تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه هاى عنكبوتى كه در اتاق هاى شماست، لانه شياطين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819485082




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بانوان حکومت جهانی - صیانة الماشطة


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بانوان حکومت جهانی - صیانة الماشطة
بانوان حکومت جهانی - صیانة الماشطة نويسنده: فاطمه کاووسی‏فر مقدمه صیانة الماشطة، آرایشگر دختر فرعون و همسر خربیل، مردی که در قرآن کریم از او به «مؤمن آل فرعون‏» یاد شده، می‏باشد. (1) این بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، کاری کرد که نظیر آن در تاریخ کمتر دیده شده است و در کتاب «خصائص الفاطمیه‏» روایت‏شده که در دولت‏حقه‏ی امام زمان علیه السلام سیزده زن برای معالجه‏ی مجروحان به دنیا رجعت می‏کنند که یکی از آن‏ها همین «صیانة الماشطة‏» است. از ابن عباس - صحابی پیامبر - روایت‏شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «وقتی در معراج بودم، رایحه و بوی بسیار خوش و نیکویی به مشامم رسید، به جبرییل گفتم: این چه بویی است؟ جبرییل گفت: این رایحه و بوی خوب، مربوط به آرایشگر آل فرعون و فرزندان اوست.» روزی «صیانه‏» مشغول آرایش و شانه کردن موی دختر فرعون بود، ناگاه شانه از دست او افتاد، آن را برداشت و گفت: «بسم الله‏» دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا می‏گویی؟ صیانه گفت: خیر، بلکه کسی را می‏گویم که پروردگار من و پروردگار تو و پدر توست. دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت. صیانه هم گفت: بگو، من هیچ ترسی ندارم. دختر فرعون این جریان را به پدرش گفت. فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد صیانه و فرزندانش را حاضر کردند. به او گفت: پروردگار تو کیست؟ صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو الله است. هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف کند، نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیده‏ات دست‏برنداری، تو را و فرزندانت را در آتش می‏سوزانم. صیانه گفت: بسوزان، مرا باکی نیست. فقط از تو می‏خواهم که پس از سوزاندن، استخوان‏هایمان را جمع کنی و آن‏ها را دفن نمایی. فرعون گفت: این خواسته‏ات را به خاطر حقی که بر ما داری اجابت می‏کنم. دستور داد تنوری از مس ساختند و در آن آتش افروختند. یک پسر او را در آتش انداختند تا پاک بسوخت و آن زن نظاره می‏کرد و یک یک، بقیه‏ی فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این که نوبت‏به طفل شیرخواره رسید. حال صیانه منقلب گردید; در آن حال کودک شیرخواره به زبان آمد و گفت: «ای مادر! صبر کن که تو بر حق هستی و بین تو و بهشت‏یک گام بیشتر نیست.» پس طفل را با مادرش در تنور انداخت و سوزانید. گر ببینی یک نفس حسن ودود اندر آتش افکنی جان و وجود (2) در آن حال «آسیه‏» همسر فرعون دید که ملایکه روح صیانه را به آسمان می‏برند، چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت. در همین هنگام، فرعون بر آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه کرده بود، خبر داد. آسیه گفت: وای بر تو ای فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ ! فرعون گفت: شاید تو هم به جنونی که دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شده‏ای! آسیه پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشده‏ام، ولیکن به خداوند جل و علا که پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم. فرعون مادر آسیه را حاضر کرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خدای موسی کافر شود و گرنه قسم می‏خورم که مرگ را به او بچشانم. مادر با دخترش خلوت کرد و از او خواست تا با خواسته‏ی فرعون همراه شود و امرش را در کفر به خدای موسی بپذیرد، اما آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار متعال کافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین کاری را نخواهم کرد. فرعون دستور داد تا دست‏ها و پاهای آسیه را به چهار میخ کشیدند و آسیه هم چنان در عذاب و رنج‏بود تا روحش به اعلی علیین و به نزد خداوند پرواز کرد. (3) داستان خربیل، همسر صیانه خربیل، پسر عموی فرعون و خزانه‏دار گنجینه‏های فرعون بوده است و بنابر روایت علی بن ابراهیم در تفسیر قمی، وی ششصد سال خداوند را پرستید و در پنهانی او را عبادت می‏کرد، اما روزی که حضرت موسی علیه السلام بر سحره پیروز شد، ایمانش را ظاهر کرد و همراه آنان به صلیب کشیده شد و به شهادت رسید. (4) بنابر تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، خربیل، قوم خود را به توحید و یگانگی خداوند و پیامبری موسی و برتری محمد رسول الله صلی الله علیه و آله بر جمیع رسولان و خلق خدا و برتری علی بن ابی طالب علیه السلام و سایر ائمه بر بقیه‏ی اوصیاء پیامبران و به برائت و بیزاری از ربوبیت فرعون دعوت می‏کرد، تا این که خبرچینان و بد گویان، ماجرا را به فرعون گزارش دادند و گفتند که خربیل مردم را به مخالفت تو دعوت می‏کند و دشمنانت را بر دشمنی تو کمک می‏کند. فرعون به آن‏ها گفت: او پسر عم من و جانشین من بر ملکم و ولی عهد من است. اگر آن چه می‏گویید راست‏باشد، مستحق شدیدترین و سخت‏ترین عذاب به خاطر کفران نعمت من است و اگر دروغ باشد، شما مستحق شدیدترین عذاب و شکنجه می‏باشید. سپس دستور داد خربیل و همه‏ی آن بدگویان حاضر شدند. خربیل گفت: ای پادشاه! آیا تاکنون دروغی از من شنیده‏ای؟ گفت: نه. خربیل گفت: از آنان بپرس پروردگار شما کیست؟ گفتند: فرعون. گفت: بگو خالق شما کیست؟ گفتند: فرعون. گفت: از ایشان بپرس روزی دهنده‏ی آن‏ها کیست؟ و چه کسی بلاها را از آنان دفع می‏کند؟ گفتند: این فرعون است. آن‏گاه خربیل گفت: ای فرعون! من گواه می‏گیرم تو را و هر که را نزد تو حاضر است که پروردگار ایشان پروردگار من است و خالق ایشان خالق من است و رازق ایشان رازق من است و اصلاح کننده‏ی معیشت آن‏ها، اصلاح کننده‏ی معیشت من است و من هیچ پروردگاری و هیچ خالقی و رازقی غیر پروردگار و خالق و رازق آن‏ها ندارم. خربیل این جملات را گفت، در حالی که غرض او، پروردگار و خالق و رازق واقعی آن‏ها بود و این معنی بر فرعون و حاضرین پوشیده ماند و گمان کردند که او فرعون را می‏گوید. در این جا فرعون به آن‏ها گفت: ای مردان بدکردار و ای کسانی که در ملک من فساد می‏کنید و می‏خواهید بین من و پسر عمویم که یاور من و ولی عهد من است، فتنه به وجود آورید و در پادشاهی من رخنه بیندازید; شما مستحق شدیدترین عذاب من هستید. پس امر کرد که میخ‏ها آوردند و بر ساق‏ها و سینه‏های آنان کوبیدند و گوشت‏بدنشان را از استخوان جدا کردند. (5) خداوند متعال در هر حالی خربیل را حفظ می‏کرد و خدا پرستی او هم‏چنان بر فرعون و اطرافیانش پوشیده ماند، اما زمانی که حضرت موسی علیه السلام به پیامبری مبعوث شد و با آوردن معجزات، سحر ساحران را باطل نمود، ایمانش را ظاهر کرد و همراه آنان به صلیب کشیده شد و سرانجام به شهادت رسید. در تفسیر قمی روایت‏شده که مؤمن آل فرعون در حالی که دستان و انگشتانش بر اثر صلیب، خشک و فلج‏شده بود، با همان دستان به قومش اشاره می‏کرد و می‏گفت: «یا قوم اتبعون اهدکم سبیل الرشاد» (6) ; «ای قوم، مرا اطاعت کنید تا شما را به راه رشد و کمال هدایت کنم‏» و در ادامه‏ی آن خداوند متعال می‏فرماید: «فوقیه الله سیئات ما مکروا» (7) ; «پس خداوند او را از نقشه‏های سوء آنان نگاه داشت.» امام صادق علیه السلام می‏فرماید: «و الله لقد قطعوه اربا اربا ولکن وقیه الله ان یفتنوه فی دینه‏» ; (8) به خدا قسم که او را تکه تکه کردند و لکن خداوند او را از این که در دینش بلغزد حفظ کرد و نگاه داشت. و هم چنین احادیث‏بسیاری از طریق خاصه (شیعه) و عامه (سنی) وارد شده است که «صدیقان (بسیار تصدیق کنندگان پیامبران) سه کس هستند; مومن آل فرعون، مومن آل یاسین و علی بن ابی طالب علیه السلام که بهترین آن‏هاست‏» . (9) پي نوشت : 1) سوره‏ی مؤمن، آیه‏ی 28 «و قال رجل مؤمن من آل فرعون...» . 2) دفتر چهارم مثنوی. 3) بحارالانوار، ج 13، ص 163و 164; حیاة القلوب، ج 1، ص 243. 4) ریاحین الشریعة، ج 5، ص 153. 5) تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، ص 357. 6) سوره‏ی مؤمن، آیه‏ی 38. 7) سوره‏ی مؤمن، آیه‏ی 45. 8) تفسیر قمی، ج 2، ص 258; بحارالانوار، ج 13، ص 162. 9) خصال صدوق، ج 1، ص 184; تفسیر فخر رازی، ج 3، ص 57. منبع:ماهنامه یاس، پیش شماره 10
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن