تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 22 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852259781




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زمینه های ورود به شرایط انحطاط فرهنگی فراهم است/ اگر اقدام جدی صورت گیرد بداخلاقی به سامان اخلاقی می انجامد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


دین و اندیشه تقی آزادارمکی در گفتگو با مهر:
زمینه های ورود به شرایط انحطاط فرهنگی فراهم است/ اگر اقدام جدی صورت گیرد بداخلاقی به سامان اخلاقی می انجامد
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه وضعیت فعلی جامعه را نمی توان انحطاط فرهنگی نامید، اما زمینه های ورود به شرایط انحطاط فرهنگی فراهم است، گفت: اگر بداخلاقی استمرار یابد به انحظاط فرهنگی می انجامد، ولی اگر اقدامی جدی صورت گیرد، بداخلاقی به سامان اخلاقی خواهد انجامید و جامعه به سمت اصلاح گری میل خواهد کرد.



به گزارش خبرنگار مهر، فرهنگ عامه یکی از مسائلی مبتلابه ای است که همواره در معرض تهاجم فرهنگهای دیگر بوده و بنابراین یکی از آسیب پذیرترین بعد فرهنگ محسوب می شود. در سالهای اخیر شاهد نوعی بی اخلاقی در سطوح مختلف جامعه و مبدل شدن آن به فرهنگ عامه و فرهنگ غالب در جامعه هستیم. با این ذهنیت به گفتگو با دکتر تقی آزادارمکی، استاد دانشگاه تهران و یکی از اساتید حوزه جامعه شناسی نشستیم که ماحصل این گفتگو از نظر شما می گذرد. *امروز وقتی به رفتار و برخورد نسل جوان توجه می کنم می بینیم در بین جوان امروزی یک رفتار که شاید در بین نسل ما و گذشتگان ما متداول نبود و خیلی از ماها با آن مانوس نبودیم متداول است. به نظر شما علت این تغییرات چیست؟ خیلی خوشحالم که با شما در مورد یکی از مهمترین، پر مسئله ترین و پرحادثه ترین موضوعات امروز ایرانی گفتگو می‌کنم. امید است گفتگو بتواند هم معطوف به گذشته بحث باشد و هم اینکه ما را در شناخت ابعاد گوناگون در زمان حال کمک کند. اهمیت مسئله در ایران از چندین منظر ظهور کرده است: اول به دلیل تغییر در ساختار جمعیتی کشور، جمعیت جوان، و نیازهای جوانان در ایران است. این پدیده در طول بیش از سه دهه است که در ایران به صورت مسئله جمعیتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود را نشان می دهد. وقتی اکثریت جمعیت ایران جوان می باشند در این صورت اصلی ترین مسائل و نیازها و گرفتاری ها معطوف به زندگی جوانان است. اموری چون تحصیل، شغل، ازدواج، مسکن، رفاه و آزادی مسائل اصلی کشور می شود. به همین دلیل هم هست که ایران سه دهه گذشته را باید در سایه این مسائل توضیح داد. از طرف دیگر، محوریت یافتن جوانان در حوزه کنشگری تغییراتی را ایجاد می کند که کرده است. جوانان کنشگران اصلی حیات اجتماعی و سیاسی می شوند. بدین لحاظ است که نمی شود در این جامعه بدون نظر یا درخواست و انتظارات جوانان کاری کرد. باید آنها را مورد توجه قرار داد. وقتی که به لحاظ سیاسی جوانان مهم می شوند دیگر نمی توان از دمکراسی هدایت شده سخن گفت. باید به سراغ دموکراسی مشارکتی رفت. مشارکتی که از پایین شکل گرفته و نیروی اجتماعی جدید، جوانان، در عرصه های متعدد سازنده آن می باشند. این نوع تغییر در حوزه های دیگر جامعه (اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی) نیز به وقوع پیوسته است. سومین جهت و سوگیری را سوگیری مفهومی و نظری می نامم. مباحث اجتماعی در ایران به دلیل اهمیت یافتن جوانان و مسئله جوانی سوگیری جدیدی یافته است. این موضوع را من در کتاب جامعه شناسی نسلی در ایران به طور مفصل مورد بحث قرار داده ام. اشاره کرده ام که یکی از اصلی ترین حوزه های مطرح در علوم انسانی و اجتماعی تحت عنوان "مطالعات جوانان" در ایران است. هر یک از متخصصان ایرانی اعم از روان شناس، جامعه شناس، اقتصاددان، سیاستمدار، فرهنگ شناس و مورخ سعی کرده اند این موضوع را از دریچه دانش و تخصص شان مورد بحث و داوری قرار دهند. ما هم در این حوزه کار کرده ایم. منظورم جامعه شناسان ایرانی است. به طور خاص ادبیات مهم و موثری در این زمینه شکل گرفته است. آنچه که در فوق اشاره کردم به این منظور بود که روشن کنم که بحث در مورد جوانان برای بسیاری اهمیت داشته و دارد و جوانان و مسائل انها به عنوان مسائل حاشیه ای طرح نشده است. به عبارت دیگر مسئله جوانان از روی اجبار مطرح نشده است. هر چند که برای بعضی ها مسئله جوانان مسئله حاشیه ای است و همه مسائل جامعه متعلق به کهن سالی است و حتی تفسیری که از دین ارائه می دهند تفسیر کهن سالانه از دین است تا جوانانه. این هم مسئله ای است که اگر لازم باشد کمی می توانیم در مورد ان بحث کنیم. گفتم که جهت اصلی که بعضی ها در فهم دین و فرهنگ و سیاست دارند کهن سالانه است تا جوانانه. مسائل دینی را هم اینگونه طرح می کنند و سعی دارند تا از طرح مسائل جوانان اجتناب شود و بیشتر مسائل میان سالان و کهن سالان طرح شود. به طور خاص تاکید زیادی که بردینی است که در جهت بخشش گناهان است تا دینی که کمک کننده در حل مشکلات و گناه نکرده باشد. بازگردیم به سوال شما. سوال شما بیشتر ناظر بر این بود که رفتار جوانان امروزی با نسل شما ، نسل ما و نسل قبل از ما متفاوت است. آنقدر متفاوت است که دیگر نسلها نسبت به آن احساس غربت می کنند. این داعیه هم درست وهم غلط است. ببیند وقتی که می گوییم که جوانان نسل جدید هستند به معنی این است که جوانان متفاوت از میان سالان و پیران هستند. آنها با هم به لحاظ نسلی با تاکید بر نگرش و آگاهی و دانش و نیازها متفاوت هستند. اگر این سه نسل به طور مثال بر اساس ملاحظات فوق متفاوت نبودند که دیگر سخن گفتن از نسلهای متعدد بی معنی بود. بله این نسلها با هم متفاوت هستند. نسل پیران نمی تواند مسائل نسل جوان را درک کند همانطور که نسل جوان امکان فهم مسائل نسل پیر را ندارد. در این صورت تفاوتهای بینادی بین آنها جاری است. این تفاوتها موجب نامانوسی نسبت به هم می شود. اما اینکه این سه نسل در سه گروه و فضای متضاد قرار گرفته باشند من مشکل دارم. اصلا اینطور نیست. چرا؟ اجازه دهید به عقب برگردیم. مگر نسل میان سالی که در سه دهه گذشته جوان بود همشکل و همسان با نسل قبلی اش که در آن زمان میان سال بود و در حال حاضر کهن سال است، بود؟ حتما نبود. اگر اینطور بود حتماً انقلاب و جنگ سر و سامان نمی یافت. چون مسئله جوانان با مسئله جنگ و انقلاب عجین شده بود و این نیروی اجتماعی بود که محوریت این دو پدیده را به عهده داشت. در این صورت است که همیشه نسل جوان با دو نسل دیگر متقاوت است. اساس تفاوت هم به دوره تاریخی و شرایط اجتماعی و موقعیت زیستی و نیازها وعلائق و توانمندی ها بر می گردد. * جوان امروزی به خصوص نسل جوانی که در کلان شهر تهران ساکن است یه نوع رفتار که به نوعی رفتار لات ها یا بهتر بگویم افراد لمپن بود امروز در بین این جوانان حاکم است به تعبیری اگه درست باشد یک لمپنیسم در بین جوانان امروزی رواج پیدا کرده شما به عنوان یک جامعه شناس این پدیده را چگونه ارزیابی می کنید؟ اصلا اینطور نیست. این یک برچسب به جوانان است خصوصاً جوانان شهر تهران. نمی گویم جامعه در کل دچار نوعی بد اخلاقی و کم فرهنگی نشده است. اتفاقاً شده و این خودش به یک مسئله عمده تبدیل شده است و باید در این زمینه کاری کرد. وقتی جامعه دچار بداخلاقی می شود راهی در فعال شدن گروههای فشار متعدد پیدا می شود و لمپن ها هم در این زمینه ظهور می کنند. وجود لمپن ها در ایران به معنی این نیست که جوانان لمپن شده اند؛ خیر افراد با این صفت در میان همه اقشار اجتماعی و نسلها جاری هستند. به دلیل زیادی جوان در جامعه است که تعداد آنها در میان جوانان بیشتر است. اینها بیشتر دیده می شوند و از طرف دیگر حوزه انتظامی نیز به این افراد بیشتر حساس است و دستگیر شده ها بیشتر از میان این افراد هستند. اگر آمار بیشتری از افراد خلافکار جوان در جامعه ثبت شده است به معنی این نیست که بیشتر خلافکاران جوان هستند، بلکه نشان از این دارد که بیشتر خلافکاران جوان یا دستگیر می شوند یا اینکه از آنها شکایت می شود و کمتر خلافکاران میان سال مورد ظن هستند تا دستگیر شوند و کمتر هم از آنها شکایت می شود. به همین دلیل است که باید در مورد ارائه یک داوری کلی کمی احتیاط کرد و دست اندرکاران جامعه را به اشتباه نینداخت. با توجه به توضیح فوق دوباره تاکید می کنم که لمپنیسمی که به آن اشاره شد فقط اختصاص به جوانان ندارد. به همه گروههای اجتماعی و نسلها مربوط است و ریشه آن هم به بداخلاقی جاری در جامعه برمی گردد. مردم در ایران کمتر احساس مسئولیت حل مسائل را در سطح خرد و میانی دارند. همه مسئولیتها را به گردن نهادهای رسمی و دولت انداخته اند، التبه دولت هم در ایران از این تغییر نگرش ناراحت نیست. خیلی هم خوشحال است که محور امور قرار گیرد و تعیین کننده سیاست و جهت عمل باشد. این تغییر جهت و دیدگاه از یک طرف به نفع دولتهای مداخله گر ایرانی شده است و از طرف دیگر به نفع مردمی که قصد مسئولیت پذیری ندارند شده است ولی از طرف دیگر موجب شده است تا امور جامعه به سختی پیش برود و مشارکت اجتماعی در سروسامان دادن امور کاسته شود. در این جهت گیری است که مردم ناظر شده اند تا کنشگر. این بدترین وضعیتی است که در یک جامعه می تواند به وقوع بپیوندد. مردم ناظر به داوری می پردازند و در جهت شناسایی متخلف و متهم تا تعیین تکلیف خودشان. این است که در موقع اظهار نظر هم حاضرند ولی در موقع عمل کمتر حاضر می شوند. مردم ایران در جایی حاضر می شوند که کمترین هزینه را برایشان داشته باشد. مثلا حوزه انتخابات ریاست جمهوری یکی از این عرصه هاست که مردم خیلی زیاد حاضر می شوند و تعیین کننده می شوند، اما در امور روزمره مردم کمتر مشارکت می کنند و به همین دلیل هم هست که ما مشکل روان شدن زندگی داریم و دولت مجبور است که همه جا حاضر شود و صرف هزینه کند. بیچاره دولتها در ایران که فریب یک تصور نادرست را خورده و فکرمی کنند که مهم اند و اثرگذار. در حالی که نمی دانند که جور دیگری را می کشند. تاوان بی مسئولیتی افراد و گروههای اجتماعی را. من با اشاره اجمالی به یک مثال معنی مورد نظرم را بازگو می کنم. هر کس که به وضعیت زباله ها در سطح شهر تهران و جلوی منازل توجه کند این معنی را درک می کند. مردم شهر تهران کمتر تلاش می کنند تا شهرشان تمیز باشد، زیرا این تصور جاری است که شهرداری موظف است هر جایی که آنها کثیف کردند را تمیز کند. شهرداری هم برای نشان دادن اینکه نیرویی فعال است در پی جمع کردن زباله ها درسطح شهر از خیابان و کوچه و جوی و ... است. من از شما سؤال می کنم که آیا باید شهرداری این همه در زمینه تمیز کردن شهر هزینه کند و مردم بی مسئولیتی کنند؟! قطعاً خیر! مردم باید مسئولیت کارشان را پذیرا باشند و متعهد به فراهم کردن شرایط زندگی در شهر تمیز و نگهداری از آن و شهرداری هم باید جاهایی که مردم توان انجام کار را ندارند وارد شود نه اینکه همه امور بر گردن شهرداری بیفتد.

*این فرهنگ چگونه رسوخ پیدا کرده است؟ فرهنگ بی مسئولیتی که ریشه در  بداخلاقی دارد در طول سه دهه گذشته در جامعه شروع شده و در حال حاضر به اوج خودش رسیده است. اوج این بداخلاقی را ما در حوزه سیاست دیدیم. جایی که سیاستمداران برای کسب قدرت به افشاگری های غیراخلاقی دست زدند و کمتر کسی در مقابل آنها مقاومت کرد و این موجب کلید خوردن بداخلاقی های بسیاری در طول دهه گذشته شده است. جوانان هم مانند دیگر گروههای اجتماعی و نسلها از این فرصت طلایی استفاده کردند و بداخلاقی را در روابطشان با والدین تجربه کردند و سپس در حوزه عمومی توسعه دادند. اینکه ما داریم شاهد نوعی به هم ریختگی خانواده در ایران می شویم را باید از این منظر دنبال کرد. مسئله تأخیر در سن ازدواج یا افزایش نابهنجاری های جنسی و افزایش طلاق و بسیاری از دیگر امور را باید از این منظر نگاه کرد. افراد وقتی احساس بداخلاقی کنند و جامعه را به لحاظ اخلاقی دچار مشکل بدانند هر نوع تصمیمی را در مقابل هر نوع مشکلی می گیرند. مثلا در مقابل بسیاری از مشکلاتی که در خانواده وجود دارد، درگیری یا طلاق راه حل نیست. در حالی که اکثر افراد درگیر در این امور به نهایی ترین راه حل می رسند تا مرتبط ترین. این است که ما شاهد افت اخلاق در خانواد ها و در روابط زوجین و والدین با فرزندان هستیم. در گذشته هم ما با تفاوت نسلی روبرو بودیم ولی شدت بخشیدن به این تفاوتها هم به دلیل مشکلات اقتصادی است و اجتماعی ولی بیشتر به دلیل مشکلات فرهنگی است که من آن را تحت عنوان بداخلاقی یاد کردم. اما اینکه این وضعیت فرهنگی چگونه در میان نسلها و در درون نسل جوان رسوخ کرده است نیازمند به بحث بیشتری هستیم. یکی از اصلی ترین راههای آنرا من در تحولات اجتماعی و سیاسی نشان دادم. بد بازیگری گروههای مرجع در جامعه یکی از اصلی ترین راههای توسعه بداخلاقی بوده است. وقتی افراد صاحب نفوذ به جای حل مشکلات فی مابین به افزایش تنشها و تعارضها میل دارند و سعی می کنند گروه رقیب را تا حد حذف و نابودی ببرند دیگر نمی توان از جوانی که به دلایل متعدد با دیگری دچار مشکل شده است دعوت به صلح و دوستی کرد. این است که بدرفتاری افراد و گروههای ذی نفوذ و گروههای مرجع در جامعه زمینه بداخلاقی را فراهم کرده و مردم را به بداخلاقی دعوت کرده اند. در کنار این عامل، با ظهور شرایط به هم ریخته اخلاقی جهانی هم روبرو هستیم. این وضعیت از طریق رسانه ها در ایران تبلیغ می شود. متأسفانه رسانه رقیب، توان مقابله با آنها را ندارد.   *صدا و سیما در پدید آمدن این مسئله چقدر نقش داشته است، حاکمیت چطور؟ صدا و سیما یکی از اصلی ترین عوامل بروز بداخلاقی است. اینکه چطور در این زمینه نقش آفرینی کرده است به فقدان یک سیاست فرهنگی برمی گردد. این سازمان کمتر درکی از فرهنگ دارد. به جای اینکه به ارائه تصویری از فرهنگ بپردازد به تبلیغ ایده های سیاسی اقدام می کند. صدا و سیما خود را با یک رسانه حزبی اشتباه گرفته است. رسانه حزبی است به تبلیغ ایده های سیاسی و تشویق و ترویج مخاطب به تبعیت از ایدئولوزی و ترویج به ضدیت با رقیب دعوت می کند. صدا و سیما  بایستی از این فضا خارج شود و به تبلیغ فرهنگ و سنت و اخلاق بپردازد. وقتی این جهت گیری شکل گرفت آن وقت است که می توان گفت رسانه صدا و سیما نقشی مثبت در کاهش بداخلاقی پیدا خواهد کرد، والا خودش عامل گسترش بداخلاقی خواهد شد. با ورود غیر کارشناسی فرهنگی به امور است که هر نوع برخورد رسانه به مسائل جاری در جامعه نتیجه بد خواهد داد. اگر گزارش گر  بداخلاقی باشد موجب بحران خواهد شد و اگر بی اعتنای به بداخلاقی های جاری در جامعه باشد به بحران رسانه ای کمک خواهد کرد.  صدا و سیما در ایران بخش اصلی سیاست فرهنگی حاکمیت است. حاکمیت به طور کلی سیاستهای بی اعتنایی به بداخلاقی را از این طریق دنبال کرده است.

*آیا این مسئله را می توان نوعی انحطاط فرهنگی نامید؟! هم بله! هم خیر! اگر  بداخلاقی استمرار یابد به انحظاط فرهنگی می انجامد، ولی اگر اقدامی جدی صورت گیرد، بداخلاقی به سامان اخلاقی خواهد انجامید و جامعه به سمت اصلاح گری میل خواهد کرد. وضعیت فعلی را نمی توان انحطاط فرهنگی نامید، اما زمینه های ورود به شرایط انحطاط فرهنگی فراهم است. این بحث را من در کتاب جامعه شناسی فرهنگ به طور تفصیلی نشان داده ام. توضیح دادم که تحت چه شرایطی مسائل و مشکلات جاری منجر به تغییر فرهنگ، تحول فرهنگ، انحطاط فرهنگ یا انزوای فرهنگ می شود. هر یک از این جهت گیری ها در بستری متفاوت سامان یافته و کارگزاری متفاوتی می طلبد. *آیا در بین دانشجویان و قشر تحصیل کرده ما در محیط دانشگاه هم به این اندازه نمودار است؟ این وضعیت در بین دانشجویان و قشر تحصیل کرده کمتر وجود دارد. دانشجویان و قشر تحصیل کرده دغدغه سامان دادن امور را دارند. محیط دانشگاه در حال حاضر سالمترین محیط فرهنگی است. حضور متمرکز جوانان در این محیط با تحلیل بسیاری از افراد به معنی ناامنی اخلاقی و فساد باید باشد. در حالی که به طور مقایسه ای ما شاهد این امر هستیم که محیط دانشگاه بسیار سالم می باشد. من این فضا را سالم ترین و دینی ترین محیط در مقایسه با دیگر محیط ها می دانم، البته این محیط دغدغه سیاسی دارد و به دلیل سیاسی بودن و داعیه رقابت سیاسی است که آنرا مسئله دار تلقی می کنند و می گویند که دانشگاه مشکل دارد. مشکل دانشگاه در حوزه سیاسی است نه در حوزه اخلاق و فرهنگ.


۱۳۹۳/۵/۱۲ - ۰۸:۲۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن