واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نقش تاريخي شهيدان
در آستانه اربعين حسيني، بخشهايي از كتاب «قيام و انقلاب مهدي (عج)» با موضوع «شهادت» انتخاب و تنظيم شده است...
نویسنده : جواد اسكندري
در آستانه اربعين حسيني، بخشهايي از كتاب «قيام و انقلاب مهدي (عج)» با موضوع «شهادت» انتخاب و تنظيم شده است. اين نوشته تقديم ميشود به همه آنهايي كه در اربعين حسيني در كربلا يعني ميعادگاه شيعيان و محبان حسين بن علي(ع) جمع ميشوند و با او و آرمانهاي والايش تجديد بيعت ميكنند و با تمام وجود خطاب به او ميگويند: «اي كاش در كنار تو ميبوديم و همراه تو به رستگاري حقيقي ميرسيديم.» شب عاشورا در آن شب بعد از آنكه در مراحل سابق غربالهايي شده بود و آنهايي كه لايق نبودند رفته بودند و لايقها مانده بودند، باز امام حسين(ع) لايقها را براي آخرين بار آزمايش كرد. امام در شب عاشورا اصحاب را جمع كرد و خطبهاي خواند كه بسيار بسيار غرا و عالي است. شب عاشورا به روايت امام سجاد(ع) راوي امام زينالعابدين (ع) است كه خودشان آنجا بودهاند، ميفرمايند: آن خيمهاي كه امام (ع) اصحاب خود را در آن خيمه جمع كرد مجاور خيمهاي بود كه من در آنجا بستري بودم. پدرم وقتي اصحابش را جمع كرد، خدا را ثنا گفتند و فرمودند: «من خدا را ثنا ميگويم عاليترين ثناها، هميشه سپاسگزار بوده و هستم، در هر شرايطي قرار بگيرم». آنكه در طريق حق و حقيقت گام برميدارد، در هر شرايطي قرار بگيرد براي او خير است. مرد حق در هر شرايطي وظيفه خاص خويش را ميشناسد و با انجام وظيفه و مسئوليت، هيچ پيشامدي شر نيست. خدايا! ما تو را سپاس ميگوييم كه نبوت را در خاندان ما قرار دادي و علم قرآن را به ما دادي كه قرآن را آن جوري كه هست درك كنيم، و تو را سپاس ميگوييم كه ما را با بصيرت و فقيه در دين قرار دادي. شهادتنامه اصحاب امام بعد آن شهادتنامه تاريخي را درباره اصحابش و درباره اهل بيتش بيان فرمودند. من اصحابي از اصحاب خودم بهتر و باوفاتر سراغ ندارم. بعد فرمود: ايها الناس! به همهتان اعلان ميكنم، هم به اصحاب خودم و هم به اهل بيت خودم كه اين قوم جز با شخص من با كس ديگر كار ندارند. اينها از من بيعت ميخواهند كه بيعت نميكنم. پس دشمن كه به شما كار ندارد. اما شما كه با من بيعت كرديد، به همه شما اعلان ميكنم كه بيعت خودم را از شما برداشتم. پس شما نه از ناحيه دشمن اجباري به ماندن داريد و نه از ناحيه دوست؛ آزاد مطلق، هركس ميخواهد برود برود. در همين جاست كه ميبينيد آن جملههاي پرشكوه را هر يك از اهل بيت و اصحابش به امام در جوابش عرض كردند. پاسخ اهل بيت و ياران يك يك شروع كردند به جواب دادن به آن حضرت: آقا! ما برويم و شما را تنها بگذاريم؟! نه به خدا قسم. يك جان كه قابل شما نيست؛ يك جان كه در راه شما ارزش ندارد. يكي گفت: من دلم ميخواهد كه من را ميكشتند، جنازه من را ميسوختند، خاكسترم را به باد ميدادند، باز دومرتبه من زنده ميشدم، باز در راه تو كشته ميشدم، تا هفتاد بار تكرار ميشد، يك بار كه چيزي نيست. ديگري گفت: من دوست داشتم هزار بار مرا پشت سر يكديگر ميكشتند، من هزار جان ميداشتم و قربان تو ميكردم. اول كسي كه اين را گفت، كه ديگران دنبال سخن او را گرفتند، اين آخرين آزمايش بود كه اينها ميبايست بشوند، و آزمايش شدند. بشارت امام به يارانش بعد از اينكه صد در صد تصميم خودشان را اعلان كردند، آن وقت امام پرده از روي حقايق فردا برداشتند و فرمودند: پس به شما بگويم همه شما فردا شهيد خواهيد شد. همه گفتند: خدا را شكر كه ما فردا در راه فرزند پيغمبر خودمان شهيد ميشويم، خدا را شكر! منطق شهيد اگر منطق، منطق شهيد نبود، اين منطق ميآمد كه خب حالا كه حسين بن علي (ع) به هر حال كشته ميشود، ماندن اين همه افراد چه تأثيري دارد جز اينكه اينها هم كشته بشوند، پس اينها ديگر چرا ماندند؟! چرا امام اجازه داد كه اينها بمانند؟ چرا اينها را مجبور نكرد كه بروند؟ چرا نگفت چون كسي به شما كار ندارد و ماندن شما هم به حال ما كوچكترين فايدهاي ندارد، تنها اثرش اين است كه شما هم جان خود را از دست بدهيد، پس بايد برويد، رفتن واجب است و ماندن حرام. اما امام حسين(ع) اين كار را نكرد. چرا اين كار را نكرد و برعكس، اعلام آمادگي آنها را براي شهادت تقديس و تكريم كرد؟ شهيد به جامعه حيات ميبخشد معلوم ميشود منطق، منطق ديگري است. شهيد براي حماسهآفريني، براي تزريق خون به جامعه، براي نوربخشي به جامعه، براي حيات دادن به جامعه بايد شهيد شود. شهادت تنها براي اين نيست كه دشمن مغلوب بشود؛ در شهادت حماسهآفريني هم هست. اگر آنها در آن روز شهيد نميشدند، اين يك دنيا حماسه كي به وجود ميآمد؟ ! اگرچه هسته مركزي، شهادت شخص امام حسين (ع) است، اما اصحاب به شهادت ايشان جلال و شكوه بيشتري دادند. اگر آنها ضميمه نشده بودند، شهادت حسين بن علي(ع) اين عظمت و اهميت و شكوه را پيدا نميكرد كه دهها و صدها و بلكه هزارها سال زنده بماند، مردم بيايند و گوش كنند و درس بياموزند و روح بگيرند و به حركت آيند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]