محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846099065
مدیریت تحوّل در قرآن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مدیریت تحوّل در قرآن
عمل صالح همراه با ایمان، حیات طیّبه را به دنبال دارد و مدیریت گذار را تسهیل میکند، و فسق ثروتمندان مست شهوت عذاب الهی را به دنبال دارد، و به همراه کفر، که موجب حبط اعمال میشود، مانعی بر سر راه مدیریت گذار میگردد.
بخش دوم و پایانی تجزیه و تحلیل دادهها در این نوشتار، برای جمعآوری دادههای تحقیق، عمدتاً از مطالعات کتابخانهای استفاده شد و برای این کار، علاوه بر مراجعة مستقیم به آیات قرآن، برای نظامبخشی دادهها، از کلیدواژههای هممعنا، مخالف معنا، و ملازم معنای متغیّرهای تحقیق استفاده گردید. در یک جمعبندی کلی از آیات، میتوان آنها را در دوبخش دستهبندی کرد: بخش اول به مطالب مقدّماتی میپردازد، و بخش دوم مربوط به مدیریت تحوّل در قرآن (شامل اجزای انگیختن تحوّل، آیات ایجاد چشمانداز، آیات ایجاد حمایت سیاسی، آیات مدیریت گذار، و آیات حفظ میزان شتاب تحوّل) را مورد بحث قرار میدهد. در رابطه با بخش اول، از اینگونه آیات استفاده میشود: اول. پیامبران تا سر حد قدرت، به دنبال تحوّل و اصلاح بودند. «من جز اصلاح نمیخواهم تا آنجا که توان دارم، و توفیق من جز به خدا نیست. بر او توکل کردم و به سوی او باز میگردم.»(هود: 88) همانگونه که مشاهده میشود، آیه می¬فرماید: «من یک هدف بیشتر ندارم، و آن اصلاح شما و جامعة شماست، تا آنجا که در توان دارم.» این همان هدفی است که تمام پیامبران آن را پیگیری میکردند: اصلاح عقیده، اصلاح اخلاق، اصلاح عمل، و اصلاح روابط و نظامات اجتماعی.36 دوم. دو عامل «توحید» و «طرد طاغوت» زمینهساز تحوّلند. در این باره آیه میفرماید (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ) (نحل: 36)؛ ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید. دعوت به «توحید» و «مبارزه با طاغوت» اساس دعوت تمام پیامبران و نخستین چیزی بوده که همة آنها بدون استثنا به آن دعوت میکردهاند؛ چراکه اگر پایههای توحید محکم نشود و طاغوتها از جوامع انسانی و محیط افکار طرد نگردند، هیچ برنامة اصلاحی قابل پیاده کردن نیست.37 سوم. انسان عاملی فعّال در تحوّل است. در این باره آیه میفرماید: إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد: 11)؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی¬دهد. مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند. این آیه میفرماید: مقدّرات شما پیش از هر چیز و هر کس، در دست خود شماست، و هرگونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت میکند. شانس و طالع و اقبال و تصادف و تأثیر اوضاع افلاکی و مانند اینها هیچکدام اساس ندارد. اراده و خواست ملتها و تغییرات درونی آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا میسازد. بهتعبیر دیگر، این اصل قرآنی، که یکی از مهمترین برنامههای اجتماعی اسلام را بیان میکند، به ما میگوید: هر گونه تغییرات برونی متکی بر تغییرات درونی ملتها و اقوام است، و هرگونه پیروزی و شکستی که به هر قومی رسیده است از همینجا سرچشمه میگیرد.38 در همین زمینه آیة دیگری میفرماید: «ذَلِک بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَک مُغَیراً نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلی قَوْمٍ حَتی یُغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ» (انفال:53)؛ این به سبب آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده است تغییر نمیدهد، جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند، و خداوند شنوا و داناست. موضوع مهمی که از این آیه به روشنی استفاده میشود این است که انسان سرنوشت خاصی ندارد که از پیش تعیین شده باشد، و تحت تأثیر «جبر تاریخ» و «جبر زمان» و «محیط» نیست، بلکه عامل سازدندة تاریخ و زندگی انسان دگرگونیهایی است که در روش و اخلاق و فکر و روح او، به ارادة خودش پیدا میشود. انسان آزاد است و سرنوشت خود را به دست خویش می¬سازد. تا در وضع او دگرگونی پیدا نشود و با خودسازی، خویشتن را عوض نکند، تغییری در سرنوشتش پیدا نخواهد شد. ذکر این نکته نیز لازم است که مسئلة رهبری نقش مؤثری در سرنوشت اقوام و ملل دارد؛ ولی نباید فراموش کرد که ملتهای بیدار همواره رهبران لایق را به رهبری خویش میپذیرند و رهبران نالایق و زورگو و ستمکار در برابر خشم و ارادة آهنین ملتها در هم کوبیده میشوند.39در رابطه با بخش دوم، در یک جمعبندی کلی از آیات مربوط به مدیریت تحوّل، میتوان آنها را در پنج بخش دستهبندی کرد: آیات مربوط به انگیختن تحوّل، آیات مربوط به ایجاد چشمانداز، آیات مربوط به ایجاد حمایت سیاسی، آیات مربوط به مدیریت گذار، و آیات مربوط به حفظ میزان شتاب تحوّل. در ادامه، هر یک از موارد به بحث گذاشته میشود: الف. انگیختن تحوّل به دلیل آنکه تغییر و تحوّل سازمانی مستلزم حرکت از شناخته شده به ناشناخته است، افراد غالباً از آن حمایت نمیکنند. در نتیجه، لازم است افراد نسبت به تحوّل برانگیخته شوند و از مقاومت آنها در برابر تغییر جلوگیری شود.دربارة مقاومت در برابر تغییر، آیه میفرماید: «هیچ پیامبری به سراغ آنها نمیآمد، مگر اینکه او را به باد استهزا میگرفتند.» (حجر:11) این استهزا و به چند دلیل بود:شکستن ابهت پیامبران و متفرّق ساختن افراد حقجو و حقطلب از گرد آنان؛ضعف و ناتوانیشان در مقابل منطق نیرومند رسولان الهی؛پیامبران سنّتشکن بودند و با وضع نابسامان محیط به مبارزه بر¬ میخاستند، اما جاهلان متعصّب، که این سنتهای غلط را جاودانی و ابدی می¬پنداشتند، از این کار تعجب می¬کردند و به استهزا بر میخاستند.سرپوشی بر وجدان خفتة خود بگذارد، مبادا بیدار شود تا تعهد و مسئولیت بیافریند.بسیاری از پیامبران دستشان از مال دنیا تهی و زندگانیشان بسیار ساده بود. آنها که شخصیت را بر اثر کوردلی، در لباس نو و مرکب زیبا و زندگانی مجلّل میدانستند، تعجب میکردند که آیا یک انسان فقیر و تهیدست ممکن است رهبر و راهنمای این همه جمعیت ثروتمند و مرفه گردد؟ و به دنبال آن به استهزا بر میخاستند.میدیدند قبول دعوت پیامبران، آنها را در برابر شهواتشان محدود میسازد و آزادیهای حیوانیشان را سلب میکند و برای آنها وظایف و مسئولیتهایی ایجاد مینماید. به همین دلیل به استهزا بر میخاستند تا خود را از این وظایف راحت کنند.40 در زمینة ایجاد آمادگی برای تحوّل نیز میتوان به آیات ذیل استدلال کرد:اول. «إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَ یِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (یوسف:90 )؛ هر کس تقوا پیشه کند و شکیبایی و استقامت بورزد (سرانجام پیروز میشود)؛ چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند. دوم. «ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه اهل آنرا با ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم، شاید (بهخود آیند و به سوی خدا) بازگردند.» (اعراف: 94) این به سبب آن است که مردم تا در ناز و نعمتند، کمتر گوش شنوا و آمادگی برای پذیرش حق دارند؛ ولی هنگامی که در تنگنای مشکلات قرار میگیرند و نور فطرت و توحید آشکار میگردد بیاختیار به یاد خدا میافتند و دلهایشان آمادة پذیرش میگردد. اما این بیداری، که در همه یکسان است، در بسیاری از افراد زودگذر و ناپایدار است و به مجرّد برطرف شدن مشکلات، بار دیگر در خواب غفلت فرو میروند ولی برای جمعی نقطة عطفی در زندگی محسوب میشود و برای همیشه، به سوی حق باز میگردند.41 سوم. «و بگو حق آمد و باطل نابود شد و (اصولاً) باطل نابودشدنی است.» (اسرا: 81) در این آیه، به یک اصل کلی و اساسی دیگر و یک سنت جاودان الهی برمیخوریم که مایة دلگرمی همة پیروان حق است: سرانجام، حق پیروز است و باطل قطعاً نابودشدنی است. باطل صولت و دولتی دارد، رعد و برقی میزند، کرّ و فری نشان میدهد، ولی عمرش کوتاه است.42 چهارم. «مَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الاخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الاخِرَةِ مِن نَّصِیبٍ» (شوری:20)؛ آنانی که زراعت آخرت را بخواهند به آنها برکت میدهیم و بر محصولشان میافزاییم، و آنها که فقط کشت دنیا را میطلبند کمی از آن به آنها میدهیم؛ اما در آخرت هیچ نصیبی ندارند! جالب اینکه دربارة کشتکاران آخرت میفرماید: نزد له فی حرثه (زراعتشان را افزون میکنیم) و نمیفرماید از تمتع دنیا نیز بینصیبند، اما دربارة کشتکاران دنیا میفرماید: مقداری از آن را که میخواهند به آنها میدهیم. پس میافزاید: در آخرت هیچ بهرهای ندارند. بدینسان، نه دنیاپرستان به آنچه میخواهند میرسند و نه طالبان آخرت از دنیا محروم میشوند، با این تفاوت که گروه اول با دست خالی به سرای آخرت میروند و گروه دوم با دستهای پر!43 و44 ب. ایجاد چشمانداز این مؤلّفه دو بعد کلیدی تحوّل سازمانی را بررسی میکند: توصیف آیندة مطلوب و تقویت تعهد حرکت بهسوی آن. در این زمینه میتوان به آیات ذیل استدلال کرد:اول. «أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَی تَقْوَی مِنَ اللّهِ وَ رِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَی شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَآنهارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» (توبه:109)؛ آیا کسی که شالودة آنرا بر پرهیز از خدا و خشنودی او بنا کرده بهتر است یا کسی که اساس آنرا بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو میریزد؟ و خداوند گروه ستمگر را هدایت نمیکند. دوم. «أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن یُحَادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِیهَا ذَلِکَ الْخِزْیُ الْعَظِیمُ» (توبه:63)؛ آیا نمیدانند هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند، برای او آتش دوزخ است که جاودانه در آن میماند. این یک رسوایی بزرگ است! «یحادد» از مادة «محادة» و از ریشة «حد» است بهمعنای طرف و نهایت چیزی است، و چون افراد دشمن و مخالف در طرف مقابل قرار میگیرند این ماده (محادة) بهمعنای عداوت و دشمنی نیز آمده است؛ همانگونه که در گفتوگوهای روزمرّه، از مفهوم سلبی کلمة «طرف دارد» معنای «مخالفت و دشمنی» را میفهمیم.45 سوم. «وَبَشِّرِ الَّذِین ءامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الآنهارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَ لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (بقره:25)؛ به کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح دارند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برایشان است؛ نهرها از زیر درختانش جاری است؛ هر زمانی که میوهای از آن به آنها داده شود، میگویند: این همان است که قبلاً به ما روزی شده بود (ولی چهقدر اینها از آنها بهتر و عالیتر است)، و میوههایی که برای آنها میآورند همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند؛ و برایشان همسرانی پاک و پاکیزه است؛ و جاودانه در آن خواهند بود. چهارم. «و آنها که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند.» (بقره: 82) پنجم. «و هر کس از خداوند و پیامبرش اطاعت کند (و قوانین او را مـحـتـرم بـشـمـرد) خـداونـد وی را در باغهایی از بهشت وارد میکند که همواره آب از زیر درختانش جاری است. جاودانه در آن میماند و این پیروزی بزرگی است. و آنکه نـافـرمانی خدا و پیامبرش کند و از مرزهای او تجاوز نماید، او را در آتشی وارد میکند که جاودانه در آن خواهد ماند، و برایش مجازاتی خوارکننده است.»(نسا: 14) ششم. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ مَن یُطِعْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِیمًا» (احزاب: 70و71)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بپرهیزید و سخن حق و درست بگویید، تا خدا اعمالتان را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد. و هر کس از خدا و رسولش اطاعت کند به رستگاری (و پیروزی) عظیمی نایل شده است. در حقیقت، «تقوا» پایة اصلاح زبان و سرچشمة گفتار حق است، و گفتار حق یکی از عوامل مؤثر در اصلاح اعمال، و اصلاح اعمال سبب آمرزش گناهان؛ چرا که «إِنَّ الحَسَناتِ یُذهِبنَ السَّیِّئات« (هود:114)؛ اعمال نیک، گناهان را از بین میبرند.46 هفتم. «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (زمر: 53)؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همة گناهان را میآمرزد. دقت در تعبیرات این آیه، نشان میدهد که از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همة گنهکاران است، و شمول و گستردگی آن به حدی است که طبق روایتی، امیر مؤمنان علی(ع) فرمودند: در تمام قرآن، آیهای وسیعتر از این آیه نیست «ما فی القرآن آیة اوسع من (یا عبادی الذین اسرفوا) ...» به این دلیل، آیة مزبور گستردهترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناهی را دربر میگیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب میشود.47 و48 ج. ایجاد حمایت سیاسی تلاش در جهت تغییر و تحوّل سازمان، ممکن است موازنة قدرت میان گروهها را برهم بزند و در نتیجه، منجر به تضادها و تلاشهای سیاسی شود. امروزه کارگزاران تغییر و تحوّل بهطور فزایندهای توجهات را به قدرت و فعالیت سیاسی جلب میکنند. در این زمینه، میتوان به آیات ذیل استدلال کرد: اول. «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (عنکبوت: 69)؛ و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند قطعاً هدایتشان خواهیم کرد، و خدا با نیکوکاران است. میفرماید: راه خدا گرچه مشکلات فراوان دارد؛ مشکل از نظر شناخت حق، مشکل از نظر وسوسههای شیاطین جن و انس، مشکل از نظر مخالفت دشمنان سرسخت و بیرحم، و مشکل از نظر لغزشهای احتمالی، اما آنچه به شما در برابر این مشکلات نیرو و اطمینان میدهد و از شما حمایت میکند این حقیقت است که میفرماید: «کسانی که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به راههای خویش هدایت میکنیم، و خداوند با نیکوکاران است.» در این آیه، هم تعبیر به «جهاد» تعبیر وسیع و مطلقی است و هم تعبیر «فینا». بنا بر این، هرگونه جهاد و تلاشی را که در راه خدا و برای او و به منظور وصول به اهداف الهی صورت گیرد، شامل میشود، خواه در راه کسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شکیبایی در برابر وسوسه معصیت، یا در مسیر کمک به افراد مستضعف، و یا انجام هر کار نیک دیگر. کسانی که در این راهها به هر شکل و هر صورت برای خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت الهی هستند.49 دوم. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (شرح: 5و6)؛ بنابراین، مسلّماً با سختی آسانی است و مسلّماً با سختی آسانی است. در این آیه، به پیامبرش مهمترین بشارت را میدهد و انوار امید را بر قلب پاکش میپاشد و میفرماید: قطعاً با سختی آسانی است. باز تأکید میکند: قطعاً با سختی آسانی است. غم مخور! مشکلات و سختیها باقی نمیماند، کارشکنیهای دشمنان برای همیشه ادامه نخواهد یافت، و محرومیتهای مادی و مشکلات اقتصادی و فقر مسلمانان دوام نخواهد داشت. آن کس که مشکلات را تحمّل کند و در برابر طوفانها ایستادگی به خرج دهد روزی میوه شیرین آن را میچشد؛ روزی که فریاد دشمنان خاموش، کارشکنیها بیرنگ، جادههای پیشرفت و تکامل صاف، و پیمودن مسیر حق آسان خواهد بود. به همة انسانهای مؤمن و مخلص و تلاشگر نوید میدهد که همیشه در کنار سختیها آسانی است، حتی تعبیر به بعد نمیکند، بلکه تعبیر به «مع» میکند که نشانة همراهی است. آری، چنین است که با هر مشکلی آسانی آمیخته، و با هر صعوبتی سهولتی همراه است، و این دو همیشه با هم بوده و با هم خواهند بود. این نوید الهی است که دل را نور و صفا میبخشد، و به پیروزی امیدوار میکند، و گرد و غبار نومیدی را از صفحة روح انسان میزداید.50 سوم. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءامَنواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَ الارْضِ وَ لَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» (اعراف:96)؛ و اگر مردم شهرها و آبادیها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشاییم، ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. متأسفانه آنها صراط مستقیم را، که راه سعادت و خوشبختی و رفاه و امنیت بود، رها ساختند و پیامبران خدا را تکذیب کردند و برنامههای اصلاحی آنها را زیر پا گذاشتند. ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم. چهارم. «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (اسرا:36)؛ از آنچه نمیدانی پیروی مکن؛ چراکه گوش و چشم و دل همه مسئولند. در این آیه، به یکی از مهمترین اصول زندگی اجتماعی اشاره شده است؛ اصلی که نادیده گرفتن آن نتیجهای جز هرج و مرج اجتماعی و از بین رفتن روابط انسانی و پیوندهای عاطفی نخواهد داشت. و اگر بهراستی این برنامة قرآنی در کل جامعة انسانی و همة جوامع بشری بهطور دقیق اجرا شود بسیاری از نابسامانیها، که از شایعهسازی و جوسازی و قضاوتهای عجولانه و گمانهای بی اساس و اخبار مشکوک و دروغ سرچشمه میگیرد، برچیده خواهد شد. در غیر این صورت، هیچکس از گمان بد دیگری در امان نخواهد بود، هیچکس به دیگری اطمینان پیدا نخواهد کرد، و آبرو و حیثیت افراد همواره در مخاطره قرار خواهد گرفت.51 پنجم. «مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَ مَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُّرْشِدًا» (کهف:17)؛ هر کس را خدا هدایت کند هدایت یافتة واقعی است، و هر کس را گمراه کند هرگز ولی و راهنمایی برایش نخواهی یافت. آنها که در راه خدا گام بگذارند و برای او به جهاد برخیزند در هر قدمی آنان را مشمول لطف خود میسازد؛ نه فقط در اساس کار، که در جزئیات هم لطفش شامل حال آنهاست.52 ششم. «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ ءامَنوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الاخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نور:19)؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد برایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است، و خداوند میداند و شما نمیدانید. قابل توجه اینکه نمیفرماید: کسانی که اشاعة فحشا دهند، بلکه میفرماید: دوست دارند چنین کاری انجام دهند و این نهایت تأکید در این زمینه است. به دلیل آنکه انسان موجودی اجتماعی است، جامعة بزرگی که در آن زندگی میکند از یک نظر، همچون خانة اوست، و حریم آن همچون حریم خانة او، پاکی جامعه به پاکی او کمک میکند و آلودگی آن به آلودگیاش. بر همین اساس، در اسلام با هر کاری که جوّ جامعه را مسموم یا آلوده کند به شدت مبارزه شده است. اصولاً گناه همانند آتش است. هنگامی که در نقطهای از جامعه آتش روشن شود باید تلاش کرد آتش خاموش، یا دستکم محاصره گردد. اما اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطهای به نقطة دیگر ببریم، حریق همهجا را فرا خواهد گرفت و کسی قادر بر کنترل آن نخواهد بود. از این گذشته، عظمت گناه در نظر عامّة مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگیها، خود سدّ بزرگی در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق، این سد را میشکند، گناه را کوچک میکند، و آلودگی به آن را ساده مینماید.53و54 د. مدیریت گذار اجرای تغییر و تحوّل مستلزم حرکت از وضعیت موجود به وضعیت آیندة مطلوب است که در خلال آن، فرد یا سازمان یاد میگیرد چگونه شرایط لازم را فراهم کند تا به آیندة مطلوب برسد. وضعیت گذار ممکن است کاملاً متفاوت از وضعیت حال باشد و از اینرو، مستلزم ساختارها و فعالیتهای مدیریتی خاص. در اینباره، میتوان به آیات ذیل استناد کرد: اول. «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» (نحل:97)؛ هر کس عمل صالح کند در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد. در این آیه، به صورت یک قانون کلی، نتیجة عمل صالح همراه با ایمان را از هر کس و به هر صورت که تحقق یابد، در این جهان و جهان دیگر، بیان میکند، و میفرماید: هر کس عمل صالح انجام دهد اگر مؤمن باشد، خواه مرد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداششان را به بهترین شکلی که انجام میدادند، خواهیم داد و بدینسان معیار، تنها ایمان و عمل صالح زاییده از آن است و دیگر هیچ قید و شرطی، نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد و نه از نظر پایه و رتبة اجتماعی در کار نیست. نتیجة عمل صالح مولود ایمان در این جهان، حیات طیّبه است؛ یعنی تحقق جامعهای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازندة انسانی که از نابسامانیها و درد و رنجهایی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی به وجود میآید و آسمان زندگی را تیره و تار میسازد در امان است. از سوی دیگر، خداوند آنها را طبق بهترین اعمالشان پاداش خواهد داد.55 دوم. «وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا» (اسرا:16)؛ و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم نخست اوامر خود را برای مترفان آنها (ثروتمندان مست شهوت) بیان میداریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند آنها را به شدت درهم میکوبیم! طبق آیه، خداوند هرگز پیش از اتمام حجت و بیان دستوراتش، کسی را مؤاخذه و مجازات نمیکند، بلکه نخست به بیان فرمانهایش میپردازد؛ اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذیرا گشتند چه بهتر - که سعادت دنیا و آخرتشان در آن است - و اگر به مخالفت برخاستند و همه را زیر پا گذاشتند اینجاست که فرمان عذاب دربارة آنها تحقق میپذیرد و به دنبال آن، هلاکت است. اگر درست در آیه دقت کنیم چهار مرحلة مشخص برای این برنامه بیان شده است: مرحلة اوامر (و نواهی)، مرحلة فسق و مخالفت، مرحلة استحقاق مجازات، و مرحلة هلاکت. و همة این مراحل با «فاء تفریع» به یکدیگر عطف شده است.56 سوم. «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ» (محمد: 8و9)؛ و کسانی که کافر شدند مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد! این به خاطر آن است که از آنچه خداوند نازل کرده کراهت داشتند. بدینروی، خدا اعمالشان را نابود ساخت. این آیه علت سقوط آنها و نابودی اعمالشان را چنین بیان میدارد: «این به خاطر آن است که از آنچه خدا نازل کرده کراهت داشتند، بدینروی، خداوند اعمالشان را نابود ساخت.» خداوند پس از هر چیز، آیین توحید را نازل فرمود، اما آنها به آن پشت کردند و رو به شرک آوردند. خداوند به حق و عدالت و پاکی و تقوا دستور داد، اما آنها همه را پشت سر افکندند و به ظلم و فساد روی آوردند. آنها حتی وقتی نام خدای یگانه را میبردند، ابراز تنفّر میکردند. چهارم. «وَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَحدَهُ اشمَأَزَّت قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ بالآخرة» (زمر:45)؛ آری، هنگامی که آنها از این امور نفرت داشتند طبعاً گامی در این مسیر برنمیداشتند و تمام تلاشها و کوششهایشان در مسیر باطل بود، و طبیعی است که چنین اعمالی حبط و نابود گردد.57و58 ه . حفظ میزان شتاب تغییر در اینباره، لازم به ذکر است که در اجرای تغییر و تحوّل، باید توجه خاصی به حفظ انرژی و تعهد برای اجرای آن مبذول کرد تا هیجان و فعالیتهای اولیة تغییر در مواجهه با مشکلات عملی، از بین نرود. فراهم نمودن منابع برای تغییر، ایجاد یک نظام حمایتی برای کارگزاران تغییر، ایجاد صلاحیتها و مهارتهای جدید، و تقویت رفتارهای جدید از جمله فعالیتهایی است که میتواند به حفظ میزان شتاب تغییر به منظور به بار نشستن و تکمیل آن کمک کند. در این زمینه، میتوان به آیات ذیل استدلال کرد: اول. «الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ وَ الَّذِینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ ءامَنوا بِمَا نُزِّلَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ ءامَنوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ» (محمد:1ـ3)؛ کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند اعمالشان را نابود میکند. و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و به آنچه بر محمّد(ص) نازل شده ـ و همه حق است و از سوی پروردگار - نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را میبخشد و کارشان را اصلاح میکند. این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروی کردند و مؤمنان از حقی که از سوی پروردگارشان بود. اینگونه خداوند برای مردم، زندگیشان را توصیف میکند. در آیة نخست، وضع حال کافران، و در آیة دوم وضع حال مؤمنان را بیان کرده است. در آیة سوم هم آن دو را با هم مقایسه میکند تا با روشن شدن این خطوط، آمادگی برای پیکار مکتبی با دشمنان بیرحم و ستمگر حاصل شود. جان مطلب اینجاست که دو خط «ایمان» و «کفر» از دو خط «حق« و «باطل« منشعب میشود، «حق« یعنی: واقعیتهای عینی که از همه بالاتر، ذات پاک پروردگار است، و به دنبال آن حقایق مربوط به زندگی انسان و قوانین حاکم بر رابطة او با خدا، و روابط آنها با یکدیگر. «باطل» یعنی: پندارها، خیالها، نیرنگها، افسانههای خرافی، کارهای بیهوده و بیهدف و هرگونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستی. آری، مؤمنان از حق پیروی میکنند، به همان معنا که گفته شد، کافران از باطل، و همین سبب پیروزی آنها و شکست اینها است.59 دوم. «أفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ کَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ» (محمّد:14»؛ آیا کسی که دلیل روشنی از سوی پروردگارش دارد همانند کسی است که زشتی اعمالش در نظرش تزیین شده و از هوای نفس پیروی میکند!؟ آیة مورد بحث از مقایسه بین »مؤمنان« و «کفار» سخن میگوید؛ از دو گروه متفاوت در همه چیز که یکی دارای ایمان و عمل صالح است و دیگری دارای یک زندگی به تمام معنا حیوانی؛ از دو گروهی که یکی در زیر چتر ولایت پروردگار قرار گرفته و دیگری که سرپرست است. گروه اول در مسیر خود، از شناخت صحیح و یقین و دلیل و برهان قطعی برخوردارند. «راه» و «هدف» خود را به روشنی میبیند و به سرعت پیش میروند. اما گروه دوم گرفتار سوء تشخیص و عدم درک واقعیت و تاریکی مسیر و هدف شده، در ظلمات اوهام سرگردانند. عامل این سرگردانی همان پیروی از هوا و هوسهای سرکش است؛، چراکه هوا و هوس پرده بر روی عقل و فکر میافکند، زشتیها را زیبا، و زیباییها را زشت نشان میدهد؛ آنچنان که گاهی به اعمال شرمآور و ننگین خود فخر و مباهات میکند!60 سوم. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ» (محمد:33)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و اعمال خود را باطل مسازید. از نکات مهمی که در آیات قرآن، از جمله آیة مورد بحث به آن هشدار داده شده، این است که مؤمنان مراقب باشند اعمالشان همچون کفّار، نابود نشود. بهتعبیر دیگر، اصل عمل مطلبی است و نگاهداری آن مطلبی مهمتر، عمل پاک و سالم و مفید عملی است که از آغاز، سالم و بیعیب باشد و تا پایان عمر محافظت و مراقبت شود. مسئلة «حفظ ایمان تا پایان عمر» مهمترین شرط بقای آثار عمل است؛ چراکه قرآن به صراحت میفرماید: «کسانی که بیایمان از دنیا بروند تمام اعمالشان نابود میشود. از اینجاست که به اهمیت نگهداری اعمال پی میبریم. آیة مورد بحث اشارة سربستهای به این امر کرده، میفرماید: «و لا تبطلوا اعمالکم.»61 چهارم. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (حجرات:1)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید چیزی را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید و پیشی مگیرید و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست. آیه مفهوم گستردهای دارد و هرگونه پیشی گرفتن را در هر برنامهای شامل میشود. مسئولیت انضباط رهروان در برابر «رهبران» ـ آنهم یک رهبر بزرگ الهی ـ ایجاب میکند که در هیچ کار و هیچ سخن و برنامهای بر آنها پیشی نگیرند و شتاب و نکنند. البته این بدان معنا نیست که اگر پیشنهاد یا مشورتی دارند در اختیار رهبر الهی نگذارند، بلکه منظور جلو افتادن و تصمیم گرفتن و انجام دادن پیش از تصویب آنهاست. حتی نباید دربارة مسائل بیش از اندازه لازم سؤال و گفتوگو کرد، باید گذاشت که رهبر، خودش به موقع، مسائل را مطرح کند، آنهم رهبر معصوم که از چیزی غفلت نمیکند. و اگر کسی از او سؤالی میکند دیگران نباید پیشقدم شده، پاسخ سؤال را عجولانه بگویند. در حقیقت، همه این معانی در مفهوم آیه جمع است.62 پنجم. «وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.» (حشر:19)؛ و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرد، و آنها فاسق و گنهکارند. قابل توجه اینکه قرآن در اینجا به صراحت میفرماید: فراموش کردن خدا سبب «خود فراموشی» میشود. دلیل آن نیز روشن است؛ زیرا از یک سو، فراموشی پروردگار سبب میشود که انسان در لذات مادی و شهوات حیوانی فرورود و هدف آفرینش خود را به دست فراموشی بسپارد و در نتیجه، از ذخیرة لازم برای فردای قیامت غافل بماند. از سوی دیگر، فراموش کردن خدا همراه با فراموش کردن صفات پاک اوست که هستی مطلق و علم بی پایان و غنای بیانتها از آن اوست و هر چه غیراوست وابسته به او و نیازمند به ذات پاک اوست. همین امر سبب میشود انسان خود را مستقل و غنی و بی نیاز بشمرد، و بدینسان، واقعیت و هویّت انسانی خویش را فراموش کند. اصولاً یکی از بزرگترین بدبختیها و مصایب انسان خودفراموشی است؛ چراکه ارزشها و استعدادها و لیاقتهای ذاتی خود را، که خدا در او نهفته و از دیگر مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشی میسپرد، و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش است. و چنین انسانی تا سرحدّ یک حیوان درنده سقوط میکند و همّتش چیزی جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود. اینها همه عامل اصلی فسق و فجور، بلکه این »خود فراموشی» بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خداست، به همین دلیل، در پایان آیه، میفرماید: «اینگونه افراد فراموشکار فاسقند.» «أُولئِکَ هُمُ الفاسِقُونَ.»63 و64 نتیجه گیری این تحقیق با هدف بررسی مدیریت «تحوّل در اسلام» از دریچة قرآن صورت گرفت. یافتههای این تحقیق، که بر اساس الگوی کامینگز و اورلی و استفاده از آیات قرآن بود، نشان داد: اولاً، پیامبران تا سر حدّ امکان به دنبال اصلاح و تحوّل جامعه بودند. ثانیاً، توحید و طرد طاغوت زمینهساز هر حرکت تحوّلی است. ثالثاً، انسان عاملی فعّال در توسعه است، به گونهای که عامل سازندة تاریخ و زندگی او دگرگونیهایی است که در روش و اخلاق و فکر و روح او به ارادة خودش پیدا میشود. تا وقتی در وضع او دگرگونی پیدا نشود و با خودسازی، خویشتن را عوض نکند تغییری در سرنوشتش پیدا نخواهد شد. رابعاً، مقاومت در برابر پیامبران و احیاناً استهزای آنان به خاطر اموری بوده است که وقوف بر آنها میتواند راه را برای مقابله با مقاومت فراهم آورد. خامساً، ضایع نشدن اجر نیکوکاران از سوی خداوند، ابتلای آبادیها و شهرها به ناراحتیها و خسارتها به منظور بازگشت آنها به سوی خداوند، بشارت به اینکه باطل نابود شدنی است و حق پایدار است، بیان اینکه زراعت برای آخرت برکت به دنبال دارد، همگی موجب بر انگیختن تحوّل میشود. سادساً، مبنا قرار دادن تقوا و خشنودی خدا، مخالفت و دشمنی نکردن با خدا، ایمان و عمل صالح، و تقوا و سخن حق چشماندازهای مطلوبی به دنبال دارد. سابعاً، مجاهده در راه خدا، تأکید بر اینکه حتما با هر سختی آسانی وجود دارد، اجتناب از پیروی از غیر علم، گشایش برکات آسمان و زمین در صورت پیشه کردن تقوا، وحرمت اشاعة فحشا موجب حمایت سیاسی از تغییر و تحوّل میشود. ثالثاً عمل صالح همراه با ایمان، حیات طیّبه را به دنبال دارد و مدیریت گذار را تسهیل میکند، و فسق ثروتمندان مست شهوت عذاب الهی را به دنبال دارد، و به همراه کفر، که موجب حبط اعمال میشود، مانعی بر سر راه مدیریت گذار میگردد. و در نهایت، کفر و سد از راه خدا، پیروی از هوای نفس، و اطاعت نکردن از خدا و رسول شتاب تغییر را میگیرد. پینوشتها: 37. همان، ج 11، ص 247 38. همان ج 10 ص 173 39. همان، ج 7، ص 260 40. همان، ج 11، ص 47 41. همان، ج 6، ص 314 42. همان، ج 12، ص 260 43. همان، ج 20 ، ص 421 44. آیات اعراف 130، نحل 97، اسراء 19، کهف 46، و فرقان 71 نیز بر انگیختن تحوّل دلالت میکند. 45. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، همان، ج8، ص 34. 46. همان، ج 17 ، ص 476. 47. همان، ج 19، ص 521. 48. آیات بقره 50، بقره ،257و زمر 56 نیز بر ایجاد چشم انداز دلالت دارند 49. ناصر، مکارم شیرازی و همکاران، همان، ج 16ص 367. 50. همان، ج 27، ص 147. 51. همان، ج 12، ص 140. 52. همان، ج 12، ص 405. 53. همان، ج 14، ص 432. 54. آیات اعراف 85، نحل 88، نحل 119، اسرا 119 ، حج 54، نور 19، و ممتحنه 1 نیز بر ایجاد حمایت سیاسی دلالت می کند. 55. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، همان، ج11، ص422. 56. همان، ج 12، ص 75. 57. همان، ج 21، ص 446. 58. آیه کهف 28 نیز بر فعالیت مدیریت گذار دلالت میکند. 59. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، همان، ج 21، ص 413. 60. همان، ج 21، ص 455. 61. همان، ج 21، ص 505. 62. همان، ج 22، ص 146. 63. همان، ج23، ص 549. 64. آیه حدید 20 نیز بر فعالیت حفظ شتاب تغییر دلالت میکند. محمدتقی نوروزی/ استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره منبع: فصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی شماره4 پایان متن/
92/11/01 - 03:07
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
صفحات پیشنهادی
قرآن بدون عترت راهگشا نیست
قرآن بدون عترت راهگشا نیست خدا در کنار قرآن عترت را قرار داده است اگر مردم از عترت جدا شوند قرآن را نخواهند فهمید به گزارش سرویس دینی جام قصّه ی ابن ابی العوجاء معروف است ابن ابی العوجاء آدم کافر ملحد و زندیقی بود که به هیچ چیز اعتقاد نداشت امّا سخنوری قهّار بودبرنامههای کمیته قرآن ستاد بزرگداشت دهه فجر انقلاب اسلامی
دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۵ ۳۶ کمیته قرآن ستاد بزرگداشت دهه فجر انقلاب اسلامی همزمان با ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی با همکاری سازمانها و دستگاههای قرآنی و فرهنگی به اجرای برنامههای قرآنی میپردازد به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا جواد تجلیان با اشارهوزیری که تفاوت آیه قرآن با ضرب المثل را نمیداند!
وزیری که تفاوت آیه قرآن با ضرب المثل را نمیداند اشتباه فاحش وزیر اطلاع رسانی بحرین در استفاده از چند آیه قرآنی به عنوان ضرب المثل های قدیمی عربی با موجی از انتقادها علیه وی در پایگاه های اجتماعی همراه شده است به گزارش سرویس دینی جام نیوز "سمیره رجب" پس از درج آیاتمصادیق شرک در قرآن
مصادیق شرک در قرآن آن هنگام که خدا را با تمام اوصاف شناختیم و در اطاعت و تسلیم نیز یگانه بودیم می توان گفت موحد هستیم به گزارش سرویس دینی جام نیوز شرک به معنای اعتقاد به تعدد و کثرت و عمل بر این اساس است تبیین و تعریف دقیق مفهوم شرک در ضمن اقسام آن ممکن است 1-مديركل اوقاف مازندران:مديريت سياسي جامعه نيازمند تفكر قرآني است
مديركل اوقاف مازندران مديريت سياسي جامعه نيازمند تفكر قرآني است مديركل اوقاف و امور خيريه مازندران گفت مديريت سياسي جامعه نيازمند تفكر قرآني و الهي است به گزارش خبرگزاري فارس از ساري حجتالاسلام ستار عليزاده امشب در همايش تجليل از خادمان سيوپنجمين دوره مسابقات قرآني كشور و نفاین همه ثواب، فقط برای خواندن یک سوره از قرآن
این همه ثواب فقط برای خواندن یک سوره از قرآن هر تلاوتی قرائت هست ولی هر قرائتی تلاوت نیست با این توضیح که قرائت قرآن تنها خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعدهها و هراس از تهدیدها و عبراعجاز روانشناختی قرآن در گستره اجتماع
اعجاز روانشناختی قرآن در گستره اجتماعیکی از انواع اعجازها اعجاز روانشناختی در گستره اجتماع میباشد که در معارف بشری همانند ندارد و این نشانگر آن است که قرآن کریم قرنها قبل معضلات روانی افراد و اجتماع را واکاوی نموده و انسانها را به سوی سعادت سوق داده است بخش اول چکیده قرآگلچيني از زيباترين آيات قرآن
گلچيني از زيباترين آيات قرآن اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است آیاتی حکیمانه از قرآن کریماگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم او را از ترس خدا خاشع و متلاشی شده می دیدی حشکنفرانس فراسوی همبستگی و گفتمان قرآن کریم برگزار شد
دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۳ ۴۳ کنفرانس فراسوی همبستگی گفتمان قرآن کریم درباره تنوع فرهنگی و انسجام اجتماعی در یونان برگزار شد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به مناسبت هفته وحدت و میلاد پیامبر اعظم ص کنفرانسی تحت عنوان فراسوی همبستگی گفتمان قرآن کریم درباره تنوع فرهنگیجدیدترین قرائت قرآن در حضور رهبر معظم انقلاب؛ عکس
جدیدترین قرائت قرآن در حضور رهبر معظم انقلاب عکس جدیدترین تلاوت صالح اطهریفرد در یکصدمین کرسی تلاوت مجتمع امامخمینی ره اجرا شد به گزارش سرویس دینی جام نیوز یکصدمین کرسی تلاوت و اذان مجتمع «امامخمینی ره » با حضور «صالح اطهریفرد» قاری بیتسخیری: قرآن و سیره رسول الله(ص) اصول دستیابی به وحدت هستند
شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۶ ۵۳ در حاشیه برگزاری بیست و هفتمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی جلسه عمومی با حضور آیتالله تسخیری مشاور عالی مقام معظم رهبری حسینی بوشهری مدیر حوزههای علمیه کشور و مفتیهایی از کشورهای اسلامی برگزار شد به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایثواب خواندن سوره های قرآن !
هر تلاوتی قرائت هست ولی هر قرائتی تلاوت نیست با این توضیح که قرائت قرآن تنها خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعدهها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستانهای قرآن قرآن کریم کتابی است که میدو طایفه کار ضبط قرآن را عهده دار بودند
دو طایفه کار ضبط قرآن را عهده دار بودند حضرت آیت الله ملکوتی با تاکید بر این که استکبار جهانی با تأسیس وهابیت به دنبال ضربه زدن به اصل اسلام است گفت وهابیت هیچ بویی از اسلام نبرده و اعمال آنها خلاف آن چیزی است که اسلام فرموده است به گزارش سرویس دینی جام حضرت آیت-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها