محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842789751
طرح تحول و ارتقای علوم سیاسی در گفتوگو با دکتر محمدرضا مرندی؛ مبانی دین اسلام در راهیابی به سعادت دنیوی کاملاً توانمند هستند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: طرح تحول و ارتقای علوم سیاسی در گفتوگو با دکتر محمدرضا مرندی؛
مبانی دین اسلام در راهیابی به سعادت دنیوی کاملاً توانمند هستند
ما معتقدیم که مبانی دین اسلام در راهیابی به سعادت دنیوی کاملاً توانمند هستند، ولی در این خصوص کار چندانی نشده است، چون تجربهی حکومت دینی را نداشتهایم.
با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بازنگری در عناوین، سرفصلها و محتوای دروس رشتهی علوم سیاسی با رویکرد تحول و ارتقا در این رشته، برپایهی مبانی و ارزشهای اسلامی، ضروری به نظر میرسید. بدین منظور، کار گروه تحول و ارتقای رشتهی علوم سیاسی تحت نظر شورای تخصصی تحول در علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، آغاز به کار نمود. با توجه به اهمیت این مسئله و در راستای آسیبشناسی رشتهی علوم سیاسی، که مدتهاست در دانشگاهها تدریس میشود، با دکتر محمدرضا مرندی، عضو کار گروه تحول در رشتهی علوم سیاسی و از اساتید دانشگاه شهید بهشتی، به گفت و گو نشستیم. ایشان معتقدند: «یکی از اتفاقاتی که در قرن هجدهم روی داد، تجزیهی علوم بود که باعث شد علوم بسیاری به وجود بیاید، مانند جامعهشناسی، اقتصاد و روانشناسی. این رشتهها بر پنج مبنای نظری، یعنی هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی سکولار بنا شد. در نتیجه، حقوق، سیاست، اقتصاد و همهی علوم دیگر بر همین مبنا شکل گرفته است و واضح است که با مبانی نظری ما تفاوت بسیاری دارد.» مشروح گفت و گو را در ادامه بخوانید. همانطور که مستحضر هستید، نزدیک به یکصد سال است که در مراکز آموزش عالی، شاهد تدریس رشتهای با عنوان علوم سیاسی هستیم. این رشته در طول صد سال گذشته، چه چیز را به دانشجویان آموزش میداده است؟ چیزی که در این مدت به دانشجویان آموزش داده شده، برگرفته از آموزههای غربی است. برای درک بهتر این مسئله ابتدا باید دانست که آموزههای غربی چه چیزهایی را شامل میشود. از قرن شانزدهم میلادی یعنی از زمان وقوع رنسانس، در غرب تحولاتی رخ داد. واژهی رنسانس «نوزایی» ترجمه شده است و مقصود از آن، نوزایی فکر و اندیشهی متفکران غربی و اروپایی است. در این دوران، در عکسالعمل به مبانی تفکر کلیسا (کاتولیک)، که تا قبل از آن بر اروپا حاکم بود، مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی (و بعد از آن) روششناختی، جامعهشناختی و انسانشناختی متفاوتی مطرح شد. نکتهی دیگر که ذکر آن ضروری است، این است که شاید بتوان عنوان دیگری را هم برای تفکر غربی در نظر گرفت و آن «مدرن» است. دقت بفرمایید که مدرنیسم یک بُعد فلسفی و یک بُعد اجتماعی دارد که بُعد اجتماعی آن (به معنای نوگرایی) مورد نظر ما نیست. مدرنیسم از نظر فلسفی یعنی سکولاریسم؛ مکتبی فلسفی که بعد از رنسانس بهتدریج در غرب شکل گرفت. مقصود ما از مدرنیسم این است. حال به خصوصیات اندیشهی بعد از رنسانس میپردازیم. اصلیترین ویژگی مبانی مدرن، جدایی دین از دنیا بود. همچنین در تعریف امور دنیوی، دو حوزه را جزء امور دنیوی قرار دادند: علم و سیاست. البته منظور از سیاست، معنای عام آن بود که علوم اجتماعی امروزی است. در کنار این دو و براساس برداشت آنها از آیین مسیحیت، دین ماهیت اخروی دارد. در واقع مسیحیت کاتولیک، دین رهبانیت و ترک دنیا و آباد کردن آخرت است. شکلگیری این مبانی بعد از رنسانس، متأثر از دو نزاع بود که بعد از قرن دوازدهم در اروپا به وجود آمد. اول، نزاع دین و دولت (پادشاهان اروپایی و ارباب کلیسا) برای جدا کردن حوزهی دین از سیاست. این اتفاق با شعار «کار آخرت را به پاپ واگذار کنید و کار دنیا را به قیصر» رخ داد و دین از سیاست جدا شد. نزاع دوم، جدایی دین از علم بود که بعد از رنسانس اتفاق افتاد. این نزاع فکری ادامه پیدا کرد تا اینکه در قرن هجدهم، نهضت ساینتیسم (ساینتیسم، تجربهگرایی یا علمگرایی) در اروپا شکل گرفت. این تحول نتیجهی طبیعی همان سکولاریسم بود که در معنای فلسفی، باعث جدایی دین از علم و در معنای اجتماعی، باعث جدایی دین از سیاست شد. از نظر روش، متفکران غربی روشهای قیاسی و عقلایی را کنار گذاشتند و به سمت روشهای تجربی متمایل شدند. به این ترتیب، پدیدهای به نام پوزیتیویسم (اثباتگرایی، علمگرایی یا عینیتگرایی) تحقق پیدا کرد. در این روش، گفته میشد که آنچه به تجربهی حسی (حواس پنجگانه) درنیاید، علمی نیست. برخی دیگر گفتند که چنین پدیدههایی اصلاً وجود ندارند. از آنجا که بسیاری از گزارههای دینی به تجربهی حسی درنمیآیند، سیاست علم دنیوی و دین امر اخروی محسوب میشود. از طرفی، چون خود کلیسا هم ترک دنیا و رهبانیت را ترویج میکرد، این نظریه در میان متفکرین غربی به خوبی جا افتاد و به یک رهیافت علمی تبدیل شد. اولین ویژگی رهیافت علمی سکولار این است که مادی است؛ یعنی علم را فقط در محسوسات قابل مشاهده و آزمایش خلاصه میکند. امور معنوی را نمیتوان با چشم دید و عالم غیب را نمیتوان با دست لمس کرد. به این ترتیب، رهیافت علمی سکولار بر نوعی جهانبینی استوار است که ما از آن به «جهانبینی مادی» تعبیر میکنیم. منظور ما ضرورتاً جهانبینی ماتریالیستی نیست، چون جهانبینی ماتریالیستی نگاه حداکثری مادی به جهان است. اکثر متفکران غربی و لیبرالها که معتقدند آنچه به تجربه درنیاید علمی نیست، سکولار محسوب میشوند. این گروه چون دین و امور معنوی خاص را انکار میکنند، انسانشناسی متفاوتی هم دارند. در واقع، انسانشناسی غربی مبتنی بر یکی از ابعاد وجودی انسان یعنی حیوانیت است. در حقیقت، اختلاف ما با غربیها در پنج محور است: هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی. آنها در نگاه به انسان فقط غریزه را میشناسند و فطرت را به رسمیت نمیشناسند. غربیان غریزههای متعالی روحی در انسان را، که او را کمالجو، حقیقتطلب و خداجو میکند و به سمت تعالی (و نه رشد، فرق تعالی و رشد این است که اولی حرکت عمودی و دومی حرکت افقی است) هدایت میکند، به رسمیت نمیشناسند. آنها در انسان فقط غریزه را، که فصل مشترک انسان و حیوان است، قبول دارند و فطرت را، که فصل تمایز انسان از دیگر حیوانات است، به رسمیت نمیشناسند. در حقیقت انسانشناسی آنها مادی است، چون غریزه گرایشی مادی در انسان است، اما فطرت گرایشی معنوی است. همچنین معرفتشناسی غربیان نسبیتگراست و بر همین اساس، تکثرگرا (پلورالیست) هستند. آنها معتقد به مطلق بودن حقیقتها و ارزشها نیستند، در حالی که ما معتقدیم بسیاری از حقیقتها و ارزشها مطلقاند. آنها ارزشها را سیال میدانند و معتقدند که هیچ امری مطلقاً زشت یا زیبا و خوب یا بد نیست و خوبی و بدی و زشتی و زیبایی اموری نسبی هستند. البته به نظر ما، این باور نوعی تناقض درونی دارد. یکی دیگر از مبانی مدرنیسم، خردگرایی است. دقت کنید که در اینجا خردگرایی رفتاری منظور ماست که ما آن را قبول نداریم و حتی خود متفکرین غربی مثل راسل هم آن را نقد کردهاند. آنچه در دنیا اشاعه پیدا کرد، تفکری است که در اروپای غربی شکل گرفت. حتی مارکسیسم هم در اروپای غربی شکل گرفت و چون در آنجا بهعنوان نظام سیاسی و اجتماعی پذیرفته نشد، به کشور دیگری صادر شد. پس همزمان با گسترش اندیشههای غربی به شرق (در اینجا منظور از شرق، جهان اسلام و کشورهای دیگر است)، لیبرالیسم هم در کنار سکولاریسم بهعنوان عنصر ثانوی صادر شد. حال از جمله مبانی لیبرالیسم، نفی تقدس و نفی ایدئولوژی است. از نظر آنها، ایدئولوژی نباید مبنای ساخت اجتماعی قرار بگیرد. البته ما معتقدیم این باور لیبرالها، ضمن اینکه متناقض است، در مبنای تفکری ما مورد پذیرش نیست. بهعلاوه از دیگر مبانی فکری آنها نفعگرایی است. انسان مدرن، انسان منفعتطلب است. غربیان از رنسانس تاکنون در همین چارچوب تفکر میکنند و متفکران غربی هم بر همین مبنا، علوم انسانی و اجتماعی را شکل دادهاند. یکی از اتفاقاتی که در قرن هجدهم روی داد، تجزیهی علوم بود که باعث شد علوم بسیاری به وجود بیاید، مانند جامعهشناسی، اقتصاد و روانشناسی. این رشتهها بر پنج مبنای نظری پیشگفته بنا شد؛ یعنی هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی سکولار. در نتیجه، حقوق، سیاست، اقتصاد و همهی علوم دیگر بر همین مبنا شکل گرفته و واضح است که با مبانی نظری ما تفاوت بسیاری دارد. این آموزهها و مکاتب چطور وارد فرهنگ جامعهی ما شد و در دانشگاههای ما نفوذ پیدا کرد؟ با ورود استعمار به جهان اسلام، بعد از نهضت مشروطه، بهتدریج تفکر غربی وارد قلمروی فکری متفکران و روشنفکران ایرانی شد. در سال 1313، با تأسیس دانشگاه تهران بهعنوان دانشگاه مادر در ایران، نهادی به نام دانشگاه برپا شد که تمام تولیدات آن از غرب میآمد. این طرز تفکر در علوم مختلف (علوم طبیعی و انسانی) و دانشگاههای گوناگون در سراسر کشور گسترش پیدا کرد. دانشگاهها از جهات مختلف متأثر از غرب بودند. اول آنکه مبانی فلسفی و معرفتشناختی آنجا را دنبال میکردند. دوم، صرفاً روشهایی را که در غرب پذیرفته شده بود، پی میگرفتند. سوم، منابع و کتابها هم از آنجا آمد. این روال هنوز هم ادامه دارد و در رشتههای مختلف، اصلیترین نظریهپردازان، متعلق به دنیای غرب هستند. این مسئله در علوم طبیعی و مهندسی مشکل چندانی ایجاد نمیکند، چون آنها اصلاً رابطهای با دین ندارند. در مقابل، ماهیت علوم انسانی و اجتماعی کاملاً انسانی است و با فکر و اندیشهی انسان سروکار دارند. به همین دلیل، با دین ارتباط کامل پیدا میکنند. علوم غربی از همین نقطه وارد شدند و تفکر سکولار را هم وارد کشور کردند؛ یعنی فقط اینطور نبود که راهکار ارائه دهند. همانطور که فرمودید، آموزهها و تفکرات غربی هنوز در دانشگاههای کشور تدریس میشود. به نظر شما، این کار چه آسیبهایی در پی خواهد داشت؟ و برای رفع این آسیبها چه میتوان کرد؟ در بحث از بومیسازی باید توجه کرد که انتقال علم در مورد علوم مهندسی و تجربی هیچ اشکالی ندارد. مثلاً اگر تکنولوژی هستهای، پزشکی، زیستشناسی و علم کامپیوتر را وارد کشور کنیم، هیچ ایرادی ندارد. این حوزهها به روح و اندیشهی انسان مربوط نمیشود. پس بومیسازی در علوم مهندسی و تجربی، دانش تبدیل کردن آن به فناوری است. اما در علوم انسانی بحث گستردهتری دارد و از دو جهت اهمیت پیدا میکند. اول آنکه آن دانش باید با مبانی فکری و مکتبی ما سازگار باشد. حال آنکه در حال حاضر اینطور نیست؛ یعنی در علم سیاست هرچه دانشجو سیاستمدارتر و متبحرتر باشد، بیدینتر میشود، زیرا این علم اساساً برمبنای نفی دین و دینگریزی ساخته شده است. وجه دوم اینکه حتی اگر ما جامعهای بتپرست بودیم، باز هم نباید علوم غربی در حوزهی علوم انسانی وارد شود؛ یعنی نباید همانگونه که در غرب به آن پرداختهاند، ما نیز به آن بپردازیم، بلکه باز هم باید آن را بومی کنیم، چون هر جامعهای مبانی فکری و آداب و رسوم مخصوص به خود را دارد. آنچه غربیها در حوزهی علوم انسانی تحت عنوان تئوریهای علمی تجویز میکنند، براساس یافتهها و تجارب خودشان است. مثلاً توسعهای که متفکران غربی براساس مبانی فکری و اقتضائات جامعهی خودشان مطرح میکنند، ممکن است در هندوستان که جامعهای چندان مذهبی هم نیست، مشکل ایجاد کند. همانطور که امروز مشکل ایجاد کرده است. مسئله به قدری مهم است که حتی خود متفکران اروپایی این بحث را مطرح میکنند که فرهنگ آمریکایی با فرهنگ اروپایی متفاوت است و نباید اجازه بدهند که فرهنگ آمریکایی در اروپا رشد کند، چون مشکلاتی را برای آنها به وجود میآورد. اروپا و آمریکا بستر فرهنگی یکسانی دارند، در حالی که ما به طریق اولی باید بومیسازی را جدی بگیریم. نکتهی دیگر اینکه از یک طرف ما بر این اعتقاد هستیم که دین اسلام دین دنیا و آخرت و عقلانیت و علم است. بین دین و علم، دین و سیاست و دین و دنیا هیچ تعارضی وجود ندارد و دین برای سعادت دنیا و آخرت آمده است. از طرف دیگر، علوم انسانی مدرن، دین را نفی میکند. نتیجه آنکه با پیروی از این علوم، مسیر درستی را دنبال نخواهیم کرد. من معتقدم این علوم در جامعهی ما مشکلات بسیاری را ایجاد کرده است. البته مشکلاتی را هم رفع کرده است و نباید با بیانصافی آنها را نادیده بگیریم و نظرات افراطی صادر کنیم. من بهصراحت میگویم اینطور نیست که دانش غربی بهطور کلی با تکتک اجزایش بد و با مبانی نظری و فکری و اعتقادی ما ناسازگار باشد، اما روح کلی آن با معارف ما ناسازگار است. نتیجهی تحقق علوم غربی در جامعهی ما این است که مشکلات عمیقتری را ایجاد کرده است. بهطور کلی، در مواجهه با مشکلات، اگر راهحل نداشته باشیم، بهتر است تا اینکه راهحل اشتباهی داشته باشیم، چون راهحل غلط باعث میشود دوباره مسیری طولانی را دنبال کنیم و تازه به نقطهای برسیم که راهحل درست را اجرا کنیم. در طول یک قرن اخیر که علم سیاست در ایران آموزش داده میشود، کمتر شاهد تولید نظریههای جدید بهوسیلهی اساتید این رشته بودهایم. چقدر از این امر را محصول فقدان تفکر انتقادی و چه بخشی از آن را محصول تفوق متون ترجمهای بر رشتهی علوم سیاسی میدانید؟ اگر دلیل دیگری برای این موضوع در نظر دارید، بفرمایید. ما معتقدیم که مبانی دین اسلام در راهیابی به سعادت دنیوی کاملاً توانمند هستند، ولی در این خصوص کار چندانی نشده است، چون تجربهی حکومت دینی را نداشتهایم. اهل سنت از برخی جهات وضع بهتری نسبت به ما دارند، چون آنها از زمان پیامبر (ص) تا فروپاشی امپراتوری عثمانی، خلافت اسلامی داشتند. در مقابل، شیعه فقط در دوران پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) و شش ماه در زمان امام حسن (ع) از چنین موهبتی برخوردار بود. حتی در دوران صفویه نیز حکومت اسلامی ایجاد نشد، بلکه صرفاً تشیع رسمیت پیدا کرد. حکومت اسلامی بعد از انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرد، در حالی که مدرنیسم به مدت سه قرن در غرب محقق شده است و آنها با آزمون و خطای بسیار به راهکارها دست یافتهاند. مبانی فکری غربی پانصد سال یا بیشتر، فرصت انسجام پیدا کرده و در حوزههای مختلف اجتماعی وارد شده است. ما در اینجا از یک طرف با تهاجم فکری اندیشهی غربی مواجه هستیم و از طرف دیگر، فرصت بازسازی اندیشهی خود را براساس مقتضیات روز پیدا نمیکنیم. بهعنوان مثال، تا قبل از شهید مطهری چه کسی در مورد جامعهشناسی اسلامی و اقتصاد اسلامی سخن گفته بود؟ فقط شهید صدر بود که همزمان با ایشان «اقتصادنا» را نوشت. قبل از پنجاه سال گذشته، هیچکس در این حوزهها حرفی نزده و کاری نکرده بود و همانطور که مطلع هستید، زمان زیادی نیاز است تا این آموزهها به گفتمان تبدیل شود. مسیحیها کاری به کار دنیا ندارند و راحت هستند. تفکر مدرن و سکولار غربی هم به دین و آخرت کاری ندارد. حال آنکه اسلام دین آخرت و دنیا و دین فردیت و اجتماع، هر دو است. ما میخواهیم راهکاری ارائه دهیم که سعادت دنیا و آخرت و فردی و اجتماعی و مادی و معنوی، همگی را تأمین کند. ما حتی تفکر غربی را با وجود اینکه انتقادات فراوانی به آن داریم، بهطور مطلق نفی نمیکنیم. لازم به ذکر است یکی از آفاتی که بحث اسلامیسازی و بومیسازی علوم را تهدید میکند، این است که بخواهیم علوم انسانی و اجتماعی را دوباره از نو خلق کنیم. ضمن اینکه نباید فرض کنیم هرآنچه غربیها میگویند، غلط است، چون قسمی از آنچه در غرب اتفاق افتاده، تجربهی بشری است. در بحث بومیسازی یا اسلامیسازی علوم انسانی دو رویکرد وجود دارد که هر دو غلط است: غربزدگی و غربستیزی. ما باید دست به غربشناسی بزنیم و آنچه را دربارهی فرهنگ، تمدن و مبانی نظری غربی درست است، بپذیریم. غربگرایی نوعی افراط و غربستیزی نوعی تفریط است. نباید دچار افراط و تفریط شویم و همهی تجربیات آنها را نادیده بگیریم و از نو شروع کنیم. شما با همکاری با کار گروه تحول و ارتقای علوم سیاسی وارد فرآیند برنامهریزی برای تولید معرفت در رشتهی علوم سیاسی شدهاید. لطفاً در خصوص فرآیند این کار و ضرورتهایی که شما را مجاب کرد تا به برنامهریزی و تحول در این رشته دست بزنید، توضیح مختصری بفرمایید. تمام آنچه گفته شد، ضرورتهای اجرای این طرح را مشخص میسازد. حدود سه سال پیش، از شورای تحول در علوم انسانی با بنده تماس گرفتند و گفتند که میخواهند برای کار گروه علوم سیاسی جلساتی تشکیل دهند. ما دو جلسه با آقای حدادعادل برگزار کردیم و ایشان هم به هر حال درگیر این کار گروه هستند. در آنجا دبیر کار گروه مشخص شد. جلسات بسیار فشردهای به مدت یک سال داشتیم که شنبهها از صبح ساعت 6:30 با صبحانه شروع میشد و ظهر با ناهار تمام میشد. مدام بحث میکردیم و اولین کارگروهی بود که توانست طرح خود را برای کارشناسی ارائه کند. همچنین کارشناسی ارشد و دکتری را طراحی کردیم که سال گذشته آن را ارائه نمودیم. البته سال گذشته گفتند که هنوز اساتید دانشگاه و محیطهای دانشگاهی برای اجرای آن آمادگی ندارند و به همین دلیل، به امسال موکول کردند. جلسات کارشناسی ارشد و دکتری هم در حال حاضر دنبال میشود. عناوین و سپس سرفصلها تصویب شد و در مرحلهی بعد، متولی تدوین کتاب مشخص شد. کار گروههای اقماری هم داشتیم که به چهار کمیته تقسیم شدند و هر کمیته حدود هفت نفر عضو داشت که در مجموع، چهل الی پنجاه نفر میشدند. بنده در کمیتهی کار گروه اصلی بودم و در کمیتههای فرعی هم حضور داشتم. ضمن اینکه به اساتید توانمند در هر حوزه سفارش تدوین کتاب داده شد و با سازمان «سمت» قراردادهایی را تنظیم کردیم. چشمانداز شما دربارهی قابلیت اجرای این طرح چیست؟ اینگونه نیست که این طرح ایراد نداشته باشد. مصوبات طرح براساس رأی اکثریت بود و بسیاری از خود ما انتقادهایی به آن داشتیم و داریم. شاید در طول اجرا، دو سال طول بکشد تا اشکالات آن مشخص شود و اصلاحاتی در آن صورت بگیرد. به هر حال، تلاش زیادی صورت گرفت و کارشناسانی از دانشگاههای مختلف، مانند شهید بهشتی، علامه طباطبایی، امام صادق (ع) و مؤسسهی امام خمینی (ره) حضور داشتند. در واقع، سعی میشد با انتخاب صاحبنظران متنوع، نگاه جامعی به دست بیاید. امید که با این تنوع و تلاش برای جامعیت در مسیر تحول در رشتهی علوم سیاسی موفقیتهایی حاصل شود. منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان
93/09/09 - 03:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]
صفحات پیشنهادی
طرح تحول و ارتقای علوم سیاسی در گفت و گو با دکتر خواجهسروی شعار بی طرفی و تفکر ایدئولوژیک
طرح تحول و ارتقای علوم سیاسی در گفت و گو با دکتر خواجهسرویشعار بی طرفی و تفکر ایدئولوژیکشعار میدهند که نباید اما ایدئولوژیکترین کتابها را غربیها و لیبرالها مینویسند از نظر ایدئولوژیکی قویترین آثار مربوط به آنهاست اما در ظاهر میگویند باید بیطرف باشیم و علم باید منپیش نشست همایش «گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی» برگزار میشود -
به همت مرکز تحقیقات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق ع پیش نشست همایش گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی برگزار میشود نخستین پیشنشست از سلسله پیشنشستهای همایش گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی به همت مرکز تحقیقات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق ع و با هدومین پیش نشست همایشگذر علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی برگزار میشود -
11 آذرماه دومین پیش نشست همایش گذر علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی برگزار میشود دومین پیشنشست از سلسله پیشنشستهای همایش گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی به همت مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق ع در سالن شهید صدر دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق برگزاراسلام دین تعامل است یا تقابل؟ جهاد از منظر فقه شیعه
اسلام دین تعامل است یا تقابل جهاد از منظر فقه شیعهدر اسلام اصل اولی بر دعوت مسالمتآمیز چشم نپوشیدن از صلح انعقاد پیمانهای طرفینی و هدایت دشمنان است و در موارد ضروری دفاع از جان مردم اعم از اینکه مسلمان باشند یا غیرمسلمانِ تحت حمایت اسلام و در عصر حاضر مطابق آرایحجتالاسلام یونسی: دین برای مقابله با بیدینی و شرك است نه مبارزه با ادیان دیگر -
نهمین دور گفتوگوی دینی اسلام و مسیحیت 5 حجتالاسلام یونسی دین برای مقابله با بیدینی و شرك است نه مبارزه با ادیان دیگر دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی گفت دین در مقابل دین نیست بلكه مقابل شرك است یعنی رسالت دین برای مقابله با بیدینی و شرك استكنفرانس بينالمللی «اسلامیسازی علوم انسانی» در اندونزی برگزار میشود -
با حضور آیتالله رشاد كنفرانس بينالمللی اسلامیسازی علوم انسانی در اندونزی برگزار میشود آيتالله علیاكبر رشاد رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی به عنوان سخنران ارشد در كنفرانس بينالمللی اسلامیسازی علوم انسانی كه روزهای 28 و 29 آبان ماه در جاكارتای اندونزی برگزار میشسه پیشنهاد مشترک برای بهتر شدن گفتوگوی ادیان اسلامی و واتیکان
سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸ ۴۱ معاون بینالملل حوزههای علمیه در دور نهم نشست دینی مرکز گفتوگوی ادیان با شورای پاپی واکیتان سه پیشنهاد مشترک برای بهتر شدن گفتوگوی ادیان اسلامی و واتیکان مطرح کرد به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا حجت الاسلام و المسلمیاز نظراسلام چه زمانی باید اتاق فرزند را از اتاق والدین جدا کرد؟
از نظراسلام چه زمانی باید اتاق فرزند را از اتاق والدین جدا کرد فرزند از چه زمانی باید از اتاق والدین جدا شده و مستقل باشد 1- از لحاظ شرعی بودن و خوابیدن فرزندان در اتاق والدین به خودی خود ایرادی ندارد اگر چه در صورت امکان از جهت تربیتی بهتر است از کودکی اتاق فرزندان را جدا کنوحدت اسلامی یکی از مهمترین مبانی اسلام است -
آیت الله بشیر نجفی وحدت اسلامی یکی از مهمترین مبانی اسلام است آیت الله بشیر نجفی از مراجع تقلید عراق در دیدار با علمای لبنانی تأکید کرد وحدت اسلامی یکی از مهمترین مبانی دین اسلام است به گزارش خبرگزاری مهر آیت الله بشیر نجفی از مراجع عظام تقلید عراق در رأس هیئتی از علمای عجنایات داعش هیچ ربطی به دین اسلام ندارد
آیت الله العظمی مکارم شیرازی جنایات داعش هیچ ربطی به دین اسلام ندارد آیت الله العظمی مکارم شیرازی در کنفرانس 83 کشور اسلامی که در قم برگزار شد به ضرورت پرهیز از اختلافات مذهبی تاکید کردند - اندازه متن به این مطلب امتیاز دهید 0 نظر ۰۳ ۰۹ ۱۳۹۳ - ۱۲ ۲۸گفتمان اعتدال مبانی خود را از دین بگیرد
چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۶ فرزند آیتالله جوادیآملی گفت هنر دولت این است که نسبت عدالت و اعتدال را از یک سو و از سوی دیگر نسبت عدالت و سعادت را متناسب کند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا حجتالاسلام والمسلمین سعید جوادی آملی در همایش ملی گفتمان اعتدال کهکنفرانس علوم انسانی در اندیشه اسلام در اندونزی برگزار شد -
با حضور بیش از ۸۰ محقق از ۱۵ کشور جهان کنفرانس علوم انسانی در اندیشه اسلام در اندونزی برگزار شد شناسهی خبر 2431784 تاریخ مخابره شنبه ۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱ ۳۵ دین و اندیشه > اسلام در جهان اولین کنفرانس سالانه علوم انسانی در اندیشه اسلام با حضور بیش از ۸۰ محقق و اندیشمند اسلسکولاریسم ربطی به دین ندارد/ مدرنیته اسلامی ـ ایرانی معنایی ندارد -
صادق زیباکلام سکولاریسم ربطی به دین ندارد مدرنیته اسلامی ـ ایرانی معنایی ندارد دکتر صادق زیباکلام در نشست تجدد در ایران عصر قاجار با اشاره به مدرنیته در ایران گفت برخلاف آنچه که در ایران می گویند سکولاریزم یعنی بی دینی سکولاریزم و مدرنیته به معنای بی دینی و ضددینی نیست و ربطآیتالله آصفی در حوزه سیاسی دفاع جانانهای از اسلام دارد
پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴ ۱۹ رئیس جامعة المصطفی ص گفت آیت الله آصفی در حوزه سیاسی دفاع جانانهای از اسلام و ارزشهای اسلامی دارند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه قم حجتالاسلام والمسلمین علیرضا اعرافی در همایش بزرگداشت آیتالله آصفی گفت ایشان از یک فقیادی از دکتر ایرج افشار سیستانی بزرگترین واقف کتاب جهان اسلام -
به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی یادی از دکتر ایرج افشار سیستانی بزرگترین واقف کتاب جهان اسلام دکتر ایرج افشار سیستانی با وقف کتابخانه شخصی دست نوشته ها و هدایای دریافتی خود در مرکز اسناد و کتابخانه ملی سیستان و بلوچستان حرکتی نو را در تاریخ فرهنگی ایران ثبت کرد به گزارش خبردر برنامه «حذف و اضافه» مطرح شد فلسفه وجودی بسیج، نقش آفرینی در عرصه جنگ نرم/جهت گیری سیاسی بسیج دان
در برنامه حذف و اضافه مطرح شدفلسفه وجودی بسیج نقش آفرینی در عرصه جنگ نرم جهت گیری سیاسی بسیج دانشجویی انقلاب اسلامی استمسئول اسبق سازمان بسیج دانشجویی با تأکید براینکه فلسفه وجودی بسیج نقش آفرینی در عرصه جنگ نرم است گفت جهت گیری سیاسی بسیج دانشجویی انقلاب اسلامی است و امامهزمان با اجرایی شدن گام سوم طرح تحول سلامت، در بیانیه ای تحلیلی صورت گرفت: انتقاد صریح بسیج دانشجویی دانشگاهه
هزمان با اجرایی شدن گام سوم طرح تحول سلامت در بیانیه ای تحلیلی صورت گرفت انتقاد صریح بسیج دانشجویی دانشگاههای علوم پزشکی کشور از افزایش نجومی تعرفههای پزشکیبسیج دانشجویی ۱۵ دانشگاه علوم پزشکی کشور با صدور بیانیه ای ۸ سوال کلیدی خود درباره گام سوم طرح تحول نظام سلامت که با افز-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها