيم تا بتوانيم راه را ادامه دهيم.‌» يعني آن نقشه‌اي كه امام ترسيم كرده بود- از راه اصلي اگر نقشه را ندانستيم زاويه پيدا مي‌كنيم. وقتي زاويه پيدا شد روز به روز هر چه پيش برويم از راه اصلي و صراط مستقيم دور مي‌شويم، وقتي از صراط مستقيم دور شديم از هدف‌ها دور مي‌شويم، به هدف‌ها نمي‌رسيم. براي اينكه به هدف برسيم بايد راه را گم نكنيم. بايد نقشه اصلي و اساسي جلوي چشم ما باشد و آن را بشناسيم و بدانيم نقشه امام، كار اصلي امام بناي يك نظام مدني سياسي بر اساس عقلانيت اسلامي است. در بخش بعدي مي‌فرمايند: «سخنان امام، رهنمودهاي امام، رفتارهاي امام همه در اين جهت است. در بناي آن نظم مدني و سياسي دو نكته اساسي وجود دارد كه اين دو نكته به هم پيوند خورده است. به يك معنا دو روي يك حقيقت است. يكي عبارت است از سپردن كار كشور به مردم از طريق مردم‌سالاري و از طريق انتخابات و دوم اين حركت كه خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هر آنچه ناشي از حركت مردم‌سالاري و سپردن به مردم است بايد در چارچوب شريعت اسلامي باشد. اين دو بخش است يا با يك نگاه دو بُعد از يك حقيقت است.» بعد اين جمله را فرمودند: «افرادي گمان نكنند كه امام بزرگوار ما انتخابات را از فرهنگ غربي گرفت و آن را قاطي كرد با تفكر اسلامي و شريعت اسلامي. نه، اگر انتخابات، مردم‌سالاري و تكيه به آراي مردم جزءدين نمي‌شد و از شريعت اسلامي استفاده نمي‌شد امام هيچ تقيدي نداشت. آن آدم صريح و قاطع مطلب را بيان مي‌كرد. اين جزء دين است لذا شريعت اسلامي چارچوب است. در همه قانون‌گذاري‌ها و اجراها و عزل و نصب‌ها و رفتارهاي عمومي كه تابع اين نظام سياسي و مدني است بايد شريعت اسلامي رعايت بشود و گردش كار در اين نظام به وسيله مردم‌سالاري است. يعني آحاد مردم نماينده مجلس را انتخاب مي‌كنند، رئيس‌جمهور را انتخاب مي‌كنند. وزرا را با واسطه انتخاب مي‌كنند. رهبري را با واسطه انتخاب مي‌كنند. كاردست مردم است. اين پايه اصلي حركت امام بزرگوار است. اين بناي عظيمي كه اين بزرگوار گذاشته است متكي به اين پايه است.‌» بعد اين جمله را هم كه خيلي مهم است عرض بكنم: «بنابراين امام بزرگوار ما شريعت اسلامي را كه روح جمهوري است موردتكيه قرار داده است. مردم‌سالاري ديني را هم كه يك وسيله و ابزار است كه آن هم متخذ از شريعت است مورد تكيه قرار داده.» اين جمله را ببينيد: «هيچ قدرت و غلبه‌اي در مكتب امام كه از تغلب و از اعمال زور حاصل شده باشد مورد قبول نيست.» (چون كلمه «تغلب» از مفهوم غلبه براي بعضي از سايت‌ها و رسانه‌ها غريب بوده و آن را نشنيده بودند اين را «تقلب» نوشتند. كه البته اين غلط است.) مي‌فرمايند: «هيچ قدرت و غلبه‌اي در مكتب امام كه از تغلب و از اعمال زور حاصل شده باشد مورد قبول نيست. در نظام اساسي قهر و غلبه معنا ندارد. قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدار برخاسته از اختيار مردم. آن اقتداري كه ناشي از زور و غلبه و سلاح باشد در اسلام و در شريعت اسلامي و در مكتب امام معنا ندارد. آن قدرتي كه از انتخاب مردم به وجود آمد محترم است. در مقابل آن كسي نبايستي سينه سپر كند. در مقابل آن كسي نبايد قهر و غلبه‌اي به كار ببرد كه اگر يك چنين كاري كرد اسم كار او «فتنه» است.» اين آن نسخه جديدي است كه امام بزرگوار ما به دنيا عرضه كرد، يعني به دنياي ادبيات سياسي عالم اين فصل مهم را افزود. نفس قرارگرفتن در جايگاه نيابت، يك عنايت الهي به نايب اضافه مي‌كند‌ اين بيانات، يك فصل و ميزان براي كار و بحث است. به ويژه اينكه بنده كراراً روي اين نكته پافشاري كرده‌ام كه ارزش اساسي و بنيادين آنچه از زبان مقام ولايت صادر مي‌شود اين است كه نسخه اسلامي استاندارد است. يعني ما ديگر اگر از زبان امام بحثي را شنيديم، اين نسخه قطعاً نسخه تضمين شده و تأييد‌شده‌اي است. بله، در حوزه بحث‌هاي طلبگي و مانند آن عيبي ندارد صحبت بشود. اما اين در مقوله عمل، حجت شرعي است. اين چيزي كه امام گفته حجت شرعي است. چون اين نظريه يك كارشناس نيست. من يك نكته‌اي را عرض بكنم، منتها چون حرف بزرگي است بحثش بماند براي يك فرصت ديگر. آن نكته اين است كه: نفس قرارگرفتن درجايگاه نيابت، يك عنايت الهي به نايب اضافه مي‌كند. امروز نمي‌شود حضرت آيت‌الله آقاي سيستاني را در عراق صرفاً به عنوان يك مرجع تقليد ديد، بلكه بايد ايشان را به عنوان كسي كه در مقام نيابت عامه، مديريت اجتماعي انجام مي‌دهد ببينيد. يعني نمي‌شود خداوند متعال بار مديريت و مسئوليت را به عهده كسي بگذارد و به او عنايت ويژه‌اي ننمايد. از آيت‌الله غيوري سؤال كرده بودند: شما كه از نزديك با مقام معظم رهبري ارتباط داريد، آيا ايشان ديدار مستقيمي با امام زمان داشته‌اند كه مطلبي رد و بدل شود؟ مطالبي هست كه شما بدانيد؟ آقاي غيوري گفتند: بنده در اين خصوص خبري ندارم. ايشان هم هيچ بروزي نداشته‌اند كه همچنين چيزي هست. اما اين نكته را مي‌توانم بگويم كه قطعاً اداره كشور و امت اسلامي بدون عنايت الهي صورت نمي‌گيرد. همين اتفاق را من در اين چند روز فكر مي‌كردم كه در عراق واقعاً مي‌شود گفت كه موضع آقاي سيستاني در مسئله اخير يك فتوا و استفتاست از جنس اينكه اگر شك بين 3 و 4 شد چه كنيم؟ آيا در ركعت سوم و چهارم نماز يك بار تسبيحات بخوانيم يا سه بار؟ اين مرجع مي‌فرمايد: يكي، آن مرجع مي‌فرمايد: سه تا. هركه به فتواي مرجعش رجوع بكند. قطعاً مسئله اين نيست. مسئله موجوديت و حفظ كيان يك امت و ملت است. در موضع رهبر نظام اسلامي ببينيد آن پاسخي را كه امام به نامه آقاي سرحدي‌زاده وزير كار وقت دادند كه دولت اسلامي مي‌تواند قراردادهاي خودش را يك‌جانبه فسخ بكند و آن بحث‌هايي كه حقيقتاً حتي در خود حوزه هم متأسفانه غريب ماندند. اينها انقلاب‌هايي هستند در مباني فقهي و امثال اينها. جايگاه مهم مردم در «مردم‌سالاري ديني» به مطالبي كه آقا امسال فرمودند چند گروه بايد توجه بكنند. حالا فارغ از اينكه توجه كنند يا نه، اما من مي‌خواهم به شما عرض بكنم كه اين براي چند عرصه و حوزه كاربرد دارد. قبل از همه براي خود ماست. مثلاً اينكه آقا مي‌فرمايند: «در نگاه امام قدرت مشروع قدرتي است و اقتداري است كه برخاسته از رأي مردم است.»بعضي از ما هنوز خيلي جرئت و جسارت نمي‌كنيم كه به اين بحث دامن بزنيم. يعني احساسمان اين است كه اين حرف‌ها مال دوم خردادي‌هاست. اگر ما خيلي بگوييم مردم مردم، چه بسا تصور شود اعتقاداتمان دچار التقاط شده باشد. اين اعتقاد و اينكه بدانيم آنچه برخاسته از رأي مردم است با ساز‌و‌كارهايي كه از شرع بر‌آمده، مشروعيت دارد خيلي مهم است. آن وقت چه مي‌شود؟ آن وقت فرض كنيد در فراز و نشيب‌هاي سياسي اگر كسي آمد و رهبري را متهم كرد كه از يك دولتي حمايت مي‌كند يا نمي‌كند، به يكي ميل دارد يا به يكي ميل ندارد، شما مبنا دستتان است. ببينيد كه عملكرد رهبري در اين شش دوره رياست جمهوري‌ها از سال 68 تا به حال به همين شكل است و ديگر دخلي ندارد كه كانديدايي كه ايشان به او رأي داده‌اند، رأي آورده است يا نه. لذا مي‌بينيد مكرر مي‌گويند كه من يك رأي دارم و رأي من را هم كسي نمي‌داند. مفهومش اين است كه در خروجي موضع‌گيري من هم فرقي نمي‌كند. در ساز‌و‌كاري كه بر اساس شرع تدوين گرديده، براي رأي مردم اعتبار قائل شده است. اگر اين بحث روشن نشود اتفاق‌هايي مي‌افتد يا زمينه‌اش به وجود مي‌آيد كه هيچ كدام مورد تأييد و به صلاح و به نفع نيست. يعني وقتي بدانيم كه - مثلاً- همان‌طور كه مرجع تقليد‌مان فتوايش مورد اتباع است اگر كسي ديگر به فتواي ديگري عمل بكند هر دو اين است كه ما عمل به تكليف كرديم ديگر نگران نيستيم كه مثلاً در روز جمعه با غسل مستحبي يوم‌الجمعه من به فتواي مرجع تقليدم وضو بگيرم و ديگري به فتواي مرجع تقليدش مستغني و بي‌نياز به وضو باشد. مي‌گوييم به وظيفه شرعي عمل شده است. وقتي كه رهبري مي‌فرمايد آن ساز‌و‌كاري كه نظام بر اساس نسخه امام تدوين كرده و از آن رأي مردم به نتيجه‌اي منتهي مي‌شود اين مشروع مي‌شود، اين مشروع است و از دين گرفته شده و هيچ ربطي به غرب ندارد و التقاطي و تلفيقي هم نيست، نتيجه‌اش اين مي‌شود كه ما به رأي مردم تسليم مي‌شويم؛ چه آن كسي كه رأي آورده و رأي گرفته همفكر باشد يا نباشد و نتيجه‌اش اين مي‌شود كه اگر اين موضوع برايمان مهم است تلاش مي‌كنيم كه بتوانيم نظرمان را به تأييد مردم برسانيم و رأي آنها را بگيريم. سال 76 حدود يك ماه قبل از انتخابات دوم خرداد كسي از روحانيون اهواز نقل مي‌كرد كه در تهران به ديدار يكي از رجال سياسي رفتم و با او گفت‌وگو كردم، از او درباره انتخابات پرسيدم، گفت فضاي عمومي به نفع فلاني است. به او گفتم كه من اين طور فكر نمي‌كنم، آنچه در كف جامعه است يك چيز ديگر است. اين موافق نظر شما نيست، گفت نه همين است كه من مي‌گويم. به او گفتم ولي به نظر مي‌رسد كه مردم چيزي غير از ايني كه شما مي‌گويي مي‌گويند. گفت‌ اي بابا مردم كه هستند؟! مردم هرچه مي‌خواهند بگويند. همين است كه من مي‌گويم. وقتي در ذهن و قالب فكري يك رجل سياسي ما اين باشد، معلوم مي‌شود اين صحبت آقا صحبت كاربردي و استراتژيك است و بايد گفته بشود، اولش بايد گفته بشود كه نسل‌هاي پياپي معتقد به انقلاب، اين بچه‌هاي مذهبي، اين بچه‌هاي ولايي، اين بچه‌هاي معتقد به حضرت آقا، اولين گروه، اينها بايد متوجه باشند. بدانند و باور داشته باشند كه آنچه خروجي رأي مردم است حتي اگر مطابق مذاق ما نباشد مشروع است و بايد بتوانيم بگوييم كه رهبري از اين دفاع مي‌كند. ديگر لازم نيست توجيه‌هايي داشته باشيم كه چرا رهبري اين‌طور مي‌گويد، توجيه‌هايي كه گاهي هم مبتني بر علاقه به حضرت آقاست. يك دلسوزي هم مي‌كنيم گاهي وقت‌ها كه خب چه كند ايشان؟! نه، اين صريح كلام است. ظواهر كلام ايشان هم حجت است. هيچ قابل تأويل هم نيست. اين گروه اول. حالا ديگر خودتان بيشتر از اين چيزي كه گفتم بدانيد چه مي‌گويم. فهم غلط برخي روشنفكران درباره جايگاه «مردم‌سالاري» در دين اما گروه دوم، روشنفكراني هستند كه به دليل عدم شناخت دين معتقدند كه اصلاً حق رأي و اعتماد مردم در انديشه‌هاي ديني جايگاه و پايگاهي ندارد و مي‌گويند كه خيلي اصرار و تلاش نكنيد كه آزادي و دموكراسي را از دين استخراج كنيد. موضع دين معلوم است شما خيلي خودتان را به زحمت نيندازيد. اگر صحبت از رأي مردم است، بپذيريد كه اين حرف مال شما نيست. اگر ما اين مباحث را تبيين نكنيم يا سانسوري در موردش اعمال بكنيم يا توجيه بكنيم كه رهبري بالاخره ناگزير است كه يك چيزي بگويد كه همه راضي باشند، آن زمينه ميدان پيدا مي‌كند. بعد شما هميشه در موضع پاسخگويي هستيد. يعني هميشه بايد شما دفاع بكنيد كه نه اينجوري نيست. خير، در عرصه‌هاي اجتماعي ما بايد مدعي بعضي از مفاهيم بشويم. در مسئله فتنه سال 88 اصلاً جبهه ولايي و بچه‌هاي مسجدي بايد داعيه‌دار مي‌شدند. هنوز هم بايد داعيه‌دار باشند كه شما كه حرف رأي مردم را مي‌زنيد لشكر‌كشي خياباني يعني چه؟ يكي از نكات انتخابات 92 اين بود كه كساني كه سال 88 آن بي‌حيثيتي را براي نظام به بار آوردند و آن آبرو‌ريزي و افتضاح را رقم زدند، در مقام پاسخگويي قرار بگيرند، ولو در برابر افكار عمومي. حالا ما كه محكمه و دادگاه نيستيم و كار ما هم اين نيست اما پاسخ به افكار عمومي، پاسخ به وجدان‌هاي بيدار، از پاسخ به هر محكمه‌اي مهم‌تر است كه اتفاقاً اين رهبري بود كه از رأيي كه مردم داده بودند در برابر هوچي‌گري و غوغا‌سالاري دفاع كرد. چه آن آدمي كه رأي آورد مورد تأييد من باشد يا نه، مورد تأييد شما باشد يا نباشد. چه كسي به او رأي داده بود يا چه كسي رأي نداده بود، اين موضوعيت ندارد؛ اصل رأي مردم است كه بايد پاسداري بشود. بنابراين، گروه دومي كه در اين بحث به انزوا و حاشيه مي‌روند گفتمان‌هاي سياسي و اجتماعي روشنفكراني هستند كه براساس عدم اشراف به دين، بر اساس عدم اطلاعات كافي از دين تصور مي‌كنند كه مردم و رأي مردم و آن حرف‌ها با دين تنافي دارد و سازگاري ندارد. تلاش‌هاي گسترده دشمن براي برجسته‌سازي يك الگوي غيرواقعي از اسلام گروه سوم كساني هستند كه در بيرون مرزهاي اسلامي، با بهانه‌هاي مختلف به دنبال نشان دادن يك چهره غيرواقعي از اسلام هستند. به اين نكته چون در فضاي كشور زندگي مي‌كنيم شايد كمتر توجه مي‌كنيم. اما حقيقتاً نظام سلطه در بيرون روي اين سرمايه‌گذاري جدي و اساسي كرده كه آن چيزي كه از اسلام گفته مي‌شود و آن تلقي كه از اسلام وجود دارد همين جريان‌هاي تكفيري و افراطي هستند و هر كس به اسم اسلام به غير از اين صحبت مي‌كند، دارد آن را بزك و آرايش مي‌كند. يعني مثلاً اسلام يكي است. همين اسلام القاعده است. اسلام طالبان است. اسلام داعش است. اگر جمهوري اسلامي هم مي‌گويد اسلام، همين است. اينها فانتزي صحبت مي‌كنند. اگر فرصتي به دست آورند اينها هم همانند. آن وقت چه اتفاقي مي‌افتد؟ آن چيزي است كه امريكايي‌ها دنبالش هستند. يكي از كارهايي كه بعد از فروپاشي شوروي، امريكايي‌ها كردند اين بود كه گفتند شوروي را ما فرو ريختيم و اين نتيجه مبارزه ده‌ها ساله بلوك غرب و بلوك شرق است. اين هم يكي از جاهايي است كه ما خيلي كم‌كاري و كوتاهي كرده‌ايم. فروپاشي شوروي را امام مطرح كرد. امام گفت و گورباچف خودش بعدها اقرار و اعتراف كرد كه ما اگر هشدارهاي آيت‌الله خميني را جدي گرفته بوديم سرنوشت ديگري مي‌داشتيم. ده سال بعد از فروپاشي شوروي گورباچف اين مطلب را بيان كرد. يك نكته‌اي را هم توجه كنيد و عنايت داشته باشيد. چون نكته دقيقي است. نمونه‌اي از كارايي عملي فتاواي ولي فقيه اهميت آنچه امروز در سالگرد ارتحال حضرت امام، آقا از جايگاه رهبري نظام و مرجعيت ديني بيان مي‌كنند اين است كه اين نسخه هم كاربرد داخلي دارد و هم كاربرد خارجي. اين بحثي كه به عنوان اسلام‌هراسي - البته سياسيون اين تعبير را به كار مي‌برند و ما خودمان نبايد اجازه بدهيم، نبايد كمك بكنيم به شكل‌گيري اين فضا- در مجامع خارجي وجود دارد يك نمونه آن را ببينيد. مسئولان كشور در بحث انرژي هسته‌اي تأكيدي كه مداوم مي‌كنند اين است كه فتواي رهبري انقلاب اسلامي مبني بر حرمت استفاده نظامي از دانش هسته‌اي است. اين بي‌دليل نيست. اين در بيرون از كشور مفهوم دارد. در خارج اين فهميده مي‌شود. چون آنها ما را به عنوان يك جامعه و حاكميت مردمي كه بر اساس نسخه فتوا و رهبري ديني اداره مي‌شود مي‌شناسند. مسئولان كشور بايد از اين استفاده بكنند كه اگر شما مي‌گوييد اين جامعه جامعه ديني است و هرچه رهبرش گفت انجام مي‌دهد، رهبر گفته كه استفاده از انرژي هسته‌اي در منافع نظامي شرعاً حرام است و ما انجام نمي‌دهيم. مطلب را خلاصه و دامنه عرايضم را جمع بكنم. به نظر من آنچه حضرت آقا در مشروعيت رأي مردم و در مقوله‌ مردم‌سالاري ديني فرمودند را نبايد كم و كوچك بشماريم. اين در دانشگاه‌ها كاربرد دارد. در گفت‌وگوهاي عمومي كاربرد دارد. در فضاهاي رسانه‌اي كاربرد دارد. آنها تلاش مي‌كنند به ما بباورانند كه شما اين چنين مي‌گوييد. اما ما تلاش نمي‌كنيم كه به آنها بگوييم اين عقيده ما نيست. اين جور هم نيست كه دنيا مدام گوشش به بلندگوهاي نظام سلطه باشد. نه، ما هم خيلي مخاطب داريم، خيلي شنونده داريم. لكن در اين زمينه‌ها به نظر مي‌رسد يك مقداري كوتاهي كرده‌ايم كه بايد ان‌شاء‌الله جبران كنيم. اميدواريم ان‌شاء‌الله خداوند بزرگ به ما توفيق دهد كه به تحقق آرمان‌هايي كه حضرت امام در سر و دل داشت و بسياري از آنها زمينه تحولات بزرگي را فراهم خواهد آورد بپردازيم. ان‌شاء‌الله.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن