تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 2 خرداد 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر که رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر با سراغش نمی آید. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

Future Innovate Tech

باند اکتیو

بلیط هواپیما

بلیط هواپیما

صمغ های دارویی

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799957207




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سر فصل کتاب هستی


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


به مناسبت 17 ربیع؛
سر فصل کتاب هستی
بیا که با آمدنت، عطر گل محمدی، در کوچه باغ‏های زمان پیچید و تا فراسوی آن مشام جان‏ها را تازه کرد.



سرویس دینی جام نیوز،   و آمد آن که هستی، در انتظار آمدنش بود. و آمد آن که نور وجودش، تاریکی‏های شب دیجور جاهلیت را شکافت و آفتاب هدایت را از آسمان حجاز بر سر تا سر گستره هستی تاباند. و آمد آنکه چشم‏هایش، زلال‏ترین چشمه ایمان بود و نگاهش، سرشار از لطافت باران. و او محمد بود؛ سرفصل کتاب هستی و سر آغاز آفرینش عشق، شجره طوبای بهشت و ستاره دنباله دار هدایت. او که جهان، سال‏های سال، چشم انتظار آمدنش بود. که دختران زنده به گور شده در زیر خروارها خاک، صدایش می‏زدند. که آه دل درد مندان و نجوای شبانه مظلومان، مهربانی بی کرانش رامی طلبیدند. آمد تا برای همیشه برود، هر چه تباهی است! ای بهترین بنده خدا! اینک در خجسته‏ترین صبح تاریخ، به این تاریکخانه پر از کینه و نفرت خوش آمدی! خوش آمدی ای رحمه للعالمین! ای یتیمان را پدر!
خوش آمدی به این آسمان تیره بی‏خورشید، ای محو کننده شک و تردید! خوش آمدی به این خاک تفتیده ریگزار، ای گل همیشه بهار! بیا که با آمدنت، خونی تازه در رگ‏های تاریخ جریان یافت و پنجره‏های امید، به روی ستمدیدگان باز شد. بیا که با آمدنت، عطر گل محمدی، در کوچه باغ‏های زمان پیچید و تا فراسوی آن مشام جان‏ها را تازه کرد. آری! این صدای فرو ریختن کنگره‏های ایوان مدائن است که لابه لای خنده‏های تو گم می‏شود. این سِحر جاذبه چشمان توست که در یک دَم، سحرِ همه ساحران را تا ابد بی اثر می‏کند. این نورانیت توست که آتشکده هزار ساله پارس را خاموش می‏کند و آمدن عصر ایمان را نوید می‏دهد. ای که آغاز زندگی ات، پایان یکّه تازی شیطان بود و میلاد خجسته ات، کابوس ستمگران! لبخند بزن که جادوی لبخندت، پرده نشینان ملکوت را به ولوله انداخته است. لبخند بزن، رسول خدا، لبخند بزن!  
سفره کرامت به یمن آمدنت کنگره‏های کاخ مدائن شکاف بردارد، ایوانِ کسرا فرو بریزد، ساسانیانِ تیسفون، طلوعت را ناباورانه بفهمند و من، در ملکوتِ میلادِ افلاکی‏ات هنوز خاکی مانده باشیم؟
سهم من از بهارِ آغازین، سهم من از آفتاب چشمان تو در این ماهِ شکوفه پوش تابیده، سهم من از روزی که طلوعِ تماشای تو را دیده است، چه باید باشد؟ ای ستوده برگزیده! در وصف تو زبانِ تکلمم گُنگ می‏خواند و پای بی اراده قلمم لنگ می‏ماند. نه باغی که سراغت را از بهار بگیرم، نه گُلی که برایت پروانه بچینم. حتی درخت هم نیستی تا سبزینه اندیشه‏ام در شاخسارت به بار بنشیند. که تو دلیل خلقتی، سرّ آفرینشی، منتهای بینشی. ای رسولِ خوب خدا! هنوز آدم از آب و گِل در نیامده بود که تو پیامبر بودی! آمدی که زمین در حسرت مهربانی نپوسد. می‏خواستی سفره کرامت بگستری و ما را برای طاعت خدا بخری. ما را مشتریِ نگاهِ خدا کردی؛ منظومه دلمان رها شد از مدار بی دردی. آفتابِ نگاهمان برای تو التهاب گرفت و راهمان در شبِ دیجور، فانوس ماهتاب گرفت. به یمن آمدنت، پیروان کتاب شدیم. شما بند بندگی شیطان از گریبانمان برداشتید و در قلب‏های دردمندمان بی کرانی از محبت کاشتید.



۱۷/۱۰/۱۳۹۳ - ۱۷:۱۷




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن