تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814738914




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جایگاه «فرضیه» در پژوهش‏های دینی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جایگاه «فرضیه» در پژوهش‏های دینی
انگاره‌های دینی «در آموزه مهدویت»، به صورت گسترده و فراگیر مطرح شده است؛ اما برای پردازش و ارائه آن به جامعة علمی، باید در بعضی از سطوح و ابعاد، روشمند و اصولی رفتار کرد و کاوش‌های علمی خود را، مبتنی بر روش‌ها و چهارچوب‌های نظری خاص قرار داد.

خبرگزاری فارس: جایگاه «فرضیه» در پژوهش‏های دینی


بخش اول چکیده یکی از انگاره‌های مهم در پژوهش‌های روشمند و اصولی، بهره‌وری از «فرضیه» یا «فرضیات تحقیق» و قرار دادن آنها در چارچوب نظری و تئوریک است؛ یعنی، متمرکز شدن در یک یا چند مؤلفه مهم و بنیادی و استخراج و استنباط دانش و نکته جدیدی از آن در یک یا چند زمینه خاص و بر اساس قواعد و قوانین شناخته شدة «روش تحقیق». فرضیه یا فرضیات، ارتباطی وثیق با دغدغه و سؤال اصلی پژوهشگر دارد و راهی روشن برای هدایت و استخوان‌بندی تحقیق به شمار می‌رود. با اینکه فرضیه از اهمیت و ارجمندی بالایی برخوردار است؛ ولی به دلایل مختلف با ابهام، پیچیدگی و دشواری‌هایی روبه‌رو است. به همین جهت در پژوهش‌های فعلی، جایگاه آن به خوبی تعریف و تبیین نشده است یا نبود آن بهتر از تدوین آن تلقی شده است. این مسأله در «مهدویت پژوهی» شکل خاصی پیدا کرده و به دلایل مختلف «فرضیه تحقیق» به خوبی طرح نشده است. نگارنده در این نوشتار می‌کوشد هم جایگاه و اهمیت «فرضیه» را بیان کند و هم امکان و چگونگی بهره‌گیری از فرضیه را در «مهدویت پژوهی» بررسی نماید. به نظر می‌رسد با دقت و ژرف‌اندیشی، می‌توان فرضیه را به عنوان زمینه‌ای برای کیفی کردن پژوهش‌های مهدوی و آغازی برای نظریه‌پردازی در ساحت‌های مختلف آن قرار داد. پیش درآمد پژوهش و تحقیق در معارف دینی و کشف قواعد، نظرات و آموزه‏های بنیادین دین، راهی پر مایه در برابر پژوهشگران و جست و جوگران حقیقت است. شکوفایی علوم انسانی و بالندگی دانش‏های معرفت افزا، با رجوع عالمانه و خردورزانه به گوهر‏های ناب قرآن و حدیث و دیدگاه‏های عالمان دینی، امکان‏پذیر است. این رجوع و بهره‏مندی، باید نظام‏مند، حساب شده و تولیدی باشد و به پرسش‏های فراوان و نیازمندی‏های گوناگون انسان‏ها ـ آن هم متناسب با سطح شعور و آگاهی و رشد آنها و ضرورت‌های جامعه ـ پاسخ‏های درخور و جامعی ارائه بدهد. اندیشه متعالی، زمانی شکل می‏گیرد که نگاهی جامع و راهبردی به انسان و حیات او بشود و نظریات سود‏مند و راهگشایی برای تحلیل درست پدیده‌ها و تجویز راهکارهای مناسب، ارائه گردد. این همان نظریه پردازی دینی است که مطلوب و بایسته همة جوامع ـ به ‏خصوص جامعه دینی ـ است. این انگاره، اهمیت و ارجمندی ویژه‏ای در اندیشه مهدویت دارد که می‏توان براساس آن، هم نظریه‏ای جامع و کامل برای تشکیل جامعه‏ای مطلوب ارائه داد و هم نگرش راهبردی به حوزه‏های مختلف زندگی داشت. آموزة مهدویت، تصویر و طراحی کامل و فراگیر برای مدینة فاضله انسانی و بیان جامع و استراتژیک برنامه‏ها، اهداف، خط مشی‏ها، تعالیم و قوانین بایسته برای ادارة دنیا است. به همین جهت ما شاهد رویکرد جدّی و فراگیر به مهدویت پژوهی، آینده‌پژوهی، دکترین مهدویت، اندیشه‏شناسی مهدویت، تاریخ پژوهی مهدوی، استراتژی انتظار، استراتژی انقلاب، دولت پژوهی، آرمان شهر‏شناسی و... هستیم. «آموزة مهدویت»، دارای ابعاد و زوایای مختلفی است که هم تاریخ گذشته بشر را به درستی تفسیر و تبیین می‏کند و هم بر وضعیت فعلی تأثیر می‏گذارد و زندگی سیاسی، اجتماعی و اخلاقی انسان را سامان می‏بخشد. فراتر از همه برنامه‏ای روشن برای آیندة بشریت و ترسیم مسیر و هدف فرآیند تاریخ است. به همین جهت شامل معارف سر‏شاری در زمینه‏های سیاست، قضاوت، امنیت، فرهنگ، اخلاق، دین، اندیشه، تعلیم و تربیت، اجتماع، اقتصاد، صنعت، دانش و فنون، هنر، مهارت زندگی، بهداشت جمعی و روانی، مدیریت و... است و می‏توان راه کار‏هایی روشن و جامع برای مشکلات و کاستی‏های زندگی بشری از آن به دست آورد. همچنین خود این آموزه، دارای موضوعات و مباحث گوناگون تاریخی، کلامی، سیاسی، تفسیری و … است که می‌توان بر اساس آن پژوهش‌های مختلفی را سامان بخشید. «آموزة مهدویت»، می‏تواند یکی از شالوده‏های اساسی نظریه پردازی و تولید دانش دینی باشد. در واقع مسیر درست نواندیشی دینی و غنی‏ترین منبع تولید نظریات مختلف، مراجعه به اندیشه سترگ مهدویت و پژوهش دانشمندانه و فیلسوفانه دربارة آن است. حداقل، این ظرفیت و غنای نظری در «آموزة مهدویت» وجود دارد که بتوان در گسترة آن، مولّفه‏های بی شماری در زمینه سیاست و حکومت، تاریخ، اجتماع و... به‏دست آورد و فرضیات و نظام‏های معنایی ارائه نمود. مهدویت پژوهی، بخش مهمی در دین پژوهی و اندیشه شناسی است که می‏تواند تأثیر به سزایی در رونق نظریه ‏پردازی دینی ایفا کند و چشم‌اندازی متعالی و بی‏کران فرا روی پژوهشگران و نظریه پردازان قرار دهد. علاوه بر این نکته زیربنایی و رویکرد کلان و تئوریک به اندیشة مهدویت، امروزه شاهد شکل‏گیری تحقیقات گوناگون و موضوع محور در این زمینه هستیم. یکی از بایستگی‏های این پژوهش‏های رسمی و نیمه رسمی، طراحی تحقیق و تبیین اصول ساختاری آن (چون مسأله علمی، مفروض، فرضیه، مفهوم، متغیّر، روش و...) است. فرضیه در این گونه تحقیقات، جایگاهی برجسته و در عین حال موقعیتی غریب و بیگانه دارد. شناخت اصولی فرضیه و اهمیت و بایستگی آن و نحوة ساخت فرضیه، کمک شایانی به شکل‏گیری مطلوب و درست یک تحقیق دارد؛ آن هم در زمینه‏ای که دارای موضوعات و مسائل جدید و ناب است (اندیشه مهدویت). آنچه در این نوشتار در صدد بررسی آن هستیم، گام‏های آغازین تولید دانش دینی (فرضیه سازی) و تبیین جایگاه «فرضیه» در مهدویت پژوهی است. یک پژوهش بایسته و نوآورانه، تحقیقی است که در آن تمرکز خاصّی بر مسائل علمی صورت گیرد و پاسخ یا پاسخ‏های سامان یافته‏ای به دست دهد. اصولاً هر پژوهشی، روحی دارد وجسمی. جسم آن، قالب و ظاهر کلمات و روش‏های نظام‏مند تحقیق، گردآوری اطلاعات، ارزشیابی و سنجش و استدلال و استنتاج درست است. اما روح و باطن آن، دانش و نظام معنایی است که در کل تحقیق سریان دارد و هدایت و راهنمایی آن را عهده‏دار است. آنچه امروز اهمیت دارد، همین روح و باطن (دانش‏سازی و نظریه‏پردازی) است که عموماً با فرضیه‏سازی و فرضیات پژوهش، پیوند خورده است. یک. چیستی فرضیه (HYPOTHESIS) فرضیه، پاسخی احتمالی به سؤال اصلی تحقیق است. فرضیه‏های مختلف در یک تحقیق، پاسخ‏های محتمل و رقیب به سؤال اصلی محقّق است[1]. فرضیه، بیانیه‌ای احتمالی و حساب شده است که بارعلمی پژوهش را بردوش می‌کشد. فرضیه یک جمله خبری است که رابطة علّی و چگونگی تأثیرپذیری پدیده‏ها را مشخص می‏سازد. فرضیه نشانگر عمق بینش پژوهشگر است و دقّت او را در کشف علّت و معلول پدیده‏ها و بررسی فعل و انفعالات معرّفی می‏کند. به عبارت روشن‏تر فرضیه حدس یا گمان اندیشمندانه دربارة ماهیت، چگونگی و روابط بین پدیده‏ها، اشیاء و متغیّرها است که محقّق را در تشخیص نزدیک‏ترین و محتمل‏ترین راه برای کشف مجهول کمک می‏کند. بر این اساس گمانی است موقّتی که درست بودن یا نبودنش، باید مورد آزمایش قرار گیرد. فرضیه براساس معلومات کلی و شناخت‏های قبلی یا تجارب پدید می‏آید[2]. این شناخت‏ها، ممکن است براساس تجارب یا مطالعات قبلی باشد، از منابع شفاهی به دست آمده باشد، یا در جریان مطالعة ادبیات تحقیق حاصل شده باشد. در هر صورت مجموع این منابع، می‏تواند ذهن محقّق را آماده نماید تا دربارة چگونگی متغیّرها و روابط آنها، در تحقیق مورد نظر، حدس بزند و پیش‏بینی به عمل آورد و حاصل آن را در قالب قضایای حدسی و خبری تدوین کند. به نظر ریمون کیوی و لوک‌وان کامپنهود: یک فرضیه رابطه‏ای را میان دو عبارت برقرار می‏کند که برحسب مورد، ممکن است مفاهیم یا پدیده‏ها باشند. لذا فرضیه یک قضیه موقّتی یا یک گمانه است که می‏باید مورد رسیدگی قرار گیرد. روی این اصل فرضیه در مرحلة بعدی تحقیق با داده‏های مشاهده مقابله داده می‏شود. (از منظر ابطال گرایی) برای آنکه فرضیه بتواند مورد بازبینی قرار گیرد، باید بطلان پذیر باشد. در این معنا که باید بتوان آن را به دفعات آزمود. برای این منظور فرضیه باید اولاً عمومیت داشته باشد و ثانیاً به گونه‏ای مطرح شود که قابلیت پذیرفتن گزاره‏های مخالف راـ که از لحاظ نظری قابل بازبینی‏اند ـ داشته باشد و تنها رعایت این ضوابط روش‏شناختی است که اجازه می‏دهد روحیة تحقیقی را پرورش داد و یافته‏های موقّتی شناخت را دائماً به زیر سؤال برد[3]. تعاریف مختلف و گاهی متفاوت دربارة فرضیه ارائه شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‏شود: 1-1. در دائرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی آمده است: «فرضیه، پاسخ احتمالی، اما سنجیده و بخردانه به مسأله تحقیق است که درستی و نادرستی آن، در مراحل بعدی تحقیق مورد آزمایش و بررسی قرار می‌گیرد».[4] 1-2. در فرهنگ و بستر آمده است: «فرضیه عبارت است از حالت یا اصلی که اغلب بدون داشتن اعتقادی نسبت به آن، پذیرفته می‏شود تا بتوان از آن، نتایج منطقی استخراج کرد و بدین‏ترتیب مطابقت آن را با واقعیت‏هایی که لزوماً معلوم است یا می‏توان آنها را معلوم ساخت، آزمود».[5] 1-3. «فرضیه، حدسی آزمایشی، هوشمندانه یا استنباطی، تعمیم آزمایشی و تجربی پیش‏بینی رویدادها یا پیش‏‏بینی نتایج یک بررسی است».[6] 1-4. «فرضیه (فرض تحقیق)، عبارت است از یک تصوّر ذهنی، حدسی یا احتمالی که محقّق در مورد نتایج ویژة تحقیق، پیش از آزمایش و تجربه، پیش‏بینی می‏کند و یا به طور موقّت قبول می‏نماید».[7] 1-5. پاسخ اولیه و مقدماتی به سؤال تحقیق یا راه‏حل پیشنهادی مسأله را فرضیه‏ می‏گویند. )براین اساس( فرضیه حسّ بخردانه‏ای است که راه‏حل‏های احتمالی مسأله را پیشنهاد می‏کند و رابطة بین متغیرهای موجود در سؤال تحقیق را پیش‏بینی می‏کند».[8] 1-6. بیکر، فرضیه را حدسی آزمایشی دربارة چیستی پدیده‏ها، تغییر امور یا نحوة متقابل رویدادها می‏داند. [9] 1-7. گودس و اسکارت، فرضیه را «گمانی هوشمندانه یا استنباطی تعریف می‏کنند که به منظور توضیح واقعیات یا شرایط مشاهده شده و هدایت پژوهش‏های آینده، به طور مشروط تنظیم و پذیرفته می‏شود».[10] 1-8. مولی، فرضیه را «نوعی تعمیم آزمایشی دربارة مسأله پژوهش و فرض قضیه‏ای می‏داند که قابل دفاع بودن آن براساس سازگاری مفاهیمش با شواهد علمی و تجربی و دانش، پیش آزمون می‏شود».[11] 1-9. تاکمن، فرضیه را، پیش‏بینی رویدادها براساس تعمیم روابط مفروض بین دو متغیّر تعریف می‏کند.[12] 1-10. فوکس، فرضیه را ایجاد فرصت و موقعیّتی برای پژوهشگر می‏داند تا پیش از گردآوری واقعی داده‏ها، نتایج بررسی را پیش‏بینی کند. این پیش‏بینی‏ها را فرضیه پژوهش می‏نامیم[13]. در مجموع در منابع معتبر و فرهنگ‏نامه‏ها فرضیه چنین تعریف شده است: «فرض عبارت از بیانیّه ظنّی و حدسی، یا یک پیشنهاد آزمایشی و احتمالی دربارة چگونگی روابط بین دو یا چند متغیر است[14]». به عبارت ساده‏تر می‏توان گفت که ترکیب و ساختمان یک بیانیة فرضی این گونه است: «اگر چنین و چنان رخ دهد، نتیجه چنین و چنان خواهد شد». اندکی تأمل در تعریف یاد شده، نکاتی چند را به ذهن می‏رساند: الف. فرضیه از نظر ساختار و جمله پردازی، جمله‏ای بیانی یا خبری است. به سخن دیگر به لحاظ قواعد دستور زبان، در آخر جمله فرض، «نقطه» قرار دارد. ب. این جملة خبری در خصوص چگونگی روابط متغیّرهای مورد مطالعه، ظنّی و گمانی است. این ظنّ و گمان، مأخذ و مرجع عقلی و استثنایی دارد و وهمی و پنداری نیست. ج. این جملة خبری ظنّی عقلی، اشارة مستقیم به توضیح و تبیین چگونگی رابطة بین دو یا چند متغیر مورد نظر محقّق دارد. با توجه همة این تعاریف و توضیحات می‌توانیم فرضیه را چنین تعریف کنیم: «فرضیه، پاسخی حدسی و احتمالی برای کشف مجهول یا بیان رابطه بین پدیده‌ها و متغیر‌های تحقیق است که به صورت بیانیه موقّتی و مقدماتی ارائه شده و راهنمایی پژوهش را بر عهده دارد». دو. جایگاه فرضیه در پژوهش فرضیه‏سازی، به رغم پندارهای برخی از منکران و مخالفان آن، گامی مهم در نظریه‏پردازی است و بدون آن، نظام معنایی جدید به صورت اصولی و درست شکل نمی‏گیرد. مشکلی که در اینجا رخ نموده، نگاه پوزیتیویستی[15] و تجربی‌گرایانه به «فرضیه» است که آن را منفی و ناموجّه جلوه داده است. این ابهام و منفی نگری، تا حدودی درست است؛ اما فراگیر نیست؛ زیرا می‏توان بر اساس نیازها و گونه‏های مختلف پژوهشی، فرضیه یا فرضیاتی ارائه داد و به آموزه‌‏های پوزیتیویستی بی‌توجه بود. در واقع معادل قرار دادن فرضیه با پوزیتیویسم، اشتباه بزرگی است که مانع ارائه نظام‏مند و علمی دانش‏ها و معارف نو است. پیش از بیان جایگاه «فرضیه» بهتر است بدانیم که: هر تحقیقی بسته به موضوع خود، می‏تواند یک یا بعضی از خصلت‌‏های زیر را در خود منعکس نماید: 1. تحلیل: جست‏وجو در اجزای یک کلّ و توصیف روابط متقابل آن اجزا با یکدیگر؛ 2. مقایسه: بررسی ویژگی‏های مشترک و وجوه شباهت یا افتراق یک موضوع؛ 3. تعریف: به دست دادن تعریفی جامع از طریق توضیحات و بر شمردن مختصّات شیء یا پدیدة مورد نظر؛ 4. توصیف: معرّفی بسط یک امر از طریق بر شمردن ویژگی‏ها، جوانب و حدود موضوع؛ 5. نقد و داوری: سنجیدن ارزش و عیار یک امر (موضوع) و کوشش به منظور صدور حکم و ارزش‏گذاری دربارة آن؛ 6. استشهاد: به دست دادن نمونه‏های مشابه برای تأیید و اثبات یک موضوع به منظور توضیح هرچه بیشتر؛ 7. اثبات حکم: حکم به درستی یک امراز طریق برهان منطقی و استدلال عقلی.[16] با توجه به این خصلت‌ها، می‌توانیم بگوییم که تحقیق انواع مختلفی دارد؛ از جمله: الف. تحقیق بنیادی (نظری)؛ تحقیقی است که از نظر زمانی دید بلند مدت داشته باشد، از حالت انتزاعی و قیاسی برخوردار باشد و در صدد گسترش شناخت و دانش بشری در دراز مدت باشد و نه ارائه راه حل‌های آنی و کوتاه مدت. لذا دامنه این نوع تحقیقات وسیع و گسترده است و به مسائل کلی و انتزاعی می‌پردازد. ب. تحقیق علمی (یا کاربردی)؛ تحقیقی است که از نظر زمانی، دید محقق یک دید کوتاه مدت است و مسائل از نوع مسائل مبتلا به جامعه و از حالت عینی و استقرایی و مشاهده‌ای برخوردار است و در صدد حل مسائل و مشکلات فعلی و موجود و ارائه راه‌حل‌ها برای رفع آنها است. بنابراین مسائل آن از مسائل خاص و موردی است و کاربرد آنی و فوری دارند. ج. تحقیق توسعه‌ای؛ تحقیقی است که علم را از دید توسعه می‌نگرد. به سخن دیگر، علم را به صورت فرآیندی می‌نگرد که دائماً باید در تکاپو و پویایی به سر برد و هیچ‌گاه در نقطة ثابتی توقّف نکند. لذا از این دیدگاه کشف علمی، گامی است در جهت توسعه بعدی و کشف دیگر. در انواع سه گانه تحقیق (بنیادی، توسعه‌ای و عملی) ملاک کاربردی بودن مسأله، یعنی، راه حل‌های صاحب نظران و دست اندرکاران کاملاً رعایت می‌شود.[17] مهم‏ترین گام در تولید علمی و پژوهش بایسته و مطلوب و درک ضرورت «فرضیه»، تعیین مسیر و نوع تحقیق است. پس از آنکه پژوهشگر رویکرد پژوهشی خود را انتخاب و مسائل علمی را مشخص کرد، توجّه خود را به بایسته‏های آن ـ به ویژه وجود فرضیه ـ معطوف می‏دارد. فرضیه پاسخ حدسی و احتمالی به سؤال اصلی است که رابطه و تأثیرپذیری پدیده‌ها را در یک پژوهش به صورت ذهنی بیان می‌کند. در کنکاش مقدّماتی محقق، این سؤال مطرح است که: پژوهش‏ وی، نیاز به فرضیه دارد یا نه؟ به نظر برخی: تحقیقات علمی از هر نوعی که باشند، نیاز به تدوین فرضیه دارند؛ زیرا تحقیق علمی، تلاشی است برای معلوم کردن مجهول یا حلّ مسأله و مجهول ممکن است ماهیت یا شیء یا پدیده باشد، یا ممکن است وضعیت و حالات آن باشد، یا ممکن است از سنخ رابطة بین پدیده‏ها، اشیاء و متغیّرها باشد. همچنین ممکن است این مجهولات، مربوط به گذشته باشند و ممکن است مربوط به حال یا آینده… . در هر حال همة آنها روش تحقیق علمی را طلب می‏کنند. پس در تحقیقات علمی پژوهشگران ناگزیرند نسبت به ساختمان و پردازش فرضیه اقدام کنند[18]. به عبارت روشن‏تر، در تحقیقات توصیفی، فرضیه‌‏ها مبیّن وجود حالات، شرایط، صفات، ویژگی‏های اشیاء و اشخاص، موقعیت‏ها، پدیده‏ها و رخدادهایی هستند که نسبت وقوع رویدادها، صفات، ویژگی‏های اشیاء و پدیده‏ها را توضیح می‏دهند. این دیدگاه هرچند به پاره‌ای از حقایق و ضرورت‌های پژوهش اشاره دارد؛ اما نمی‌توان به طور مطلق آن را پذیرفت؛ زیرا با اینکه فرضیه یکی از قوی‏ترین ابزارهای تحقیق است؛ اما همیشه وجود آن در پژوهش ضروری نیست و به رغم آنکه تدوین فرضیات مناسب، کیفیت پژوهش را افزایش می‏دهد، در موارد زیر نیازی به فرضیه نمی‏باشد: الف. در مطالعاتی که به منظور بررسی وضعیت پدیده‏ای انجام می‏گیرد، فرضیه‏ها ضرورت اساسی ندارند؛ هرچند یک فرضیة آزمایشی، می‏تواند در هدایت پژوهشگر به قلمرو‏هایی که ارزش تحقیق دارند، مفید واقع شود. ب. در پژوهش‏های پیمایشی ـ توصیفی که با هدف بررسی وضعیت انجام می‏گیرد (برای توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا موضوع)، فرضیه‏ها ضرورت بنیادی ندارند و به جای ساختن فرضیه‏ها، می‏توان با تنظیم سؤال‏های پژوهشی، تحقیق را انجام داد. ج. در پژوهش‏های میدانی (تحقیق تجربی دربارة پدیدة کنونی یا زمان معاصر در چارچوب یا بستر زندگی واقعی) و اکتشافی نیز فرضیه ضرورت ندارد وبیان فرضیه‏های رسمی در این نوع پژوهش‏ها، می‏تواند باعث سوگیری محقّق می‏شود. بنابراین در پژوهش‏های اکتشافی، هر قدر اندیشه‏هایی که قبلاً پژوهشگر به آنها اندیشیده کمتر باشد، پژوهش موفق‏تر خواهد بود و بهتر است به منظور اجتناب از سوگیری پژوهشگر، روابط بین متغیرها پیش‏بینی نشود[19]. به طور کلّی در پژوهش‏هایی که به بررسی روابط بین متغیّرها[20] پرداخته می‌شود، استفاده از فرضیات استنباطی ضروری است. فرضیات نقش مهمی در جهت دادن به فرآیند تحقیق بر عهده دارند و به پژوهشگر در تعیین روش‌ها، فنون و ابزار گردآوری داده‏ها، نحوة تحلیل و تفسیر نتایج و نهایتاً تدوین ساختار اصلی گزارش تحقیق کمک می‏کنند؛ با این وجود تنظیم و تدوین آن در همة تحقیقات ضروری نیست[21] و متناسب با نوع پژوهش، باید به دنبال طرح فرضیه بود. همچنین تدوین فرضیات بر اساس مشاهدات خاص، ممکن است به تحلیل‏ها و تفاسیر نادرستی بینجامد. البته ساختن فرضیه‏های اضافی بعد از گردآوری ـ به شرط آنکه فرضیات بر اساس داده‏های جدید آزمون شوند ـ اشکالی ندارد. با این حال هر پژوهشی با موانع و کاستی‏هایی روبه‏رو است که محقّق باید با دید باز، با آنها برخورد کرده و راهکار مناسبی برای حلّ آنها بیابد. یکی از این مشکلات، بن‏بست در فرضیه‏ها است که از شتاب‌زدگی در کار تحقیق به وجود می‏آید و آن وقتی است که محقّق قبل از تدوین فرضیه‏های تحقیق و قبل از آنکه دقیقاً بداند در جست‏وجوی چیست، شتاب زده به جمع‏آوری اطلاعات و انتخاب و آماده‏سازی فنون تحقیق بپردازد!! بارها از زبان پژوهشگران تازه کار شنیده شده که می‏خواهند به بررسی فلان مطلب بپردازند؛ بدون آنکه هنوز فرضیه تحقیق آنها معلوم باشد. به عبارت دیگر، بدون آنکه بدانند دنبال چه هستند، پژوهش را شروع می‏کنند؟! تنها وقتی می‏توانیم فن یا فنون پرس‏و جو را انتخاب کنیم که پیش‏تر از ماهیت اطلاعاتی که می‏خواهیم جمع‏آوری کنیم، مطلع باشیم. لذا قبل از هر اقدامی برای جمع‏آوری اطلاعات، باید طرح تحقیق را آماده و براساس آن، فرضیه را تدوین کرد.[22] برخی فکر می‏کنند برای کشف پاسخ‏هایی که در جست‏وجوی آن هستند، همین کافی است که حداکثر اطلاعات را جمع‏آوری کرده، آنها را به کمک بعضی از فنون شناخته شده تحقیق، تجزیه و تحلیل کنند. آنان در این صورت به نتایجی می‏رسند که نه تنها فاقد ارزش علمی است؛ بلکه مایة سرخوردگی نیز می‏شود. از آنجایی که پژوهشگران ـ به خصوص در عرصه مهدویت‌پژوهی ـ عموماً با مباحث جدیدی روبه‌رو هستند و در ضمن می‌خواهند به درستی از فرضیه استفاده کنند؛ باید ابتدا بینش و نگرش درستی نسبت به اهمیت و چیستی آن داشته باشند و در صورت امکان و ضرورت از فرضیات متناسب در پژوهش خود استفاده کنند. سه. ارجمندی و کارکردهای فرضیه فرضیه ـ چه از نظر موافقان آن و چه از نظر مخالفان آن ـ ارزش بسیار مهم و حیاتی در تحقیقات علمی دارد و موجب سامان‌بخشی پژوهش و شکل‌گیری اندیشه‌ها و ایده‌های نو است. فرضیه، توجیه و تبیین‏های حدسی معیّنی را دربارة واقعیّات عرضه می‏کند و پژوهشگر را در بررسی این واقعیات و تجارب کمک و هدایت می‏کند. فرضیه یک پیشنهاد توجیهی و به زبان دیگر راه‏حل مسأله است که هم به یافتن نظم و ترتیب در بین واقعیات کمک می‏کند و هم باعث استنتاج می‏شود. یافته‏های علمی دانشمندان، معمولاً در پی یک «فرضیه و حدس و گمان علمی» مقدور شده است. آنها ابتدا به صورت‏بندی فرضیه اقدام کرده و سپس در مورد آن به تحقیق و جست‏وجو پرداخته‏اند[23]. فرضیه‏ها ضمن اینکه برای پیگیری و انجام دادن امور تحقیق، به طور کلّی به محقق جهت می‏دهند؛ باعث می‏گردند که مطالعة منابع و ادبیات مربوط به موضوع تحقیق جهت‏دار شود و از مطالعة منابعی که ربطی به پژوهش ندارند، جلوگیری به عمل آید. همچنین پژوهشگر را نسبت به جنبه‏های موقعیتی و معنی‏دار مسأله پژوهش حساس‏تر می‏نمایند و باعث می‏شوند محقّق، مسأله پژوهش را بهتر درک کند و روش‏های جمع‏آوری اطلاعات را بهتر تعیین نماید. فرضیه‌ها، مانع پراکنده‌کاری، زیاده‌نویسی، خروج از مسیر تحقیق و مبهم گزینی هستند. فرضیه‌ها یکی از نیرومندترین ابزار تحقیق به شمار می‏آیند که برای «رسیدن به دانش قابل اطمینان» ابداع شده‌اند. فرضیه‌ها دارای کارکردهای متعددی در فرآیند تحقیق‌اند که از آن جمله می‏توان به موارد زیر اشاره کرد: 3-1. فرضیه‏ ها پژوهشگر را هدایت می‏کنند تا پژوهش به دقت انجام شده و به نتایج ثمربخش برسد. 3-2. فرضیه‏ ها هدف نیستند؛ بلکه بیشتر وسیله‏هایی هستند که پژوهشگر را در درک روشن‏تر مسأله مورد بررسی و مسائل فرعی وابسته یاری می‏کنند. 3-3. فرضیه‏ها به پژوهش جهت می‏دهند، مانع مرور مطالعات و متون نامربوط می‏شوند و برای پژوهشگر مشخص می‏کنند که چه مطالبی نامربوط است. 3-4. فرضیه‏ها به پژوهشگر کمک می‏کنند روش‏ها، فنون و ابزارهای گردآوری داده‏ها را ـ که باید در خدمت حل مسائل باشندـ مشخّص نموده و روش‏ها و فنون و ابزارهایی را که فراهم آورنده داده‏های لازم برای آزمون فرضیه‏ها نیستند، کنار بگذارد[24]. 3-5. فرضیه‏ها امکان گردآوری داده‏های مربوط به پژوهش و مسأله را فراهم کرده، مانع گردآوری داده‏های بی‏فایده و اضافی می‏شوند. در واقع تعریفی از داده‏های مربوط و نامربوط به محقّق می‏دهند و بدیهی است که واقعیت‏ها، تنها زمانی معنا و مفهوم می‏یابند که در پرتو فرضیه‏های معقول، مورد توجه و بررسی قرار گیرند. 3-6. فرضیه‏ها، پژوهشگر را یاری می‏کنند تا اطلاعاتی را که با توجه به میزان ارتباط با موضوع و نظام‏مند بودن گردآوری شده، رده‏بندی کند. اطلاعات مربوط به هر فرضیه جداگانه دسته‏بندی می‏شود و در نتیجه ساختار تحلیل آماری به دست می‏آید[25]. 3-7. فرضیه‌ها، امکان تفسیر داده‏های گردآوری شده را در پرتو راه‏حل‏های بالقوه، فراهم می‏آورند. همچنین نقش چارچوبی برای بیان منطقی و معقول نتایج پژوهش دارند و به عبارتی پاسخی مستقیم به فرضیه‏های آزمون شده‏اند. 3-8. فرضیه‌ها، ساختار اصلی گزارش بدون تحلیل داده‏ها می‏باشند و نتایج احتمالی را فراهم می‏کنند و موجب می‏شوند خواننده گزارش پژوهش، بداند پیش‏بینی‏ها و انتظارات پژوهشگر پیش از آغاز بررسی، چه بوده است. 3-9. فرضیه‏ها، محقق را در شناختن بیش از پیش حقایق و پدیده‏ها و گسترش و افزایش هر چه بیشتر اطلاعات و دانش او نسبت به آنها یاری می‏دهند. ردّ یا پذیرش هر فرضیه پس از آزمون، دانش و اطلاعات جدیدی را برای پژوهشگر به ارمغان می‏آورد که این اطلاعات تا پیش از آزمون فرضیه مورد نظر، جنبه فرض، حدس و گمان را دارد[26]. به هر حال رابطة فرضیه با تحقیق، مثل رابطة راه و جاده با مسافرت است. هرچه راه و جاده، هموارتر و مطمئن‏تر باشد، مسافرت راحت‏تر و بی‏خطرتر می‏شود. بنابراین در تحقیقی که فاقد فرضیه باشد، محقّق سرگردان و بلاتکلیف است. اما پرسش این است که فرضیه یا فرضیات پژوهش چگونه شکل می‌گیرند؟! چهار. مسألة علمی (سؤال) و ارتباط آن با فرضیه یکی از انگاره‏های اساسی تحقیق پیش از پردازش فرضیه، شکل‏گیری مسأله علمی در آن است. در واقع هر تحقیق و پژوهش علمی، با یک سری دغدغه‏ها، ابهام‏ها و پرسش‌ها شکل می‏گیرد که به آن «مسأله تحقیق» گفته می‏شود. وظیفة محقّق پس از مشخص کردن هدف‏های تحقیق، تبدیل یا انتقال هدف‏ها، به مسائل علمی است. معمولاً در هر جامعه، مسائل و مشکلات مختلف و عدیده‌ای وجود دارند که هر یک از آنها و علل و چگونگی آنها، می‏تواند هم به بیان و تعبیر مردم عامی طرح شود و هم از دیدگاه علمی یک محقّق. برای مثال پدر و مادری که در اطراف طلاق فرزند خود صحبت می‏کنند، ممکن است علّت جدایی را «وصلة ناجور بودن» همسر او، تعبیر کنند. این تعبیر یک تعبیر غیر علمی است که ممکن است پژوهشگر، با دید وسیع‏تر و علمی‏تر خود آن را با اصطلاح «اختلاف فرهنگی» در زوجین مطرح کند. بنابراین، هر علمی زبان خاص خود را دارد و هر زبان علمی، از تعدادی اصطلاحات، مفاهیم، واژگان، علایم و سمبل‏ها به وجود می‏آید. در زمینه «اندیشة مهدویت» نیز این بحث به روشنی دیده می‏شود و دغدغه‏ها و مسائل علمی گاهی به زبان غیرعلمی و به گفتار عامیانه طرح می‏شود؛ در حالی که هر پژوهشگر با دقت و تأمل در مفاهیم و روابط پدیده‏ها، باید بتواند سؤالات و موضوعات خود را با اصطلاحات علمی و روش‏مند مطرح کند. برای مثال در بحث آثار «انتظار» ممکن است به طور ساده و ابتدایی گفت: انتظار، ایجاد امید و سرزندگی می‏کند؛ اما با نگاه علمی و درست، می‌توان از اصطلاح «تأثیر روان‏شناختی انتظار» استفاده کرد؛ آن‏گاه معیارها و شاخص‏هایی برای آن برشمرد. برای رسیدن به این رویکرد علمی، نیازمندیم که دغدغه‌ها، پرسش‌ها و موضوعات خود را تبدیل به «مسألة علمی» کنیم. مسأله علمی، دغدغه و پرسشی است که در ذهن پژوهشگر دربارة یک پدیده، مشکل یا معضل مطرح می‏شود. هدف وی از طرح این سؤال ذهنی، ریشه‏یابی علّت یا علل به وجود آمدن آن پدیده، مشکل یا معضل است. چه چیزی این پدیده یا مشکل را به وجود آورده است و چرا؟ به سخن دیگر، محقّق با طرح چنین سؤالی، به دنبال راه‏حل‏ها و چاره‏یابی‏ها است و از این نظر هر پدیده یا مشکلی که به نحوی ذهن پژوهشگر و توجّه او را به خود جلب کند، می‌تواند موضوع تحقیقش قرار گیرد. منتها لطافت و ظرافت کار پژوهنده در آن است که موضوع تحقیق مورد نظر را ـ که با تعبیرات عامیانه و غیر علمی در سطح جامعه یا یک گروه خاص مطرح است ـ به زبان علمی و تحقیقی تبدیل کند. پس از مهم‏ترین وظایف محقّق است: «انتخاب یک معضل عمومی با بیان عامیانه، تبدیل آن به زبان و مسألة علمی، بررسی و مطالعة آن با استفاده از روش‏های علمی و تحقیقی، نیل به شناخت علمی در مورد علل و روابط مربوط به مسأله مورد نظر و در پایان برگرداندن آن از زبان علمی به زبان عامیانه، به منظور ارائه راه‏حل‏ها و چاره‏سازی‏ها».[27] پس بیان موضوع تحقیق به زبان علمی، در واقع همان طرح مسألة تحقیق در قالبی روشن و دقیق براساس ضوابط علمی است. هرتحقیقی به دنبال طرح مسأله‏ای آغاز می‏شود. اگر این مسأله در ذهن محقّق از وضوح و روشنی لازم برخوردار نباشد، محقّق اجباراً به کلیات می‏پردازد و به این ترتیب، خود را از علم و روش علمی دور می‏سازد. لذا برای جلوگیری از کلی بافی و نتیجتاً کلّی گویی، لازم است که پژوهشگر در مورد پدیده یا مسألة مورد نظر، به تفکّرات بیشتری بپردازد و در قدم بعدی، از طریق بررسی ادبیات و منابع مربوط، ذهن خود را در مورد مسألة مزبور روشن می‏سازد. و پس از آن از مشورت با صاحب نظران و کسب نظرات دیگران دریغ نورزد. پژوهش‌های کاربردی، مسأله محوری دارند؛ بدین معنا که تمام فرآیند پژوهش از اولین گام‌های آن تا آخرین مراحل استنتاج، می‌باید پیرامون یک یا چند مسأله یا مشکل دور بزند. بنابراین روشن کردن مشکل یا مسأله در این‌گونه تحقیقات، یکی از ضروری‌ترین و اولین گام‌های پژوهش است. همچنین در تحقیقات بنیادی، به لحاظ داشتن ماهیت انتزاعی، تعیین محدوده‌های آن لازم است. بنا به نوشتة برخی از نویسندگان، یکی از اصول پژوهش «مسأله محوری» است؛ یعنی، تحقیق اساساً با درگیری محقّق با یک مسأله یا حداقل مواجهة او با یک مشکل آغاز می‌گردد. پژوهش چیزی جز تلاش روشمند محقّق برای حل مسأله نیست. تفاوت عمدة اطلاع رسانی یا آموزشی با پژوهش در همین نکته است. پژوهشگر کسی است که با معضله‌ای نظری یا عملی رو به رو می‌شود و در مقام حلّ آن، به پژوهش می‌پردازد. همه گام‌های تحقیق و مباحث آن به سوی حل مسأله جهت‌گیری می‌شود …. مراد از مسأله در تحقیق غیر از پرسش در برنامة آموزشی است. پرسش لزوماًَ مسبوق به مطالعة نظام‌مند نیست؛ بلکه مواجهة دانش‌اموز یا دانشجو با امر مبهمی است که قبلاً جواب یافته است و الهام صرفاً به مقام یادگیری متعلق است؛ اما مسأله در گام نخست معضله‌ای است مسبوق به مطالعة نظام‌مند که پاسخ به آن، نه به آموزش که به پژوهش محتاج است. مسأله، بر خلاف پرسش، محفوف به مطالعه‌های نظام مند است...».[28] بر این اساس طرح مسأله و آن‏گاه طرح فرضیه، برای تحقیق، مهم‏ترین رکن آن محسوب می‏شود و با نگرش به هدف‏های تحقیق، صورت مسأله باید برای محقّق روشن شود؛ زیرا به عنوان یک اصل اساسی، حلّ مسأله نیازمند شناخت خود مسأله است و بدون شناختن و روشن کردن صورت مسأله، هیچ مسأله‏ای قابل حلّ نخواهد بود. یکی از مشکلاتی که در «مهدویت پژوهی» مشاهده می‌شود، ابهام در موضوع پژوهش برای خود محقّق است؛ زیرا عرصه مهدویت، عرصه‌ای حسّاس، ظریف و دقیق بوده و بسیاری از موضوعات و معارف آن بکر و دست نخورده است. به همین جهت شناخت دقیق مسأله علمی و تبیین درست آن، راه را برای شکل‌گیری پژوهشی نظام‌مند و متمرکز فراهم می‌سازد. پس از انتخاب و تعریف و تبیین مسأله، محقّق باید تصویری ذهنی از چگونگی متغیّرها و نحوة ارتباط آنها با یکدیگر ارائه دهد تا بر اساس آن، تلاش کاوشگرانة خود را آغاز کند و از صحّت و سقم آن اطمینان حاصل نماید. برای این کار به بیان سؤالات اصلی و فرعی تحقیق می‌پردازد. آن‌گاه وارد مرحله بعدی می‌شود و اقدام به تدوین فرضیه و تبیین قضایای فرضی و پیشنهادی در چارچوب مسأله تحقیق خود می‏نماید؛ به نحوی که چگونگی متغیّر یا پدیده و نیز روابط آنها را به یکدیگر توضیح دهد.[29] فرضیه‏ها به محقّق کمک می‏کنند تا از بین طرق فراوان رسیدن به مقصد، تنها چند مورد آن را که بیش از همه نزدیک‏تر به مقصد به نظر می‏رسد، برگزیند و سهل الوصول‏ترین راه‏ها و محتمل‌‏ترین جهت‏ها را برای رسیدن به هدف تحقیق انتخاب کند. این کار پس از طرح و تبیین دقیق و روشن مسألة علمی و سپس طرح سؤالات مختلف صورت می‏گیرد. پی نوشت: [1]. محمود سریع‏القلم، روش تحقیق در علوم سیاسی و روابط بین‏الملل، تهران، فرزان،1384ش، ص110. [2]. محمدرضا حافظ‏‏نیا، مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم انسانی تهران، سمت، چاپ یازدهم، 1384ش، ص110. [3]. ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبد الحسین نیک گهر، تهران، توتیا، چاپ دوم،1386ش، ص156. [4]. علیرضا شایان مهر، دائرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، کیهان، 1377ش، ج1، ص397. [5]. به نقل از: مصطفی ازکیا و علیرضا دربان آستانه، روش‌های کاربردی تحقیق، تهران، کیهان، 1382ش، ج1، ص171. [6]. همان. [7]. عزت‏الله نادری و مریم سیف نراقی، روش‏های تحقیق در علوم انسانی، تهران، بدر، چاپ بیست‏وششم، 1384ش، ص37. [8]. رمضان حسن‏زاده، روش‏های تحقیق در علوم رفتاری، تهران، ساوالان، چاپ ششم، 1387ش، ص59. [9]. به نقل از: مصطفی ازکیا و علیرضا دربان آستانه، پیشین، ص171. [10]. همان. [11]. همان. [12]. همان. [13]. همان. [14]. به نقل از: عزت‏الله نادری و مریم سیف نراقی، پیشین، ص 35. [15]. پوزیتیویسم یا اثبات‌گرایی، اصطلاحی فلسفی است که به آن مکتب تحقّقی یا اثباتی نیز گفته‌اند. این مکتب تنها تجربه را منبع واقعی معرفت می‌داند!! در قرن 18 توسط فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی اگوست کنت، ساخته و به کار رفته شد. کنت بر این باور بود که جبری تاریخی، بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرش دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکلی از اندیشه‌که باقی می‌ماند، متعلق به اندیشه قطعی و تجربی علم است!! در واقع به نظر پوزیتیویست‌ها، تنها روش علمی، اثبات گرایی تجربی است. پوزیتیویسم دارای شاخه‌های گوناگون است که مهم‌ترین آن پوزیتیویسم منطقی است. این رویکرد در سال 1929 به صورت رسمی از سوی حلقه وین به جهانیان اعلام شد. پوزیتیویسم مورد نقد بسیاری از دانشمندان و متفکران قرار گرفت و بعد از مدتی شالوده‌های آن فرو ریخت. جان پاسمور، مورخ تاریخ فلسفه معاصر در سال 1972 در مقاله‌ای پوزیتیویسم منطقی را مکتبی مرده اعلام کرد. استاد مصباح یزدی در مورد این مکتب می‌گوید: «یک مکتب افراطی به نام پوزیتیویسم (اثباتی، تحصلی، تحققی) که اساس آن را اکتفا به داده‌هایی بی‌واسطه حواس تشکیل می‌داد و از یک نظر، نقطه مقابل ایده آلیسم به شمار می‌رفت. کنت حتی مفاهیم انتزاعی علوم را که از مشاهده مستقیم به دست نمی‌آید، متافیزیکی و غیر علمی می‌شمرد و کار به جایی رسید که اصولاً قضایای متافیزیکی، الفاظی پوچ و بی معنا به حساب می‌آمد (آموزش فلسفه، ج1، ص50). در مجموع می‌توان پوزیتیویسم را چنین تعریف کرد: «فلسفه‌ای است که چون معرفت واقعی را معرفتی مبتنی بر تجربه حسی می‌داند که فقط با آزمایش و مشاهده مسیر است، هرگونه مساعی نظری را برای کسب معرفت با عقل محصل، بدون مداخلة تجربه، خطا می‌داند. (آرن نائس، کارناپ، ترجمة منوچهر بزرگ مهر، تهران، انتشارات خوارزمی،1352ش) ص21. ویژگی‌های پوزیتیویسم را می‌توان این‌گونه بیان کرد: 1. منکر وجود هر نوع دریافت اشراقی یا ادراک عقلانی کلّی است؛ 2. به اصالت ذرّه و جزئی‌نگری معتقد است؛ 3. تنها روش ادراک امور را روش تجربی ـ آزمایشگاهی می‌داند؛ 4. هر نوع قضیه معرفت شناسانه را که از طریق روش حسّی ـ تجربی قابل مطالعه نباشد، مهمل یا غیر علمی می‌نامد!!؛ 5. اساس رویکرد علوم جدید پوزیتیویستی است!!. [16]. محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، راهنمای نگارش و ویرایش، مشهد، به نشر، چاپ پنجم، 1386ش، ص104. [17]. مهدی ساده، روش‌های تحقیق با تأکید بر جنبه‌های کاربردی، تهران، مؤلف، 1375ش، ص30. [18]. حیدر علی هومن، پایه‏های پژوهش در علوم رفتاری، تهران، بی جا، چاپ سوّم، 1380، ص43. [19]. کومار، کریشان، روش‏های پژوهش در کتابداری و اطلاع رسانی، ترجمه فاطمه‏دوست، تهران، انتشارات کتابخانه ملّی ایران، 1374ش، ص25 و 34. [20]. متغیّر به ویژگی یا صفتی یا عاملی اطلاق می‌شود که بین افراد جامعه مشترک بوده، می‌تواند مفاد کمّی و ارزش‌های متفاوتی داشته باشد. [21]. مصطفی ازکیا و علیرضا دربان آستانه، پیشین، ص167. [22]. ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود، پیشین، ص9و10. [23]. محمدرضا حافظ‏نیا، مقدمه‏ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، تهران، سمت، چاپ یازدهم، 1384ش، ص111. [24]. ر.ک: کومار کریشان، پیشین، ص54. [25]. مصطفی ازکیا و علیرضا دربان آستانه، پیشین، ص172و173. [26]. مهدی ساده، پیشین، ص37. [27]. همان، ص26. [28]. ر.ک: احد فرامرز قرا ملکی، اصول و فنون پژوهش در گستره دین پژوهی، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه، چاپ دوم، 1385ش، ص70 و 71. [29]. محمد رضا حافظ ‏نیا، پیشین، ص19. حجت الاسلام و المسلمین رحیم کارگر ماهنامه انتظار موعود - شماره 27 ادامه دارد......

93/02/07 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن