تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834459007
سكولاریسم نمیخواهد بگويد ضد دين است در حالی كه كاملاً ضد رأی خداست -
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: محمدجواد لاریجانی:
سكولاریسم نمیخواهد بگويد ضد دين است در حالی كه كاملاً ضد رأی خداست
محمدجواد لاریجانی گفت: انديشه سكولار نمیخواهد بگويد من ضد دين هستم در حاليی كه كاملاً ضد رأيی خدا است. انديشه سكولار از كالایی كه بيرون جعبه عرضه ميكند تا آن كه درون جعبه است خيليی تفاوت دارد. بيرون جعبه میگويد هر كسی به دين خودش، بگذاريم خدا را راحت بپرستند. معناي اين حرف اين است كه هيچ دينی نبايد حاكم باشد؛ يعنی نقشه واحدی برايی سعادت بشر نيست. پس ما اول خدا را خلع يد كرديم، بعد او را به عنوان يك انسان و يك موجود مخلوق مورد احترام قرار داديم. اين بدترين توهين به خداست. بنابراين جنگ با خدايي كه ماركسيسم داشت صادقانهتر بود. به گزارش خبرگزاری مهر، گفتگوی روابط عمومی طرح علم وایمان با دکتر محمدجواد لاریجانی در خصوص همایش «گذار از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی» از نظر شما خوانندگان می گذرد.یکی از مباحث مهم در حوزه علوم سیاسی اسلامی تعریف حکومت دینی و تمایزهای آن با حکومت سکولار میباشد. از سوی دیگر مردمسالاری دینی که از ابتدای انقلاب اسلامی توسط رهبران جمهوری اسلامی ایران به عنوان ایده اصلی اداره حاکمیت مطرح شده است زیر بنای علوم سیاسی اسلامی را تشکیل داده و فصل ممیز آن از علوم سیاسی غربی می باشد از این رو به منظور تبیین نقش این مفاهیم در شکلگیری چارچوب های علوم سیاسی اسلامی به سراغ دکتر محمدجواد لاریجانی، نظریه پرداز علوم سیاسی و مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی رفتیم تا از نظرات وی در آستانه برگزاری همایش «گذار از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی» که بهمن ماه به همت مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق (ع) و دبیرخانه شورای تحول علوم انسانی بسیج برگزار می شود، بهره مند شویم. آنچه در پیش دارید متن گفتگوی فصلنامه قبسات با این استاد دانشگاه است: *آقاي دكتر با تشكر از وقتيكه در اختيار ما قرار داديد بفرماييد تعريف شما از حكومت ديني و حكومت سكولار چيست و هر كدام داراي چه مؤلفه و خصوصياتي هستند؟اجمالاً براي اين كه تمايز بين دو نوع حكومت ديني و سكولار را مشخص كنيم اول بايد سؤال كنيم كه ماهيت حكومت چيست. چون بشر مانند موريانه، زنبور و… نيست كه در يك تجمعِ غريزي نظامدار زندگي كند بلكه در يك پروژة تعامل براساس اختيار و حساب شده به اين نتيجه رسيده كه حكومت تشكيل دهد. بنابراين سؤال در مورد اين است كه چرا بشر حكومت تشكيل ميدهد. سؤالي است كه در مورد هر فعل اختياري انسان قابل طرح است.در پاسخ اين كه چرا بشر حكومت تشكيل داد، بايد روشنكنيم كه بشر ميخواسته چه مقصدي را تحقق بدهد كه فكر كرده با تشكيل حكومت به اين مقصد ميرسد. به هر صورت انسان در تجمعات مختلف كه وارد ميشود حتماً دنبال اموري است كه بهنحوي آن را مطلوب ميداند و اين خوب دانستن مبناي اين شده است كه بحث سعادت با غايت و حكومت گره بخورد، غايت و حكومت هم با ماهيت حكومت.مقدمة دوم اين است كه ما بايد انسان را به عنوان يك موجود بالقوه و يك گنج پنهان تلقي كنيم، كه اين طرز تلقي بين متفكرين سكولار و غيرسكولار مشترك است. نكته ديگر اين است كه اين گنج موقعي به فعليت ميرسد كه با عمل فرد توأم باشد؛ يعني گنجي نيست كه دربسته باشد عمل انسان سبب ميشود كه انسان گوهر وجوديش شكوفا شود.مقدمه سوم اين است كه چه عملي باعث رشد نهال وجودي انسان ميشود؟ اينجاست كه دو مسلك به وجود ميآيد: يكي اين كه انسان داراي يك سعادت مشخصي متناسب با طبع و اعمال صالح او است كه باعث شكوفايي وجودش ميشود بنابراين نقشة سعادت انسان به خاطر وحدت نوعِ آن داراي شاكله مشترك است اين نظري است كه سقراط ارسطو و حكماي الهي دارند؛ اينها معتقدند انسان بيخودي آفريده نشده بلكه نقشه سعادت دارد، انديشمندان ديگر كه متفكران سكولار هستند معتقدند كه سعادت نميتواند نقشة جامعي داشته باشد، چون نميتوانيم به اين نقشه دسترسي پيدا كنيم.البته معتقدم بحثهايي كه راجع به بحث سعادت انسان شده همه اختلافي بوده و قانعكننده نيست. از طرفي يك برهان ترديد اپيستمولوژيكي مطرح ميشود، به اين ميگويند برهان ذاتيِ جان استوارت ميل كه انسان خود در هيچ يك از معارف خود نميتواند احتمال خطا را منصرف بداند. بنابراين چگونه ميشود يك نقشهاي به اين مهمي براي سعادت پياده كند اگر اين خطا باشد كه زندگي ميليونها نفر برباد رفته اگر هم بر صواب باشد نگذاشتيم خوب چالش بشود و باز بشود.از اينجا دو خط از هم جدا ميشود نهايتاً نقش حكومت اين ميشود كه منافع حياتي فرد را تضمين كند. اين منافع حياتي در بهترين بيان مجموعه افعالي است كه فرد بايد براي رسيدن به سعادت خود انجام بدهد، اگر حكومت اسلامي باشد بايد تضمين كنندة امنيت براي افعالي باشد كه شارع آنها را حلال اعلام كرده است. بنابراين يك موضع كاملاً فردگرايانه در ماهيت حكومت است. يعني اينگونه نيست كه مردم را فلهاي يا گلهاي نگاه كنيم هر فردي از حكومت انتظار دارد كه براي او امنيت و فرصت و انجام همة اعمالي كه شارع حلال دانسته باشد تضمين كند. يعني ما از دولتمان ميخواهيم فضايي تأمين كند كه بتوانيم اعمالي كه شارع مجاز دانسته انجام بدهيم.*ظاهراً شما حكومت را بهعنوان مجري اعمال و مسائل شرعي نميدانيد بلكه بيشتر بهعنوان حافظ امنيت مطرح ميشود؟انتظار ما اين است كه افراد بتوانند آزادانه مطابق شرع عمل كنند و اين عمل، ميتواند امر به معروف، و يا هر كار ديگري باشد. البته ممكن است لوازمي داشته باشد مثل اين كه بايد دست سارق قطع شود، يا زاني رجم شود. حكومت بايد اين احكام شرعي را پياده كند كه ما آن امنيت را پيدا كنيم. عين همين مسئله را ليبراليزم هم ميگويد. در حكومتِ سكولار – ليبرال اصل بر آن است كه انسان بتواند مجموعة افعالي كه خود دوست دارد و فكر ميكند خوب است انجام بدهد طبيعي است كه در اين صورت، تعارض به وجود ميآيد، حكومت ماهيتاً براي اين است كه براي هر فرد مجموعة اعمالي كه او دوست دارد بتواند انجام بدهد، مگر اينكه اين اعمال به ديگري ضرر برساند.در حكومت سكولار – ليبرال دو واژة كليدي داريم، برابري و آزادي. برابري يعني شعاع اين دواير آزادي عمل براي همة افراد يكسان است؛ يعني دولت بايد براي هر فردي دايرهاي را براي آزادي عمل تضمين كند، شعاع اين دواير يكسان است، يعني اين جور نيست كه بعضي از افراد ميتوانند بعضي از افعالي را انجام بدهند كه ديگران نميتوانند انجام بدهند. اين قاعده اضرار در تفكر سكولار – ليبرال پاية قواعد است و ضمناً ملاك ضرر هم اين است كه سلب اختيار كند. يعني اگر كسي صد تومان داشته باشد و يك نفر اين پول را از او بگيرد، مصداق ضرر است چون اختيار طرف را در هزينه كردن آن از بين ميبرد. اما اگر سلب ضرر اختيار نداشته باشد ضرر نيست؛ به هر صورت اين درواقع ماهيت حكومت در انديشه سكولار است. پس اولين تفاوت در اصلِ ماهيتِ حكومت است. حكومت اسلامي حكومتي است كه ميخواهد براي همة افراد آزادي عمل مشروع را تضمين كند كه آنها بتوانند به سئوالهاي حقيقي الهيشان برسند. حكومت سكولار ميخواهد آزادي عمل را براي فرد تضمين كند تا هر فردي بتواند به دلخواه عمل كند و به سعادت خود برسد. بنابراين معتقد است هيچ مبناي واحدي براي سعادت نبايد باشد.*در حكومت سكولار سعادت چه معنايي پيدا ميكند؟در حكومت سكولار، سعادت كاملاً فردي است. سعادت هر فرد يعني چيزي كه فرد احساس ميكند كامياب شده است. اين انديشه از «هابز» پيدا شد، او ميگفت: اصل كاميابيِ لذت يكي از مقدمات و پايههاي احساس سعادتمندي است، ولي ميتواند فراتر از سعادت باشد يا در معناي لذت قائل به درجه باشد. بنابراين تفاوت بين حكومت سكولار – ليبرال و غيرليبرال در شعاع دايره آزادي فرد است. هابز درواقع اولين متفكر سكولار است كه به نحو خيلي منظم انديشه سياسي را سازمان داد. بعد از كتاب سياست ارسطو شايد مهمترين كتاب، كتاب او باشد. در آنجا «هابز» برابري را قبول دارد. هابز ميگويد دواير بايد با شعاعش مساوي باشد اما مساوي در نظر او معنايي نيست كه آزادي بيشترين شعاع عمل باشد. او ميگويد بايد انسان حق دستيابي به غذا، مسكن و زندگي فارغ از ترس را با زحمت معتدل و با تضمين آينده داشته باشد. براي او اشكالي ندارد كه حتي حكومت، بسيار ديكتاتور باشد، ولي البته براساس قرارداد به حكومت ميرسد و مردم ميتوانند آن را پايين بكشند. ولي در دواير محدود است.شايد اينجا بد نباشد من آن برهان كليدي را كه انديشه سكولار بر آن مبتني است توضيح اجمالي بدهم. آن برهان اين بود كه: ما نقشه واحدي از سعادت را نميتوانيم مبنا قرار دهيم. درواقع اگر اين يكي خراب بشود، مقبوليت بقيه پروژه زير سؤال ميرود. در اين جا برهان معروف «جان استوارت ميل» اين است كه شما چگونه ميتوانيد يك چيزي را كه در آن احتمال خطا ميدهيد اتخاذ كنيد و اعمال كنيد. براي اين كه اين برهان روشن شود ما دو مفهوم را بايد از هم جدا كنيم: يكي مفهوم شكٍّ معرفتشناسانه يا اپيستمولوژيك و ديگري ترديد عالمانه. ترديد عالمانه شامل مسئله ترديد و يقين است كه در امور جاري خود و در معارف درجه اولمان هم داريم؛ مثلاً ميخواهيم سوار هواپيما بشويم، يك اعتمادي بايد داشته باشيم به اين كه هواپيما سقوط نميكند. يقين كامل لازم نيست، بلكه درجهاي از اعتماد كافي است تا ما سوار بشويم. يا قاضي مثلاً دست دزد را ميخواهد ببرد يا تنبيهاش كند، بايد يك اعتماد عالمانهاي داشته باشد، يعني علم و آگاهيِ او ايجاد اعتماد كرده كه اين دزد است مبتني بر آن همه ميپذيرند كه او را زندان كند.اما شك اپيستمولوژيك مربوط به يك معرفت والاتري است، به اين معنا كه هيچوقت نميتوانيم احتمال خطا را مرتفع بدانيم و اين دو هم با هم تمايز دارند و هم سازگاري. انسان ميتواند هم شك اپيستمولوژيك بالا داشته باشد و هم اعتماد عالمانه بالا، نمونة آن را در كتاب «تدين، توسعه و حكومت» آوردهام. مسئله نيز نظري است. از زمان ارسطو تا الان كه دورة «پسانسبيت» است. ما انواع تئوريها را با حركت اجسام داريم و عالمان آنقدر تئوريهايشان تحول پيدا كرد كه از لحاظ اپيستمولوژيك همه منتظرند كه تئوري اينشتين جايگزين پيدا كند. اما يقين فيزيكدانان هم به دستاوردهاي علم فيزيك قابل مقايسه با زمان ارسطو نيست. يعني الان سوار هواپيما، موشك يا چيزي كه با همين علم فيزيك ميسازيم ميشويم، بنابراين شك اپيستمولوژيك هر ترديد عالمانه را نتيجه نميدهد. خود «جان استوارت ميل» وقتي حكم ميكند وقتي ما راجع به هر معرفتي ترديد داريم پس نميتوانيم آن را انفاذ كنيم. اين راجع به آن حكم اولي است كه راجع به هر معرفتي ترديد داريم يك يقين عالمانه دارد درحالي كه محتوايش ترديد اپيستمولوژيك است.نقطه فاسد در برهان «جان استوارت ميل» اين است كه شك اپيستمولوژيك ترديد عالمانه را نتيجه ميدهد. چون ترديد عالمانه واضع انفاذ حكم است. اما آن اولي، دومي را نتيجه نميدهد. بنابراين ما نميتوانيم بگوييم چون احتمال كلي خطا وجود دارد پس ترديد اپيستمولوژيك، ترديد عالمانه است و در نتيجه نقشه سعادت نبايد اجرا شود. همان طوري كه ما در ساير اعمال خودمان داشتن مقداري از اعتماد عالمانه را كافي ميدانيم. و با توجه به آن، افراد را مجازات ميكنيم. خوب اگر اينطور باشد و اگر ترديد اپيستمولوژيك، ترديد عالمانه را هم نتيجه بدهد هيچ حكمي قابل اجرا نيست.اين نقطه، به اصطلاح مهرة فاسد برهان او است. براي علاج اين مهره فاسد تلاشهاي مختلفي شده است؛ مثلاً يك تلاش همان گرايش پستمدرن در انديشه سياسي است كه معتقد است اين مطالعه را بايد نابود كنيم. يعني بياييم از ابتدا بگوييم ما ميخواهيم هيچ پاي سعادت را به ميان نكشيم. اجمالاً فكر ميكنم من تعريفي از حكومت ديني دادم كه دقيقاً نزديك به تعريف حكومت سكولار باشد كه بتوانيم با هم مقايسه كنيم. ممكن است حكومت ديني را ما از موضع ديگر هم بتوانيم تعريف كنيم. من از موضع فرد آن را تعريف كردم.*حضرتعالي به بعضي خصوصيات اشاره فرموديد. براي اين كه بحث شفافتر بشود به يك سري از ويژگيهاي ديگر هم كه مورد نظرتان است اشاره بفرماييد.دو تعريف از حكومت ديني وجود دارد؛ يعني يك تعريف با دو مصداق. تعريفي كه ما از حكومت اسلامي داريم براساس يك تلقي سيستم مدارانهاي است كه در آن مردم معنا پيدا ميكنند، چون واقعاً اسلام براي فرد خيلي ارزش قائل است. تمام امور براي سعادت فرد است. فردگرايي به اين معنا كه انسان خدا را فراموش كند و خودش را خدا بكند؛ اين بد است. اين دقيقاً در داخل انديشه سكولار اتفاق ميافتد.نكته مهم ديگر اين است كه انديشه سكولار نميخواهد بگويد من ضد دين هستم در حالي كه كاملاً ضد رأي خدا است. انديشه سكولار از كالايي كه بيرون جعبه عرضه ميكند تا آن كه درون جعبه است خيلي تفاوت دارد. بيرون جعبه ميگويد هر كسي به دين خودش، بگذاريم خدا را راحت بپرستند. معناي اين حرف اين است كه هيچ ديني نبايد حاكم باشد؛ يعني نقشة واحدي براي سعادت بشر نيست. پس ما اول خدا را خلع يد كرديم، بعد او را به عنوان يك انسان و يك موجود مخلوق مورد احترام قرار داديم. اين بدترين توهين به خداست. بنابراين جنگ با خدايي كه ماركسيسم داشت صادقانهتر بود. چون از اول با خدا ميجنگيد.سكولاريسم جنگ با خدا را با همان شدت دارد، هيچ تفاوتي ندارد فقط با روش محترمانهتر ولي سر ملت را كلاه ميگذارد. اتفاقاً يكي از مواردي كه انديشههاي روشنفكران ما را مخدوش كرده است همين است. آنها از برداشتنِ خط قرمزها سخن ميگويند، ولي خط قرمز خودشان را نميبينند. خط قرمز در هر حكومتي تابع همان ماهيت آن حكومت است. يعني سرچشمهاش از آن جاست ما از يك انسان ليبرال يا حكومت ليبرال ميپرسيم: شما چرا روي كار آمديد؟ ميگويد: من آمدهام تا ضامن امنيت و آزادي فرد باشم تا انسانها بتوانند هرچه ميخواهند انجام بدهند. خوب در اين جا طبيعي است كه خط قرمزها از لحاظ تئوريك كاملاً روشن است، اگر كسي بخواهد دزدي كند اين خط قرمز است، يا بخواهد مطلبي را بيان كند و ديگران مانع او شوند دولت بايد از حق او دفاع كند. روشن است كه همه اينها خط قرمز است.اما در عمل دو وصلة مهم به اين ساختار تئوريك خورده كه مسئله را خيلي معنادار كرده؛ براي مثال اعلاميه حقوق بشر كه بيانگر همان حكومت سكولار است و خواستند با اين اعلاميه، حكومت ليبرال را جهاني كنند. در يكي از بندهاي آن ميگويد: هر فردي آزاد است دين خود را عوض كند و دين جديدش را تبليغ كند و نبايد به اين خاطر تحت فشار قرار گيرد. اين بيانيه، توصيه منشور است و ضمانت اجرايي ندارد كشورهاي اروپايي در سال 1952 جمع شدند و گفتند ما ميخواهيم آن را نهادينه كنيم، لذا كنوانسيون حقوق بشر اروپايي را تأسيس كردند و دادگاهي را هم براي اين كار به وجود آوردند. اگر كسي در يك كشور اروپايي مشكل حقوق بشر پيدا كند ميتواند به اين دادگاه از هر حكومتي شكايت كند. در همين كنوانسيون يك بند وجود دارد كه ميگويد: هر كس آزاد است دين خود را عوض كند و دين جديدش را تبليغ كند و نبايد تحت فشار قرار گيرد؛ مگر اين كه اولاً: اين كار او مخل به امنيت عموم بشود و ثانياً: مخل به عفت عمومي بشود.ما همين دو قيد را بايد بحث كنيم كه اين در نظام ليبرال از كجا با اين مجوز پيدا شده. من دربارة امنيت عمومي خيلي حرف ندارم، چون به خاطر اين كه امنيت عمومي قابل قبول است، اما در مورد عفت عمومي، الان اگر خانمي در شهر نيويورك بخواهد نيمهعريان بيرون بيايد حتماً پليس او را دستگير ميكند، خانم ميتواند بگويد كه من در يك نظام ليبرال هستم مادام كه عمل من به ديگري ضرر نميرساند آن عملي را كه دوست دارم بايد انجام بدهم. اين كه من نيمه عريان هستم به كسي آزاري نميرساند. سلب اختيار هم نكرده، چرا مرا شما جلب كرديد. من ميخواهم اين طوري باشم. رئيس دادگاه ميتواند در پاسخ به او بگويد: اين كار شما ايجاد ناهنجاري اجتماعي ميكند و ناهنجاري سبب ميشود كه بقيه نتوانند كارهاي معقولشان را پيش ببرند. مادام كه بقيه هم عريان نيستند، اين كار شما ناهنجاري است.پس آن تئوري كه هر كسي بتواند هر كاري كه دوست دارد بكند، مگر اين كه به ديگري ضرر برساند و ضرر هم بايد شامل سلب اختيار باشد، در عمل بيخاصيت است، چون ناهنجاري ميتواند خيلي وسيع باشد.حجاب را ما براي زنهاي خودمان اجبار ميداريم به اين معنا در كشف حجاب در اماكن عمومي خلاف قانون است. اجباري معنايش اين است. آنها هم كشف بخشي از حجاب را در اماكن عمومي خلاف ميدانند و اين اتفاقاً خلاف اصل ليبراليشان است، اما در حكومت اسلامي زائد نيست چون از ابتدا هم بنا بود حكومت اسلامي حوزة افعال مشروع را ضمانت كند، همين كار را هم ميكند.به نظرم اينها تناقضاتي است كه در سيستم ليبرال است. پستمدرنها گفتند: نهايتاً بايد اين مسئله با يك باره افتادن همه مفاهيم عفت عمومي حل شود. ميشل فوكو ميگفت: روزي ليبراليزم تحقق كامل مييابد كه انسان در خيابان هر زني را كه ديد و خودش مايل بود بتواند به خانه ببرد.حقيقتش اين است كه اين قيودي كه گذاشتند از دل اين تئوري درنميآيد. ميشل فوكو در اين كه لوازم حكومت ليبرال اين چنين زندگي است درست ميگفت و دولتهاي دموكراسي – ليبرال زائد بر قضيه آنها اضافه ميكنند.حالا جمعبندي بحث اين است كه خط قرمز هر نظام حكومتي از دليل وجودي حكومت نشأت ميگيرد. در نظام اسلامي هم خط قرمز همين است. خط قرمزي كه ما دنبالش هستيم دو لبه است يكي خط قرمز براي حكومت، ديگري خط قرمز براي مردم، خط قرمز براي مردم اين است كه كار خلاف شرع نبايد بكنند، و خط قرمز براي حكومت اين است كه نميتواند مردم را در انجام اعمال مشروع محدود كند. لااقل به برهان اولي نميتواند ترديد كند. حالا ممكن است به شكل اضطرار وقتي توجيه خودش را دارد بنابراين خط قرمز چه براي دولت و چه براي مردم، ناشي از ماهيت نظام است.*امروزه، ايدة مردم سالاري ديني، مطرح شده و مقام معظم رهبري هم بر آن تأكيد دارند، نظر حضرتعالي در اين مورد چيست؟مردم سالاري ديني؛ يعني دموكراسي اسلامي و دموكراسي اسلامي هم حتماً قابل تحقق است. اين را من در كتابي كه حدود ده سال پيش نوشتم آوردهام كه ما بايد ميان دموكراسي و ليبراليزم تفاوت بگذاريم. دموكراسي روش حكمراني است، يعني اگر هر حاكمي به هر علتي اوضاع را به دست گرفت، اولين سئوالش اين است كه من چگونه حكومت كنم كه بهترين شيوه باشد؟ دموكراسي يك روش حكمراني است و روش برتر و مرجح است مگر اين كه در آينده روشهاي بهتري پيدا شود. روشن است دليلي كه من در خوبي دموكراسي ارائه ميدهم مبتني بر كارآمدي است. من گفتم اينطور نيست كه از ماهيت يك نظام ليبرال، دموكراسي دربيايد همان طوري كه نظام سكولار و پايهگذار ليبراليزم غربي كه هابز بيان كرده از آن دموكراسي زاده نميشود. حتي متفكراني مثل «فردريش هاير» كه اقتصاددان و برنده جايزه نوبل است و از اساتيد فكر ليبرال امروز است در كتاب مشهور خود مينويسد: بعد از تجربه ماركسيسم بايد حواسمان جمع باشد كه بت جديدي به اسم دموكراسي درست نكنيم. دموكراسي هم بايد پاسخ گوي مطالبات مردم باشد. پس دموكراسي يك روش است.اينجا دو سوال مطرح است: دموكراسي به عنوان روش، چه مطالباتي را بايد پاسخ دهد؟ آيا اين روش با چارچوبهاي احكام اسلامي تعارض دارد يا نه؟در مورد سؤال اول بايد گفت: انتظاراتي كه از دموكراسي هست آن است است كه سه كار را بايد پاسخگو باشد: يكي اينكه بايد خطر خودكامگي را كاهش دهد. دوم زمينه مشاركت عمومي مردم را بالا ببرد. سوم زمينه بهترين تصميمگيري را مهيا كند. يعني بههر صورت جامعه با تصميمات بهتر جلو برود. صرف اين كه ما دائم رأي بيندازيم و انتخاب كنيم اين كه مهم نيست. ما بايد بهترين تصميم را عملي كنيم. خودِ اين سه مسئله نشان ميدهد كه براي اين كه دموكراسي موفق شود شرايطي لازم دارد، مثلاً ميبينيد اگر در كشوري جوسازي عظيم صورت بگيرد؛ يعني رسانهها سعي كنند يك مطلب را وارونه جلوه دهند، در اين جا بهترين تصميم نميتواند زاييده شود. ساير مقدمات هم همين طور است؛ مثلاً ديكتاتوري اكثريت خود بحثي است. پس ما بايد خطرِ خود كامگي را كم كنيم نه اين كه خود اين انتخابات را پايه قرار بدهيم تا خودكامگي ايجاد شود. پس هر جا دموكراسي بتواند اين مطالبات را پاسخ بدهد برتر است. نه اينكه فقط شكلش باشد.نكته دوم اين است كه آيا تفكر اسلامي با دموكراسي در تعارض است يا نه؟ اگر ما بين مشروعيت و ساختار حكومت يعني ساختار كارآمدي حكومت، تمايز قائل شويم اين مسئله كاملاً روشن ميشود كه تعارض نيست. ما براي اين كه حاكمي را مشروع بدانيم در مشروعيت او رأي اكثريت و قرارداد را قائل نيستيم اصلاً به نظر من قرارداد خودش در ادبيات غربي هم چسبِ خيلي ضعيفي است، چون قراردادي وجود ندارد قرارداد بايد طرفينش در يك اختيار كامل در انتخاب داشته باشند الان يك نفري در آمريكا نخواهد وارد قرارداد مدني شود آيا بايد به دريا انداخته شود. ما در نظام اسلامي خودمان ميبينيم كه حضرت علي مطالبه حق ميكند يعني معتقد است كه ايشان ميبايست ولي باشد مردم به طور كلي رضايتش آنها عموماً اعلام شد با خليفه اول، ولي علي معتقد است كه حق او ضايع شد. اين حق اگر بنا باشد كه مشروعيت سيطره بر اساس قرارداد يا رضايت باشد خوب چرا علي(ع) مدعي اين حق است ما در نظام اسلامي بايد مطابق شرع مبناي مشروعيت را به دست آوريم. حال فرض كنيد كه حاكم مشروع انتخاب شد و بر مسند قدرت نشست و قصد دارد مملكت را اداره كند، چگونه ميخواهد اداره كند؟ دومين التزام عقلايي اين است كه او همان طور كه تن دادن به شرع، الزام عقلايي است تن دادن به الزامات ديگر عقلايي هم هست. اين حاكم طبيعي است كه بايد بهترين روش را انتخاب كند. بدترين روش اين است كه او چند مشاور انتخاب كند و با آنها امور كشور را حل و فصل كند. اين دورهاش گذشته در شرايط امروز نشان داده كه اين، ضعيفترين روشها است.بايد يك سيستم اجتماعي به حركت دربيايد به نظرم بر اين مبنا و گزينش و عقلايي است كه وليِ امر، روش دموكراسي را ميتواند بپذيرد و بسيار هم موجه است و ضمناً نسبت به امراض عظيمي مثل خودكامگي حاكمان، مثل ايزوله شدن مردم، مثل ترجيح جهال به بالا آمدن نظرات سطح پايين، بايد دقيق و حساس بود چراكه اينگونه امور حكومت را از بين ميبرند. اينها همه امراضي است كه ما هم در دموكراسي ميتوانيم ببينيم و هم در حكومتهاي فردمحور، پس ما اگر بين مشروعيتِ كارآمد تمايز بگذاريم اين طوري بايد فرض كنيم كه حاكم مشروع فردا ميخواهد كارش را شروع كند. او بايد اولين سئوالش باشد كه اين مملكت به اين عظمت را با چه سيستمي بهتر ميتواند اداره كند؟ شما ميبينيد براي اداره مزرعه و كارخانه و دفتر و امثال آن، علم مديريت پيدا شده. پس چطور براي اداره يك جامعه، علم مديريت لازم نباشد. دنياي امروزه، سنتي كار كردن را نميپسندد.متاسفانه مملكت ما فعلاً اين طوري اداره ميشود ولي چارچوب قانون اساسي ما براي يك چنين اداره نبوده، لذا من ميخواهم بگويم كه همان ولي امر با سيطرة شرعي،طبيعي است كه او به نظام دموكراسي بايد توجه كامل كند. دموكراسي اسلامي يعني اين كه ما روش مملكتداري دموكراتيك را در فضاي عقلانيت اسلامي بگنجانيم و او را پرورش بدهيم. اين نيست كه حالا عين قواعد انتخابات فرانسه را مثلاً تقليد كنيم. ما بايد حكومت را به شكل اعمالي در عقلانيت اسلامي دنبال كنيم. چون كه حكومت، دارالحكومه نيست. حكومت به ماهيت عملي شبيه است ولكن ما در كشورمان ميتوانيم وزارتخانه عريض و طويل داشته باشيم با هزاران كارمند ولي ماهيت فانكشنال نداشته باشيم. در كشورهاي آفريقايي وزارت امور خارجه گاهي بسيار عريض و طويل است، ولي اصلاً سياست خارجي ندارند. ممكن است در يك كشور ديگري با يك اتاق خيلي كوچك تمام سياست خارجي را به شكل عالي اداره كند. پيغمبر اكرم در كنار مسجد خودش امور دنيا را تنظيم ميكرد. خوب اگر حكومت ماهيت فانكشنال دارد، دموكراسي مربوط به ماهيت فانكشنال است. ما اصل ولايت فقيه را قبول داريم، چون مبتني بر نظر شارع است. هم چنين دموكراسي را قبول داريم زيرا معتقديم تا امروز براساس ارزيابي عملي بهترين روش حكومت است.*اين جا سوالي پيش ميآيد كه آيا در اسلام، روش خاصي براي حكومت پيشنهاد شده يا يك امر انساني است و اسلام آن را به انسانها و عقل جمعي آنها واگذاشته است؟هر دو است يعني ما اگر ميگوييم در امر دين يعني آن چه كه در قرآن كريم و سنت معصومين(ع) اعم از قول و فعل و تقرير آنها آمده نشانههاي خيلي خوبي براي رفتار معقول داريم ولي در عين حال اين سيستم و پيچيدگي او با تعامل زمان پيش ميرود؛ مثلاً امر به معروف و نهي از منكر، اصل بسيار كليدي است و ريشه در قرآن و رفتار پيامبر گرامي اسلام و در تعاليم ائمه اطهار دارد. حال اگر هر روش حكومتي داشته باشيد كه امر به معروف و نهي از منكر را مانع شود اين حتماً با سيستم اسلامي نميخواند، ولي اگر روش حكومت، روشي باشد كه مردم بتوانند بالاترين مقامات حكومتي را امر به معروف و نهي از منكر كنند و هيچ گاه مورد تعقيب قانوني قرار نگيرند طبيعي است كه اين با اسلام ميخواند. خودِ اين نشان ميدهد كه بعضي از سيستمهاي حكومتي مثلاً ماركسيستي نميتواند با اسلام همخواني داشته باشد.نكته بعد شايستهسالاري است. حتماً بايد ترجيح داشته باشيم خوب چگونه ما در انتخاب افراد يا تصميمات بايد از چنين مسير عقلايي رد شويم. اين يك سيستم كارآمد ميخواهد؛ من ميخواهم بگويم كه سيستم حكومتي وقتي ميگوييم يك موضوع علمي است در علم سياست بايد دنبال شود. اما چارچوبهايي كه اسلام گذاشته بايد رعايت كنيم. مدلهاي مختلف حكمراني را ما ميتوانيم بگوييم اين با اسلام ميخواند يا اين نميخواند. خود اين خيلي ميدان عمل ايجاد ميكند. ولي ما دو جور تعامل با اسلام داريم: اولاً: ما وصله پينه نبايد بكنيم يعني كسي كه ميخواهد درباره يك سيستم اسلامي بحث كند ابتدائاً بايد ذهنش توسط اسلام علامتگذاري شده باشد، يعني با يك پارتيشن با يك فضاسازي ذهني در عقلانيت اسلامي، زندگي كند. پس از آن ذهن او به عنوان يك انسان كاوشگر دنبال موضوع بگردد. او به يك مدلهايي ميرسد ما هم تجربيات ساير بشر را مبنا قرار ميدهيم. حالا كه به اين مدلها رسيديم بايد مدام دوباره بررسي كنيم كه اينها در فضاي عقلانيت اسلامي همخواني دارند يا نه؟ كار انديشمند و كاوشگر علوم انساني در حكومت اسلامي، خيلي فراتر از كار آدمي است كه در يك دانشگاه مطالبي را ميآموزد. ما بايد ساختههاي علماي ديگر را ياد بگيريم و بر آنها مسلط بشويم دقيقاً تجزيه و هضم كنيم، بعد آنها را به فضاي اسلامي خودمان بياوريم. مطالبي را كه قابل قبول است بگيريم و دوباره در اين فضا بازسازي كنيم.چنين كاري خيلي شجاعت و وقت و تلاش ميخواهد و ارزشمند هم هست؛ والا ما يك متن و يا مطلبي را از آنها بگيريم و لعابي هم به آن بدهيم و در اين جا به عنوان نسخه اول و آخر عرضه كنيم. چندان مثمر ثمر نيست. ميخواهم بگويم به دموكراسي اين گونه نگاه كنيم اگر دموكراسي يعني تجربه حكمراني در آمريكا، شامل دو بخش است: يك بخشي پايه حكومت ليبرال است، بخش ديگر سيستم دموكراسي مبتني بر آن. اگر اين دو را از هم تفكيك كنيم و بعد سئوال كنيم كه به معناي دقيق كلمه بهعنوان يك روش در عقلانيت اسلامي مدل دموكراسي قابل ساختمان است جوابش آري، و ارزشش هم ارزش براساس كارآمدي است. ممكن است فردا مدل بهتري پيدا شود. همان مرجح خواهد بود.
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
صفحات پیشنهادی
دشمنشناسی از خصوصیات دینداری است/ منافقین از طریق دین ورود میکنند -
آیت الله قرهی دشمنشناسی از خصوصیات دینداری است منافقین از طریق دین ورود میکنند آیت الله قرهی در سخنرانی شب ششم محرم گفت یکی از خصوصیات دینداری دشمنشناسی است دشمن گاهی از طریق همین ظاهر دیندارها کاری میکند که در مقابل پیغمبر خدا بایستی در مقابل امامت بایستی در مقابل حپدیده تیم خودم است، آرزو دارم در لیگ برتر موفق شود خرسندنیا:بازی با تراکتورسازی 6 امتیازی است نه دربی/هر کجا ق
پدیده تیم خودم است آرزو دارم در لیگ برتر موفق شودخرسندنیا بازی با تراکتورسازی 6 امتیازی است نه دربی هر کجا قلعهنویی بگوید بازی میکنممدافع هافبک تیم استقلال گفت بازی با تراکتورسازی برای ما مهمتر از پرسپولیس است چون تراکتورسازی چهار امتیاز بیشتر از ما دارد و میخواهیم خودمان راخرسندنيا:هر کجا قلعهنويي بگويد بازي ميکنم
خرسندنيا هر کجا قلعهنويي بگويد بازي ميکنم مدافع هافبک تيم استقلال گفت بازي با تراکتورسازي براي ما مهمتر از پرسپوليس است چون تراکتورسازي چهار امتياز بيشتر از ما دارد و ميخواهيم خودمان را به اين تيم نزديک کنيم محمدرضا خرسندنیا درباره آخرین شرایط تیم استقلال اظهار داشت خدا راموجی از شکرگزاری و خوشحالی با نخستین برف پاییزی در البرز -
موجی از شکرگزاری و خوشحالی با نخستین برف پاییزی در البرز کرج - خبرگزاری مهر بارش نخستین برف پاییزی در هفته دوم آبانماه موجی از خوشحالی و شکرگزاری را برای ساکنان استان البرز به ارمغان آورد به گزارش خبرنگار مهر بارش برف که از ساعتی پیش در استان آغاز شده بیشتر نقاط البرز را در برتربیت هفت نسل عاشورایی/ تکیهای که امام(ره) در آن به قانون اساسی رأی داد -
گزارش مهر تربیت هفت نسل عاشورایی تکیهای که امام ره در آن به قانون اساسی رأی داد قم - خبرگزاری مهر نزدیک 250 سال یعنی هفت نسل از عمر تکیه آسیدحسن میگذرد هفت نسل از تعالیم این تکیه بهره میگیرند تعالیمی که گذر زمان کهنهاش نکرده و نخواهد کرد به گزارش خبرنگار مهر گذری تارقاری پیشکسوت قرآن در گفتوگو با فارس: رمضان بهار قرآن و محرم ماه زنده نگاه داشتن کتاب خداست
قاری پیشکسوت قرآن در گفتوگو با فارس رمضان بهار قرآن و محرم ماه زنده نگاه داشتن کتاب خداستقاری پیشکسوت قرآن کریم با اشاره به اینکه عاشورا تجلیگاه عمل به قرآن و احکام الهی بود گفت ماه رمضان بهار قرآن و محرم ماهی است که باید برای عظمت قرآن کریم و زنده نگاه داشتن آن تلاش کردآرژانتین از صندوق کرکس خواست تا در رأی خود درباره بدهی این کشور تجدیدنظر کند
آرژانتین از صندوق کرکس خواست تا در رأی خود درباره بدهی این کشور تجدیدنظر کندآرژانتین از دادگاه نیویورک خواست تا در خصوص رأی صادر شده توسط قاضی آمریکایی پرونده صندوق کرکس درباره بدهی این کشور تجدید نظر کند به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای فارس در آمریکای لاتین به نقل از تهلام آسوارز: اگر مقابل آژاکس گل بزنم خوشحالی نخواهم کرد
سوارز اگر مقابل آژاکس گل بزنم خوشحالی نخواهم کرد لوئیس سوارز ستاره اروگوئه ای بارسلونا می گوید در آینده به تیم سابقش یعنی آژاکس باز خواهد گشت به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران لوئیس سوارز ستاره اروگوئه ای بارسلونا که امشب در هفته چهارم رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا مقابلسوارز: اگر گل بزنم، خوشحالي نخواهم کرد
سوارز اگر گل بزنم خوشحالي نخواهم کرد لوئيس سوارز مهاجم بارسلونا پيش از ديدار تيمش مقابل آژاکس عنوان کرد که در صورت گلزني به تيم سابقش خوشحالي نخواهد کرد به گزارش "ورزش سه" آژاکس و بارسلونا امشب در آمستردام به مصاف یکدیگر خواهند رفت این اولین بازی لوئیس سوارز براواعظی: روحانی هفته آینده به باکو سفر میکند/ جوانان از شبکههای اجتماعی استفاده مجاز کنند
واعظی روحانی هفته آینده به باکو سفر میکند جوانان از شبکههای اجتماعی استفاده مجاز کنند وزیر ارتباطات و فناوری با بیان اینکه دولت بنای بستن شبکههای اجتماعی را ندارد به جوانان توصیه کرد از این ابزارها استفاده مجاز کنند به گزارش نامه نیوز محمود واعظی وزیر ارتباطات در حاشیه جلسهر کجا قلعهنويي بگويد بازي ميکنم
هر کجا قلعهنويي بگويد بازي ميکنم مدافع هافبک تيم استقلال گفت بازي با تراکتورسازي براي ما مهمتر از پرسپوليس است چون تراکتورسازي چهار امتياز بيشتر از ما دارد و ميخواهيم خودمان را به اين تيم نزديک کنيم به گزارش نامه نیوز محمدرضا خرسندنیا درباره آخرین شرایط تیم استقلال اظهار دواعظی: شبکههای اجتماعی را محدود نمی کنیم |اخبار ایران و جهان
واعظی شبکههای اجتماعی را محدود نمی کنیم وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در جواب سوالی در رابطه با وضعیت شبکههای اجتماعی و اینکه آیا دولت بنای فیلتر این شبکهها را دارد گفت دولت بنا ندارد شبکههای اجتماعی که در چارچوب میتوان از آنها بهره گرفت را به دلیل مسائل اقتصادی محدود کوزیر ارتباطات: شبکههای اجتماعی را مسدود نمیکنیم
وزیر ارتباطات شبکههای اجتماعی را مسدود نمیکنیم به دلیل استقبال مردم از این شبکهها فعالیت این شبکهها آزاد است فقط از مردم میخواهیم که در استفاده از این شبکه ها اخلاق را رعایت کنند آفتاب واعظی در حاشیه جلسه هیأت گفت با وجود اینکه این شبکهها از نظر اقتصادی به ضرر وزارت ادر میزگردی در بیشکک مطرح شد شبکههای اجتماعی؛ ابزار واشنگتن برای تخریب همگرایی اوراسیا
در میزگردی در بیشکک مطرح شدشبکههای اجتماعی ابزار واشنگتن برای تخریب همگرایی اوراسیاکارشناسان مسائل سیاسی قرقیز شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک را ابزاری در راستای اعمال سیاست خارجی آمریکا برای تخریب روند همگرایی اوراسیا قلمداد میکنند به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در بیشککدر جلسات آتی کمیسیون بهداشت مجلس صورت میگیرد بررسی طرح منع تبلیغ محصولات غیرمجاز در شبکههای ماهوارهای/ استم
در جلسات آتی کمیسیون بهداشت مجلس صورت میگیردبررسی طرح منع تبلیغ محصولات غیرمجاز در شبکههای ماهوارهای استماع گزارش ابولا بررسی طرح منع تبلیغ محصولات غیرمجاز در شبکههای ماهوارهای و استماع گزارش پیرامون بیماری ابولا در دستور کار جلسات هفته آینده کمیسیون بهداشت و درمان مجلسهیچ کس نمیخواهد فرکی در سپاهان نتیجه نگیرد/ کرانچار بهترین گزینه تیم امید است -
خلتبری در گفتگو با مهر هیچ کس نمیخواهد فرکی در سپاهان نتیجه نگیرد کرانچار بهترین گزینه تیم امید است اصفهان - خبرگزاری مهر مهاجم تیم سپاهان گفت هیچ کس نمیخواهد فرکی در سپاهان نتیجه نگیرد و همه بازیکنان و اعضای باشگاه از فرکی حمایت میکنند محمد رضا خلعتبری در گفتگو با خبرنگاشعبات عجیب اخذ رأی در آمریکا
شعبات عجیب اخذ رأی در آمریکا بین الملل > آمریکا - آمریکاییها در هر جایی که تصورش را بکنید در روز گذشته رأی خود را به صندوق انداختند عکسهای رویترز برخی از این شعبات عجیب را به تصویر کشیده است شعبات عجیب اخذ رأی در آمریکا شعبات عجیب اخذ رأی در آمریکا شعبات عجیب اخذ-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها