واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تلاش براي اتحاد؛ نياز مبرم جوامع اسلامي
اتحاد اسلامي يكي از مهمترين نيازهاي امروز جهان اسلام است. امروز كه دنياي كفر با همه اختلافنظرهايش بر سر دشمني با اسلام و دشمني با مسلمانان به توافقي جامع رسيده است، نياز به اين مسئله مهم بيش از پيش احساس ميشود. در ادامه به مناسبت ميلاد حضرت رسول (ص) و هفته وحدت، از كتاب «سيري در نهج البلاغه» استاد مطهري، بحثي درباره «اتحاد اسلامي» تنظيم و آورده شده است. ابن ابي الحديد در شرح خطبه 119: تفرقه و بازگشت كفر از عبدالله بن جناده نقل ميكند كه گفت: روزهاي اول خلافت علي(ع) در حجاز بودم و آهنگ عراق داشتم. در مكه عمره به جا آوردم و به مدينه آمدم. داخل مسجد پيغمبر شدم. مردم براي نماز اجتماع كردند. علي(ع) در حالي كه شمشير خويش را حمايل كرده بود بيرون آمد و خطابهاي ايراد كرد. در آن خطابه پس از حمد و ثناي الهي و درود بر پيامبر خدا چنين فرمود: پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نميكرديم كه امت در حق ما طمع كند، اما آنچه انتظار نميرفت واقع شد؛ حق ما را غصب كردند و ما در رديف توده بازاري قرار گرفتيم، چشمهايي از ما گريست و ناراحتيها به وجود آمد. به خدا سوگند اگر «بيم وقوع تفرقه ميان مسلمين» و «بازگشت كفر و تباهي دين» نبود، رفتار ما با آنان طور ديگر بود. آنگاه سخن را درباره طلحه و زبير ادامه داد و فرمود: اين دو نفر با من بيعت كردند ولي بعد بيعت خويش را نقض كردند، . . . به بصره رفتند تا جماعت شما مسلمين را «متفرق» سازند. ابن ابي الحديد در شرح خطبه 119: تفرقه و خون ريزي و نيز از كلبي نقل ميكند: علي قبل از آنكه به سوي بصره برود، در يك خطبه فرمود: قريش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد. ديدم صبر از «تفرق كلمه مسلمين» و «ريختن خونشان» بهتر است؛ مردم تازه مسلماناند و دين مانند مشكي كه تكان داده ميشود كوچكترين سستي آن را تباه ميكند و كوچكترين فردي آن را وارونه مينمايد. آنگاه فرمود: چه ميشود طلحه و زبير را؟ خوب بود سالي و لااقل چند ماهي صبر ميكردند و حكومت مرا ميديدند، آنگاه تصميم ميگرفتند. اما آنان طاقت نياوردند و عليه من شوريدند و در امري كه خداوند حقي براي آنها قرار نداده با من به كشمكش پرداختند. ابن ابي الحديد در شرح خطبه شقشقيه در داستان شورا چون عباس ميدانست كه نتيجه چيست، از علي(ع) خواست كه در جلسه شركت نكند اما علي(ع) با اينكه نظر عباس را از لحاظ نتيجه تأييد ميكرد، پيشنهاد را نپذيرفت و عذرش اين بود: «اِنّي اَكْرَهُالْخِلافَ» من اختلاف را دوست نميدارم. عباس گفت: «اِذاً تَري ما تَكْرَهُ»يعني بنابراين با آنچه دوست نداري مواجه خواهي شد. ابن ابي الحديد در شرح خطبه 65 يكي از فرزندان ابولهب اشعاري مبتني بر فضيلت و ذي حق بودن علي(ع) و بر ذمّ مخالفانش سرود. علي(ع) او را از سرودن اينگونه اشعار كه در واقع نوعي تحريك و شعار بود نهي كرد و فرمود: «سَلامَه الدّينِ اَحَبُّ اِلَينا مِنْ غَيرِهِ» براي ما «سلامت اسلام» و اينكه اساس اسلام باقي بماند از هر چيز ديگر محبوبتر و باارجتر است. انگيزههاي صبر حضرت امير در نهجالبلاغه علي(ع)خود شخصاً در اين موضوع بحث كرده و با كمال صراحت علت را كه جز علاقه به عدم تفرقه ميان مسلمين نيست بيان كرده است. در سه مورد از نهجالبلاغه اين تصريح ديده ميشود: 1- در خطبه 5 در جواب ابوسفيان، آنگاه كه آمد و ميخواست تحت عنوان حمايت از علي (ع) فتنه به پا كند از تفرقه و اختلاف نهي كرده و فرموند: امواج درياي فتنه را با كشتيهاي نجات بشكافيد، «از راه خلاف و تفرقه دوري گزينيد» و نشانههاي تفاخر بر يكديگر را از سر بر زمين نهيد. 2- درخطبه 73، امام در شوراي شش نفري پس از تعيين و انتخاب عثمان از طرف عبدالرحمن بن عوف، بر اهميت روبه راه بودن امور مسلمين تأكيد كرده و فرمودند: شما خود ميدانيد من از همه براي خلافت شايستهترم. به خدا سوگند مادامي كه «كار مسلمين روبه راه باشد» و تنها بر من جور و جفا شده باشد مخالفتي نخواهم كرد. 3- در نامه 62، آنگاه كه مالك اشتر از طرف علي(ع) نامزد حكومت مصر شد، آن حضرت نامهاي براي مردم مصر نوشت (اين نامه غير از دستورالعمل معروف مطولي است). در آن نامه جريان صدر اسلام را نقل ميكند و در مورد «تلاش براي جلوگيري از شكاف در اساس اسلام» ميفرمايد: من اول دستم را پس كشيدم تا آنكه ديدم گروهي از مردم از اسلام برگشتند (مرتد شدن اهل ردّه) و مردم را به محو دين محمد(ص) دعوت ميكنند. ترسيدم كه اگر در اين لحظات حساس، اسلام و مسلمين را ياري نكنم خرابي يا شكافي در اساس اسلام خواهم ديد كه مصيبت آن بر من از مصيبت از دست رفتن چندروزه خلافت بسي بيشتر است. تنظيمكننده: جواد اسكندري
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]