تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835887895




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دکلمه های غدیر خم(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دکلمه های غدیر خم(2)
دکلمه های غدیر خم(2) پیراهنی از غدیر مبارکت باد !" قنبر علی تابش "غدیر ، نام اقیانوس بی‏کرانی است که افق در افق ، با آسمان نسبت دارد و موج در موج ، هم ‏آغوش عرش است . عرش ، از آخرین موج ‏های غدیر آغاز می شود .خوش به حال فرشتگان که هر شامگاه ، با سرخی شفق ، فوج فوج در زلال بی‏کران غدیر بال می ‏شویند و در ساحل سبز غدیر به نماز می ‏ایستند !آدم از بهشت شروع شد و به زمین پیوست و سال ها در زمین گشت و گشت ؛ با شیون و اندوه . سرانجام ، غدیر خم را یافت و از معبر غدیر ، دوباره به بهشت بازگشت . در جاذبه این خاکدان سخت ، غدیر تنها بال پرواز به سمت بهشت است . دیگر هر چه هست ، خاک است ، خون است ، خاکستر است .یکصد و بیست و چهار هزار چشمه از ازل تا به ابد جاری گشت و به غدیر پیوست .اینک غدیر ، حاصل یکصد و بیست و چهار هزار چشمه زلال رسالت است که موج در موج ، عرفان و معرفت را فراراه انسان قرار داده است .فَصَلّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ .پس اگر هنوز ذوق تماشایت هست بیا به کرانه غدیر بایست تا پنجره‏ هایی از عرش در برابرت گشوده شود و تو را به تماشای لوح و قلم ببرد .هیچ‏گاه آرزو کرده‏ ای که تو در لب دریایی ، آهسته آهسته قدم بزنی و فرشتگان ، فوج فوج از برابرت پرواز کنند ؟ اگر جوابت آری است ، در یک غروب ، دست از هر چه هست و نیست بشوی و تنها یک دل با خود بردار و در کرانه غدیر برو ، ببین پرواز فرشتگان چقدر زیباست ، چقدر تماشایی !هر کس که یک بار گذرش بر کرانه ‏های غدیر افتاده باشد ، دیگر همیشه مست است ، همیشه عاشق است . دیگر هیچ‏گاه غم سراغش نخواهد آمد .پس پیراهنی از غدیر مبارکت باد !**************************... برکه ای پر از پر پروانه"ابراهیم قبله آرباطان "ظهر بود ؛گرم و تن‏ سوز ؛ خاک ‏ها ، از شلاق شعله‏ های خورشید ، زخمی .ظهر بود که صدای صاعقه زمان ، حادثه ‏ای را رقم می‏زد .صدا ، پروانه ‏ای می ‏شد که روی هزاران شانه خسته و خاک ‏گرفته می ‏نشست .برکه ، خودش را تا مرز دریا شدن باور کرده بود .برکه ، روی پاهایش ایستاد و موج موج خنده بر چهره میهمان ‏ها پاشید .برکه ، ایستاده بود و بهار را در آغوش می ‏کشید .برکه ، تمام پروانه های تنش را در آسمان آبی صحرا رها کرده بود و در خودش نمی ‏گنجید .غدیر دیگر برکه نبود .غدیر ای باده ‏گردان ولایت رسولان الهی مبتلایت ندا آمد ز محراب سماوات به گوش گوشه‏ گیران خرابات رسولی کز غدیر خم ننوشد ردای سبز بعثت را نپوشد غدیر دف می‏زد و بر طبل‏ های شادی می‏ کوبید .ناگهان ، دست های خورشید ، در دست های وحی گره خورد .آسمان خودش را روی پاهای خورشید انداخت .تمام ستاره های آسمان ، به شب‏نشینی چشمان خورشید آمدند .دست های وحی ، بالا می ‏رفت و دست های خورشید را بالاتر می‏ برد .هزاران باور ، می‏دیدند و تبریک می‏ گفتند .اشهد انک امیر المؤمنین الحق الذی نطق بولایتک التنزیل و اخذ لک العهد علی الأمه .غدیر فریاد می کشید و دهان‏های تعجب ، خشک شده بود .غدیر فریاد می کشید و صدای پای بهار ، تا آسمان هفتم پیچیده بود .غدیر فریاد می کشید و رسول ، طنین صدایش را در برکه به نجوا نشانده بود .من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.**************************مادرِ دریا ها" حسین امیری "رفتگان برگردند و نیامدگان شتاب کنند ! در این نقطه تاریخ و در آبگیر آرزوی رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله ، آینده اسلام رقم می‏ خورد . این آبگیر خشک ، مادر دریاهاست و استسقای عشق را چاره‏ای جز غدیر نیست .اینجا بایستید و آه بکشید و بخندید و پای بکوبید و گریه کنید ؛ زندگی فاصله گریه و خنده است و اینجا خنده ‏ها و گریه ‏های تاریخ رقم می‏ خورد .شادی امروز ، آی ه‏ای برای فرداست . جشن غدیر ، فریاد غربت علی است ؛ فریاد حقانیت فاطمه .اینجا آینده اسلام رقم زده می شود .بشتابید ! زود ، دیر می شود ، اگر نفروشید دل را و نخرید ولای علی را ، دچار سقیفه می ‏شوید .بشتابید ! دروازه بهشت اینجا باز می شود . بشتابید تا غدیر تمام نشده .**************************در غدیر بود که ..." حمزه کریم خانی "غدیر ، سفر ه‏ای است که برای تمامی گل‏ها پهن کرده اند .غدیر ، گلبانگ عاشقانه و جاودانه هستی است .غدیر ، یک اتفاق ساده نیست ؛ یک گزینش رحمانی است .غدیر ، یک کلمه نیست ، یک برکه نیست ؛ یک دریاست ؛ رمزی است بین خدا و انسان .غدیر ، گل همیشه بهار زندگی است . دریایی بی‏کرانه است ؛ جاری بر جان ‏های پاک و اندیشه های تابناک .غدیر ، تجلی خواست خالق ، روح آفرینش ، برانگیزاننده ستایش و دست های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می‏ کشاند .غدیر ، ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان‏ های تشنه است .غدیر ، برکت همه احساس ‏های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است .در غدیر بود که تیرگی ‏ها فراری شدند و نورانیت محض ، خودنمایی کرد .در غدیر بود که قیافه ایمان ، تماشایی شد و شاخه‏ های عشق ، بر تن ایمان رویید .در غدیر بود که درخت هستی ، به کمال رسید .در غدیر بود که قرابت انسان با خدا آشکار شد .در غدیر بود که نیلوفر عشق ، بر گرد محور زمین پیچید .در غدیر بود که جوانه جاودانه ولایت عاشقانه ، سر برکشید .**************************پرده آخر" خدیجه پنجی"صحنه تاریخ ، آماده ؛ شروع داستانتک تکِ نقش‏ آفرینانش عزیز و مهربانیک نمایشنامه زیبا و جالب ، خواندنیکارگردان توانایش ، خداوند جهانپرده اول : صدای مبهم یک قافلهمی ‏شکافد سینه خشک کویری ناتوانبوی باران ، بوی ناب اتفاقی بی ‏نظیرعطر آواز ملایک در سکوت کاروانمنبری بسیار ساده ، پله پله تا خداایستاده قلب عالم بر بلندای جهانچشم ها خاموش ، سرشار از سؤالاتی شگفتهان ! چه می‏ خواهد بگوید خاتم پیغمبرانمی‏ گشاید لب ، به بسم اللّه الرحمن الرحیم می‏ برد بالای سر، دست ولایت ناگهان ...پرده دوم : صدای همهمه ، باران نوررقص و آواز و شمیم هلهله در آسمانروزگار از شوق فریاد علی سر می ‏دهدبا ولایت بیعتی جاوید می ‏بندد زمانپرده آخر : کسی از نسل تاریخ غدیرمی‏ رسد با ذوالفقاری انتهای داستان**************************غدیر ، معیارى که بدنیا آمد " اسماعیل نورى علاء "آرى ... خم ! شربدار ولایت‏ غدیر حادثات‏ و میان منزل افشاى رازهاست . بنگریدش‏ که بر اوج دست و بازو در چنگ چنگالى از نور ایستاده است‏ به ابرها نزدیکتر تا به ما و نگاه نمى ‏کند نه در چشمان مشتاق‏ نه در دیدگان دریده از حسد . به این ترانه گوش کنید که در هفت آسمان مى ‏طبپد : هر که مرا مولاى خویش بداند اینکه فرا چنگ من ایستاده مولاى اوست . آرى امروز همه چیز کامل است‏ معیارى بدنیا آمده‏ که در سایه ‏اش‏ نیک و بد از هم مشخصند . در این زلال ، باید جان را به شستشو نشست‏ در غدیر ، یک تاریخ تبلور پیدا کرد . و بدین سان ، آن دشت که دیروز گمنامش ، کندى و سستى قافله ‏ها را مى ‏زدود ، امروز ، طلوع آفتاب ولایت را بستر شد . آن برکه آب ، میانه کویرى برهوت ، که رنج و خستگى مسافران را به جان مى ‏خرید ، امروز ، چشمه جوشان و همیشه جارى پهنه آرمان ‏هاى والا گشت . بدین سان بود که پیامبر ( درود خدا بر او و خاندانش ) ندا در داد : آنها که بى ‏ولایت على ( سلام خدا بر او ) رفته ‏اند ، باز گردند و در کناره غدیر ، آینه بلند اى آسمان کویر با حماسه ‏ساز نهضت اسلام ، روح مطهر زمان ، بیعتى دوباره کنند ، و در طبیعت حقیقت ، تنفسى روح نواز و مستى ‏زا ... و اینگونه بود که به یکباره ، از کالبد بى ‏جان یک دشت پر سکوت‏ غوغاى اجابت و پذیرش برخاست . و هیاهوى سر در گم انسانى ، در بازتاب مرز هاى روشنى و جاودانگى‏ جوششى مداوم یافت ، بیراهه‏ ها ، نهاده شد ، و حجت در جانشان بیامیخت . راستى را ، مگر خورشید در غروبش ، ماه را به نور افشانى ، نمى ‏گمارد ؟ و مگر دریا ، ابر را ، از خود و براى خود ، غنا نمى ‏بخشد ؟ در این زلال ، باید جان را به شستشو نشست و از این دریا ، باید گوهر هاى ناب به دست آورد . در غدیر که به چه مى ‏اندیشد ؟ در غدیر گویا محمد صلى الله علیه و آله مى ‏اندیشد : بدون على علیه السلام چگونه خواهد رفت ؟ و على علیه السلام مى ‏اندیشد : بدون محمد صلى الله علیه و آله چگونه خواهد رفت ؟ و على علیه السلام مى‏ اندیشد : بدون محمد صلى الله علیه و آله چگونه خواهد ماند ؟ و مردم بین همین رفتن و ماندن است که به ابهامى شگفت گرفتار آمده ‏اند : این همان محمد صلى الله علیه و آله است که مى‏ ماند ، اگر با على بیعت مى ‏کردیم ، و این حتى على علیه السلام است که مى ‏رود ، اگر بیعت را شکستیم !! توده مردم به چگونگى بیعت مى‏ اندیشند و سران توطئه به شکستن بیعت ...!! منبع: www.vefagh.co.ir/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3761]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن