واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه
همایش بزرگداشت "شیخ ابوالقاسم گورکانی" از عرفای قرن پنجم هجری برگزار می شود
یک پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی با اشاره به اینکه اردیبهشت سال آینده همایش بزرگداشت شیخ ابوالقاسم گورکانی در سرای اهل قلم برگزار می شود، گفت: این عارف اگر شناخته شود بسیاری از سلسله های عرفانی شناخته می شود. تمام سلسله های عرفانی که در آفریقا است مثل تیجانیه، نقشبندیه، قادریه و رفاهیه که در مصر هستند وامدار این عارف بزرگ و نامدار ایرانی هستند.
دکتر علی محمد صابری استاد گروه فلسفه مجتمع آموزشی تربیت دبیر پیامبر اعظم(ص)در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد شیخ ابوالقاسم گورکانی گفت: شیخ ابوالقاسم گورکانی از عرفا و اقطاب عرفان در قرن پنجم هجری قمری است. تولد او به احتمال زیاد در سال 350 و وفاتش به سال 450 است. این عارف بزرگ خراسانی از دهکده گورکان از توابع طوس مشهد است و معروف به شیخ الاکابر و پیر حاجاتی و پیر پر نیاز است. وی افزود: نام اصلی او عبدالله ابن علی طوسی است از القاب طریقتی و عرفانی او فخر اعالی و ادانی و مشرق نور لامکانی است. درواقع نور لامکانی در قلب وی تلألو کرده است. در عرفان از اقطاب است که با چهار واسطه ابوعثمان مغربی، ابوعلی کاتب ، ابوعلی رودباری، و جنید بغدادی به امام معصوم می رسد. صابری اظهارداشت: اهمیتی که شیخ ابوالقاسم گورکانی دارد و این روزها سالگرد وفاتش نزدیک است این است که بیشتر سلسله های عرفانی در منطقه خراسان که تاجیکستان و ترکمنستان و قسمتهایی از پاکستان و افغانستان جزء خراسان آن زمان بوده اند به او می پیوندند. از جمله سلسله عرفانی نعمت اللهیه، کوکبیه و نقشبندیه حاصل تعالیم ایشان است. پیروان و شاگردان زیادی از جمله ابوعلی فارمذی، که داماد اوست و از بزرگان عرفان است ابوبکر نساج و ابوبکر عبدالله طوسی و شیخ ابوسعید ابوالخیر، فردوسی و به احتمال زیاد حتی شیخ ابوالحسن خرقانی را از طریق شیخ ابوعلی قصاب آملی تربیت کرده است. از حکما و علمایی که هم عصر شیخ ابوالقاسم گورکانی بوده اند و به دیدار ایشان رسیده اند ابوعلی سینا، ناصر خسرو، و فقهای بزرگی مثل شیخ مفید و سید رضی و سید مرتضی بوده اند. این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان اسلامی تصریح کرد: مدت خلافت الهی و قطبیت عرفانی وی حدود 70 سال بوده است. تأثیر زیادی در رشد و نمو فرهنگ معنوی ایران در قرن پنجم داشته است. بطوری که می شود گفت وی پدر فرهنگ طلایی ایران بوده است. به دلیل اینکه مملکت در آن سالها تحت حکومت بنی عباس و حاکمان مختلف عثمانی بوده است و کشورکاملاً سنی زده بود و مجال فعالیت به شیعیان داده نمی شد. شیخ ابوالقاسم گورکانی چشمه های عرفان را در آن سالها جاری کرد و قرونی که می بایست سیاه باشد قرون طلایی ایران کرد. بسیاری از بزرگان عرفان و فقه و فلسفه اسلامی از همین منطقه سر به بیرون گذاشتند که اکثراً تحت تربیت ایشان بودند . اینقدر او در فرهنگ ایران تأثیر گذاشته که فرهنگ ایرانی که خط و زبان و فلسفه و عرفان و فقه و تعلیم و تربیت را شامل می شود به زبانهای اروپایی ترجمه می شده و نهضت ترجمه در اروپا شکل می گیرد تا بعضی از متون این زمان را ترجمه کنند. وی تأکید کرد: یکی از مشایخ عرفان به نام صلاح مبارک بخاری می گوید وی کتابی به نام اصول الطریقه و فصول الحقیقه داشته که مفقود شده است. مزار ایشان در روستای ابوالقاسم از توابع تربت حیدریه است. اشعار زیادی از وی به جا مانده است که ابوسعید ابوالخیر در رباعیاتش تعدادی از آنها را آورده است. حتی ابونصر سراج طوسی در کتاب المع فی تصوف حدود 197 بیت شعر می آورد و می گوید این اشعار مال عرفای بزرگ است که نام و نشانی از آنها نمانده است. صابری بیان کرد: از شیخ سؤال کردند که سالک در جریان قضا رضا ورزد بهتر است یا دست در دعا زند. فرمود: اگر رضا و دعا را محل یکی بودی منافات ثابت شدی، امّا محل رضا جنان است و محل دعا لسان، پس سالک در جریان قضا به دل باید راضی باشد و به لسان داعی. گفتند چون راضی است فایده دعا چیست؟ فرمود: عجز و نیاز در حضرت بی نیاز چاره ساز. و از حال خود خبر داد که اگر مأمور نبودی، از غلبه رضا زبان به دعا نگشودی و با وجود مأموری چند سال است که از دعا عاجزم و در تعیین مطالب حیران، زیرا اگر از او چیزی خواهم بی ادبی است. گفتند: معرفت او از او نخواهی؟ فرمود: غیرت محبتم نگذارد که من او را شناسم، چه نمی خواهم که غیر او، او را شناسد، و تا من منم غیر باشم لاجرم معرفت نتوانم خواست. ابوالحسن علی بن عثمان غزنوی گوید: از شیخ ابوالقاسم گورکانی پرسیدم که درویش را کمترین چیز چه باید، تا اسم فقیر را شاید و سزاوار گردد؟ فرمود: سه چیز که کمتر از سه چیز نشاید؛ یکی باید که پاره راست تواند دوخت، دیگر آنکه سخن راست بداند گفت و شنود، سوم آنکه پای راست بر زمین بداند زد. گروهی از درویشان که حاضر بودند چون به منزل خود باز آمدند، گفتند بیائید هرکس در معنی این سخن چیزی بگوئیم. من (ابوالحسن علی بن عثمان غزنوی) گفتم پاره راست دوختن آن بود که به فقر دوزند نه به زینت و سخن راست آن باشد که به حال گوید و شنود نه به منیت و به حق و جدّ در آن تصرف کند نه به هزل و به زندگانی، رمز آن را فهم کند نه به عقل، و پای راست بر زمین زدن آن بود که به وجد بر زمین نهد نه به لهو. این سخن چون به آن جناب عرض کردند، فرمود: اَصابَ علی خُبرةِ الله تعالی این استاد دانشگاه فرهنگیان تصریح کرد: شیخ می فرماید: بر آب شدن و بر هوا پریدن خبر از غیب دادن هیچ یک کرامت نباشد کرامت آن است که همه امر و مطیع خدا گردیم و تحت فرمان الهی باشیم. بطوریکه هیچ حرامی بر تو سلطه نداشته باشد و باک مدار اگر نتوانستی کار خارق العاده ای بکنی ، باک از این بدار که عیب و غرور و نفست تو را به زمین زند و اگر توانستی بر آن مسلط شوی این از صد معجزه برتر است. اگر توانستی از هوای خیالات خود بگذری تو به هوا پریده ای. این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان اسلامی عنوان کرد: این مطالب از کتاب کیمیای سعادت امام محمد غزالی و کشف المحجوب ابوعلی عثمان هجویری که همزمان او بوده به جا مانده است. این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان اسلامی عنوان کرد: در اردیبهشت سال آینده همایش بزرگداشت شیخ ابوالقاسم گورکانی را در سرای اهل قلم برگزار می کنیم. که فراخوان این همایش بزودی اعلام خواهد شد. این عارف اگر شناخته شود بسیاری از سلسله های عرفانی شناخته می شوند. تمام سلسله های عرفانی که در آفریقا است مثل تیجانیه، نقشبندیه، قادریه، و رفاهیه که در مصر هستند وامدار این عارف بزرگ و نامدار ایرانی هستند.
۱۳۹۲/۱۱/۵ - ۱۲:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]