واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه در گفتگو با مهر مطرح شد؛
لزوم اصلاح مطلق اندیشی و مطلق انگاری در جامعه/ مسائل تاریخی، فرهنگی و اقتصادی مانع آزاد اندیشی
یک استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب قم براین باور است که باید فرهنگ مطلق اندیشی و مطلق انگاری در میان جامعه ما را اصلاح کنیم اینکه یاد بگیریم که به دیگری احترام بگذاریم و برای آراء و نظریات دیگر حرمت قائل شویم.یعنی جامعه را به نوعی نسبی انگاری سوق دهیم.
حسن قنبری استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب قم در گفتگو با خبرنگار مهر، در مورد آسیب شناسی نخبگان فکری جامعه گفت: اول باید بدانیم نخبگان چه کسانی هستند. نخبه تعاریف مختلفی دارد، اما روشنفکری به ذهنم می آید یعنی کسانی که تحصیلات بالا یا درک بزرگی از مسائلی که در جامعه وجود دارد، دارند. نوعی روشن بینی و آگاهی بخشی و هدایتگری دارند. با این تعریف از نخبه حالا مشکلات یا آسیب های آنها را می توان اینگونه برشمرد که نبود فضای آزاد اندیشی و نظریه پردازی از بزرگترین آسیب های نخبگان است. این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ اظهارداشت: به هر حال وظیفه اصلی نخبگان روشنگری و آگاهی بخشی به جامعه است وقتی فضای آزاد اندیشی وجود ندارد نخبه به دلیل ترس و عدم احساس امنیت نمی تواند به این وظیفه خود عمل کند. عدم امنیت فکری و اجتماعی در جامعه نتیجه نبود فضای آزاد اندیشی است. نبود فضای آزاد اندیشی آرام آرام سبب انفعال و نا امیدی نخبگان جامعه می شود. اینچنین نخبگان از وظیفه خود شانه خالی می کنند. این استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب در مورد اینکه چرا تحرک فکری در جامعه نخبگان و اندیشمندان کم شده است، هم گفت: این سوال شما به پاسخ قبلی بر می گردد. وقتی احساس امنیت نیست و نخبگان منفعل و نا امید هستند آن تحرک فکری که لازمه اصلی اش امنیت و آزادی بیان است صورت نمی گیرد. بسته بودن جامعه و سیاسی بودن آن مانع از ابراز عقیده و بیان روشنفکران جامعه می شود. حالا نخبه در ادبیات و فلسفه هم که نظر دهد برای اینکه به شدت سیاسی زده هستیم حرفهای او را برچسب سیاسی می زنیم و به سیاست ربط می دهیم. و اینچنین او را محکوم و دچار مشکل می کنیم. یکی از آسیب ها هم همین سیاسی بودن بیش از حد جامعه است که مانع از تحرک فکری نخبگان می شود. این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه در مورد اینکه علت رابطه غیر مؤثر نخبگان با جامعه چیست یادآور شد: وقتی تحرک فکری نخبگان کم باشد به دلیل سیاسی بودن جامعه یا مسائل تاریخی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی که در این حلقه مفقوده وجود دارد؛ مسائلی که نمی گذارند ما مثل کشورهای پیشرفته با ابزارهای مدرن ارتباطی مشغول شویم. در کشور ما مطالعه کتاب و مجلات و روزنامه خیلی کم است تا چه برسد به اینکه استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی مثل فضای مجازی و اینترنت داشته باشیم مثلا فیس بوک و تویتر در کشور ما چقدر استفاده می شوند؟ بنابراین کانال ارتباطی نخبگان با مردم همین ابزارها هستند وقتی مردم از اینها استفاده نمی کنند طبیعی است که ارتباط نخبگان با مردم کاهش می یابد. این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ اظهار داشت: اگر چه آمارها نشان می دهند درصد باسوادی مردم در این 35 سال بعد از انقلاب بالا رفته است، اما امروزه باسواد کسی محسوب می شود که استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی را بلد باشد و یا از آنها استفاده کند. خواندن و نوشتن دیگر ملاک باسوادی محسوب نمی شود. مردم ما نخبگانشان را نمی شناسند تا چه برسد به اینکه از نظر آنها استفاده کنند. وی در مورد اینکه چرا فضای دیالوگ و گفتگوی فکری در جامعه رونق نمی گیرد؟ تصریح کرد: دلایل فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی زیادی وجود دارد که چرا فضای دیالوگ و گفتگو در کشور ما کم است. یعنی در طول تاریخ اینطوری فکر کرده ایم که چیزی یا صددرصد حق است یا صددرصد ناحق، و خودمان را حق می دانیم بنابراین نیازی به دیالوگ و گفتگو برای اصلاح فکر خود نمی دانیم. بنابراین مطلق اندیش هستیم؛ حالا چه نخبگان چه مردم عادی. اگر هم بخواهیم گفتگو کنیم می خواهیم که نظر خود را به طرف مقابل غالب کنیم. تحمیل نظر خود بر دیگری یکی از آن مسائل فرهنگی و تاریخی جامعه ماست. باید جامعه شناسان چاره ای برای این کار بکنند. این محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگی در مورد اینکه چگونه می توان مناظرات و بحثهای علمی را در جامعه رونق بخشید هم تصریح کرد: این مسئله کاملاً تربیتی است. مثل بسیاری از مسائل فرهنگی ما باید فرهنگ سازی و آموزش داده شود حالا از خانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تا رسانه های گروهی باید فرهنگ مطلق اندیشی و مطلق انگاری در میان جامعه ما را اصلاح کنند اینکه یاد بگیریم که به دیگری احترام بگذاریم و برای آراء و نظریات دیگر حرمت قادل شویم. یعنی جامعه را به نوعی نسبی انگاری سوق دهیم.
۱۳۹۳/۵/۲۹ - ۰۸:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]