واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خطري درباره عزاداري
شهيد مطهري عزاداري براي امام حسين(ع) را يك حركت، يك موج و يك مبارزه اجتماعي معرفي ميكند و يكي از مسائلي را كه در اين ارتباط مطرح ميكند، خطر از بين رفتن محتواي اين حركت و جنبش اجتماعي است. بخشهايي از كتاب «نهضتهاي اسلامي در صد سال اخير» در اين ارتباط انتخاب و آورده شده است، به اميد آنكه حقيقت و فلسفه برپايي اين جلسات را بهتر و بيشتر درك كنيم. پشتوانه فكري و فرهنگي ما فعلاً نهضتي داريم كه موجود است. هر نهضت اجتماعي بايد پشتوانهاي از نهضت فكري و فرهنگي داشته باشد و اگر نه در دام جريانهايي قرار ميگيرد كه از سرمايهاي فرهنگي برخوردارند و جذب آنها ميشود و تغيير مسير ميدهد، چنانكه ديديم گروهي كه از سرمايه فرهنگي اسلامي بيبهره بودند چگونه مگسوار در تار عنكبوت ديگران گرفتار آمدند. و از طرف ديگر هر نهضت فرهنگي اسلامي كه بخواهد پشتوانه نهضت اجتماعي ما واقع شود بايد از متن فرهنگ كهن ما نشئت يابد و تغذيه گردد، نه از فرهنگهاي ديگر. حركت رو به تكامل بعضي اينگونه ميپندارند كه لازمه حركت و جنبش اين است كه هيچ ثباتي در كار نباشد. اينها توجه نفرمودهاند كه اگر حركت باشد و هيچگونه ثباتي نباشد هرج و مرج است نه تكامل. قرآن كه هدايت و حركت و تكامل را تعليم ميدهد، صراط مستقيم را هم تعليم ميدهد. انسان در صراط مستقيم حالت پويايي دارد، اما خود صراط مستقيم چطور؟ آيا صراط مستقيم هم پوياست و آيا راه هم در راه است؟ تبديل حركت به بنياد اسلام نه حركت است و نه متحرك، نه جنبش است و نه جنبنده. اين جامعه اسلامي است كه در مدار اسلام و صراط مستقيم اسلام در حركت است يا بايد در حركت باشد نه اسلام. البته گاهي يك جريان موجخيز و حركتزاي اجتماعي، روح خود را از دست ميدهد و از آن جز يك سلسله آداب و تشريفات بياثر باقي نميماند. اميرالمؤمنين فرمود اسلام به دست امويها مانند ظرفي كه وارونه شود و محتوايش بيرون بريزد و جز خود ظرف باقي نماند، وارونه ميشود و از محتواي خود خالي ميشود، ما نام اين پديده اجتماعي را تبديل حركت به بنياد مينهيم. حركتي به نام عزاي حسيني اين عزاداري كه بحق دربارهاش گفته شده: مَنْ بَكي اَوْ اَبْكي اَوْ تَباكي وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ كه حتي براي تباكي (خود را شبيه گريهكن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصل فلسفهاش تهييج احساسات عليه يزيدها و ابنزيادها و به سود حسينها و حسينيها بوده. در شرايطي كه حسين(ع) به صورت يك مكتب در يك زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعي معين و نفيكننده راه و روش موجود معين ديگري است، يك قطره اشك برايش ريختن واقعاً نوعي سربازي است. در شرايط خشن يزيدي، در حزب حسينيها شركت كردن و تظاهر به گريه كردن بر شهدا نوعي اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقيقت نوعي ازخودگذشتگي است. اينجاست كه عزاداري حسينبنعلي يك حركت است، يك موج است، يك مبارزه اجتماعي است. خطري براي عزاداري حسيني اما تدريجاً روح و فلسفه اين دستور فراموش ميشود و محتواي اين ظرف بيرون ميريزد و مسئله شكل يك عادت به خود ميگيرد كه مردمي دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداري مشغول شوند، بدون اينكه نمايانگر يك جهتگيري خاص اجتماعي باشد و بدون آنكه از نظر اجتماعي عمل معنيداري به شمار رود، فقط براي كسب ثواب (كه البته ديگر ثوابي هم در كار نخواهد بود) مراسمي را مجرد از وظايف اجتماعي و بيرابطه با حسينهاي زمان و بيرابطه با يزيدها و عبيداللّههاي زمان به پا دارند. اينجاست كه حركت تبديل بنياد يا عادت شده و محتواي ظرف بيرون ريخته و ظرف خالي باقي مانده است. در چنين مراسمي است كه اگر شخص يزيدبنمعاويه هم از گور به در آيد حاضر است كه شركت كند، بلكه بزرگترين مراسم را به پا دارد. در چنين مراسم است كه نه تنها «تباكي» اثر ندارد، اگر يك من اشك هم نثار كنيم به جايي برنميخورد. برخي از عزاداريهاي سنتي امروز براي امامحسين (ع) تبديل اين حركت به بنياد است. تنظيمكننده: جواد اسكندري
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]