واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها یک محقق:
دیدگاه اخلاقی ابن سینا واقعگرايي است/جملات اخلاقي، خبري هستند، نه انشائي
حجت الاسلام والمسلمین تقی محدر در نشست بررسی نسبت دیدگاه اخلاقی ابن سینا با واقع گرایی اخلاقی گفت: شيخ هرچند قضاياي اخلاقي را بديهي نميداند، اما هيچ دليلي وجود ندارد که آنها را واقعی هم نداند، بلکه تصريحاتي بر خلاف آن به چشم ميخورد؛ زيرا او آشکارا بيان کرده که برخي از اين قضايا صادق و برخي ديگر کاذب هستند و اين مطلب بيانگر آن است که جملات اخلاقي، خبري هستند، نه انشائي؛ زيرا صدق و کذب در انشائيات معني ندارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، چهل و سومین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع بررسی نسبت دیدگاه اخلاقی ابن سینا با واقع گرایی اخلاقی با ارائه بحث حجت الاسلام والمسلمین تقی محدر و با حضور اعضاءدر مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین محدر به ارائه سخن پرداخت که اکنون خلاصه ای از آن از نظر شما می گذرد همان طوري که بيان شد، شيخ در کتب مختلف مخصوصاً در کتب منطقي و به مناسبت قضاياي مشهوره که از مبادي جدل به شمارميروند، حسن عدالت و قبح ظلم را از اقسام مشهورات بيان کرده است. در اين ميان خواجه طوسي، قطب الدين رازي، علامه مظفر، محقق اصفهاني و از معاصرين استاد سبحاني معتقدند که شيخ اين قضايا را از مشهورات خاصه ميداند که هيچ مبنايي غير از شهرت ندارند. هر چند مشهوره دانستن قضاياي اخلاقي منطقاً دلالتي بر غيرواقعگرايي ندارد و در کلام محققين مذکورهم سخني راجع به واقعگرا يا غيرواقعگرا بودن ديدگاه شيخ ابراز نشده است، اما تفسير «لاعمدة لها الا الشهرة» به « لا واقع لها الا الشهرة» آنگونه که در کلام مرحوم مظفر آمده بود، دال بر غيرواقعگرايي ميباشد. زيرا اين کلام مظفر ناظر به هستي شناسي و حقيقت جملات اخلاقي ميباشد.
اما تفسير محقق لاهيجي و سبزواري هر چند في نفسه دلالت بر واقعگرايي ميکند، اما با سخنان شيخ ناسازگار است؛ زيرا در کلمات شيخ هيچ سخني دال بر بديهي و اولي بودن قضاياي اخلاقي وجود ندارد؛ بلکه شواهد فراواني بر خلاف آن وجود دارد؛ از جمله اين که شيخ در موارد متعددي متذکر ميشوند که ميتوان بر قضاياي اخلاقي برهان اقامه کرد. در حالي که اگر اين قضايا اولي بودند، نيازي به اقامة برهان نبود. بنابراين تفسير محقق لاهيجي و سبزواري از کلام شيخ نادرست است.
اما با تتبع در آثار خود شيخ به نظر ميرسد که تفسير آيتالله مصباح صحيح باشد. يعني عليرغم اين که شيخ قضاياي اخلاقي را از مشهورات و از مبادي جدل ميداند، اما در عين حال ايشان، اين قضايا را از قضاياي يقيني ميداند که ميشود برآنها اقامة برهان کرد. بنابراين با اين تفسير از کلام شيخ بايد گفت که هر چند شيخ در کتابهايش بحث مستقلي در باب اخلاق ندارد، اما در ميان همين سخنان پراکنده شواهد روشني بر واقعگرايي اخلاقي وجود دارد: اولاً: بايد توجه داشت که ابن سينا هرگز به صورت مستقل در پي تبيين حقيقت قضاياي اخلاقي نبوده و ايشان هنگام بحث از قضاياي مشهوره، فقط برخي از قضاياي اخلاقي را به عنوان مثال ذکر کرده است، و اين بدين معنا نيست که ايشان اين قضايا را از مشهورات خاصه ميداند، و هيچ واقعيت عيني براي اين قضايا قائل نيست. ثانياً: در کلمات شيخ عباراتي وجود دارد که به روشني واقعگرا بودن ايشان را اثبات ميکند. عباراتي که قبلاً از ايشان نقل شد دال بر اين بودند که ايشان قضاياي اخلاقي را قابل صدق و کذب ميداند. به عنوان مثال ايشان در اشارات ميگويد: برخي از همين مشهورات و آراء محموده، صادق و برخي کاذباند، اما اگر صادق باشند از نوع صدقهاي اولي و مانند آن نيستند؛ زيرا اگر چه عقل، آنها را محموده ميداند اما به صورت اولي صادق نميداند، مگر با نظر و استدلال. (ابن سينا، 1404ق، ص220)
بنابراين با دقت در کلمات شيخ اين نکته روشن ميشود که ايشان هر چند قضاياي اخلاقي را بديهي نميداند، اما هيچ دليلي وجود ندارد که آنها را واقعی هم نداند، بلکه تصريحاتي بر خلاف آن به چشم ميخورد؛ زيرا او آشکارا بيان کرده که برخي از اين قضايا صادق و برخي ديگر کاذب هستند و اين مطلب بيانگر آن است که جملات اخلاقي، خبري هستند، نه انشائي؛ زيرا صدق و کذب در انشائيات معني ندارد. و از آنجایی که صدق در فضای فکری ابن سینا همان مطابقت با واقعیت نفسالامری است. بنابراین صادق بودن قضایای اخلاقی به معنای مطابقت آنها با واقعیت عینی است. وانگهی ایشان معتقد هستند که اقامه برهان بر قضایای اخلاقی ممکن است و از آنجایی که مبادی برهان از یقینیات و اولیات است، پس قضایای اخلاقی نمیتوانند غیرواقعی باشند.
شايد تنها جمله در عبارات شيخ که موهم اخباري نبودن جملات اخلاقي باشد عبارت «و منها الآراء المسماة بالمحمودة و ربما خصصناها باسم الشهرة اذ لا عمدة لها الا الشهرة» باشد. و همانطور که نقل شد مرحوم مظفر اين عبارت را به صورت «لا واقع لها الا الشهرة» فهميده و آنرا ناظر به مقام ثبوت و واقع تفسير کرده، نه ناظر به مقام اثبات. و شايد دليل ايشان بر اين تفسير، آزموني است که خود شيخ مطرح کرده است. زيرا همانطوري که قبلا هم بيان شد، شيخ معتقد است که قضاياي اخلاقي تنها از رهگذر آموزشهاي اجتماعي قابل کشف هستند و حسن عدالت و قبح ظلم محصول کشف عقلي نيست.
اما در پاسخ ميشود گفت که اولاً: مشهوره بودن این قضایا منافاتی با عینی بودن آنها ندارد؛ زیرا شیخ قضایای استقرائی را علیرغم عینی بودنشان جزء آراءمحموده ذکر کرده و این نشان دهندة آن است که صرف ذکر قضایای اخلاقی ذیل آراء محموده دلالتی بر غیرواقعی بودن این قضایا ندارد. ثانیاً: اين عبارت شيخ دال بر اين است که گزارههاي اخلاقي از يک واقعيت في نفسه حکايت ميکنند، اما دليل اثبات آن شهرت است. به عبارت ديگر، اين عبارت بيانگر اين است که گزارههاي اخلاقي واقعيت خارجي دارند، اما دليل و حجت آن از طريق شهرت تأمين ميشود. درست است که شيخ در آزمون فکري خود به صراحت امکان اولي بودن قضاياي اخلاقي را رد کرده است و حتي امکان ادراک آنها از طريق راههاي ديگر شناخت، از جمله حس را رد ميکند، اما آيا نفي بداهت اين قضايا مستلزم اثبات اعتباري و قراردادي بودن اين قضايا است؟! در حقيقت شيخ با اين روش فکري به دنبال بيان اين نکته است که اين قضايا به دليل بديهي نبودن و پيچيدگي خاص آن فقط از طريق حيات اجتماعي قابل درک هستند. و عبارت ايشان در شفا مؤيد اين مطلب است: «و منها ما هو صادق بشرط دقيق لا يفطن له الجمهور».
بدين ترتيب مقصود ايشان که ميگويد احکام اخلاقي پايهاي جز شهرت ندارند، اين است که واقع و اساس معرفتي احکام اخلاقي شهرت است، بنابراين سخن شيخ ناظر به مقام اثبات است و نه ناظر به مقام ثبوت، آن گونه که مرحوم مظفر و محقق اصفهاني ادعا ميکنند. به عبارت ديگر اين مسأله متعلق به حوزه معرفت شناسي اخلاق است، نه حوزه وجود شناسي اخلاق.
نتيجهگيري به توجه به مطالبي که بيان شد، ميتوان نکات ذيل را از سخنان ابن سينا نتیجه گرفت:
1- جملات اخلاقي از قضاياي مشهوره هستند.
2- قضاياي اخلاقي بديهي نيستند.
3- اقامه برهان بر برخي از قضاياي اخلاقي ممکن است؛ لذا از اين طريق قضاياي اخلاقي ميتوانند يقيني باشند.
4- منافاتي بين مشهوره بودن، يقيني و واقعی بودن يک قضيه وجود ندارد. و يک قضيه از دو جهت مختلف ميتواند هم مشهوره باشد و هم يقيني و واقعی.
5- قضاياي اخلاقي از آن جهت که يقيني بوده ميشود بر آنها برهان اقامه کرد و همچنين از اين جهت که از واقعيت نفسالامري حکايت ميکنند، واقعنما ميباشند.
6- گزارههاي اخلاقي واقعيت خارجي دارند، اما دليل و حجت آن از طريق شهرت تأمين ميشود. این شهرت ناظر به مقام اثبات است نه ثبوت.
7- بر این اساس ایشان گزارههای اخلاقی را اخباری و قابل صدق و کذب میداند و همچنین ایشان برخی از این قضایا را صادق میداند.
8- صدق در فضای فکری ابن سینا به معنای مطابقت با واقعیت نفسالامری است. با توجه به نتایجی که از کلمات شیخ گرفته شد و همچنین با توجه به مؤلفههایی که برای واقعگرایی بیان شد، میتوان نتیجه گرفت که دیدگاه اخلاقی ابن سینا واقعگرايي میباشد.
۱۳۹۳/۷/۱۴ - ۱۰:۲۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]