تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804629823




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مبانی تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مبانی تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول
سوره‌های قرآن به صورت یکجا و پیوسته نازل نگردیده است، بلکه شماری از آیات یک سوره نازل می‌شد، سپس آیاتی از سوره دیگر نازل می‌شد، و آن گاه دنباله آیات سوره قبلی فرود می‌آمد و به دستور پیامبر (ص) در ادامه سوره پیشین قرار داده می‌شد.

خبرگزاری فارس: مبانی تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول


بخش دوم و پایانی مشروعیت ترتیب مصحف کنونی      از جمله نکات دخیل در تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول، باور به نادرست بودن ترتیب کنونی سوره‌ها و آیات قرآن است و اینکه ترتیب موجود بر خلاف رضای خدا و پیامبر (ص) صورت پذیرفته است. از جمله ادله‌ این باور می‌تواند شماری از روایات و اخباری باشد که همین معنا را باز می‌گوید. مانند روایات زیر:      1- سالم بن سلمه می‌گوید: «محضر امام صادق (ع) بودم. شخصی به تلاوت قرآن پرداخت و حرف‌هایی از قرآن بر زبان آورد که تا کنون آن را از دیگران نشنیده بودم. امام صادق (ع) خطاب به آن مرد فرمود: این گونه مخوان، بلکه قرآن را همان سان که دیگران می‌خوانند تلاوت کن تا آن گاه که قائم ما قیام کند، آن گاه هست که او قرآن را چنان که هست می‌خواند و مصحف امام علی را بیرون می‌آورد، همان مصحفی که وقتی امام از نوشتن آن فارغ شد، آن را نزد مردم آورد و به آنان فرمود: این کتاب خداوند است، به همان ترتیب و شیوه‌ای که بر رسول خود حضرت محمد (ص) نازل کرد و من آن را بین این دو جلد گرد آورده‌ام. آنان گفتند: در نزد ما مصحف جامع و کامل موجود است و نیازی به قرآن تو نیست. امام علی (ع) فرمود: پس از این هرگز این قرآن را نخواهید دید. بر من بود که پس از گردآوری، آن را به شما نشان می‌دادم تا آن را برگیرید و بخوانید.» (فیض کاشانی، /1/10) فیض کاشانی پس از یادکرد این روایات نتیجه می‌گیرد که:«وانها لیس ایضاً علی الترتیب المرضی عند الله وعند رسوله (ص) .» (همان)«ترتیب مصحف کنونی بر خلاف رضای خداوند و پیامبر (ص) اوست.» وی سپس علی بن ابراهیم قمی ‌را نیز موافق این دیدگاه می‌داند و می‌افزاید: «و به قال علیّ بن ابراهیم.» (همان) تقدیم و تأخیر در آیات مصحف      از دیگر مبانی تفسیر قرآن به ترتیب نزول، باور به وجود گسست در آیات پیوسته و تقدیم و تأخیر در ترتیب شماری از آیات قرآن در مصحف کنونی است. این تقدیم و تأخیر چنان است که هرگاه ارائه مطالب و معانی قرآن بر پایه آن صورت پذیرد، کاملاً معنای مخالف با مراد خداوند و شریعت نبوی به دست می‌دهد. از نمونه‌های این تقدیم و تأخیر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:   یک: تقدیم ناسخ بر منسوخ  از جمله مسائل مورد اتفاق در آیات قرآن کریم، وجود آیات ناسخ و نیز آیات منسوخ است. و از سوی دیگر قاعده پذیرفته در نزد تمام اندیشمندان اصول آن است که از شرایط حکم ناسخ آن است که پس از حکم منسوخ باشد. از جهت سوم در مصحف کنونی، چه بسا آیه ناسخ پیشتر از آیه منسوخ قرار گرفته است (فیض کاشانی، 1/11) و این آشکارا نشان می‌دهد که در چینش مصحف موجود، تقدیم و تأخیر غیر منطقی وجود دارد و اگر بر همین منوال تفسیر شود، معنای مخالف با معنای «ما انزل الله» ارائه می‌دهد. از جمله شواهد و نمونه‌های این مشکل در مصحف موجود، به نمونه زیر می‌توان اشاره داشت:     درباره عده زنان شوهر مرده دو آیه در قرآن کریم آمده است. یکی از آن دو آیه شریفه عده زنان شوهر مرده را چهار ماه و ده روز تعیین می‌کند؛(وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا)(بقره/234)«و کسانی که از شما می‌میرند و همسرانی از خود بر جای می‌گذارند، باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند.» در آیه دیگر که از نظر ترتیب مصحف فعلی پس از آیه اول جای داده شده، عده این گروه از زنان یک‌ سال مقرر شده است:(وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِیَّهً لأزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْرَاجٍ) (بقره/240) «و کسانی که از شما می‌میرند و همسرانی از خود بر جای می‌گذارند، باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک ‌سال آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهره‌مند سازند، به شرط اینکه آنها از خانه شوهر بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند).» حال آنکه به اتفاق فقیهان و عالمان مسلمان، آیه دوم به وسیله آیه اول نسخ شده است و می‌باید از نظر ترتیب پس از آیه ناسخ جای داده شود. (همان)      دو: تقدیم و تأخیر جمله‌های یک آیه      ترتیب جمله‌های آیه هفدهم سوره مبارکه هود در مصحف فعلی چنین است:(أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً)(هود/17)حال آنکه ترتیب واقعی آن به گونه دیگر است: «ویتلوه شاهد منه إماما ورحمه ومن قبله کتاب موسى...». (همان)      سه: تقدیم وتأخیر کلمات یک آیه      در مصحف موجود آمده است:(وَقَالُوا مَا هِیَ إِلا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا)(جاثیه/24) لکن ترتیب آن باید به این گونه باشد: «وإنما هو نحیی ونموت.»      زیرا دهریان باور به روز بعث و زنده شدن پس از مردن ندارند و اگر ترتیب موجود را واقعی و معتبر بشماریم، این گمانه را برمی‌انگیزد که آنها رستاخیز و زندگی دگر باره را قبول دارند. (همان)      چهار: جدایی بخش‌های یک آیه      گاه بخشی از یک آیه در سوره‌ای و بخش دیگر و تمام کننده آن در سوره دیگر آمده است، مانند:(أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ)(بقره/61) بخش دیگر آیه که پاسخ قوم موسی به سخنان حضرت موسی است، در سوره مائده آمده است که گفتند: (قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ)(مائده/22)      نمونه دیگر در مورد تهمت کافران به قرآن و پیامبر است؛(وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَى عَلَیْهِ بُکْرَهً وَأَصِیلا)(فرقان/5)«(و کافران) گفتند: این (قرآن) همان افسانه‌های پیشینیان است که وی آن را رونویسی کرده و هر صبح و شام بر او املاء می‌شود.» خداوند به این تهمت پاسخ گفته است که می‌باید در ادامه همین آیه قرار می‌داشت، لکن در مصحف فعلی این پاسخ نه بلافاصله و در ادامه آیه شریفه، بلکه در سوره عنکبوت آمده است:(وَمَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ) (عنکبوت/48)  «تو هرگز پیش از این کتابی نمی‌خواندی و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند.» بی آنکه سر نقد و بررسی این دیدگاه و ادله آن را داشته باشیم، به گفتاری از خود فیض کاشانی می‌پردازیم که پس از تبیین دیدگاه و ادله یاد شده می‌گوید: «أقول: ویرد على هذا کله إشکال و هو أنه على هذا التقدیر لم یبق لنا اعتماد على شئ من القرآن إذ على هذا یحتمل کل آیه منه أن یکون محرفاً و مغیراً و یکون على خلاف ما أنزل الله فلم یبق لنا فی القرآن حجه أصلا فتنتفی فائدته و فائده الأمر باتباعه و الوصیه بالتمسک به إلى غیر ذلک، و أیضا قال الله عز وجل: «و إنه لکتاب عزیز لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه». و قال: «إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون». فکیف یتطرق إلیه التحریف و التغییر، و أیضا قد استفاض عن النبی (ص) و الأئمه:: حدیث عرض الخبر المروی على کتاب الله لیعلم صحته بموافقته له و فساده بمخالفته. فإذا کان القرآن الذی بأیدینا محرفاً فما فائده العرض؟ مع أن خبر التحریف مخالف لکتاب الله مکذب له فیجب رده و الحکم بفساده أو تأویله» (فیض کاشانی، 1/57) «این دیدگاه و ادله آن با این پرسش و اشکال روبرو است که در این فرض اعتباری برای قرآن موجود باقی نمی‌ماند، چه احتمال تحریف و تغییر در هر آیه و بخش قرآن می‌رود و جایی برای بهره‌وری و تمسک بدان باقی نمی‌ماند. و نیز این دیدگاه مخالف آیاتی از خود قرآن و کلام الهی است، مانند آیه «انه لکتاب عزیز لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه» و «انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون». با تضمین‌های مطرح شده در این آیات، چگونه می‌توان به احتمال تحریف باور داشت؟ چنان که این دیدگاه با روایت مستفیض رسیده از پیامبر (ص) و امامان:ناسازگار است که بر اساس آن، تمامی ‌نصوص روایی برای سنجش صحت و سقم، می‌باید به قرآن عرضه شوند. این در حالی است که از یک سو اگر قرآن و مصحف موجود تحریف شده باشد، جایی برای تطبیق قاعده «عرضه حدیث به قرآن» باقی نمی‌ماند و از سوی دیگر، خود خبر تحریف مخالف قرآن است که می‌باید از آن اعراض شود.»      وی سپس در مقام پاسخ می‌آورد:«و یخطر بالبال فی دفع هذا الاشکال والعلم عند الله أن یقال: إن صحت هذه الأخبار، فلعل التغییر إنما وقع فیما لا یخل بالمقصود کثیر إخلال...  ویدل على هذا قوله (ع) فی حدیث طلحه: إن أخذتم بما فیه نجوتم من النار و دخلتم الجنه فإن فیه حجتنا و بیان حقنا و فرض طاعتنا.» (همان) «آنچه در ذهن می‌آید ـ و حقیقت را خدا می‌داند ـ، این است که بر فرض درست بودن روایات یاد شده، تغییرات در آن مواردی اتفاق افتاده است که اخلال به مقصود کلی قرآن را سبب نمی‌شود، و به اعتبار عموم الفاظ قرآن خدشه‌ای وارد نمی‌آورد، همان سان که روایات و نصوص دیگر رسیده از معصومان همین معنا را تأیید می‌کند، مانند سخن امام (ع) به طلحه که می‌گوید: اگر به آنچه در قرآن است عمل کنید، اهل نجات خواهید بود و وارد بهشت می‌شوید، زیرا که در همین قرآن، حجت، حقوق و لزوم پیروی از ما بیان شده است.»      برآیند این پاسخ و سایر پاسخ‌هایی که می‌توان ابراز داشت، آن است که اگر به فرض تغییرات یاد شده را بپذیریم، این به معنای التزام به تحریف قرآن نیست، چه رسد به اینکه آن روایات و نصوص را مردود بدانیم. آن سان که نویسنده کتاب «البیان فی علوم القرآن» با اصرار زیاد، بر نادرستی روایات تغییر و دخالت اجتهاد اصحاب در ساختار و چینش مصحف فعلی پای فشرده و بر این باور است که تمام روایات دال بر این مدعی، معارض قرآن، مخالف حکم صریح عقل و اجماع مسلمانان مبنی بر ثبوت قرآن با تواتر است. چه اینکه قبول این نظر، مستلزم قول به عدم ثبوت قرآن با تواتر است که راه را بر تحریف از دو معبر زیادت و نقصان می‌گشاید و این فرآیند خلاف اجماع مسلمین است. (خویی، /240) مبانی برتری تفسیر نزول‌گرا بر مصحف‌گرا      چنان که گفتیم، گروه دیگری از مفسران بر اساس ترتیب نزول، با آنکه در تاریخ جمع قرآن و ترتیب کنونی مصحف بر این باورند که در زمان پیامبر (ص) و به دستور مستقیم آن حضرت ـ که منشأ الهی داشته ـ صورت پذیرفته است، با این همه، تفسیر بر اساس نزول را در بر دارنده منافع و ره‌آورد‌هایی می‌شناسند که بر شیوه‌ای جز آن مترتب نیست و همین عامل را سبب رویکرد خویش به تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول معرفی می‌کنند.      قرآن پژوه معاصر «ملا حویش آل غازی» که خود تفسیری بر اساس ترتیب نزول نگاشته است، با اینکه باور دارد نظم و ساختار آیات و سوره‌های قرآن عظیم در مصحف‌هایی که اینک در دست ماست، بر پایه مراد الهی، به فرمان رسول خدا (ص) و راهنمایی جبرئیل امین صورت پذیرفته است، اما این باور را می‌پذیرد که نظم و ساختار کنونی قرآن توقیفی است و اجتهاد را بر نمی‌تابد. (آل‌غازی، ‏1/4)      در شمار مهم‌ترین مبانی این گروه از طرفداران تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول می‌توان به این نکته اشاره داشت که آنان روش ترتیب نزول را بهتر و رساننده‌تر به معنای قرآن می‌دانند، زیرا در این روش تفسیری، به زمان، مکان، شرایط و بسترهای تاریخی و اجتماعی آیات و سوره‌ها دقت و اهتمام بیشتر صورت می‌گیرد و در نتیجه مفسر به فهم درست‌تر و بهتری نایل می‌آید. کارکرد شناخت اسباب و شرایط نزول در فهم قرآن      قرآن کتابی است که به تدریج و در گذار بیست و سه سال رسالت پیامبر (ص) بخشی در مکه و پاره‌ای دیگر در مدینه بر آن‌ حضرت نازل شد. از جمله دلایل نزول تدریجی قرآن را پرسش‌ها، رویدادها، نیازها، شرایط اجتماعی، فکری و فرهنگی محل نزول و جامعه‌ای می‌توان برشمرد که قرآن در آن نازل گردید. از این روی، نقش مهم و تعیین کننده آگاهی و رهیافت به زمان، مکان، اسباب و عواملی که نزول و فرود سوره و یا آیه‌ای از آیات قرآن را برتافته است، در فهم مراد و معنای آن سوره‌ها و آیات بر کسی پوشیده نیست. این نقش و آگاهی چندان است که برخی از قرآن پژوهان، علم و آگاهی به دانش اسباب و شرایط نزول را «اشرف علوم قرآن» دانسته‌اند (سیوطی، 1/26) و درباره آنان که واقف بر وجوه و احتمالات بیست و پنج گانه مکان شناسی، نزول سوره‌ها و آیات قرآن نیستند، گفته‌اند: «آنان که این وجوه را نمی‌دانند، روا نیست درباره کلام الهی سخن بگویند.» (همان) ملاحویش آل غازی پس از بر شماری فواید و آثار آگاهی بر اسباب نزول، نتیجه می‌گیرد که سبب نزول، راه قوی در فهم برخی از معانی قرآن است، زیرا که علم به مسبب، ره آورد آگاهی به سبب است. (آل‌غازی،1/23)      گو اینکه در اصل دخالت و تأثیر آگاهی به اسباب، زمان و مکان نزول آیات قرآنی در فهم مراد و معنای آن جای تردید و تأمل نیست، لکن سخن بر سر پیمانه و میزان این تأثیر و دخالت است؛ بدین معنا که آیا لازمه نقش و دخالت آگاهی به زمان، مکان، و اسباب نزول در تفسیر قرآن این است که تفسیر و فهم قرآن جز در ساختار نزول و قرار دادن هر یک از آیات و سوره‌ها در هندسه زمانی نزول، امکان پذیر و دست کم مطلوب و رساننده معنای مورد نظر گوینده کلام نیست؟ و یا چنین فرآیندی را نمی‌توان از شرط علمی ‌پیش گفته دریافت و در ساختار و چینش کنونی آیات و سوره‌های قرآن نیز کار تفسیر کلام الهی را ممکن و رسیدن به فهم مراد خداوند را میسور و دست یافتنی برشمرد؟      آنان که روش ترتیب نزول در تفسیر قرآن را بایسته و درست دانسته و می‌انگارند و راه و روشی جز آن را مطلوب و رساننده کامل معنا و مراد کلام خداوند نمی‌دانند، به پرسش یاد شده پاسخ مثبت می‌گویند. «محمد عزت دروزه» یکی دیگر از قرآن پژوهان معاصر که او نیز تفسیری از قرآن به روش ترتیب نزول نگاشته است، در تبیین شیوه تفسیری و نیز انگیزه رویکرد خویش به روش تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول آورده است: «و لقد رأینا أن نجعل ترتیب التفسیر وفق ترتیب نزول السوره، بحیث تکون أول السور المفسره الفاتحه ثم العلق ثم القلم ثم المزّمل إلى أن تنتهی السور المکّیه ثم سوره البقره فسوره الأنفال إلى أن تنتهی السور المدنیه لأننا رأینا هذا یتّسق مع المنهج الذی اعتقدنا أنه الأفضل لفهم القرآن و خدمته.» (دروزه، 1/9) «بر آن شدم ترتیب تفسیر خود را بر اساس ترتیب نزول قرآن قرار دهم. به گونه‌ای که نخستین سوره‌ای که تفسیر می‌شود، سوره فاتحه، سپس علق و آنگاه مزمل باشد، همین سان تا وقتی که سوره‌‌های مکی پایان پذیرد. پس از آن سوره بقره و بعد انفال، به تفسیر گرفته می‌شود تا آخرین سوره مدنی. زیرا این روش سازگار با شیوه‌ای است که آن را برای خدمت و فهم بهتر قرآن مناسب‌تر می‌بینم.» رهیافت به حکمت نزول تدریجی قرآن      دروزه سپس کارکرد دیگری بر این شیوه تفسیری یادآور می‌شود که بر سایر شیوه‌های تفسیری مترتب نیست و آن، رهیافت به حکمت نزول تدریجی قرآن است؛«إذ بذلک یمکن متابعه السیره النبویه زمنا بعد زمن، کما یمکن متابعه أطوار التنزیل ومراحله بشکل أوضح وأدقّ، وبهذا وذاک یندمج القارئ فی جوّ نزول القرآن وجوّ ظروفه ومناسباته ومداه ومفهوماته وتتجلى له حکمه التنزیل.» (همان) «با این روش، پیروی از سیره نبوی در گذار پیاپی زمان میسر می‌گردد، چنان که همراهی با تحولات زمان نزول قرآن و پیروی از آنها به گونه‌ای واضح‌تر و دقیق‌تر فراهم می‌آید و برآیند این دو، درآمیختن و تنیدن خواننده با فضای نزول قرآن، شرایط، بستر‌ها، مناسبات اجتماعی و مفاهیم قرآنی است که در نتیجه آن، حکمت و راز نزول قرآن برای وی مکشوف و هویدا می‌گردد.» از میان مشکلات و پرسش‌های افزونی که بر سر راه قرآن پژوهی به شیوه ترتیب نزول در امروز وجود دارد و در گذشته و صدر نخستین اسلام ‌بسیاری از آنها زمینه طرح و پیدایش نداشته است، به یادکرد دو نکته که عزه دروزه بدان‌ها اشاره کرده است، می‌پردازیم:      1. ناامکانی ترتیب نزول قطعی      نخستین مشکل در قرآن پژوهی به ترتیب نزول، رسیدن به ترتیب نزول حتمی‌ و مورد اتفاق مورخان و تاریخ نگاران و قرآن پژوهان است. محمد عزه دروزه از این مشکل چنین سخن می‌گوید:«من الحق أن نقول: إنه لیس فی الإمکان تعیین ترتیب صحیح لنزول السور القرآنیه جمیعها، کما أنه لیس هناک ترتیب یثبت بکماله على النقد أو یستند إلى أسانید قویه و وثیقه.» (همان، 1/3)«حقیقت آن است که نمی‌توان ترتیب حتمی‌ برای نزول تمام سوره‌های قرآن سراغ گرفت، چنان که نمی‌توان ترتیب کامل و فراتر از نقد که برآیند اسناد و روایات وثیق و قوی باشد، به اثبات رساند.»      2. گسست نزولی سوره‌ها سوره‌های قرآن به صورت یکجا و پیوسته نازل نگردیده است، بلکه شماری از آیات یک سوره نازل می‌شد، سپس آیاتی از سوره دیگر نازل می‌شد، و آن گاه دنباله آیات سوره قبلی فرود می‌آمد و به دستور پیامبر (ص) در ادامه سوره پیشین قرار داده می‌شد، چنان که گاه بخش‌های آخر یک سوره پیش از بخش‌های نخست آن نازل می‌شده و با راهکرد‌های نبوی سامان می‌یافته است. (همان) ره‌آورد این شیوه نزول آن است که اگر مفسری بخواهد بر اساس ترتیب نزول به کار تفسیر بپردازد، می‌باید اجزای یک سوره را تقطیع کند و نیز ساختار پاره‌ای از سوره‌ها را بر هم ریزد، آن هم بر تکیه گاه و مستندهای نه چندان قابل اعتماد و اطمینان‌‌آور، و این چیزی است که کمتر کسی جسارت اقدام بدان را به خود می‌دهد. منابع و مآخذ: 1. آراسته، حسین جوان؛ درسنامه علوم قرآن، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1387ش. 2. آل غازی، عبد القادر ملا حویش؛ بیان المعانی، دمشق، مطبعه الترقی، 1382ق. 3. بلاغی، محمد جواد؛ آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، 1420ق. 4. خویی، سید ابوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، چاپ چهارم، بیروت، دارالزهراء، 1359ق. 5. دروزه، محمد عزه؛ التفسیر الحدیث، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، 1383ق. 6. زرقانی، محمد عبدالعظیم؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتاب العربی، 1417ق. 7. زرکشی، محمد بدرالدین؛ البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار المعرفه، 1391ق. 8. سیوطی، جلال الدین؛ الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1416ق. 9. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، 1391ق. 10. فیض کاشانی، ملا محسن؛ التفسیر الصافی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، بی‌تا. 11. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.  سید حسین  هاشمی  /مدرس و پژوهشگر حوزه منبع: فصلنامه پژوهش‌های قرآنی شماره 62و 63 پایان متن/

93/02/20 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن