تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):از كسانى مباش كه بى‏عمل، به آخرت اميد دارند... از گناه باز مى‏دارند، اما خود باز ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799151015




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نخستین دیدار حر و امام حسین؛حرتشنه و امام سیراب


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نخستین دیدار حر و امام حسین؛حرتشنه و امام سیراب
حر به دستور عبیدالله زیاد به سرعت رانده و آمده است تا مانع رسیدن امام حسین به کوفه شود،تا اینکه وسط روز به امام رسید و امام دید اسب‌ها و مردهایش همه تشنه هستند. در منزل پیش، اباعبدالله دستور داده اند که هرچه مشک هست را بیاورند و حر را سیراب کنند.

خبرگزاری فارس: نخستین دیدار حر و امام حسین؛حرتشنه و امام سیراب



به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، حربن یزید ریاحی یکی از سرداران عبیدالله است. او را با هزار سوار مأمور کرده است و حر از شجاعترین و دلاورترین و بهترین فرمانده هان کوفه به شمار می رود که ضرب المثل شجاعت است. دو سه روز قبل از جریان ورود به کربلا، روز بسیار گرمی است، نزدیک ظهر است، اباعبدالله در حالی که با اصحاب خودشان دارند می آیند، به یکی از منازل بین راه که می رسند یکی از اصحاب ناگهان یک فریاد الله اکبر می کشد به علامت تعجب. دیگران می پرسند: الله اکبر چه بود؟ می گوید من با این سرزمین آشنا هستم، از آن دور، خیلی دورها، علائمی می بینم شبیه باغستان، مثل اینکه شاخه های درختی پیدا باشد. اینجا که چنین چیزی وجود نداشته. به او می گویند که بیشتر دقت کن، وقتی او و دیگران بیشتر دقت می کنند می گویند اشتباه کرده ای، درخت و باغ کجاست؟! آنها سوارند که دارند می آیند، پرچم‌های آنها و سرهای اسبهای آنهاست که از دور به نظرت می آید که اینها درخت است. معلوم بود قضیه چیست؛ چون خبر شهادت مسلم هم قبلا اعلام شده و به آن حضرت رسیده بود. آنجا کوهی بود به نام ذی حثم در طرف دست چپ، حضرت فرمود که به طرف این کوه بروید که در آنجا پشتتان به کوه باشد تا از یک طرف امنیت داشته باشید. به سرعت خودشان را کشیدند، آنها هم با سرعت بیشتر خودشان را رساندند. تا اینها رسیدند آنها هم رسیدند. حر به دستور عبیدالله زیاد خیلی به سرعت رانده و آمده است، وسط روز اسبها و مردهایش همه تشنه هستند. در منزل پیش، اباعبدالله دستور داده اند که هرچه مشک هست، مشک ذخیره هم هرچه دارید، همه را آب کنید و بر این اسبها و شترهایی که یدک می کشید بار کنید و بیاورید. چندین برابر احتیاج خودشان آب برداشتند. حر و افرادش رسیدند، از وضع قیافه ها و اسبهای این‌ها پیدا بود که همه شان تشنه هستند. اباعبدالله فرمود: به اینها آب بدهید، هم به مردشان هم به اسبشان، اینها را سیراب کنید. ظرف‌هایی که معمولا با خودشان داشتند همه را بیرون آوردند، ظرفهای تغارمانند، مرتب مشک‌ها را در آنها خالی کردند و دادند این اسب‌ها خوردند و با یک ظروف دیگری انسانها را سیراب کردند. حضرت خودشان بر این کار نظارت می کردند. مردی می گوید من اسبم را آوردم آب بدهم، تا اسب یک نفس آب خورد خواستم اسب را ببرم، فرمود: نه، نگه دار، اسب خسته است، در حال خستگی نمی تواند یک نفس آب بخورد، بگذار دو نفس سه نفس آب بخورد تا حیوان سیراب شود. دیگری می گوید من خودم می خواستم آب بیاشامم، خواستم از سر یک مشک آب بیاشامم، دستور داد که این سر مشک را بگیر و تا کن تا کوچک بشود که خوب بتوانی بیاشامی. می گوید من نتوانستم، بلد نبودم چه کار باید بکنم، خود ایشان پیاده شدند، در مشک را باز کردند، بعد پیچاندند و تاب دادند، کوچک شد به طوری که جلو دهان که می گرفتی به راحتی می شد آب بخوری. در واقع به دست خودشان مرا سیراب کردند. ظهر بود (یا همان جا ظهر شد) حضرت رو کرد به حر و فرمود: وقت نماز است، من می خواهم با اصحابم نماز بخوانم، شما هم لابد می خواهید نماز بخوانید، برو با اصحابت نماز بخوان. اینجا این مرد عرض کرد: یابن رسول الله! ما با شما نماز می خوانیم، به شما اقتدا می کنیم. بسیار خوب. نماز خواندند. نماز اول را که خواندند، حضرت در بین صلاتین برای مردم صحبت کردند، جریان و اوضاع را گفتند. گذشته را گفتند. وضع خودشان را گفتند. وضع امویها را گفتند. حکومت یزید را گفتند. مخصوصا به وضع عراق اشاره کردند، به دعوتی که عراقیها کرده بودند و نامه های زیادی که فرستاده بودند. فرمود: من از پیش خود که نیامده ام، یک خورجین پر از نامه الآن همراه من است. اینها دوازده هزار یا هجده هزار نامه فرستاده بودند. انتهای پیام/

93/08/05 - 11:08





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن