واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یک استاد فلسفه:
ماکس وبر فرهنگ را در برابر طبیعت میداند نه در مقابل تمدن
شناسهٔ خبر: 2433981 دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۴
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
یک استاد فلسفه در نشست فلسفه و اجتماع با بیان اینکه در نظر ماکس وبر فرهنگ در برابر طبیعت قرار دارد نه در مقابل تمدن، گفت: در این دیدگاه علوم اجتماعی شأنی از فرهنگ است. به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت روز جهانی فلسفه نشست «فلسفه و اجتماع» عصر امروز 10 آذرماه در محل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.سید مسعود زمانی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این نشست با بیان اینکه در خصوص این نشست باید یک نگاه تاریخی نیز داشته باشیم، گفت: سؤالاتی که درباره اجتماع و جامعه شناسی به آن مبتلا هستیم نیاز به بازبینی تاریخی نیز دارد. ماکس وبر یکی از اساتید جامعه شناسی است که البته او تنها یک استاد جامعه شناسی نیست بلکه به قول یکی از شارحان وی، او یکی از افرادی است که جامع الاطراف بوده و در عین حال که حقوق می خواند، کنکاش تاریخی نیز داشته است.وی ادامه داد: یکی از فلسفه های مهم دوره وبر که راجع به فلسفه فرهنگ و علوم اجتماعی بوده از جمله موضوعاتی است که او در خصوص آن مطالبی را نگاشته است که در قالب یک کتاب 600 صفحه ای به اسم نظریه علمی این اندیشمند جمع آوری شده است.زمانی تصریح کرد: با توجه به یکی از مقالات ماکس وبر با عنوان عینیت در معرفت علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی، زمینه فلسفی او چیزی جز فلسفه نوکانتی های جنوب غربی آلمان نیست؛ این افراد یک نزاعی در عنوان علوم انسانی دارند. از نظر نوکانتی ها علوم طبیعی و علوم دقیقه و ریاضیات از جمله مباحثی است که رشد زیادی پیدا کرده و به نظر می رسد از سوی دیگر فلسفه، آن رشد و تکامل که علوم تجربی و ریاضیات داشته است، نکرده لذا عده ای هم از علمای فلسفه و افرادی از علوم انسانی خواهان آن هستند روشی که در علوم انسانی وجود دارد را بسط داده و این افراد طرفدار وحدت روش علوم هستند که گاه به آنها «مونیسم» اطلاق می شود که ماکس وبر در مقاله خود در خصوص آنها تذکر می دهد.این استاد فلسفه بیان کرد: در مقابل این افراد کسانی هستند که در روش علوم قائل به ثنویت و دوگانگی هستند و هر یک طرح های مختلفی دارند اما گروه مقابل آنها یعنی نوکانتی ها عنوان علوم انسانی را نمی پذیرند و به جای آن می گویند علوم فرهنگی و در حقیقت آنها با کلمه روح مشکل دارند. این افراد به دلیل آنکه نوکانتی هستند می خواهند از کانت انتقاد داشته باشند به این معنا که کانت در سیستم اعتباری که نوشته درباره علوم طبیعی و ریاضی در نقد عقل محض نشان داده مبادی ریاضی و علوم طبیعی چطور بر قوای ادراکی ما مبتنی و هماهنگ است اما او این کار را درباره علوم انسانی نکرده و به همین جهت نوکانتی ها می خواهند نقد علوم فرهنگی را انجام دهند، همین کار را عینا دیلتای انجام می دهد و می گوید من نقد عقل تاریخی می کنم.وی اضافه کرد: این بحث معرفت شناختی باعث می شود بگویند قوای معرفتی ما دو کار با عالم خارج برای شناختن آنها می کند نخست به سراغ علوم می رود و وجه کلی آنها را در نظر می گیرد و از سوی دیگر یک زمان هم ما به سراغ این امور نمی رویم. این شیوه علوم طبیعی و دقیق است و ما در این تکرارها به دنبال قانون، قانونگذاری و کشف امور می رویم اما در بخش دیگر معرفتی به سراغ امور جزیی اتفاقات رفته و می خواهیم آنها را توضیح دهیم در حقیقت این امور جزیی علوم فرهنگی هستند.این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بیان کرد: از دید نوکانتی ها به جهت آنکه تاریخ به امور جزیی از جمله مباحث سیاسی و اقتصادی نیز می پردازد اهمیت خاصی پیدا کرده و فلسفه برای آنها چیزی جز نقد و بررسی ارزش ها نیست و تا حدی در این راستا پیش می روند که حتی مباحث نظری را به یک مبنای منطقی به ارزش ها باز می گردانند.وی اذعان کرد: در نظر ماکس وبر فرهنگ در برابر طبیعت قرار دارد نه در مقابل تمدن، آنچنان که برخی از فیلسوفان آن را تعریف می کنند و علوم فرهنگی شأنی از علوم اجتماعی در این دیدگاه نیست بلکه علوم اجتماعی شأنی از فرهنگ بوده و در نظر وی جامعه شناسی مبتنی بر فرهنگ است.زمانی تاکید کرد: یک تعریف از فرهنگ بیان شده به این مفهوم که فرهنگ برشی است محدود از حوادث نامحدود که از وضع انسانی بنا به یک وجه و جهت و معنای خاص اندیشیده شده است. در واقع برای معنا شدن این عبارت باید به بحث معرفت شناسی نوکانتی ها باز گردیم. از نظر وبر، عالم بیرون، عالم فرهنگ است و ما از لحاظ معرفتی بخصوص در امور جزیی نمی توانیم همه آنها را شناخته و توصیف کنیم آنچنان که در عالم خارج هستند لذا این است که ما انتخاب می کنیم و این گزینش ماست که به آن امر و پدیده، جهت می دهد.وی بیان کرد: وبر در این رساله بحثی که برای نخستین بار در حوزه علوم انسانی و اجتماعی مطرح می کند بحث احکام ارزشهاست و مشکل او در تمام این رساله آن است که چطور می توان احکام ارزشی را از احکام علمی جدا کرد و برای تفکیک این دو مقوله بحث معروف علوم، ناظر بر امور تجربی هستند را مطرح می کند در حالی که در احکام ارزشی ما باید به بودها و بایدهای موجود نظر داشته باشیم و این را در سیاست، اعتقادات دینی و نسبتی که با یک جمع و گروه داریم احکام علم را واگذاشته و از آن شروع به صدور احکام ارزشی کنیم. ماکس وبر توصیه می کند از صدور احکام ارزشی از علوم منع شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]