واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ظرف وجودي انسان گفتاري از آيت الله جوادي آمليدعائي كه در تحويل سال مي خوانيم، از ذات اقدس اله تحوّل دلها را مي طلبيم. مي گوئيم: يا مقلّ ب القلوب والأبصار. يا مدبّ ر اللّيل والنّهار. يا محوّ ل الحول والأحوال. حوّ ل حالنا لي أحسن الحال؛ اينجا دو مطلب است كه قرآن كريم به ما هشدار داد تا ما از اين دو راه از فيض الهي برخوردار باشيم؛ و يك مطلب ديگري هم هست كه آن ما را آگاه كرد! آن دو مطلب اين است كه اگر كسي خواست راه خير و سعادت را طي كند، فضل و فيضي نصيب او شود، بيراهه نرود، راه ديگران را هم نبندد؛ هم راه خود را ببيند، هم چراغي براي راه ديگران باشد، اين دو راه دارد؛ يكي اينكه سعي و تلاش و كوشش بكند، آنچه را مي داند، عمل بكند. آنچه را نمي داند، بپرسد. بين خود و بين خداي خود گناهي مرتكب نشود و آن را اصلاح كند. يكي هم فيض هاي رايگان الهي است كه نصيب افراد مي شود. در اثر دعاي پدر، دعاي مادر، سوابق گذشته كه اين دوّمي كه لطف خاص خداست، نه مسبوق به علم انسان است، نه مسبوق به عمل انسان. نه انسان مي داند و نه مقدمات اش را فراهم كرد. دولت آن است كه بي خون دل آيد به كنار! اين فيض ابتدائي هست. اما حال به چه كسي مي دهاند، به چه كسي نمي دهاند و چقدر مي دهاند، اينها برابر آن حكمت هاي الهي است كه در دعاي نوراني امام سجاد (ع) هست كه: يا من لا تبدّ ل ح كمته الوسائ ل. اي خدائي كه تمام كارهاي او روي حكمت است و با هيچ وسيله اي نمي شود جلوي حكمت او را گرفت! منتها ما نمي دانيم آن دعاي پدر، دعاي مادر، دعاي نياكان، چه جور شد كه يك فيضي نصيب انسان شد؛ دعاي معلّم، دعاي يك انسان دل شكسته، اينها روشن نيست. اين همان دولتي است كه بي خون دل آيد به كنار! قسم ديگر آن است كه انسان سعي و تلاش و كوشش مي كند و از خداي سبحان تغيير حال مي طلبد؛ كه خدايا! اين روشي كه ما داريم، تا تحولي در درون ما پيدا نشود، اين روش كارساز نيست. اين لنگان، لنگان رفتن است. و كسي كه مقصد اش طولاني است... پاي ما لنگ و منزل بس دراز دست ما كوتاه و خرما بر نخيل هميشه تحول خواه باشيماين به مقصد نمي رسد و بالأخره در راه مي ماند و مي شود: ابن السّبيل. اين ابن السّبيل، به گروهي مي گويند كه وامانده در راه اند. براي اينكه انسان از اين ابن السّبيلي در بيايد، اين دعاي تحويل سال را گفتند بخوانيد. هميشه هم مي شود خواند. مربوط به تحويل سال و آن زمان نيست. در تمام مدّت شبانه روز سال انسان مي تواند با خداي خود اين زمزمه را داشته باشد. بگويد: خدايا! تغيير و تحوّل به دست توست. اگر كسي بيراهه رفت، تو محولي، مقلبي، مدبري، تحويل و تحول مي دهي، منتها وارونه اش مي كني! اگر كسي به راه بود، مشمول لطف تو بود، تو تحويل و تحول مي دهي، اين را سرجايش مي نشاني، تثبيت مي كني، ظرفيت دارش مي كني. مي بينيد وقتي باران مي آيد، يك ظرفي انسان دارد براي اينكه از باران پر بشود؛ اگر يك دشمني باشد، خوب اين كاسه و اين ظرف را وارونه مي گذارد. خوب اين ظرف و كاسه وارونه هر چه هم كه باران بيايد، از پشت كاسه مي گذرد. چيزي، قطره اي به درون اين كاسه نمي آيد! بعضي ها خداي ناكرده اينچنين اند. زندگي درختي...شيطان قلب اينها را وارو كرده است. قلب اينها را به طرف طبيعت و خاك و زمين و گ ل و... برده است. به تعبير مرحوم صدرالمتالهين سرش را برده در خاك! ايشان مي فرمايد به اينكه: بزرگان اهل معرفت مي گويند هيچ درختي در عالم ترقينمي كند. چون آنچه را كه بالا مي آيد، فروعات اوست. وگرنه دهان او، ريشه او، اصل او، چشم او، گوش او، هم اش در گ ل است! اين دم درخت است كه بالا آمده! اين فروع درخت است. گاهي انسان گياهي زندگي مي كند، مثل يك درخت! تمام فكرش متوجه اين زمين است كه چيزي از زمين در بياورد! يا خانه بسازد، يا آهن داشته باشد، يا فرش داشته باشد و با دست خالي هم برود. اين يك كاسه اي است كه دهان و دهانه او به طرف زمين است. اين يك بدبختي است. ظرف وجودي انسانگاهي خداي سبحان آدم را مي گيرد، مقلّ ب القلوب والأبصار است، مدبّ ر اللّ يل والنّهار است، اين دل را وارونه مي كند. اين را در قرآن كريم فرمود: نقلّ ب افئ دتهم و ابصارهم ( أو ابصارهم و افئ دتهم ) كما لم يؤم نوا اوّل مرّه. اين «كاف» براي تعليل است، نه براي تشبيه. فرمود: ما ساليان متمادي اينها را آزموديم؛ انبياء فرستاديم، عقل داديم، فطرت داديم، تجارب فراواني فراسوي اينها گذاشتيم؛ اينها با بي اعتنائي روبرو شدند. ما بالأخره دستور داديم اين كاسه دل اينها را متوجّه زمين كنند. تمام تلاش شبانه روزشان اين است كه چيزي از زمين در بياورند، روي زمين بگذارند، با دست خالي بروند. او نمي داند وقتي يك كسي يك خانه خوبي ساخت، آن زمين را مزين كرده، نه خود را! فرش خوبي تهيّه كرده، فرش زينت انسان كه نيست! زينت آن يك تكه اطاقي است كه افتاده! آن اطاق مزين شده است. تابلو، آن ديوار را مزين مي كند، نه دل را! فرمود: نقلّ ب ابصارهم و افئ دتهم كما. مي گويند: تمام هويت ما مثل جام مي شود كه وقتي خواستند به او شراب بدهاند، جمله دهان شوند! ديگر همه اش در جام مي ريزد ديگر! اگر خداي سبحان توفيقي به آدم داد، آدم دهانش باز شد، يعني ظرفيت پيدا كرد.اين ناظر به همان بيان نوراني حضرت امير (ع) است كه نّ هذ ه القلوب اوع يأ فخ يرها اوعاها. فرمود: اين دلها ظروف است. بهترين دل آن قلبي است كه ظرفيّتش بيشتر باشد. بعضي يك ليتري اند، بعضي مثل بحر اند. مي گويند: فلان كس بحر العلوم است، بحر العلوم است يعني مثل دريا گنجايش دارد. خوب؛ نّ هذ ه القلوب اوع يأ فخ يرها اوعاها. آنوقت اگر اين جام جمله دهان شد، و خداي مقلّ ب القلوب اين جام دهان را كه وسيع است و پر ظرفيت است به طرف بالا نگه داشت، و زيرش را هم محكم كرد، آنوقت هر فيضي كه بيايد، اين كاملاً مي گيرد. نمي گذارد چيزي هدر برود! اينچنين نيست كه خداي سبحان دل را ظرفيّت بدهد، تثبيت بكند و چيزي هدر برود! عمر حقيقي انسانپس دو راه دارد؛ يكي اينكه انسان تلاش و كوشش بكند، يكي اينكه فيضي كه دولت آن است كه بي خون دل آيد به كنار، نصيب انسان بشود كه معلوم نيست نصيب چه كسي مي شود. گاهي عمر آدم به جائي مي رسد كه ذات أقدس له به او سوگند ياد مي كند. مثل شمس و قمر مي شود. خداي سبحان به عمر مبارك رسول گرامي قسم ياد كرد. فرمود: لعمرك نّهم لف ي سكرت ه م يعمهون يعني قسم به جان تو، قسم به حيات تو، اينها بيراهه مي روند...مي خواهد بگويد گاهي انسان به جائي مي رسد كه عمر او مورد سوگند خداست. قسم به حيات تو، قسم به عمر تو. عمر هر كسي به دست خود اوست، نه به دست زمين! اگر كسي 20 قدم علمي برداشت، بيست سالش است. و اگر نه، همان كودك بيست ساله است! خوب اين درخت را مي گوئيم 20 سالش است، يعني چه؟ يعني از آن وقتي كه درخت سبز شد، رشد كرد، 20 بار زمين به دور شمس گشت. خوب؛ فلان حيوان را مي گوئيم 20 سالش است، آن هم به همين معناست. اين سنگ را الآن ما 20 سال اينجا گذاشتيم، اين خانه را بيست سال است ساختيم، يعني از آن وقتي كه اين ديوار ساخته شده، 20 بار زمين به دور آفتاب گشت. اين معني 20 سال است! اينكه عمر آدم را زياد نمي كند! اين مقلّ ب القلوب گفتن، يعني خدايا! تحوّلي در درون ما ايجاد كن كه ما هم بالأخره به سمت فرشته ها برويم، ببينيم چه خبر است! از كجا آمديم، كجا داريم مي رويم، چه كارمي خواهيم بكنيم! سخنراني در جلسه درس اخلاق؛ قم ـ اسفند 1383منبع: کیهان/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 697]