واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پرسشی درباره امام مهدي(ع) چرا در قرآن كريم به صورت صريح و روشن دربارة حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف سخن گفته نشده است؟ در كجاي قرآن دربارةآن حضرت صحبت شده است؟ با توجه به ذكر واضح و صريح پيامبر اسلام در تورات، چرا در قرآن به طور روشن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف معرفي نشده است؟ پاسخ: خداوند، در قرآن کريم براي معرفي افراد از روشهاي مختلفي استفاده کرده است؛ براي نمونه: الف. معرفي به نام: (ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبيين و کان الله بکل شيء عليماً)؛[1] «محمد صلي الله عليه و آله پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست؛ ولي رسول خدا و ختم كننده آخرين پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است».ب. معرفي با عدد: (و لقد أخذ الله ميثاق بني إسرائيل و بعثنا منهم اثني عشر نقيبآ)؛[2] «خدا از بنياسرائيل پيمان گرفت و از آنها، دوازده نقيب (سرپرست) برانگيختيم».ج. معرفي با صفت: (الذين يتّبعون الرسول النبيّ الأمّي الذي يجدونه مکتوباً عندهم في التوراة و الإنجيل يأمرهم بالمعروف و يَنْههُمْ عن المنکر و يحلّ لهم الطيبات و يحرّم عليهم الخبائث و يضع عنهم إصرهم و الأغلال التي کانت عليهم…)؛[3] همانا كه از فرستادة (خدا) پيامبر امّي پيروي كنيد؛ پيامبري كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزدشان است مييابند: آنها را به معروف دستور ميدهد و از منكر باز ميدارد؛ اشياء پاكيزه را براي آنها حلال ميشمرد و ناپاكيها را تحريم ميكند؛ و بارهاي سنگين و زنجيرهايي را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برميدارد…».بنابراين، غير از وجود مقدس امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف موارد فراوان ديگري هست كه در قرآن به صراحت از آنها سخن به ميان نيامده است.اين كه نام پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله با صراحت در تورات آمده است، دليل بر اين نيست كه بايد نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف هم در قرآن با صراحت بيايد؛ چون، ممكن است همانگونه كه آنجا مصلحت ذكر صريح بود، اينجا مصلحت در عدم صراحت به نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد، اگر چه با تصريح نام نيز مشكل حقستيزان حل نميشود؛ چنان كه بشارت پيامبر در تورات و انجيل آمد؛ ولي بسياري از اهل كتاب ايمان نياوردند. مخالفت بني اسراييل با پيامبر زمان خود دربارة فرماندهي طالوت[4] دليل ديگري است بر اين که ذکر نام همه جا و هميشه اختلاف را از بين نميبرد. بني اسراييل در مخالفتي آشکار با پيامبرشان ـ با اين که نام فرمانده به صراحت گفته شده بود ـ گفتند: (أنّي يکون له الملک علينا و نحن أحقّ بالملک منه و لم يؤت سعة من المال)؛[5] چگونه او فرمانرواي ما باشد، با اينكه ما براي فرمانروايي از او سزاوارتريم و به او مال گستردهاي هم داده نشده است».بزرگان گفتهاند اگر نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف يا ساير امامان، با صراحت در قرآن ذكر ميشد، انگيزه مخالفان براي تحريف قرآن، فراوان ميشد و اين سند جاويد الهي، در خطر تحريف قرار ميگرفت.بهعلاوه اينگونه نيست كه تنها راه بيان حقايق، تصريح به اسم و رسم آنها باشد؛ بلكه در بسياري از موارد، با بيان ويژگيهاي يك حقيقت، البته به صورتي آشكار و روشن، ميتوان حقيقتي را به ديگران معرفي كرد. قرآن كريم، در مسأله امامت و ولايت و نيز مهدويّت و حكومت عدل جهاني، از اين شيوه بهره گرفته است. در آيات متعدد، ولايت پس از پيامبر (مائده/55) و حكومت جهاني مهدوي (نور/55) را در قالب بيان ويژگيها و صفات، بيان كرده است. مفسران قرآن، با استفاده از روايات پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام بيش از 250 آيه از قرآن را دربارة امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و حكومت جهاني او و ياوران صالح او آوردهاند. در اين باره، كتابهاي مستقلي هم نوشته شده است، مانند سيماي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در قرآن، ترجمه حائري قزويني و بعضي از آن آيات عبارت است از: (و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون ان في هذا لبلاغا لقوم عابدين)؛ به تحقيق در زبور، از پس تورات نوشتيم كه مسلماً، زمين را بندگان صالح من، به ارث خواهند برد. به يقين، در اين سخن، پيام رسايي است براي قومي كه بندگان خدايند».[6] (وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لايشركون بيشيئا و مَن كفر بعد ذلك فأولئك هم الفاسقون)؛ خداوند، كساني از شما را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده فرمود كه آنان را قطعاً در زمين به خلافت خواهد گمارد؛ همانگونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعاً برايشان دينشان را مستقر خواهد کرد؛ ديني كه آن را برايشان پذيرفت و آنان را از پس خوفشان به حالت امنيت، دگرگون ميكند؛ آن چنان كه مرا عبادت ميكنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس بعد از آن كفر ورزد، قطعاً آنان فاسقند.[7]و نكته آخر اينكه قرآن كريم، در جايگاه قانون اساسي اسلام، در بسياري از موارد، كليات مسائل اسلامي را مطرح كرده است و بيان بسياري از حقايق را به پيامبر و جانشينان او واگذار كرده است و صريحاً، پيامبر را مبيّن و مفسّر قرآن معرفي كرده است: (و انزلنا اليك الذكر لتبين الناس ما نزل اليهم)؛ قرآن را بر تو نازل كرديم، تا آنچه را بر مردم نازل شده است، براي آنان بيان كني.[8] نکته لطيف اين که خداوند از کلمه تبيين استفاده کرده است که به معناي توضيح و تفسير است، نه از الفاظي مانند قرائت و تلاوت که به معناي خواندن است، بنابراين به جاست در كنار قرآن، به پيامبر اكرم و رواياتي كه به صراحت در مورد حضرت مهدي پرداختهاند، مراجعه نماييم.پي نوشت : [1]. احزاب/40.[2]. مائده/ 12.[3]. اعراف/ 157.[4]. بقره/ 246-267.[5]. بقره/ 247.[6]. انبيا/ 105و 106.[7]. نور/ 55.[8]. نحل/ 44.منبع:www.aman.ir/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]