تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):حق را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد، زيرا كه نجات تو در آن است... تقواى ال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827547987




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بخشی از مشکلات حوزه ناظر به متون آموزشی است/ متون آموزشی حوزه؛ کاستی ها و بایستگی ها


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


دین و اندیشه > اندیشکده ها
بخشی از مشکلات حوزه ناظر به متون آموزشی است/ متون آموزشی حوزه؛ کاستی ها و بایستگی ها
خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: با عنایت و توجه ویژه‌ای که پس از انقلاب از سوی امام راحل و پس از ایشان توسط رهبر معظم انقلاب به حوزه شده است، تحولات چشمگیری در این سازمان رخ نموده و ثمراتی گرانسنگ را به ارمغان آورده است اما برخی از کاستی‌ها هم چنان در حوزه مشهود است که بخشی از آنها را باید ناظر به متون آموزشی حوزه دانست.



زمان روحانیت، مبارکترین مجموعه‌ای است که در صفحه تاریخ اسلام ظهور نمود و پاکترین نهادی است که با نشر معارف دینی و ارزش‌های والای اسلامی ثبات دین و اخلاق را در میان جوامع اسلامی در طور سده‌های متمادی ضمانت بخشید. این سازمان که خاستگاه اولیه آن به آغازین روزهای رسالت پیامبر (ص) باز می‌گردد با پاکی و قداستی تمام، حیات علمی، فرهنگی خویش را آغاز نمود و همگام با توسعه فتوحات مسلمین گسترش یافت و هماهنگ با گسترش دانش بشری با فراز و نشیب ره پیمود . تا آنکه در عصر ما دارای ساختاری مقبول‌تر شد و افق‌های نوینی در پیشاپیش آن رخ نمود. دستاورد چهارده قرن تلاش خستگی‌ناپذیر پرچمداران روحانیت برجای گذاردن هزاران اثر گرانسنگ است که در فراخنای تاریخ ظهور خود و نیز امروزه راهگشای بسیاری از اندیشه‌وران است. تربیت انسان‌های والا از دامان عالمان ربانی، مبارزه با طاغوت‌های زمانه و نجات امت‌های مظلوم از یوغ ستم از نمودهای بارز آثار بابرکت این سازمان می‌باشد. تلاش خستگی‌ناپذیر، تعهد، اخلاص، علم و آگاهی، توفیق در هدایت خلق، مبارزه با ستمکاران و در تاریخ پرشکوه عالمان دینی شیعی موج می‌زند. امروز که انقلاب اسلامی ما با همّت والای یکی از عالمان دینی برخاسته از سازمان روحانیت تشیع شوری در اسلامیان برانگیخته و طوفانی عظیم در نگرش دوباره جهانیان به اسلام باعث شده، برای بقاء و استمرار حیات پویای خود محتاج راهبری عالمان دینی حوزه تشیع است. از این رو نگاهی دوباره به سازمان روحانیت و یادکرد نکات قوت برای تقویت بیشتر آن و کاستی‌ها برای رفع آن امری است گریزناپذیر و گامی است مبارک که می‌بایست با فراخ سینه مورد توجه مدیران حوزه قرار گیرد. خوشبختانه با عنایت و توجه ویژه‌ای که پس از انقلاب از سوی امام راحل و پس از ایشان توسط رهبر معظم انقلاب به حوزه شده است، تحولات چشمگیری در این سازمان رخ نموده و ثمراتی گرانسنگ را به ارمغان آورده است. با این حال، برخی از کاستی‌ها هم چنان در حوزه مشهود است که بخشی از آنها را باید ناظر به متون آموزشی حوزه دانست. نگارنده در این مقاله نخست ضرورت های متون آموزشی را برشمرده و سپس بر اساس آنها ، کاستی های متون آموزشی حوزه را مورد بازکاوی قرار داده است . بایستگی های متون آموزشی به نظر می‌رسد هر متن آموزشی مطلوب باید واجد سه ویژگی باشد که عبارتند از : 1. برخوردار بودن از محتوای مناسب ؛ 2. منطبق بودن با سطح علمی مخاطب ؛ 3. برخورداری از شیوه فرا آموزی . اینک  مناسب است درباره هریک از عوامل توضیحاتی ارایه نماییم : 1. برخورداری از محتوای مناسب هر متن آموزشی به منظور انتقال دادن دانش به مخاطب در یکی از زمینه‌ها،‌ آخرین دستاوردهای دانشمندان آن رشته را به همراه نقد و بررسی به فراخور حال ارایه می‌نماید . وقتی می‌گوییم متون آموزشی باید در یکی از زمینه‌ها دانش مربوط را به مخاطب منتقل سازد ، به مباحث مبسوطی که در اوایل کتب حوزوی، در تعریف علم و مجموعه مسائل آن مطرح شده نظر داریم . بنا بر این ، به عنوان مثال اگر مسأله اصولیه را چنین تعریف کردیم که نتیجه آن در طریق استنباط نقش کبرای قیاس را ایفا می کند[2]، می‌بایست علم اصول در تمام مسایل خود همین اصل را تبعیت کرده و یادکرد هر مسأله‌ای مبتنی بر چنین اصلی باشد. همان گونه که اگر کتاب علمی مربوط به شیمی اعلام می‌کند ماهیت عناصر ، تحلیل و کیفیت ترکیب آنها مسایل آن را تشکیل می‌دهد ، انتظار آن است در شیمی یا هر کتابی که پیرامون شیمی نوشته شده ، مسایل فیزیک و ریاضی مطرح نگردد . البته حساب آن دسته از مسایلی که ارتباط تنگاتنگ و همه‌جانبه دارد جدا است . حال باید ببینیم آیا در متون آموزشی حوزه این اصل رعایت شده است ‍؟ انصاف این است که این اصل به طور کامل مهم رعایت نشده است . مباحثی از قبیل حقیقت و مجاز، معنای حرفی، مشتق، صحیح و اعم، قطع و تجرّی از مسائل علم اصول خارج بوده و می‌بایست در علوم دیگری نظیر ادبیات، منطق و کلام دنبال گردد . چنان که برخی از اصولیون خود به این حقیقت اعتراف کرده‌اند.[3] مقصود از آخرین دستاوردها، توجه به این اصل است که طبیعت سیر دانش بشری تطور و تکامل است. در سایه این تکامل بسیاری از دیدگاه‌ها و نظریات که ممکن بوده سال‌ها بر محافل علمی حکومت داشته، نسخ گردد. همچنان که نظریه هیئت بطلمیوس مبنی بر زمین مرکزی و کیفیت قرار گرفتن افلاک به نحو پوست پیازی، قرن‌ها مورد پذیرش قرار داشته ، اما قطعاً باطل اعلام گردیده است. پیداست که اگر امروزه قرار باشد در فیزیک فضایی ، هندسه منظومه شمسی تعریف شود،‌ بر اساس نظریه کپرنیک ارایه می گردد و نظریه بطلمیوس تنها به عنوان یک دیدگاه منسوخ به شکل تاریخچه‌ای مطرح می‌گردد . در حالی که در متون آموزشی حوزه‌ها این کار انجام نشده است. به عنوان مثال مبحث انسداد در همان عصر و دوره تدوین کتب اصولی با تلاش‌های مرحوم وحید بهبهانی[4] به بوته فراموشی سپرده شد، اما در کتب ما حجم زیادی را به خود اختصاص داده است. نظریات اخباریون پیرامون عدم حجیت قطع، عدم حجیت ظواهر قرآن و ... با افول این فرقه بی‌اساس شده است.[5] با این حال در سطوح عالیه و در درس خارج سال‌ها وقت گرانبهای طلاب صرف بحث و بررسی پیرامون ادله آنان و نقد آنها می‌گردد. همان گونه که در فقه، مباحثی نظیر عبد و اماء، ایلاء، ظهار با آنکه سال‌ها است در جامعه موضوعیتی ندارد، همچنان مورد مداقه قرار می‌گیرد. در برابر ، ده‌ها مسأله مورد نیاز جامعه از قبیل حکومت اسلامی، ولایت فقیه، هنر و مرزهای آن، روابط خارجی، ساختار اقتصاد اسلامی‌، معاملات نوظهور و ... رخ نموده، که در متون آموزشی ما سخنی از آنها به میان نیامده است.[6] البته این کاستی به مؤلفان بزرگوار و خیراندیش این کتب بازنمی‌گردد. زیرا آنان نیز اگر امروزه می‌بودند مسائل نوظهور را درلابلای کتب خود مطرح می‌کردند، همان گونه که در عصر خود از مسائل بایسته غفلت نکردند. فلسفه و کلام ما نیز به همین درد مبتلا است. نظریات فرقه و نحله‌هایی در این کتب آمده که قرن‌هاست یاد و خاطره آنها از دفتر هستی محو شده است و در مقابل نحله‌ها و مکتب‌های فلسفی که در این سده اخیر، از هر طرف سر برآورده از شماری از تِز و دیدگاه درست یا نادرست برخورداراند که نامی از آنها در کتب فلسفه و کلام نیامده است. در کتب فلسفی، برهان امکان با طمأنینه تمام مطرح شده و مؤلف بدون دغدغة خاطر، بر کرسی نتیجه قیاس می‌نشیند ، غافل از آنکه امروز فیلسوفانی با استفاده از مبانی فلسفه و با استمداد از روش سفسطه چنین برهان‌های استواری را متزلزل جلوه می‌دهند و در اذهان بسیاری شک و تردید می‌کارند.[7] بدین خاطر است که امروزه به خاطر کثرت مسایل نوپیدا اساساً از «کلام جدید» یاد می‌شود. ماهیت زمان، حرکت، بازشناخت حقیقت حواس و ادراک، قوای عاقله، افلاک و طبیعیات در کتب فلسفی تنها با یاری تعقل و استدلال موشکافی می‌گردد، غافل از آنکه دستاوردهای متیقن بشری ماهیت اشیاء و ذرات موجودات، حقیقت حواس و ادراک را سال‌ها است تبیین نموده و بر نظریات فلاسفه قدیم یونان در این زمینه‌ها خط بطلان کشیده است. 2. منطبق بودن با سطح علمی مخاطب برای روشن شدن ضرورت و جایگاه این عامل کافی است بین کتب تعلیمات دینی از دبستان تا دانشگاه که با عناوین تعلیمات دینی ، بینش اسلامی و دروس  معارف تدوین شده مقارنه‌ای ساده انجام می‌دهیم، تا دریابیم که برغم کاستی های موجود در این کتب ، اصولی در این کتب مراعات شده است. که از جمله آنها رعایت سه اصل تدریج ، ارزیابی صحیح از سطح مخاطب و ارزش گزاری سالانه است. بر این اساس، هر دانشی گرچه در آغاز پیدایش خود محدود و ساده است، با گذر زمان مآلاً گسترده و دارای ژرفنا می‌گردد، از طرفی آدمی نیز به مقتضای اصل آفرینش چنین سیری را دارد، یعنی حرکت از بساطت به گستردگی و سیر از روئین‌نگری به ژرف‌اندیشی. قرآن در این باره می‌فرماید: « وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.»[8] بدین خاطر است که در برنامه تعلیم و تربیت فرزندان که از طرف اسلام پیشنهاد شده به اصل تدریج در فرا آموزی سخت تأکید شده است.[9] براساس این اصل، متون آموزشی می‌بایست همگام با توان مخاطب و تکامل تدریجی اندیشه و تفکر او، از مسائلی ساده و سطحی همراه با قلت حجم شروع کند و گام به گام به عمق و گستردگی آن افزوده و به محض دریافت کمال اندیشه مخاطب، چشمه‌های جوشان دانش را به سوی او سرازیر نماید.[10] از سویی دیگر ، گردآورندگان این کتب با مشخصه‌های مختلف قبلاً سطح متوسط آگاهی دانش‌آموز را در آغاز تحصیل تا مرحله دانشگاه برآورد کرده، آنگاه به رعایت اصل تدریج نایل آمده‌اند . چنان که یکی از رموز موفقیت نسبی این کتب، اکتفاء نکردن به تدوین اولیه است . از این‌رو، پس از انتشار و تدریس، تجربیات مجموعه آموزشی جمع‌آوری شده، به استناد آن، چنان که نقصی در متن مشاهده شود، برای اصلاح آن کوشش به عمل می‌آید. متون آموزشی حوزه و رعایت اصل انطباق با نیازهای مخاطبان مشکل اساسی متون آموزشی حوزه این است که نویسندگان آن جز در مواردی اندک ، آنها را به قصد متن آموزشی شدن تدوین نکرده‌اند و در همین راستا مخاطب ویژه و در یک سطح مشخص را مطمح نظر قرار نداده اند . آنان دانشورانی ژرف‌اندیش بودند که با تألیف کتاب پرکردن خلأی جامعه شیعه، پاسخگویی از پاره‌ای نظرات نادرست رایج، ارایه دستاوردهای شخصی خود را قصد کرده‌اند.[11] شاید اگر از خود ایشان پرسیده می‌شد آیا با متن آموزشی شدن کتاب شما موافقید ، یا موافقت نمی‌کردند یا اگر هم موافقت می‌کردند اصلاحاتی در آن را ضروری می‌دانستند . با توجه به این نکته و درون‌ جوشی نظام آموزشی حوزه ، چگونه می‌توان رعایت اصل انطباق، تدریج در متون آموزشی حوزه را انتظار داشت؟ البته اصل تدریج در فرا آموزی مطمح نظر بوده است، اما به خاطر عدم توجه به سطح علمی مخاطب موفق نبوده است. به عنوان مثال، طلبه‌ای که درباره علم اصول هیچ اطلاعی نداشته و از نقش و جایگاه آن بی‌خبر است، برای نخستین گام ، ناگهان با کتاب سنگین معالم الدین فرزند شهید ثانی برخورد نموده و ای بسا تا کتاب به فرجام نرسد ، نمی‌داند که چرا و به چه دلیل این کتاب را به دست او داده‌اند ! کم نبوده و نیست افرادی که مثلاً کتاب شرح ملاعبدالله در منطق را به پایان رسانده، با شگفتی می‌گویند : بالاخره ندانستیم جنس و نوع و فصل، مطلقه عامه، مشروطه خاصه و ... به چه کار می‌آید؟ کاستی دیگر که متون آموزشی کنونی حوزه ها بدان مبتلا است، تکرار بیش از حدِ نیاز، متون همسان و مطالب و مسایل آن است. به عنوان مثال برای فراگیری ادبیات، شرح امثله، صرف و میر، تصریف،‌ عوامل، شرح هدایه، صمدیه، سیوطی، مغنی و گاه با حذف برخی از آنها کتب جدید ادبی نظیر المبادی العربیه تدریس می‌شود ، در حالی که بیشتر مسایل این کتب همسان است، و با حذف چند کتب میانی ضمن اینکه اصل تدریج رعایت شده در زمان تحصیل صرفه‌جویی شده است. 3. برخورداری از شیوه فراآموزی بدون تردید میان کتابی که مجمع نظریات مؤلف است با کتابی که برای فرا آموزی مخاطبان فراهم آمده ، فرسنگ‌ها فاصله است . در کتاب از نوع اول ، مؤلف در سرتاسر آن می‌جوشد و کتاب تجلیگاه افکار و آراء اوست . اما در کتاب از نوع دوم ، روح و روان دانش‌پژوه در لابلای کتاب در جوشش است . در کتاب از دسته اول قیل و قال‌های کم فایده یا احیاناً بی‌فایده ممکن است‌ فراوان مطرح گردد، اما در کتاب از نوع دوم مباحث در راستای افاده مخاطب و میزان بهره‌بری او تدوین می‌گردد. به عنوان نمونه همه ما از عمق و ژرفای کتب علامه طباطبایی و گستردگی مباحث ایشان در تفسیر المیزان و سایر کتب مستقل نگاشته شده وی نظیر شیعه و اسلام، اصول فلسفه و روش رئالیسم با خبر هستیم . اما وقتی جمعی از ایشان می‌خواهند کتابی تحت عنوان «آموزش دین» برای دانش آموزان دوره متوسطه تدوین نماید، ایشان مباحث کتاب را در سطح و میزان توانمندی مخاطب تنزل داده است . متأسفانه عموم کتب آموزشی حوزه از نوع اول اند . به همین جهت هماره با اشکال ‌هایی اساسی در نحوه طرح مطالب روبرو هستند . تنها متن آموزشی که می‌توان آن را استثناء شود کتاب منطق و اصول فقه مرحوم مظفر است که این استاد فرزانه و بلندنگرِ حوزه آنها برای حل پاره‌ای از معضلات کتب جاری حوزه تدوین نموده و تا حد زیادی نیز موفق بوده است.[12] می‌بینید که بین کتاب اصول فقه ایشان با کتاب معالم الدین فرزند شهید دوم و میان کتاب المنطق ایشان با شرح ملاعبدالله تا چه حد تفاوت است. ، بدین خاطر است که طلاب حوزه‌ها خواندن دو کتاب اصول الفقه و المنطق وی در اصول و منطق را بر فراگیری معالم و شرح ملاعبدالله ترجیح می‌دهند. مشکلات ناشی از عدم توجه به شیوه فرا آموزی در این جا مناسب است پاره‌ای از مشکلات برخاسته از عدم توجه به شیوة فرا آموزی که در متون آموزشی حوزه پیدا شده است ، را مورد بررسی قرار دهیم . 1. تعقید و پیچیدگی عبارتی قلم به سان زبان ترجمان قلب و اندیشه است[13]. آنچه در اندیشه انسان می‌گذرد از رهگذر زبان و قلم به دیگران منتقل می‌سازد. بدین جهت در قرآن کریم از نعمت قلم و بیان به عنوان دو نعمت گران‌سنگ الهی یاد شده است.[14] بر این اساس ، اندیشه آدمی هر قدر که بلند باشد ، اگر در قالب واژگانی مناسب به گفتار یا نوشتار تبدیل نشود ، مخاطب را آگاهی لازم نمی‌بخشد. از این روست که قرآن کریم که در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد و به همین جهت است که حضرت امیر (ع) را امیر سخن می‌دانیم . یعنی شخصیتی که افکار بلند و نغز خود را می‌توانست در بهترین قالب گفتار منتقل سازد. از سویی دیگر ، توجه به اصل رسایی در بیانِ مقصود، مهم‌ترین اصلی است که می‌بایست در این زمینه مورد تأکید قرار گیرد؛ به ویژه آنکه اگر قرار باشد آن مقاصد علمی در قالب نوشتاری برای دانش‌ پژوهان منعکس گردد. بررسی‌های انجام یافته پیرامون متون آموزشی حوزه نشان می‌دهد به رغم آنکه محتوای این متون بس بلند و قابل توجه است، اما از آن جا که این محتوای غنی در قالب عباراتی پیچیده و دشوار ریخته شده ، فهم مخاطب را با مشکل جدی روبرو می‌سازد. به عبارت روشن‌تر، به جای آنکه افادة معنا اصل باشد و قالب الفاظ به عنوان مقدمه‌ای برای وصول به این اصل نقش آفرینی کند ، خود الفاظ نقش هدف را ایفا می‌کند . کتاب کفایه آخوند خراسانی نمونة‌ بارز تعقید و پیچیدگی الفاظ است. پیچیدگی عبارات این کتاب به قدری است که گاه استادی که بیش از ده بار آن را تدریس کرده است، در تبیین مراد مؤلف به استناد ترکیب الفاظ دچار مشکل می‌گردد.[15] سایر کتب درسی حوزه نیز کم و بیش به این آفت مبتلا می‌باشد. متأسفانه دیدگاهی از طرف پاره‌ای از حوزویان مطرح می‌شود که بر این معظل دامن می‌زند و آن این که گویند راه کسب اجتهاد از رهگذر همین عبارات پیچ در پیچ و دشوار می‌گذرد. اینان به توانمندی موهوم که مدعی‌اند از این راه کسب می‌شود دلخوش کردند. در پاسخ به اینان باید پرسید اجتهاد به معنای توانمندی استخراج فروع از کتاب و سنت می‌باشد، آیا الفاظ کتاب و سنت این چنین معلق و پیچیده است که می‌بایست نمونه بازکردن این گروه‌ها را قبلاً آزمود؟[16] 2. یادکرد قیل و قال‌ها اشکال و نقد آن که در قالب «ان قلتَ : قلتُ» در متون آموزشی آمده، لازمة هر تحقیق عمیق و همه ‌جانبه است. اما در کتبی که به منظور فرا آموزی تدوین یافته است ، می‌بایست به مهمترین موارد اشکال و پاسخ به شکل رسا و گویا اکتفا شود . در حالی که متون آموزشی حوزه و به دنبال آن دروس خارج گاه صفحات متعدد یا هفته‌هایی چند در کش و قوس اشکال و پاسخ گرفتار می‌آید، نمونه‌های آن را در جای جای کتاب معالم، رسائل می‌توانید دنبال کنید.[17] 3. قبض و بسط نامناسب مسائل هر مسأله‌ای که در یک متن آموزشی مطرح می‌گردد،‌ به مقتضای گستردگی و عمق آن نیاز به پردازش مؤلف دارد. بنابراین نباید همسان بودن حجم فصول چنین کتاب را انتظار داشت، از طرفی قبض و بسط‌های نامناسب از جمله آفت‌های متون آموزشی حوزه می‌باشد. به عنوان نمونه کتاب المتاجر به عنوان یکی از کتاب‌های 51 گانه در کتاب شرح لمعه آمده است. اما همین یک کتاب ناگهان با بسطی افزون و گستردگی تمام در قالب کتاب مکاسب مرحوم شیخ انصاری سال‌ها توجه طلاب را به خود معطوف می‌دارد. با همه عظمتی که برای کتاب مکاسب قایل هستیم، اما نمی‌دانیم به چه دلیل می‌بایست از میان 51 کتاب تنها کتاب مکاسب گزینش شده و این چنین وقت و عمر طلاب صرف آن شود ؟ 3. غفلت از تاریخچة علوم برای هر طلبه‌ای که می‌خواهد مثلاً درباره علم اصول،‌ آگاهی‌های لازم کسب نماید، بیش از هرچیز لازم است از چگونگی پیدایش این علم و سیر تاریخی آن و عوامل ظهور مکتب‌های اصولی مختلف آگاه گردد. در این صورت است که جایگاه مباحث و نیز زمینه‌های طرح آن برای او روشن شده با باورمندی مطلوبی آنها را دنبال می‌نماید. بدین خاطر است که تاریخ علوم به معنای عام و تاریخ علوم به معنای خاص در مراکز آموزشی دنیا مورد عنایت ویژه قرار گرفته است. در این مثال مذکور اگر دانش‌پژوه عوامل ظهور معتزله و اشاعره و اخباری‌گری و خلاصه‌ دیدگاه‌های آنان را دریابد، به نیکی مقصود از مسلک سببی و کشفی در مبحث حجیت امارات و عدم پذیرش عقل به عنوان یکی از منابع استنباط در نزد اخباریون و نیز سبب پذیرش حجیت اجماع از باب کاشف بودن رأی امام معصوم نزد امامیه را خواهد دریافت. متأسفانه در کتب آموزشی حوزه این مسأله مهم مورد غفلت تمام قرار گرفته است، به گونه‌ای که در هیچ یک از آنها از یعنی از کتب مقدمات گرفته تا کفایتین و شرح منظومه و شرح تجرید و اسفار چنین پیش‌درآمدی مطرح نشده است. 4. عدم استفاده از مثال‌های گویا همه ما بارها آزموده‌ایم که برای تفهیم یک مقصود، مثال‌های ساده و رسا تا چه حد به تبیین آن کمک می‌نماید. انگشت گذاشتن روی نمونه‌های موجود خارجی که مخاطب کمابیش با آن سروکار دارد، برای تفهیم مقاصد بسیار کارساز است . فرض کنید در روان‌شناسی می‌خواهند بگویند زمینه در ادارک مؤثر است . این مطلب مهمی است که شاید به سادگی قابل تفسیر و تبیین نباشد. مقصود از این جمله آن است که عوامل شخصیتی ، خانوادگی ، محیطی ، امیال و گرایش ها خواه ناخواه در ادراک شخص از پدیده‌های مختلف مؤثر است ، مگر آنکه شخصی خود را از آن قید و بندها رها سازد. در یک مثال ساده نقش این قانون روانکاوانه را بررسی می‌کنیم. مشهور است وقتی محقق ثانی می‌خواست دربارة‌ آب چاه حکم شرع را استنباط کند، چاه خانه خود را پر کرد. می‌دانید چرا؟ زیرا مشهور فقها تا آن روز آب چاه را با تماس با نجاسات نجس می‌دانستند. پیدا است که اگر این فقیه در تحقیقات خود به چنین نتیجه‌ای می رسید ، برای خود او نیز زحمت و مشقت به دنبال داشت .  بنابر این ، ناخواسته ممکن است او به حکم راندن به طهارت آب چاه کشانده شود تا مبادا زمینه (زحمت ناشی از حکم راندن به نجاست چاه) در ادراک (حکم راندن نسبت به آب چاه) تأثیر گذارد. حال آن جمله ساده روانکاوانه که تا این حد عمیق است، با کمک یک مثال به راحتی تبیین می‌گردد. روان‌شناسان می‌گویند: اگر شما به دندان‌های شخص سفیدپوست و سیاه‌پوست همزمان نگاه کنید دندان سیاه‌پوست سفیدتر جلوه می‌کند. در حالی که سفیدی دندان هر دو شخص به یک اندازه است. این تفاوت ادارک تنها برخاسته از تفاوت زمینه است، چون دندان شخص سیاه‌پوست با زمینه سیاه دیده می‌شود‌ در قیاس با دندان سفیدپوست، سفیدتر به نظر می‌آید. جایگاه و نقش مثال زدن در تبیین مراد در این مثال کوتاه تا حدی روشن می‌شود . بدین خاطر در جای جای مباحث کتب آموزشی مطلوب از مثال‌های گویا و خارجی استفاده می شود . در حالی که در کتب آموزشی حوزه عموماً از مثال استفاده نشده یا اگر هم شده گویا نیست. 5. طرح مطالب غیرضروری یا کم‌فایده پاره‌ای از مسایل علم اصول که ماه‌های متمادی ذهن حوزویان را در سطوح عالیه و درس خارج به خود مشغول داشته، یا اصلاً فایده ندارد یا فایده‌اش آن‌قدر اندک است که به هیچ روی صرف این همه سرمایه‌ها را توجیه نمی‌کند. نمونه‌هایی از مباحث غیر ضروری یا کم فائده در علم اصول فقه از این قرار است : 1. حقیقت شرعیه مرحوم نائینی در باره حقیقت شرعیه می گوید : «  این بحث هیچ فایده‌ای ندارد. زیرا مورد مشکوک در خطابات شرعی نداریم تا از این قاعده کمک بگیریم و شک را برطرف سازیم.»[18] مرحوم امام نیز در این باره می گوید : « این بحث بدون ثمر است. زیرا استعمالاتی که در مدارک فقهی داریم، قطع داریم که در همین معانی جدید است.»[19] آقای خویی در این باره چنین آورده است : « انه لا ثمرة للبحث عن هذه المسألة اصلاً، فان الفاظ الکتاب و السنة الواصلتین الینا یداً بید معلومتان من حیث المراد، فلاشک فی المراد الاستعمالی منهما و لا یتوقف فی حملها علی المعانی الشرعیة . این بحث هیچ‌گونه ثمره‌ای ندارد. زیرا واژه‌هایی که از کتاب و سنت به ما رسیده، مراد متکلم در آنها روشن است و تردیدی در مراد استعمالی آنها نداریم.»[20] 2. اشتراک آیه الله خویی در باره اشتراک می گوید : « و کیف کان فلا یهمنا تحقیق ذلک و اطلالة الکلام فیه بعد ان کان الاشتراک ممکناً فی نفسه بل واقعاً کما فی اعلام الاشخاص بل فی اعلام الاجناس. در هرحال تحقیق این مطلب و طولانی ساختن سخن برای ما مهم نیست. زیرا اشتراک ممکن است بلکه در خارج واقع شده است.» [21] 3. مشتق یکی از استادان اصول، در جلسه درس در باره کارکرد مبحث مشتق گفتند : «ما ثمره‌ای برای ان بحث ندیدیم،‌ جز مسأله بول تحت شجره مثمره.»[22] 4. مقدمه واجب مرحوم نائینی در باره مقدمه واجب می گوید : « التنبیه الثالث فی بیان انه لا تترتب ثمرة مهمة علی البحث عن وجوب مقدمة الواجب و لاباس بالاشارة الی ما ذکروه ثمرة فی المقام . تنبیه سوم پیرامون این است که ثمره‌ای بر بحث وجوب مقدمه مترتب نیست. و برای روشن شدن این ادعا، ثمره‌هایی را که دیگران گفته‌اند یاد می‌کنیم.» [23] آن‌گاه شش فایده برای این بحث نقل نموده و خود هیچ یک از آنها را نپذیرفته است. مرحوم عراقی بعد از آنکه فایده‌های ذکر شده بر این بحث را مورد نقد قرار داده است، می گوید تنها ثمرة این مسأله در تقرب است. یعنی همانطور که عبادیت با انگیزة رسیدن به ذی‌المقدمه اصل می‌شود، با قصد امر مقدمه نیز قرب، حاصل می‌گردد.[24] آیه لله بروجردی در این باره می گوید : « ثمره‌هایی که برای این مسأله ذکر شده بدون ایراد و اشکال نیست.»[25] مرحوم مظفر می گوید : «این بحث نتیجة علمی ندارد. تنها بحث‌های علمی مفیدی که در ضمن آن مطرح است، به عنوان ثمره تلقی می‌شود.»[26] حضرت امام در این باره می گوید : «بحث مقدمه واجب دارای فایده نیست، و آنچه که بعضی از محققان به عنوان ثمره طرح کرده‌اند،‌ ناتمام است و علاوه فایده یک بحث اصولی نیست.»[27] آقای خویی برای مسأله مقدمه واجب هفت فایده ذکر کرده‌اند، لیکن بعضی از آنها را باطل و ناصواب دانسته، و برخی دیگر را به عنوان ثمره برای بحث اصولی نپذیرفته‌اند. این در حالی است که این بحث در کتب مذکور صفحات زیادی را به خود اختصاص داده است.[28] نتیجه گیری آن چه که به عنوان کاستی های متون آموزشی در این مقاله مورد توجه قرار گرفته، به معنای انکار نقاط قوت و امتیازات این کتب نیست. بدون تردید غنای محتوایی و مباحث استدلالی که در عموم کتب آموزشی حوزه موج می زند در رشد و بالندگی علمی حوزویان نقش بسزایی دارد، با این حال باید در کنار غنای محتوایی این کتب، باید کاری کرد که اصول ساختاری مورد اتفاق در تدوین کتب آموزشی در این کتب نیز منعکس شود. به این معنا که باید برای هر یک از سطوح آموزشی حوزه ، کتبی تدوین شود که در کنار اتقان ، استواری متنی ، غنای علمی ، تتبع آراء پیشینیان ، نقد و تحلیل آراء از اصول ساختاری متناسب با سطوح مخاطبان نیز برخوردار باشد .  [1] . نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری محقق و مدرس حوزه و دانشگاه، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت ایران . 
[2]. محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج1، ص 6 ؛ محمداسحاق فیاض، محاضرات، ج1، ص 13. وی به نقل از آیت الله خویی(ره) چنین آورده است: « المسائل الاصولیة فانها کبریات لو انضمت الیها صغریاتها، لاستنتجت نتیجه فقهیه»
[3]. به عنوان نمونه مرحوم آخوند خراسانی بحث قطع را اشبه به مسایل علم کلام دانسته است. (کفایة الاصول، ج2، ص 5) استاد آیت الله مکارم چنین آورده است: « و نراهم ایضاً باحثین عن بعض مسائل اصول الفقه ای ما یسمی اصولا و لعلها لیث باصول! شهراً او شهوراً عدیده ثم یلتمسون ثمره لها من هنا و هناک فقد لایری منهما عین و لا اثر فلما اعیا بهم الفحص یسکنون الی النذر و اشباهه» (ر.ک: القواعد الفقهیة، ج1، ص 15)
[4]. ر.ک: ابوالقاسم گرجی، تحول علم اصول، ص 48، و علی فاضل قائینی، علم الاصول تاریخاً و تطوراً، ص 148 ـ 150.
[5]. برای آگاهی بیشتر از نقطه نظرات اخباریان ر.ک: محمد عبدالحسین محسن الغراوی، مصادر الاستنباط بین الاصولیین و الاخباریین.
[6]. ر.ک: بایستگی‌های حوزه از نگاه رهبری، ص 17 ـ 19(تحت عنوان عدم گسترش فقه).
[7]. مقام معظم رهبری در این باره چنین آورده‌اند: « عزیزان من! امروز شبهه‌های نو و خطرناکی وجود دارد. آن شبهه‌های قدیمی تمام شد. امروز شبهه «ابن کمونه» را کسی مطرح نمی‌کند. امروز شبهات عظیم در تمام زمینه‌های کلامی وجود دارد. از اصل توحید و لزوم دین بگیرید تا به وجود صانع و نبوت عامه و نبوت خاصه و بعد مسأله ولایت و مسایل گوناگونی که در زمینه‌های دینی و اسلامی وجود دارد، برسید.» (بایستگی‌های حوزه از نگاه رهبری)
[8]. نحل، 78. و او خدایی است که شما را از رحم مادرانتان خارج ساخت، درحالی که هیچ نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد. باشد تا سپاسگزا باشد.
[9]. مثلاً از سه سالگی آموزش تهلیل است (ذکر لا اله الا الله) از سه و نیم سالگی آموزش شهادت به رسالت محمد(ص)، از چهار تا پنج سالگی تمرین صلوات، از پنج سالگی آموزش دست چپ و راست،‌ از شش سالگی آموزش قبله، سجده، رکوع، از حدود هفت سالگی تمرین نماز و بیداری برای سحری است. (علی قایمی،‌آموزش مذهبی و اخلاقی کودکان، ص 98).
[10]. شهید صدر در بیان کاستی کتب آموزشی حوزه و رعایت اصل تدریج آورده است: « و من هنا لهم لم یراع فیها ایضا ما یجب ان یراعی فی الکتب الدراسیة من التدرج فی عرض الافکار من البسیط الی المعقد و من الاسبق الی المتأخر ... . از این جاست که در کتاب‌های درسی حوزه، اصلی که می‌بایست در کتب آموزشی رعایت شود، رعایت نشده است و آن اصل تدریح است به این صورت که می‌بایست مطالب از ساده به سوی پیچیده مطرح شود و مسایلی که جنبه مبنایی دارند، نخست ذکر شود آنگاه مسایل دیگر مطرح گردد.» (مقدمه مؤلف بر کتاب دروس فی علم الاصول، ص 22).
[11]. شهید صدر در جای دیگر از مقدمه خود در این رابطه چنین نگاشته است: « ان الکتب الاربعة‌ السالفه الذکر ـ علی الرغم من انها استعملت ککتب دراسیة منذ اکثر من خمسین عاماً ـ لم تولّف من قبل اصحابها لهذا الهدف، و انما الفت لکن تعبر عن آراء المؤلف و افکاره فی المسائل الاصولیة المختلفة و فرق کبیر بین کتاب یضعه مؤلفه لکی یکون کتاباً دراسیاً و کتاب یولفه لیعبّر فیه عن أعمق و أرسخ ما وصل الیه أفکار و تحقیقات » (همان، ص 20) کتب چهارگانه‌ای که قبلاً‌ از آنها یاد کردیم (مقصود کتاب‌های معالم، قوانین، رسایل و مکاسب است) ـ به رغم آنکه بیش از پنجاه سال به عنوان کتب آموزشی به کارگیری شده است ـ از طرف نویسندگان آن به عنوان کتاب درسی تدوین نشده بود، بلکه هدف از نگارش آنها آن بوده که مؤلف افکار و نظرگاه‌های خود را در مسایل مختلف اصولی منعکس سازد و چه بسیار تفاوت است بین نگاشته‌ای که مولف آن را به عنوان کتاب درسی می‌نگارد و نگاشته‌ای که آن را به عنوان انعکاس‌گر عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین دستاورد افکار و باریک‌اندیشی‌های خویش‌، عرضه می‌دارد.
[12]. کتاب‌های اصولی و فلسفی و اقتصادی شهید صدر همچون دروس فی علم الاصول، فلسفتنا و اقتصادنا، نیز از چنین ویژگی برخوردار می‌باشد.
[13]. حضرت امیر فرموده است: قلب الکتاب فی القلم. خامه قلم منعکس کننده قلب و درون‌مایه نویسنده است. البیان(رحمن/3)» بر این نکته ناظر است.
[14]. آیات شریفه «الذی علم بالقلم(علق/4)» و «علمه البیان(رحمن/3)» بر این نکته ناظر است.
[15].  نویسنده‌ای در مقاله‌ای که به بررسی مسأله «کتب درسی حوزه» پرداخته چنین آورده است: « تعقید و پیچیدگی این کتاب‌ها آنچنان هویدا کشنده وقت است که هر بیننده و خواننده‌ای که از آنها مطلع می‌شود، شدیداً متأثر می‌گردد. من که بیش از بیست سال مشغول تدریس این متون هستم، خوب می‌دانم که استاد و شاگرد در کلاس‌هایی که این کتاب‌ها در آن تدریس می‌شود، دچار چه بلایی هستند.»  (مجله حوزه، شماره 65، ص 186)
[16]. رهبر معظم انقلاب در اواخر سال 70 در میان جمع حوزویان در قم چنین فرمودند: «کتاب‌های درسی، یکی دیگر از مشکلات حوزه علمیه قم است و حوزه‌های علمیه دیگر ... . می‌گویند: آقا! فلان عالم بزرگ، آخوند هم همین کتاب‌ها را خواند، یا امام، آنها که انقلابی‌ترند (می‌گویند:) امام هم، همین درس‌ها را خواند که امام شد! امام، یک جوهر مخصوص بود. آنچه در عظمت امام، شما پیدا می‌کنید آن، ناشی از این نیست که این کتاب‌های درسی را خواند.» (به نقل از مجله حوزه، شماره 55، ص 70)
[17]. مرحوم شهید صدر به عنوان نمونه یادکرد پنج اشکال به آیه نفر را، آن هم در نخستین کتاب اصولی مخالف با ضوابط پذیرفته شده در کتاب آموزشی می‌داند. (ر.ک: مقدمه بر «دروس فی علم الاصول»،‌ ص 20)
[18]. اجود التقریرات، ج1، ص 33 .
[19]. تهذیب الاصول، ج1، ص 46.
[20]. محاضرات فی اصول الفقه، ج1، ص 134.
[21]. کتاب‌شناسی اصول فقه شیعه، مهدی مهریزی، ص 20.
[22]. همان، ص 21.
[23]. اجود التقریرات، ج1، ص 243 ـ 248، به نقل از همان، ص 21.
[24]. نهایة‌ الافکار، ج1، ص 349، به نقل از همان، ص 21.
[25]. نهایة الاصول، ص 182.
[26]. اصول الفقه، ج1، ص 262 ـ 263.
[27]. تهذیب الاصول، ج1، ص 218.
[28]. محاضرات فی اصول الفقه، ج2، ص 425 ـ 432،‌ به نقل از کتاب‌شناسی اصول فقه شیعه، ص 20.






۱۳۹۳/۶/۱۵ - ۰۸:۲۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن