تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832988996




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کاربرد قرآن در روش اجتهادی شهید ثانی(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
کاربرد قرآن در روش اجتهادی شهید ثانی(ره)
این نوشتار کارکرد قرآن در اجتهاد شهید ثانی را به بررسی می کند و به سه موضوع قرآن آموزی، قرآن پژوهی و تفسیر آموزی و آثار قرآنی بر جای مانده از شهید پرداخته و آنگاه به تبیین دیدگاه شهید ثانی در منزلت و کارکرد قرآن در اجتهاد اشاره کرده است.

خبرگزاری فارس: کاربرد قرآن در روش اجتهادی شهید ثانی(ره)



بخش دوم و پایانی د) عام و خاص 1. شرط تخصیص پذیری عام بی‌گمان شمول و فراگیری واژه و لفظ عام است که زمینه و بستر تخصیص پذیری را فراهم می‌سازد. لکن آیا می‌توان با تخصیص لفظ عام، تمام و یا اکثریت افراد آن را از حوزه حکم تعلق یافته بر عام بیرون کرد یا خیر؟ شهید ضمن آنکه باقی ماندن اکثر افراد عام را پس از تخصیص ضروری می‌شمارد، می‌افزاید: این سخن بر لفظ عامی ‌که از سر تعظیم بر یک فرد به کار رفته است، جاری نیست؛ «اختلفوا فی المقدار الذی یشترط بقائه بعد تخصیص العام علی اقوال، احدها و الیه ذهب الاکثرون: انه لابد من بقاء جمع کثیر، سواء کان العام جمعا ک‍»الرجال» ام غیر جمع ک‍»من» و«ما» و«أین»، الا أن یستعمل ذلک العام فی الواحد، تعظیماً له واعلاماً بانه یجری مجری الکثیر کقوله:(فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُون) (مرسلات/23).» (همان، /189) «در این باره که اگر حکم عام تخصیص بخورد، چه مقدار لازم است که پس از تخصیص باقی بماند تا تخصیص روا باشد، اختلاف است. یکی از دیدگاه‌ها که بیشتر اصولیان بر آن هستند، این است که باید پس از تخصیص حکم عام جمع زیادی باقی بماند، چه اینکه لفظ عام جمع باشد، همچون واژه «رجال» یا غیر جمع باشد، مانند: «من»، «ما» و «أین». مگر اینکه لفظ عام بر فرد استعمال شده باشد از باب تعظیم و نشان دادن اینکه مرتبت فرد به اندازه جمع است، مانند قول خداوند: (فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُون).» 2. تخصیص پذیری مفاهیم تخصیص، ویژه منطوق کلام عام است، یا اینکه مفهوم کلمات نیز اگر دارای شمول و فراگیری باشد، قابل تخصیص است؟ نظر شهید آن است که از میان مفاهیم، امکان تخصیص برای مفهوم موافق وجود دارد؛ «و اما مفهوم الموافقه کقوله تعالی:(فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ)(اسراء/23)، یدل بمنطوقه علی تحریم التأفیف و مفهومه علی تحریم الضرب و سائر انواع الأذی، فیجوز تخصیصه لانه دلیل عام.» (همان، /187) «مفهوم موافق مانند قول خداوند: (بر پدر و مادر اف نگویید) که منطوق آن بر حرمت «اف» گفتن و مفهوم آن بر حرمت زدن و سایر انواع اذیت دلالت دارد، چون دلالت آن عام و فراگیر می‌باشد، تخصیص پذیر است.» قرآن و تعریف اصطلاحات تعریف اصطلاحات دانش فقه و اصول، ساحت دیگر از ساحت‌هایی است که شهید ثانی برای تبیین و تعریف آنها از نمونه‌ها و مثال‌های قرآنی استفاده کرده است که به دو نمونه از آن اشاره می‌شود: الف) چیستی حکم شرعی شهید در تعریف حکم شرعی می‌گوید: «الحکم الشرعی خطاب الله تعالی او مدلول خطابه... .» (همان،/29) «حکم شرعی، خطاب الهی و یا مدلول خطاب خداوند است.» سپس می‌افزاید: «وزاد بعضهم او الوضع لیدخل جعل الشیء سبباً او شرطاً او مانعاً کجعل الله تعالی زوال الشمس موجباً للظهر وجعله الطهاره شرطاً لصحه الصلوه والنجاسه مانعه من صحتها، فان الجعل المذکور حکم شرعی لاستفادته من الشارع... .» (همان) «برخی در تعریف حکم شرعی، «وضع» را نیز افزوده‌اند تا آن اموری را که خداوند سبب، مانع و یا شرط چیزی قرار داده است، شامل شود؛ مانند اینکه خداوند زوال شمس را سبب وجوب نماز، طهارت را شرط صحت و نجاست را مانع صحت نماز قرار داده است. بی گمان این جعل، حکم شرعی است، چون از شارع استفاده می‌گردد.» افزوده تعریف را برخی از اندیشمندان به نقد کشیده‌اند. از این روی شهید نقد آنان را یاد آور می‌شود و به آن پاسخ می‌گوید و این بدان معناست که وی از تعریف دوم در حکم شرعی جانبداری می‌کند. از جمله دلایلی که می‌توان برای جانبداری شهید از تعریف دوم سراغ گرفت، استدلال و اتکاء نظریه دوم به آیات قرآنی است که به صورت ضمنی بدان‌ها اشاره شده است. (همان) ب) چیستی حکم قابل تخصیص شهید در بحث عموم و خصوص پیش از آنکه سایر مسائل مربوط به این موضوع را بیان کند، در تعریف «حکم قابل تخصیص» می‌گوید: «القابل للتخصیص هو الحکم الثابت لمتعدد من جهه اللفظ، کقوله تعالی: (وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ)(توبه/36).» (همان،/186) «حکم قابل تخصیص، حکمی ثابت برای الفاظ متعدد است. مانند آیه (وقاتلوا المشرکین).» در استشهاد به این آیه، شهید از یک سویی در پرتو آیتی از قرآن، حکم تخصیص بردار را تعریف و تبیین کرده و از سویی دیگر، دیدگاه و نظر خود در مقصود و مراد از آیه شریفه را بیان داشته است که تمامی مشرکان، الزاماً مستحق کشتن نیستند، بلکه فرمان و حکم کشتن مشرکان قابل تخصیص است ـ‌‌البته فارغ از اینکه حکم موجود در آیه تخصیص خورده است یا نه‌ـ. کارکرد قرآن در آرای فقهی شهید الف) قاعده سازی یا پشتوانه آیات قرآنی سیره و شیوه مجتهدان و فقیهان سلف و معاصر این بوده است که با تأسیس و پی‌ریزی شماری از اصول، قواعد و مبانی، کار استنباط و تفریع فروع بر اصول را سامان داده و کاربردی می‌ساخته‌اند. تأسیس آن مبانی و قواعد بسته به رویکردهای کلان فقهی، کلامی، علمی، مذهبی و نوع نگاه و اولویت بخشی مجتهد به منابع دینی به ویژه سرچشمه‌های استنباط احکام فقهی بوده است. از همین روی بوده است که اختلاف در فتوا و آرای فقیهان پدید می‌آمده است. شهید ثانی با تأسی از همین سیره اجتهادی، قواعد، مبانی و اصولی را تأسیس کرده و بر پایه آن اصول و قواعد به استنباط و اجتهاد در فروع پرداخته است. نکته در خور تأمل آن است که شمار بسیاری از قواعد و اصول تأسیس یافته از سوی شهید، خاستگاه قرآنی و وحیانی دارد و نه روایی و یا عقلی. با اینکه شهید، خود از عالمان چیره و خبیر در علم الحدیث و از سوی دیگر در ردیف عالمان عقل‌گرای شیعی به حساب می‌آید، به یادکرد نمونه‌هایی از این روش و شیوه ایشان که می‌تواند ما را به کارکرد افزون قرآن در اجتهاد و استنباط وی رهنمون و آشنا سازد، می‌پردازیم. 1. اصل اولیه در افعال انسان‌ها کارهایی که انسان‌ها انجام می‌دهند، از یک منظر به دو دوره پیش از بعثت پیامبر و پس از بعثت تقسیم می‌شود. افعال صادره از انسان‌ها در دوره پیش از بعثت، خود بر دو گونه هستند؛ افعال غیراختیاری و اضطراری همچون تنفس، ضربان قلب و... . این سری از افعال انسان‌ها تحت حوزه تکلیف قرار نمی‌گیرند و روا شمرده می‌شوند. گروه دوم افعال اختیاری آدمیان است، همچون خوردن، پوشیدن، راه رفتن و... . در حکم این دسته از افعال آدمیان، سه دیدگاه وجود دارد: 1ـ اصل در تمامی افعال اختیاری انسان‌ها، اباحه است. 2ـ اصل در تمامی افعال اختیاری انسان‌ها، منع است. 3ـ اصل در تمامی افعال اختیاری انسان‌ها، توقف (نبود هیچ حکمی برای آنها و یا عدم آگاهی از جواز و یا منع) است. افزون بر سه دیدگاه پیش گفته، دیدگاه دیگری وجود دارد که قائل به تفصیل بین منافع و مضار است؛ اصل اولیه در منافع را اباحه و اصل در مضار را منع می‌داند. شهید ثانی از این نظر دفاع می‌کند. مستند شهید در اینکه اصل در منافع، اباحه است، آیه شریفه بیست و نهم از سوره مبارکه بقره است؛ «و اما بعد الشرع فمقتضی الادله الشرعیه ان الاصل فی المنافع الاباحه لقوله تعالی: (خلق لکم ما فی الارض جمیعاً).» (همان، /269) فراخنای مفهومی آیه شریفه، بستر استنباط احکام پرشماری در عرصه‌های گوناگون را فراهم می‌آورد که شهید خود نیز چنین کرده و حکم فروع و جزئیات چندی را بیان کرده است: 1ـ اگر استخوان، گوشت، خون، مو و سایر اجزای حیوانی را ندانیم که پاک است یا نه، زیرا ندانیم از اجزای حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت، و در فرض دوم نجس العین است و یا غیر آن، و همچنین ندانیم استفاده از آن اجزاء در نماز معفو عنه است یا خیر؛ در تمامی این موارد بر اساس اصل اباحه مستفاد از آیه شریفه حکم می‌شود، مگر اینکه قواعد دیگری خلاف آن را ثابت کند. 2ـ اگر شخصی (مرد یا زن) را ندانیم نظر کردن بر او حلال است یا حرام و یا شک کند که مرد است یا زن، و یا نسبت به زنی شک کند و نداند که محرم است یا بیگانه و نامحرم، و یا شک کند که زن آزاد است و یا کنیز، در تمامی این موارد و سایر نمونه‌هایی از این دست، بر اساس اصل مستخرج و مستنبط از آیه مبارکه عمل می‌شود. 3ـ اگر در آبِ جویی شک کنیم که ملک کسی است و نیازمند گرفتن اجازه و یا بدون مالک و مباح است، اصل در آن اباحه است. 4ـ اگر پارچه‌ای از حریر و غیرحریر با هم بافته شده باشد و شک داشته باشیم بخش بافته شده از حریر، مستهلک در غیر آن شده است تا پوشیدن آن برای مردان جایز باشد، و یا نشده است تا جایز نباشد، بر اساس مفهوم آیه شریفه می‌توان گفت پوشیدن آن مباح است. هر چند در خصوص این مورد می‌توان گفت چون شک در رفع مانع (=استهلاک حریر) است، مقتضی اصل، عدم رفع مانع و سرانجام حرمت پوشیدن آن لباس است. (همان،/271) 2. مفهوم خطاب‌های مذکر قرآن در بسیاری از آیات قرآن کریم، به ویژه خطاب‌های قرآن، واژگان و کلمات به صورت مذکر آمده است. ساختارهای کلامی این واژگان به یکی از چهار صورت زیر بیشتر دیده می‌شود. یک: ساختار فعلی، مانند قال، علم، آمنوا، کفروا، نافقوا، یقولون، یعلمون، تعملون و... . دو: ساختار وضعی، مانند المتقین، المفلحون، المؤمنون، المنافقون، الکافرون، المسلمون و... . سه: ضمایر و اسماء اشاره، مانند هو، هما، هم، انت، انتم، کما، کم، ذلک، اولئک و... . چهار: موصول‌ها، مانند الذین، الّذی. در میان قرآن‌پژوهان و سخن‌شناسان، هماره معرکه سخن بوده است که این ساختارهای کلامی مذکر در قرآن که کتاب همه انسان‌هاست و فراتر از جنسیت می‌نگرد، دو گروه مردان و زنان را با هم شامل می‌شود و یا اختصاص به مردان دارد؟ در صورت نخست، با چه معیار زبانی و عرف بیانی، چنان گستره‌ مفهومی را به واژگان مذکر قرآنی که تابع معیارهای زبان بشری است، می‌توان نسبت داد؟ و در صورت دوم، از کاستی گفتمان مذکر قرآن چگونه می‌توان رهید؟ گروهی از قرآن‌پژوهان، حوزه مفهومی این دسته از واژگان و کلمات قرآنی را شامل مردان و زنان دانسته و معیار تغلیب در تعبیر و یا تغلیب در کاربرد محاورات و تصورات ذهنی عرب زبانان را عامل روایی این کاربست بیانی و فراخنای مفهومی برشمرده‌اند و گروهی نیز حوزه مفهومی این واژگان را تنها مردان دانسته و شمول زنان را تابع قصد و اراده گوینده سخن دانسته‌اند. هر یک از آرای گذشته می‌تواند پی‌آیندهای مختلف کلامی، حقوقی و انسان ‌شناختی را برتابد. شهید ثانی طرفدار آن است که الفاظ مذکر قرآن تنها مردان را شامل می‌شود و اگر هم موردی ثابت شود که زنان نیز در قلمرو کلمه و واژه‌ای داخل است، از باب تبعیت است و نه کاربرد لفظ در معنای اصلی و مفهوم حقیقی آن؛ «لفظ الذکور و هو الذی یمتاز عن الاناث بعلاقه، کـ«المسلمین» و «فعلوا» لا یدخل فیه الاناث حقیقه و ان دخلن تبعاً فی بعض الموارد.» (همان،/185) «لفظ مذکر که از لفظ مؤنث با علامتی همچون المسلمین، فعلوا (=‌ضمایر جمع مذکر) مشخص می‌گردد، در مفهوم حقیقی آنها، زنان داخل نیست، هر چند در پاره‌ای موارد، زنان را نیز شامل می‌شود.» مستند شهید برای اثبات این مدعا و نظر، دو چیز است: 1ـ قواعد زبان، بدین معنا که جمع همان تکرار مفرد است و لفظ مذکر مفرد تنها یک مرد را شامل می‌شود. 2ـ در کاربرد قرآن که زبان آن زبان معیار است، جمع مؤنث بر جمع مذکر عطف شده و این نشان دهنده تغایر مفهومی معطوف و معطوف علیه است؛ «ان المسلمین و المسلمات» (همان) طرح این موضوع و اثبات آن با آیات قرآنی، اساس پاره‌ای از استنباط‌ها و اجتهادهایی برای شهید ثانی قرار گرفته است: 1ـ اگر کسی وقف کند و در صیغه عقد تعبیر مذکر بیاورد و بگوید: «وقفت علی بنی زید»، شامل مؤنث نمی‌شود، چنانچه شهید می‌گوید: «فانهن لایدخلن»؛ زنان آن خاندان داخل در وقف نمی‌شوند. (همان) 2ـ چنانچه خطاب به گروه مرکب از زنان و مردان بگوید: «بعتکم» «ملکتکم» «وقفتکم»، تنها مردان موجود در آن گروه را در بر می‌گیرد و شامل زنان نمی‌گردد. (همان) 3ـ هرگاه فردی چندین غلام و کنیز داشته باشد و بر خود الزام کند که: «لله علی ان اعتق کل من آمن منکم؛ از خدا بر من است که هر یک از شما ایمان بیاورید، او را آزاد کنم»، کنیزان در قلمرو این تعهد نیستند، مگر با دلیل بیرونی. در همین مورد خنثی نیز مانند زنان‌اند و در قلمرو تعهد شامل نیستند، زیرا شک در مرد بودن آنان سبب می‌شود که بگوییم اصل عدم دخول آنان در مردان، آنها را در زمره زنان قرار می‌دهد و کلام و تعهد، آنان را در بر نمی‌گیرد. (همان) 4ـ در خطبه‌های نمازجمعه، بر امام واجب است برای مردان و زنان مؤمن دعا کند. آیا امام می‌تواند به کلمه «مؤمنین» اکتفا کند؟ فتوا بر اساس دیدگاه‌های پیش گفته متفاوت خواهد بود. بر مبنای شهید ثانی، نمی‌تواند اکتفا کند، مگر آنکه امام از کاربرد واژه «مؤمنین»، زنان مؤمن را نیز قصد کند که از باب تبعیت، زنان نیز داخل در مفهوم مؤمنین می‌شوند. 5ـ در آیه شریفه (النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ)(احزاب/6) «پیامبر(ص)سزاوارتر از نفس مؤمنان به آنان و همسران پیامبر(ص)مادران آنهایند.» مقصود آیه مبارکه، تحریم نکاح زنان پیامبر(ص)بر مردان و وجوب احترام و اطاعت ایشان است و نه نگاه و خلوت کردن با آنان. به هر روی، پرسیده می‌شود آیا زنان مسلمان نیز داخل در مفهوم این آیه شریفه هستند؟ پاسخ به این پرسش مبتنی بر دیدگاه‌های پیشین است. بر اساس رأی و نگاه شهید، چنان‌که خود تصریح کرده است، زنان مسلمان داخل احکام مستفاد از آیه شریفه نیستند. (همان) 3. تقلید غیرمجتهد انسان‌ها یا عامی‌اند، یا غیر مجتهد و یا مجتهد و قادر بر استنباط احکام و تفریع فروع بر اصول. آنان که مجتهدند، الزاماً می‌باید از دریافت‌های خویش پیروی کنند، اما در وظیفه و تکلیف آنان که مجتهد نیستند، میان عالمان و اندیشه‌ورزان اختلاف وجود دارد. شهید ثانی در این باره از سه نظریه یاد می‌کند: 1ـ حرمت تقلید و لزوم توقف. 2ـ جواز تقلید در مسائل نیازمند اجتهاد، مانند مسئله ازاله نجاست با آب مضاف، و ناروایی تقلید در موارد منصوص، همچون حرمت ربا در موارد ششگانه. 3ـ جواز، بل وجوب تقلید. شهید ثانی به درستی دیدگاه سوم باور دارد و از آن دفاع می‌کند و برای اثبات آن به دو دلیل نقلی و عقلی تمسک می‌جوید. دلیل نقلی شهید که مهم‌ترین آن دو می‌باشد، آیه شریفه چهل و سوم از سوره مبارکه نحل است؛ (فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون) «اگر نمی‌دانید، از آنان که می‌دانند، بپرسید.» شهید، پس از تأسیس این بنا و قاعده بی آنکه مصادیق و نمونه‌های جزئی را بشمرد، می‌آورد: «وفائده المسأله ظاهره فی تقلید العامی فی احکام العبادات والمعاملات و غیرهما.» (همان،/220) «فایده مسئله در تقلید شخص عامی در احکام عبادات و معاملات پدیدار می‌گردد.» ب) استدلال صریح به قرآن شهید در آن موارد که پشتوانه قرآنی برای دیدگاه‌های خویش می‌یابد، به یادکرد و شیوه استدلال به آن آیه می‌پردازد و ضمن تحکیم و استوار سازی نظریه خود، آرای مخالف را بدان وسیله مردود می‌شمارد. نمونه‌های زیر شمایی از این روش را گواهی می‌کند: 1. موارد وجوب گواهی خداوند در آیه دویست و هشتاد و دوم سوره مبارکه بقره، تکلیف گواهان بر معاملات نسیه، قرض و دین را بیان می‌کند و می‌فرماید: (وَلا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا ...)(بقره/282) «و هر گاه شهود را (برای حضور در مجلس یا محکمه) فرا خوانند، نباید امتناع ورزند.» در مراد و مقصود از این آیه شریفه دو دیدگاه در بین فقیهان وجود دارد: یک دیدگاه مراد از آیه را وجوب تحمل شهادت می‌داند. دیدگاه دیگر، تحمل و ادای شهادت را با هم داخل در قلمرو مفهوم آیه دانسته، واجب می‌شمارند. شهید اول گویا در شمار کسانی است که دیدگاه نخست را باور دارند. آنچه مایه انتخاب این دیدگاه از سوی طرفداران آن گردیده، روایتی از امام صادق(ع) است که مراد از وجوب پذیرش دعوت بر شاهد را به تحمل شهادت تفسیر کرده است. اما شهید ثانی از دیدگاه دوم جانبداری می‌کند و بر آن است که می‌توان این آیه را هم دلیل بر وجوب تحمل شهادت و هم دلیل وجوب ادای شهادت دانست. (شهید ثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، 1/282) مستند شهید ثانی در پذیرش دیدگاه دوم، علی رغم سازگاری دیدگاه نخست با روایت امام صادق(ع)، گو اینکه عموم مفهوم آیه شریفه است که ادا و تحمل شهادت را با هم در بر می‌گیرد. 2. وجوب تلفظ در نیت یکی از ارکان اعمال عبادی، «نیت» است، اما در چیستی نیت که امر قلبی یا آمیزه‌ای از تصور قلبی و یاد کرد انجام عمل در لفظ است، می‌توان دو فرض را تصور کرد. شهید ثانی ضمن تأکید بر نقش نیت در تمایز بخشی اعمال از یکدیگر، نیّت را امر قلبی و بی نیاز از تکلم می‌داند و بر آن است که: «المراد من النیه جمع الهمه علی فعل المقصود وبعث النفس وتوجیهها ومیلها الی ما فیه ثواب عاجل وآجل، تلفظ هذا او لا.» (شهید ثانی، رسائل الشهید ثانی، 1/166) «مقصود از نیت، همت گذاشتن بر کار مورد نظر و بر انگیختن، توجه دادن و ایجاد تمایل در نفس است برای انجام کاری که پاداش فوری و یا زمانمند دارد، چه نام آن عمل را بر زبان براند یا خیر.» آن گاه می‌افزاید که: «اساساً نمی‌توان نیت و قصد به این معنا را از اعمال و کردارهای انسانی جدا کرد، چه اینکه هر انسانی حتی کودکان و کم خردان، هیچ عمل و رفتاری را انجام نمی‌دهند مگر از روی قصد و انگیزش به انجام آن عمل، و از همین سبب بوده است که بیشتر علمای سلف در کتاب‌های فقهی خویش، نیت را به عنوان موضوع مستقل یاد نمی‌کرده، بلکه می‌گفته‌اند واجبات وضو ـ‌مثلاًـ اول آنها شستن صورت است و اولین واجبات نماز تکبیر است.» (همان) شهید سپس برای اثبات صحت و درستی این دیدگاه و روش به آیه ششم سوره مبارکه مائده استدلال می‌کند و می‌گوید: «و هکذا ورد الکتاب الکریم فی قوله تعالی:(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِق)(مائده/6).» (همان،/167) «و در قرآن کریم این گونه آمده است که ای مؤمنان! آن‌گاه که به نماز ایستادید، صورت‌هایتان را بشویید و نیز دست‌هایتان را از مرفق.» چنان که پیداست، آیه شریفه (در مقام بر شماری واجبات وضو) نخستین واجب وضو را شستن صورت و دست عنوان کرده و از نیت نامی‌ نبرده، با اینکه می‌دانیم نیت در وضو واجب است. ج) استدلال ضمنی به آیات قرآن در شمار شیوه‌های شهید ثانی در استدلال به آیات قرآنی می‌توان به شیوه استدلال ضمنی به آیات قرآن و کاربست آنها در اثبات مدعا و مطلب مورد نظر اشاره کرد. در این شیوه بیانی، شهید، آیات قرآن را در خلال سخنان خویش و به عنوان بخشی از ساختار جمله می‌آورد و بدین طریق به گونه غیر مستقیم، در عین آنکه مراد و مفهوم آیه را به مخاطب القا می‌کند، پشتوانه استدلالی و قرآنی خود را یاد آور می‌شود، بی آنکه تصریح و یا اشاره آشکار به استدلال کردن به آن آیه قرآنی داشته باشد. نمونه‌های زیر بیانگر همین شیوه بیانی و استدلالی است: 1- در رساله مبدأ و معاد می‌نویسد: «فان العمر قصیر و العلم کثیر و الناقد بصیر و ان کثیر من العلوم و المباحث بین العلماء(کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء)(نور/39) اذ اکثرهم ینطقون عن الهوی و یتکلمون بالآراء و لهذا کل ما نسجته آراء قوم، نسخته اهواء طائفه اخری(کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا)(اعراف/ 38).» (همان، 2/749 ) «بی تردید، عمر انسان کوتاه، دانش‌ها افزون و حسابرس بصیر است. بسیاری از دانش‌ها و بحث‌هایی که در میان عالمان امروز رواج دارد، «همچون سرابی است در بیابان که شخص تشنه آن را آب می‌پندارد»، چه اینکه بیشتر این عالمان از روی هوا و خواسته‌های خود سخن می‌گویند و از همین روی آنچه را که گروهی می‌بافند، گروه دیگر با دلخواه خود باز می‌کنند؛ «هر قومی، ‌قومی‌ دیگر (از همکیشان خود را) لعنت می‌کنند.» در این فراز کوتاه، کاربست دو آیه از قرآن را در خلال کلمات شهید مشاهده می‌کنیم؛ نخست در نکوهش و سست بنیادی علوم، دانش‌ها و مباحث مطرح در میان عالمان زمان و دو دیگر، تعارض بیهوده و مشاجرات بی ثمر عالمان دینی در نقض و ابرام مطالب یکدیگر. 2- شهید پس از طرح این موضوع که اجتهاد واجب عینی است و یا واجب کفایی و اگر در یک زمان چند مجتهد وجود داشت، می‌توان در هر مسئله‌ای به فتوای یکی از آنان عمل کرد یا خیر؟ می‌آورد: «لا یصح القول بان ننقل فتواهم جمیعاً بحیث یتخیر الناقل فی اخذ ما شاء منها و طرح ما شاء کما یفعله اهل عصرنا(یُحِلُّونَهُ عَامًا وَیُحَرِّمُونَهُ عَامًا)(توبه/37).» (همان،1/38) «درست نیست که گفته شود اگر در یک زمان چند مجتهد وجود داشته باشد، می‌توانیم فتوای تمامی‌ آنان را نقل کنیم و هر فتوایی را که خواستیم ملاک عمل قرار دهیم، آن گونه که مردمان زمان ما انجام می‌دهند «(ماه حرام را) سالی حلال و سال دیگر همان را حرام قرار می‌دهند.» 3- در اثبات ناروای قضاوت مقلدان و عالمان غیر مجتهد، شهید پس از آنکه به اجماع تمام فقهای مسلمان استناد می‌کند، می‌افزاید: «فالقول فی هذه المسأله الاجماعیه و الحکم لاهل التقلید، حکم واضح بغیر ما انزل الله سبحانه و عین عنوان الجرأه علیه فکیف یعملون بفتواهم مره و یخالفونها اخری و الکل موجود فی کتاب واحد(أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْض)(بقره/5).» (همان، 1/42) «روا دانستن قضاوت برای مقلدان - حال آنکه به اجماع مسلمانان چنین چیزی روا نیست- آشکارا حکم به غیر ما انزل الله و عین جرأت بر خداوند است. چگونه اینها گاه به فتوای مجتهدین مسلمان عمل و گاه با آن مخالفت می‌کنند (و قضاوت غیر مجتهد را درست می‌شمارند). حال آنکه خاستگاه فتوای این مراجع در همه حال کتاب خداوند است، چنین کاری مصداق آیه شریفه‌ای است که می‌گوید: «آیا شما به پاره‌ای از آموزه‌های قرآن ایمان می‌آورید و به پاره‌ای دیگر کفر می‌ورزید؟» مستند سازی اقوال دیگران چنان که می‌دانیم، بخشی از آثار علمی‌ شهید ثانی به صورت شرح و توضیح میراث علمی‌ عالمان و اندیشمندان بزرگ سلف بر جای مانده است، همچون شرح «لمعه» شهید اول، شرح «شرایع الاحکام» علامه حلی و... . از جمله کارهایی که وی در بسط و توضیح آثار علمی شرح شده انجام داده، مستند سازی اقوال و دیدگاه‌های صاحب متن، به ویژه تبیین مستندات قرآنی و روایی آن دیدگاه‌هاست: 1- شهید اول در شرح لمعه در بحث طهارت می‌گوید: «والطهور هو الماء والتراب». شهید ثانی در شرح این کلام می‌افزاید: «قال تعالی:(وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا)(فرقان/48) و هو دلیل طهوریه الماء.» (شهید ثانی، اللمعه الدمشقیه، 1/30) 2- بنده‌ای که بابت کفاره سوگند آزاد می‌شود، باید شرایط و ویژگی‌هایی داشته باشد که از آن جمله مسلمان بودن بنده است. اما اینکه مقصود از اسلام، اقرار به شهادتین است یا افزون بر آن ولایت نیز در مفهوم اسلام نهفته است، فقیهان شیعی دیدگاه‌های مختلفی را ارائه داشته‌اند. اما شهید ثانی پس از نقل نظر شهید اول که گفته است: «و یشترط فیها الاسلام»، می‌آورد: «و هو الاقرار بالشهادتین مطلقاً علی الاقوی و هو المراد من الایمان المطلوب فی الآیه الشریفه.» (همان،1/277) «اسلام بنابر قول اقوی اقرار به شهادتین است مطلقاً، (چه باور قلبی بدان داشته باشد یا نه) و همین معنا مراد آیه شریفه است(... وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَه)(نساء/92).» 3- شهید اول در غسل مس میت گفته است: «ویجب فیه الوضوء». شهید ثانی در توضیح این جمله می‌گوید: «(فی) فی قوله (فیه) للمصاحبه کقوله تعالی:(ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ...) (اعراف/٣٨) و(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِه) (قصص/79).» «منظور از حرف «فی» در عبارت شهید اول، همراهی و مصاحبت است، همچون این آیات که در آیه نخست معنا چنین است: «داخل شوید همراه امت‌ها» و در آیه دوم نیز مراد این است که «قارون به میان قوم آمد همراه زینت خود (= در حالی که خود را زینت کرده بود).» (شهید ثانی، اللمعه الدمشقیه،1/49) شهید و انس با قرآن شهید ثانی انس افزون با قرآن داشت؛ گذشته از آنکه در اوان طفولیت نخستین برگ زندگی و حیات علمی ‌و فکری خود را با قرآن ورق زد، پایان زندگی او نیز در حال تلاوت قرآن ورق خورد، چه او در حال طواف بر گرد کعبه اسیر شد و در روز جمعه از ماه رجب در حالی که تلاوت قرآن بر لب و محبت اهل‌البیت را در دل داشت، در غربت و هجرت به سوی خداوند، به شهادت رسید! (امین، 7/157)   منابع و مآخذ: 1. امین، سید محسن؛ اعیان الشیعه، چاپ اول، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403 ق. 2. حجتی، محمدباقر؛ آداب تعلیم وتعلم در اسلام، چاپ اول، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، بی تا. 3. خوانساری، محمد باقر؛ روضات الجنات، چاپ اول، بیروت، دار الاسلامیه، 1411ق. 4. سیوطی، عبد الرحمن؛ الاتقان فی علوم القرآن، چاپ دوم، قم، منشورات رضی، 1367ش. 5. شهید ثانی؛ الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، چاپ اول، تهران، انتشارات کتاب فروشی اسلامی، 1309 ق. 6. ــــــــ ؛ اللمعه الدمشقیه، تحقیق و تعلیق سید محمد کلانتر، چاپ دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق. 7. ــــــــ ؛ تمهید القواعد، تحقیق عباس تبریزیان، سید جواد حسنی، عبدالحکیم ضیاء، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1416ق. 8. ــــــــ ؛ رسائل الشهید الثانی، تحقیق مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه، چاپ اول، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1421 ق. 9. ــــــــ ؛ رسائل الشهید الثانی، تحقیق رضا مختاری، چاپ اول، قم، بوستان کتاب، 1422 ق. 10. منبع اینترنتی: www.andisheqom.com.   سید حسین هاشمی، منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی شماره 58 پایان متن/

93/05/12 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن