واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها رهدار در گردهمایی "جنود عقل":
در پژوهش های ما، تعاریف غربی هژمون هستند / مسلمانان به اشتباه ماهیت و قلمرو علم را از غرب گرفتند
واژه علم در سیره اسلام نقش به سزایی داشته است، گمان من این است که مسلمانها توصیه اسلام را درباره علم شنیدهاند اما اشتباه بزرگ انجام دادهاند و آن اینکه ماهیت و قلمرو آنرا از اسلام استخراج نکردهاند، بلکه از غرب گرفتهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر، حجتالاسلام احمد رهدار رئیس مؤسسه فتوح اندیشه در گردهمایی فعالان تحول در علوم انسانی با عنوان جنود عقل در مورد «مغالطات مواجهه مسلمین در تقابل با غرب» به ارائه سخن پرداخت. وی در شروع بحث خود گفت: ما در مواجهه با علم غربی باید به این نکته توجه کنیم که در بسیاری از پژوهشهای ما تعاریف غربی هژمون هستند، یعنی محدوده موضوع را حتی در فرضی که موضوع برای ما موضوع مهمی باشد، از غرب میگیریم.
رهدار در ادامه همین بحث واژه علم را مثال زد و افزود: واژه علم در سیره اسلام نقش به سزایی داشته است، گمان من این است که مسلمانها توصیه اسلام را درباره علم شنیدهاند اما اشتباه بزرگ انجام دادهاند و آن اینکه ماهیت و قلمرو آنرا از اسلام استخراج نکردهاند، بلکه از غرب گرفتهاند. واقعیت این است که ما وقتی میخواهیم عالم بودن کسی را بسنجیم مفاهیم مورد سنجش ما با مفاهیمی گرهخورده که از غرب آمده است نه با مفاهیم اسلامی همچون تقوا.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: بیاغراق باید بگویم در مورد صد واژه یا کلید واژه که معرف هویت ما هستند و به ما قوامبخشی میدهند، بلایی همچون واژه علم سرشان آمده باشد. من معتقدم اتفاقی که افتاده است یک فاجعه است. باید توجه کنیم که این واژه ها واژه های خنثایی نیستند بلکه به طبع آنها در دنیای اداری ما در حوزه علم اتفاقاتی دارد میافتد، اتفاقاتی در وادی عمل که با تمام تلاشمان در حوزه عمل هم نمیتوانیم تأثیر آنرا از بین ببریم.
وی درباره واژههای دیگری نیز همچون مرگ، پیش، انسان نیز همین موضوع را تشریح کرد و اشاره کرد: ما در مورد تمام تعاریف، تعریف دنیای غرب را پذیرفته ایم و به گونهای تربیت شدهایم که باید در درون یک دایره فکر کنیم و خارج از آن دایره نمیتوانیم چیزی مرتکب شویم.
رهدار در ادامه خصوصاْ درباره واژه انسان و تعریف غرب از آن، گفت: در دنیای جدید و در غرب، در قرن هفده، ماکیاولی دو کتاب به عنوان شهریار و گفتارها منتشر کرده که در هر دو این کتابها انسان به عنوان روباه تعریف شد، موجودی که سراسر وجودش مکر و حیله است. سیصد سال بعد توماس هابز، گرگ بودن را به انسان نسبت داد و کمی بعد داروین و لامارک گفتند انسان میمون است. در ادامه همین امر نیچه بود که تصریح کرد موجودی که تمام این موجودات میتواند باشد چیزی نیست جز ابرحیوان، او در مورد این تعریف میگوید جوهر این ابر حیوان هوس است.
رهدار همچنین در خصوص روش افزود: به لحاظ روش معتقد هستم ما از نظر روش در مواجهه با انسان در حوزه تربیت، تعریف غلطی از انسان را پیشفرض قرار دادهایم، در تعالیم اهل بیت(ع) نیز میبینیم که هیچ کدام از اینها موضوع ندارند، لذا مواجه شدن با انسان از قِبَل موضوع کار اشتباهی است. اهل بیت(ع) انسان را انضمامی فهم کردهاند نه انتزاعی. وی تصریح کرد: نکته مهم دیگر اینکه ما در مورد افعال ائمه معصومین(ع) هم طوری رفتار میکنیم که امامان را از کانتکس انسان خارج میکنیم. انسانی که دین برای ما تنظیم میکند به شدت انضمامی است و انسانی که غرب ترسیم می کنم یک انسان ثابت شده و تعریف شده میباشد. واقعیت این است که مفاهیمی که اکنون دارد به حیات ما و حیات غربی معنابخشی میکند باعث به وجود آمدن ارزیابیهای غلط میشود.
وی همچنین به عنوان نکته دیگر بحث خود، افزود: به عنوان نکته دوم ما در قضاوتهایی که در حوزهی علم انجام میدهیم دچار اشتباه میشویم چرا که گاهی متناظرهای جهان اسلامی و غرب متفاوت است. نباید نمونههای غیر متناظر را با هم سنجید، چرا که به لحاظ منطقی اگر قرار باشد تیپیکالها مقایسه شوند اسلام تیپیکال خودش را دارد غرب هم تیپیکال خودش را، به عنوان مثال باید تیپیکال بدیهای غرب را با تیپیکال بدیهای اسلامی مقایسه کرد.
۱۳۹۳/۶/۳۱ - ۱۲:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]