واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها نشست جریان شناسی فکری- سیاسی سلفیگری؛
انکارعقل، سلفیگراها را به افراط کشاندهاست/ سه نوع سلفیگری داریم؛ تقلیدی، اصلاحی و جهادی
عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: منابع معرفت سلفی گری کتاب و سنت است؛ و اجماع و نه عقل را به عنوان منبع قبول دارند. طبیعی است این انکار عقل چه از حیث فکری و چه از حیث ابزاری آنها را به افراط کشانده است.
به گزارش خبرنگار مهر، به همت گروه مطالعات انقلاب اسلامي پژوهشكده فرهنگ و مطالعات اجتماعي پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نشست علمي «جريانشناسيِ فكري ـ سياسي سلفيگري» با حضور حجت الاسلام مهدی فرمانیان، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی حجت الاسلام محمد باقر پور امینی عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و میثم شیروانی مترجم و محقق درباره سلفی گری، عصر شنبه 29 شهريور در این پژوهشگاه برگزار شد. محسن ردادی مجری برنامه در ابتدا گفت: این نشست در سه محور مبانی، با حجت الاسلام پور امینی، تبارشناسی با میثم شیروانی و آینده سلفیگری با حجت الاسلام فرمانیان برگزار می شود. در بخش اول این نشست که بررسی مبانی فکری سلفیه است باید گفت سلفی گری به صورت های گوناگون مورد بحث قرار گرفته است. مقالات مختلفی درباره مبانی فکری آنها وجود دارد. مطالبی در مورد هستی شناسی و معرفت شناسی آنها وجود دارد. معرفت شناسی آنها این است که آنها عقل را کنار می گذارند و دور از عقل عمل می کنند و خودشان هستی شناسی شان را توحیدی بیان می کنند. حجت الاسلام پورامینی هم اظهارداشت: صحبتم را با یک سوال آغاز می کنم با این سوال که آیا می توانیم سلفی گری را یک مکتب کلامی بدانیم یا نه؟ مکتب ، متشکل از افکار یکی از متفکران یا گروهی از همفکران است. اگر سلفی گری را تفکر خاصی بدانیم با مبناهای مشخص، می بینیم که سلفی گری تفکری است که وجه تمایزی با ما شیعیان دارد. بنابراین گرچه سلفی گری از این جهت یک تفکر است و در دوره های گوناگون و بخش های منقطع تاریخی ظهور و بروز داشته می توانیم آن را یک مکتب بدانیم اما آیا می توان آن را مکتب کلامی دانست یا نه؟ وی افزود: اگر کلام را دانش اصول دینی و عقاید ایمانی بدانیم که با دلایل عقلی و نقلی از آنها دفاع می کند با این نگاه که لزوما مسائل کلامی مسائل عقلی نیست، با این نگاه سلفی گری هم می تواند مکتب کلامی باشد که آراء و عقاید مشخصی دارد و در اثبات عقاید خودشان تلاش می کنند و به خصوص در حوزه نقد دارای آثار مختلفی هستند. عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: اینکه اصرار داریم سلفی گری را یک مکتب کلامی قلمداد کنیم تعبیری اشعری دارد گرچه منتقدان علم کلام آن را بدعت می دانند.اما به نوعی وارد این بازی شدند و از علم کلام استفاده کردند. طبیعی است که نمی توانیم سلفی گری را مستثنی از این قاعده بدانیم. پور امینی تصریح کرد: منابع معرفت سلفی گری کتاب و سنت است و اجماع و نه عقل را به عنوان منبع قبول دارند. یکی از سلفی گراهای معاصر می گوید هر کس از عقل عملی و عقل ابزاری استفاده کند ابلیس است. طبیعی است این انکار عقل چه از حیث فکری و چه از حیث ابزاری آنها را به افراط کشانده است. وی افزود: سلفی گری در کنار سنت پیامبر(ص) از سنت صحابه به عنوان منبع یاد می کنند. احمد بن حنبل (م241) پیشوای مذهب حنبلی از فقیهان قرن سوم این نگرش فکری را تقویت کرد و پس از او ابن تیمیه در قرن هشتم (م 728)، اندیشه احمد بن حنبل را زنده کرد و موجی جدید از سلف گرایی را به راه انداخت و در قرن معاصر محمدبن عبدالوهاب با حمایت حکومت سعودی ها این مکتب را در جهان اسلام رواج داد. عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: یکی دیگر از مبانی فکری سلفیان جمود و تکیه بر ظواهر آیات است. به تعبیری ظاهرگرایی به متن کتاب و سنت دارند. برای فهم فروع دین به ظاهر آیات و روایات نگاه می کنند و عقل را مورد استفاده قرار نمی دهند. احمدبن حنبل از تأویل کردن آیات الهی دوری می کرد اما تناقضاتی در این مورد وجود دارد زیرا خود او استثنائاتی را پذیرفته و به تأویل افتاده برای مثال خنده خدا را به رحمت تأویل می کند. پور امینی یادآورشد: ابن تیمیه بر این باور است که جهنم فنا پذیر است و پس از کیفر کشیدن گناهکاران همه انسانها به بهشت می روند. در ادامه این نشست میثم شیروانی به بررسی تبار شناسی سلفی گری پرداخت و گفت: اگر در تاریخ سلفی گری را مورد بررسی قرار دهیم دو موج عمده دارد. موج اول محصول فروپاشی خلافت عباسی است . وقتی نظم سیاسی اسلام توسط مغول فرو می پاشد و بر اثر هرج و مرج هایی که به وجود می آید عقیده سلفی گری شکل می گیرد. سلفی گراها مبارزه و فروپاشی حکومت اسلامی را حرام می دانند. اما بعد از فروپاشی عباسیون سلفی گری با ابن تیمیه شکل جدیدی می گیرد. موج دوم سلفی گری به نوعی می توانیم با موج اول(یعنی ظهور سلفی گری) مقایسه کنیم. آن این است که نظم چند صد ساله جهان اسلام یعنی خلافت عثمانی فرو می پاشد. سلفیه محصول فروپاشی عثمانی ها مه بخش عظیمی از جهان را در اختیار داشتند است. شیروانی تصریح کرد: سلفیون، سید جمال الدین اسد آبادی را جزو سلف خود می دانند ولی شاگردان سید جمال، سلفی گری را نقض می کنند. در ادامه جنبش های احیا گری دینی که به نظر نمایندگی سید جمال و مکتب بیداری را هدایت می کردند در غرب جهان اسلام اخوان المسلمین و جماعت اسلامی شکل گرفت. وی افزود: بعد از اینکه رویکرد ناسیونالیستی جمال عبدالناصر و رویکرد اخوان المسلمین برای مبارزه با اسرائیل شکست خورد در دهه 80 میلادی جنبش جهاد اسلامی و در دهه 90 القاعده (که عرب افغان هایی بودند که در افغانستان با شوروی می جنگیدند) و اخیرا شعبه ای از سلفی گراهای افراطی به عنوان داعش شکل گرفت. هدف این گروه ها تشکیل جامعه اسلامی و بعد از آن تشکیل حکومت اسلامی است. آنها معتقدند که برای مبارزه با اشغالگران کشورهای اسلامی باید دست به اسلحه برد و مبارزه مسلحانه کرد. این مترجم کتابهایی با موضع سلفی گری ادامه داد: اما انقلاب اسلامی ایران جانی تازه به جنبش های اسلامی منطقه و جهان اسلام داد. حجت الاسلام فرمانیان هم گفت: سه نوع سلفی گری داریم سلفی گری تقلیدی، که وهابی ها هستند سلفی گری اصلاحی، که اخوان المسلمین هستند و سلفی گری جهادی که داعش در این گروه هستند. وی اضافه کرد: به نظر من آینده جهان اسلام متعلق به سلفی گری های اصلاحی یا اخوان المسلمین است. یعنی سلفی گراهایی که عقل را مورد استفاده خود قرار می دهند. فرمانیان یادآورشد: تحلیلم این است که اگر حکومت معتدل اسلامی و خلافت اسلامی پیش نیاید جریان سلفی گری بیشتر قوت می گیرد.
۱۳۹۳/۶/۳۰ - ۱۱:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]