واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
احکام غیبت نويسنده:محمود اکبری غیبت چیست؟ غیبت آن است که عیب پنهانی کسی را پشت سر او بگویند.(1)اگر صفت ناروا در شخصی باشد یا کاری انجام داده باشد که گناه است و دیگران از آن بیاطلاعاند و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند، بازگو کردن آن پشت سر او برای دیگران غیبت است.(2)احکام غیبتغیبت هم برای گوینده و هم برای شنونده حرام است.(3)سؤال: آیا انتقاد از مسئولین کشور و شهر، غیبت محسوب میشود؟جواب: چنانچه هدف کوچک کردن آنها باشد، حرام است.(4)سؤال: آیا در مسائل سیاسی و اجتماعی غیبت جایز است؟ ملاک و میزان چیست؟جواب: اگر عنوان غیبت داشته باشد، جایز نیست.(5)سؤال: آیا غیبت کردن از یک نفر یا دو نفر نامشخص، حرام است؟جواب: مانع ندارد.(6)سؤال: اگر شخصی قدش کوتاه است و پشت سرش بگویند که قدش کوتاه است، آیا غیبت محسوب میشود؟جواب: نسبت به صفات ظاهره که همه از آن آگاهی دارند، اگر قصد هتک و تحقیر نداشته باشد، اشکال ندارد.(7)سؤال: آیا غیبت بچه نابالغ ممیز یا غیر ممیز جایز است؟جواب: در بچه ممیز جایز نیست.(8)سؤال: آیا شوهر میتواند در مقابل دیگران عیوب زنش را بگوید و او را تحقیر کند، اگر چه به شوخی باشد؟جواب: غیبت کردن مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب اذیت او میشود، جایز نیست.(9)سؤال: آیا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، کردار، طرز لباس پوشیدن، شکل ظاهری، ادا در آوردن روستاییها، شهریها و قبائل گوناگون ایران، غیبت محسوب میشود؟جواب: اگر به قصد عیب جویی و مسخره کردن نباشد، اشکال ندارد. سؤال: آیا بررسی کارهای مسئولی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی در غیاب او از نظر شرع مقدس، غیبت محسوب میشود؟جواب: بررسی مسائل اجتماعی و انتقادهای سازنده و مثبت، غیبت محسوب نمیشود.(10)سؤال: در بین بعضی از مردم مرسوم است که وقتی میخواهند نشانی شخصی را بدهند، مثلاً میگویند: «همان که قدش کوتاه است» یا «شکمش بزرگ است» و مانند این تعبیرات، اگر آن فرد را بشناسیم و بدانیم که با این حرفها ناراحت میشود، آیا غیبت محسوب میشود؟جواب: در صورتی که این صفات در عرف، جنبه مذمت داشته باشد، جایز نیست.(11)سؤال: آیا غیبت کردن از مسئول اداره و یا کارمندی که خلاف مرتکب شده، جایز است؟جواب: اگر به قصد نهی از منکر باشد و اثر داشته باشد، لازم است.(12)موارد جواز غیبت1. غیبت متجاهر به فسق (کسی که علنی و آشکار گناه میکند)، که در مورد همان گناهش به اتفاق فقها جایز است و اما نسبت به گناهان دیگرش که پنهان است، مورد اختلاف است.2. موارد تظلّم شخص از کسی که در حق او ظلم کرده، که میتواند ظلم او را بیان کند.3. موارد مشورت، مانند کسی که میخواهد دخترش را به کسی بدهد، و با شخصی در مورد آن فرد مشورت میکند که آن شخص میتواند عیب پسر را نقل کند. 4. در موارد خیرخواهی و نصیحت، مثل اینکه شخصی با کسی رفیق شود و انسان احتمال دهد که این رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در این صورت، چون رفیق او آدم بدی است، میتوان در مقام نصیحت و خیرخواهی، عیب او را ذکر نمود. 5. کسی که میخواهد به دین ضرر بزند. 6. کسی که میخواهد به خودش ضرری بزند که لازم است او را حفظ نمود. 7. کسانی که نوشتههای مسموم، منحرف کننده و باطل دارند.(13)توبه از غیبت پس از واقع شدن غیبت، توبه و پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند.(14)بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمیکند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال میدهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه میشود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند.سؤال: اگر کسی غیبتی از شخصی کرده، همچنین تهمتی زده یا شنیده، در این موارد باید رضایت فرد غیبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب کند یا خیر؟جواب: لازم نیست، ولی باید توبه کند.(15)سؤال: اگر فردی غیبت فرد دیگر را نموده، آیا باید برای توبه کردن، از طرف مقابل طلب رضایت نماید یا اینکه تنها استغفار کافی است؟ در صورت مانع بودن شرم و حیا، چه باید کرد؟جواب: استغفار کافی است.(16)پی نوشت:1. استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله العالی)، ج 1، ص 153، س 552ـ554.2. استفتائات امام خمینی(رحمت الله علیه)، ج 2، ص 618، س 9.3. همان.4. جامع المسائل آیت اللله العظمی فاضل لنکرانی(مدظله العالی)، ج 1، ص 252، س 980.5. همان، س 981.6. استفتائات امام خمینی(رحمت الله علیه)، ج 2، ص 619.7. همان، س 11. 8. همان، س 14. 9. احکام روابط زن و شوهر، ص 57. 10. همان، س 557.11. استفتائات جدید آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله العالی)، ج 1، ص 154، س 556.12. همان، س 555.13. منهاج الصالحین، ج 1، م 39 تقلید؛ استفتائات جدید، ص 209.14. منهاج الصالحین، ج 1، فی التقلید، م 29.15. استفتائات امام خمینی(رحمت الله علیه)، ج 2، ص 620، س 16؛ جامع المسائل آیت اللله العظمی فاضل لنکرانی(مدظله العالی)، ج 1، ص 252.16. استفتائات امام خمینی(رحمت الله علیه)، ص 621، س 21؛ جامع المسائل آیت اللله العظمی فاضل لنکرانی(مدظله العالی)، ج 1، ص 982.منبع: ماهنامه مبلغان
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]