تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846034113




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چنین نبود که خداوند تو را براى هستى خلق کند بلکه هستى به افتخار تو آمد


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: چنین نبود که خداوند تو را براى هستى خلق کند بلکه هستى به افتخار تو آمد فرهنگ > دین و اندیشه - پرونده خبرآنلاین برای ولادت حضرت محمد (که درود خدا بر اوباد) پیامبر اخلاق و کرامت، او که عالم از وجودش شرف یافت و آفرینش با او تمکیل شد.

لطفا منتظر بمانید...

   آنچه در فایل ابتدای مطلب می شنوید، گلچینی از سخنرانی دکتر شهید بهشتی درباره «خاتمیت پیامبر(ص)» به همراه آهنگی از سامی یوسف به نام «معلم» است. در ادامه نیز چند نثر زیبا و روایت درباره سالروز ولادت حضرت محمد مصطفی (ص) می خوانید. رویای آمنه و خبر از آمدن کودکی بزرگ روایتی از ولادت حضرت محمد (ص) به قلم دکتر عایشه بنت الشاطی، نویسنده و تاریخ نگار برجسته مصری سپیده صبح که دمید، آمنه از خواب بیدار شد و خوابی را که دیده بود، برای عبدالله این گونه تعریف کرد: «در کنار خود نوری را می دیدم که بسیار می درخشید و سراسر جهان را روشن می ساخت و این گونه بود که من در پرتو درخشان آن نور کاخ های بزرگ شام را می دیدم و سروشی هم مژده داد که تو سید و سالار این امت را در شکم خود می پرورانی.» عبدالله به سفر رفت و آمنه تنها مانده بود. یک ماه بدین منوال گذشت. آمنه می گوید در حالتی بین خواب و بیداری بودم که صدای سروشی را شنیدم که می گفت: «آیا نمی دانی که باردار شده ای؟ گفتم: چیزی را درست نمی دانم! سروش ادامه داد: تو به سید و سالار این امت باردار شده ای و از دامان تو پیامبر تولد خواهد یافت. این واقعه در روز دوشنبه ای اتفاق افتاد و از آن تاریخ من به آبستنی خود پی بردم.» آمنه خیلی دوست می داشت همسرش عبدالله، هرچه زودتر از سفر برگردد تا این مژده را به او بدهد و از درد فراق او نیز کاسته شود. ولی هرچه روزها می گذشت و درد اشتیاق و انتظار آمنه بیشتر می شد از بازگشت عبدالله خبری به دست نمی آمد. مسافرت عبدالله خیلی طولانی شد. عبدالله که همراه کاروان تجارتی به یثرب برای دیدار با دایی های خود از قبیله «بنی مخزوم» رفته بود در همان جا نیز چشم از جهان فرو بسته بود. عبدالمطلب، برادران و خواهران عبدالله همه سوگوار شدند، و اهالی مکه نیز از مرگ ناگهانی و غریبانه او در جوانی  اشک ماتم می ریختند... روزهای غم و اندوه سپری شد و به دنیا آمدن نوزاد آمنه بار دیگر شادی و سرور را به این خانه آورد. خبر شادی بخشی در خانه های مکه پخش شد، بزرگان قبیله قریش به خانه عبدالله آمدند تا به آمنه به خاطر ولادت فرزندش به او تبریک بگویند.  در این باره در سراسر جزیره العرب مطالب و داستان های زیادی گفته شده بود حتی عالمان یهود و کشیشان مسیحی و کاهنان و پیش گویان هم از ولادت پیامبری به مردم مطالب و خبرهایی داده بودند که گویا عرب ها هم درست این مطالب را درک نمی کردند و این تنها خود آمنه بود که اطمینان داشت که فرزندش عنصر بزرگ و بلند مقامی خواهد شد چه این که همسر او عبدالله نیز با سایر جوانان قریش تفاوت ها و امتیازات زیادی داشت. درباره زمان ولادت این نوزاد گفته شده که مدت زیادی از داستان حمله «فیل سواران» به مکه نگذشته بود که مژده ولادت پیامبر در سراسر شهر پخش گردید و برخی از نویسندگان تاریخ این مدت را حدود پنجاه روز دانسته اند. ابن عباس گفته است ولادت پیامبر در همان روز حمله «ابرهه» صورت گرفته و افراد دیگر فقط به این معنای کلی بسنده کرده اند که ولادت آن حضرت در سال «حمله فیل ها» به مکه واقع شده است.
به هر حال آمنه در یکی از شب های مهتابی ماه ربیع بود که به خواب رفت و سروشی به او الهام کرد که به زودی نوزادی را که سید و پیشوای این امت است به دنیا خواهی آورد، اما به هنگام ولادت باید بگویی این فرزند را از شر حسودان و فاسدان به خدای یگانه می سپارم و نام او را نیز محمد می گذارم. هیچ دایه ای کودک یتیم را نمی پذیرفت ... آمنه، مدت هفت روز به کودک خود شیر داد. آن روزها زنانی از چادرها و بیابان های اطراف مکه به شهر می آمدند و به منظور احترام و پیوند با «قبیله قریش» کودکان آنان را از فضای مکه بیرون می بردند و در بیابان در هوای آزاد و کنار چادرهای خویش شیر می دادند. اما کسی محمد را به دلیل این که یتیم بود و پدر نداشت نمی پذیرفت. حلیمه سعدیه، زنی که در نهایت دایگی کودک آمنه را پذیرفت ماجرا را این گونه تعریف می کند: «محمد را وقتی پیش هر یک ما زنان می بردند، آن گاه که گفته می شد او یتیم است، از پذیرفتن وی خودداری می کردند و می گفتند: ما دوست می داریم که کودک پدر داشته باشد، تا از ناحیه او به ما پولی برسد! خانواده او می گفتند اگر او یتیم است، پس مادر و جد او باید چه کنند؟ اما زنانی که همراه ما بودند، رفتند و هیچ کس حاضر نشد محمد را برای شیر دادن بپذیرد. هنگام بازگشت، من به شوهرم گفتم: به خدا سوگند من از این که در میان همراهان با دست خالی نزد خانواده ام بازگردم نگرانم، به خدا سوگند باید همین کودک یتیم را بگیرم و شیر بدهم! شوهرم گفت: ایرادی ندارد، امید است خداوند او را مایه برکت برای ما قرار دهد.» بازگشت محمد از صحرا و تربیت در دامان مادر ... آمنه تا آنجایی که توانایی داشت، در تربیت فرزند عزیز یتیم خویش می کوشید، پس از آن که مدت اقامت محمد در بادیه به پایان رسید، حلیمه سعدیه او را به مکه نزد مادر بازگردانید تا در پرتو اصالت خانوادگی با عظمت خویش و در وطن خود رشد و نما کند. وقتی محمد به مکه بازگشت، با نور جمال او غم و اندوه و تنهایی سختی که زندگی آمنه را فرا گرفته بود تا حد زیادی کاهش یافت و مادر مهربان دنبال فرصتی می گشت که فرزند خود را از سرگذشت پدر گم شده و نیز امید و آرزوهای خویش را درباره فرزند دلبند بیان کند ... بالاخره زحمت های آمنه نتیجه داد، محمد رشد و نمای خوبی پیدا کرد و آثار بزرگی در سیمای او نمودار شد تا این که به شش سالگی رسید. و این زمانی بود که جدایی او از مادرش نیز آغاز شد.   تو براى عالم نيامدى، عالم براى تو آمد
دل نوشته ای از سید مهدی شجاعی برای روز میلاد پیامبر گرامی (ص) مانده ‏اند عالميان و آدميان كه كدامين لحظه را، لحظه ولادت تو بشمارند؟ كدامين روز را، روز تولد تو نام بگذارند؟ تو كى در وجود آمدى كه ورودت را و زمان آمدنت را جشن بگيرند؟ خورشيد و ماه و ستارگان تا بدانجا كه حافظه‏ شان يارى مى‏ كند به تو سلام مى‏ گفته ‏اند. نرگس‎ها اولين ركوع حيات را بر آستان تو كرده ‏اند. موج‎ها از ازل سر بر ساحل رسالت تو مى‏ ساييده ‏اند. سرسخت‎ترين و بى محاباترين لاله‏ ها و آلاله ‏ها در بى انتهاترين دشت‎ها، نام تو را هر پگاه فرياد مى‏ كرده ‏اند. پيغمبران و رسولان همه در كلاس تو درس رسالت مى‏ خوانده ‏اند. سرو و صنوبران مدام راستاى قامت تو را تداعى مى‏ كرده ‏اند. بلبلان و قناريان هر چه ياد دارند، هميشه مدح تو مى‏ گفته‏ اند. گل‎هاى محمدى همه با نام تو پر مى‏ گشوده ‏اند. قطرات باران، انديشه حيات را وام از تو مى‏ گرفته اند ... پيش از تو را، كسى به ياد ندارد. بارى، مانده ‏اند عالميان و آدميان كه كدامين لحظه را لحظه ولادت تو بشمارند. موجودات هر چه به گذشته‏ ها مى‏ نگرند، هر چه در خورجين سوابق خويش جستجو مى‏ كنند، هر چه زمين ماضى را مى‏ كاوند، هر چه نگاه در زواياى حافظه مى‏ گردانند، جز تو هيچ نمى ‏بينند. راهى بايد جست براى سخن گفتن از ولادت تو. آن سان كه عرشيان لب به شكوه نگشايند و مقربان گره گلايه بر ابرو نيفكنند. بدانگونه از تولد تو سخن بايد گفت كه هستى برنياشوبد و حيات بى‎قرارى نكند. چه، هيچ رشحه اى از حيات، تو را پيش از خويش نيافته است. و چگونه بيابد كه حيات از نور تو در وجود آمده است. هستى، طفيل آمدن توست. چنين نبود كه خداوند تو را براى هستى خلق كند. هستى به افتخار تو آمد. تو براى عالم نيامدى، عالم براى تو آمد. مگر نه خداوند، تو را پيش از همه، از نور خويش آفريد و جهان از كرشمه چشم تو موجود شد؟ ... مگر تو برترين شناساى پروردگار خويش نبودى؟ چه كسى مى ‏توانست بيايد كه او را بهتر از تو دريابد؟ آرى، تو همه بودى و با آمدن تو انگيزه ‏اى براى خلقت ديگران نبود. آرى، ولى، تو «رحمة للعالمين» بودى. و در «رحمة للعالمين» بودن تو همين بس كه عالم و آدم از نور تو آفريده شد و وام حيات از تو گرفت با آن كه تو خلق كامل و كاملترين خلق بودى ...   میلاد او نوید بخش پایان رنج‌های جانکاه بشر بود
نثر نوشته ای از محسن اسماعیلی برای سالروز هفدهم ربیع الاول  در آن سال ابرهه و لشگر پیل سوارش متکبرانه و جاهلانه به کعبه حمله ورشدند و البته سزای خود را از طریق پرندگان کوچک، ابابیل، دیده بودند. حالا وقت آن رسیده بود که بزرگ ترین بنده خدا بیاید و با نور وجودش ظلمت جهل و تکبر را برای همیشه از بین ببرد. مهربانیِ بی اندازه پروردگار موجب شده بود که در مقابل همه خیره سری ها رحمت گسترده اش نازل شود. میلاد پرشکوه آخرین پیامبر خدا، محمدبن عبدالله، بود که از شیرین‌ترین روزهای تاریخ بشریت است. برکت‌های بی‌پایان مولود این روز برای رهایی و وارستگی انسان چنان بود که نشانه‌های آشکار، اما پررمز و راز آن، همزمان با طلوع خورشید وجودش نمایان شد. فروریختن چهارده کنگره از کاخی که نماد گردنکشی و به بردگی گرفتن بندگان خدا بود، خاموشی آتشکده‌ای که قرن‌های متمادی فروزان بود و ده‌ها حادثه مشابه دیگر، نوید بخش پایان رنج‌های جانکاه بشر بود. او آمد تا در ادامه و برای اتمام رسالت پیامبران پیشین، آدمیان را با گوهر وجود خویش و نیز حقیقت جهان هستی آشنا کند، به آنان بباوراند که تنها راه خوشبختی رهانیدن خود از اسارت همه قدرت‌های غیرخدایی و دل دادن به خواست پروردگار است. او بندگی غیرخدا را توهین به کرامت انسانی و فروکاستن شأن موجودی می‌دانست که خلیفه محبوب پروردگار و مسجود فرشتگان مقرب است و می‌خواست تا با پرورش استعدادهای عقلانی و عاطفی بشر، او را به جایگاه مطلوب و موعود برساند و در یک کلام، به تعبیر قرآن، بارهای گران را از دوش وی بردارد و زنجیر از پای او بگشاید. این آموزه‌ها و پیام‌ها چنان راهگشا و نجات بخش بوده و هست که با وجود آن، دیگر نیازی به تکرار وحی نیست و همین است رمز ختم نبوت. پایان یافتن ارسال رسل و انزال کتب نه به آن معنا بود که بشریت آن دوران به آنچه شایسته است، دست یافته بود و نه به این معنا که لطف و رحمت بی‌انتهای خالق بر بندگانش پایان گرفته است؛ حقیقت این بود که «اگر در خانه کس است یک حرف بس است». اگر قرار است کسانی در هر زمان و در هر جای این دنیای پنهاور هدایت یابند، آنچه از محمد مصطفی (ص) دیده یا شنیده‌اند، کافی است. آن «سراج منیر» هیچ نکته‌ای را ناگفته باقی ننهاده است تا جویندگان سعادت نیازمند «دیگران» شوند و از همین روست که همه تلاش بدخواهان انسان این بوده و هست که نگدارند آوای دلنشین فرزند مکه به گوش جان انسان‌ها برسد. هلهله و فریاد ابوسفیان‌های روزگار هر روز به شکلی نو درصدد شبهه‌آفرینی است؛ آن روز با نسبت‌های ناروا و البته امروز به نوعی دیگر. پیامبر برای نکارم اخلاق و عملی کردن آن در میان مردم آمد. نه اینکه باورهای اعتقادی و یا بایدها و نبایدهای فقهی مهم نیست، بلکه از نگاه کارکردی چنان است که چاره‌ای جز قبول اخلاق به عنوان هدف بعثت نداریم؛ مگر نه آن که شخص پیامبر خدا(ص) به صراحت فرمود: «اِنَّما بِعُثتُ لِأُتَمِّم مَکِارمَ الأَخلاق» برای تتمیم مکارم اخلاق برگزیده شدم. /6262
دانلود

کلید واژه ها: حضرت محمد (ص) - اخلاق -



لینک را کپی کنید دانلود


پنجشنبه 18 دی 1393 - 19:55:25





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن