واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۵
یک محقق و پژوهشگر گفت: در حالی که همه افراد جامعه جهت استدلال و تبیین مسائل و عقلانیت نیازمند فلسفه هستند، اما نسبت به آن چندان مهرورزی صورت نمیگیرد. حسن جمشیدی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان، به مناسبت روز جهانی فلسفه اظهار کرد: این روز 12 سال است که توسط سازمان یونسکو تعیین شده و فرصتی است که روی موضوعات مختلف فلسفی و نیز فلسفههای خاص کار کنیم همچنین در جامعه چندان روی فلسفه اخلاق و فلسفه تاریخ و فلسفه ذهن و معرفتشناسی و فلسفههای مورد نیاز دیگر زیاد کار نشده است. وی با بیان اینکه «در فلسفه بزرگانی مانند ابنسینا، فارابی، ملاصدرا و سهروردی را داریم» افزود: این روز فرصتی است که تنها به بحث الهیات و فلسفه وجود نپردازیم و به بخشهای دیگر فلسفه که جامعه به شدت به آن نیاز دارد مانند فلسفه اخلاق پرداخته شود هر چند که خود همین فلسفه وجود یا الهیات هم خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد. این پژوهشگر، فلسفه را اینگونه تشریح کرد: نمیتوان پاسخ شفاف و روشنی به چیستی فلسفه داد و تلاشهایی که در جهت پاسخگویی به برخی از سوالات انجام میشود خود فلسفه است و هر کاری که بشر انجام میدهد که مبتنی بر چیستی و چرایی است کاری فلسفی است. وی اضافه کرد: باورهای زیادی داریم و به هر میزانی که این باورها، شواهد و دلیل و برهان و مستندات داشته باشد احساسات و یا عواطفمان کمتر خواهد بود به این معنی که هر چقدر استدلالات کمتر باشد احساسات و عواطف قویتر است. جمشیدی گفت: به طور قطع افراد در خصوص مسائلی که شفاف و روشن است بحث نمیکنند و تمامی اختلافات بیشتر در جایی است که دلیل و شواهد و مستندات وجود ندارد همچنین بخشی از دعواها در جامعه به دلیل عدم وجود پشتوانه و مستندات و شواهد و همان عقلانیت است لذا فلسفه باید فراگیر شود و هرچقدر که فلسفه عمق بیشتری داشته باشد باورها باید بیشتر مستدل شود. وی ادامه داد: در واقع فردی که مستندات ندارد همیشه سرو صدا میکند در نتیجه با بلند کردن صدا میخواهد پشتوانه و دلیل ایجاد کرده و جامعه و یا طرف مقابل را قانع کند. این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: باید باور کنیم که همه زندگی ما مسائل تجربی نیست و همه چیز با فیزیک و شیمی و زیست حل و فصل نمی شود بلکه فراتر از امور تجربی هم چیزهایی هست، در این راستا ما با موضوعات و یا مسائلی برخورد میکنیم که صرف تجربه پاسخ درستی به آنها نمیدهد گرچه عقلانیت محض هم راهگشا نخواهد بود. جمشیدی با بیان اینکه «زندگی در امور تجربی محصور نیست» اظهار کرد: گاه پرسشهایی وجود دارد که پاسخهای کاملی میطلبد که تجربه همیشه جواب این سوالات را نمیدهد، پس نیازمند به فلسفه هستیم در نتیجه عملا همه مردم با فلسفه سروکار دارند شاید بعضی متوجه آن نشوند. این پژوهشگر افزود: دادوستد فراگیری بین فلسفه و دیگر علوم وجود دارد و همه حوزهها برای اثبات موضوعات خود به شدت نیازمند فلسفه هستند. هیچ علمی از چیستی موضوع خودش بحث نمیکند چون ورود به قلمرو فلسفه است. وی گفت: همه ما به نحوی که یا متوجه آن هستیم یا نیستیم با فلسفه سرو کار داریم گاه باورهایی داریم که هیچ پشتوانهای ندارند، به بیان دیگر در جهان چیزی یا هست یا نیست و اگر نیست دیگر نباید درگیر آن شد. وی اضافه کرد: موضوعاتی وجود دارد که راز است و نمیشود آنها را گشود و هیچ کلیدی به آنها نمیخورد همچنین تشخیص این چهار عرصه از یکدیگر نیز کار فلسفه و فلسفی است. این پژوهشگر با بیان اینکه «علوم تجربی ضرورت دارد، قابل اعتنا است ولی قابل اعتماد نیست» گفت: فلسفه به معنی دلیل و برهان است و پاسخهای قانعکننده و شفافی به سوالات میدهد. این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در هیچ کدام از دولتهای بعد از پیروزی انقلاب آنگونه که باید نتوانستند عملکرد خود را موجه و مستدل برای مردم بیان کنند حتی از تئوری ولایت فقیه به عنوان یک شکل از حکومت نتوانستند دفاع کنند، چون به فلسفه سیاسی خیلی پرداخته نشد. وی ادامه داد: تئوری ولایت فقیه در فلسفه سیاسی میتواند ورز بخورد و قوی بشود و راهگشای جوامع دیندار باشد نه فقط جهان شیعه بلکه اهل سنت نیز میتوانند از آن بهره ببرند به شرط آن که وارد عرصه فلسفه سیاسی بشود. جمشیدی تصریح کرد: افرادی که فلسفه دارند قدرت فهم بیشتر مسائل را دارند لذا اگر در میان دولتمردان کسانی باشند که این قدرت را داشته باشند بسیاری از مسائل راحتتر حل میشوند شاید به همین جهت هم از حکومت فیلسوفان سخن گفتند. این پژوهشگر با بیان اینکه «در دنیای داد و ستدی زندگی میکنیم و همه با هم ارتباط دارند» در ادامه اظهار کرد: در این دنیا همه به هم، پیر به جوان و جوان به افراد سالخورده نیازمند است علوم هم این گونه هستند و علوم به فلسفه و فلسفه به علوم نیاز دارد. وی با بیان اینکه «همه انسانها با سه موضوع حقایق، ارزشها یا ادراکات اعتباری و توهم روبرو هستند» گفت: ارزشهای اعتباری ممکن است در جوامع گوناگون متفاوت باشد ولی در جامعه ما ارزشهای اعتباری را همان ارزشهای واقعی میدانند این در حالی است که از ادراکات اعتباری نمیتوان انتظار ارزشهای واقعی را داشت و در این زمینه آنچه که میتواند ما را یاری کند فلسفه است همچنین به ما بگوید که چه چیزی واقعی و چه چیزی اعتباری و چه چیزی وهمی است. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]