واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: علوم انساني بايد ملهم و منبعث از متافيزيك الهي باشد
حجت الاسلام "علي نصيري" رئيس مؤسسه معارف وحي و خرد در مورد اينكه مباني علمي و فلسفي تحول علوم انساني چيستند به خبرنگار مهر گفت: در بخش علوم انساني با چند مبنا ازجمله مباني معرفت شناسي، مباني هستي شناسي، مباني انسان شناسي و مباني زبان شناسي مواجه هستيم. حداقل ميتوان گفت اين 4 حوزه علوم انساني ما را مي سازند و هر كدام از اينها در علوم انساني تأثيرگذارند.
وي افزود: آن چيزي كه در مباحثات و گفت و شنودها الان در قالب مقالات و نوشتهها و سمينارها و حتي بحثهايي كه احياناً به صدا و سيما كشانده شده شاهدش بوديم يك وفاق روشني در اين زمينه ديده نمي شود. به نظر مي رسد هم در ارتباط با تعريف علوم انساني كه دقيقاً چه چيزي را اراده كرده ايم اينكه هدفمان از اسلامي كردن اين علوم دقيقاً چيست و بر اساس چه مباني و چه قواعدي و پايه هايي بايد هدفمان از اين علوم شكل بگيرد در تمامي اين مسائل اختلافات بسيار جدي داريم و حتي بعضي از شخصيت هاي برجسته حوزه هم كه در همايش علوم انساني آمدند و تعبيراتي داشتند كه اساساً علوم غير ديني نداريم باز عده اي بر سر اين مطلب هم حرف دارند.
رئيس مؤسسه معارف وحي و خرد تصريح كرد: بنابراين در اين عرصه و اريكه دچار مشكلات فراواني هستيم كه بايد آنها را حل كنيم. آن چيزي كه به نظر مي رسد اين است انسان مدار و محور آموزه هاي ديني است و تمام آنچه كه در آموزه هاي ديني مطرح شده به نحوي به انسان بر مي گردد. البته انساني كه به عنوان بنده پروردگار است و انساني كه هستي براي او آفريده شده و بايد مدارج كمالش را طي كند. از سوي ديگر با توجه به حساسيت جايگاه انسان و پيچيدگيهاي ابعاد وجودي او كه قرآن كريم تعبيرش اين است كه ما انسان را آفريديم و ما مي دانيم كه رخنه ها و آسيب هاي او چيستند اينكه، بيائيم دست دين را از حريم انسان كوتاه كنيم و علوم انساني را يكسره به ديگران بسپاريم واقعاً جاي شگفتي و بلكه تأسف دارد.
نصيري اظهار كرد: آن چيزي كه از سده 14 به اين طرف با ظهور مدرنيته اتفاق افتاد همه اعتراف دارند و داريم كه كساني كه آمدند براي انسان، اين شخصيت پيچيده عالم هستي نسخه نوشتند براي انديشه ها، تفكر، حقوق و رابطه اش برنامه ها تدوين كردند. اينها كساني نبودند كه شناخت درستي از انسان داشته باشند كساني مثل دوركيم و بيكن و هيوم و فرويد با ادعاي فلسفه داني و رياضي داني و روانكاوي و امثال اينها آمدند و ديديم كه چه مسائلي اتفاق افتاد.
وي افزود: در حوزه تعاملات انساني صحبت از رابطه انسان با خودش، كه اخلاق فردي است؛ رابطه انسان با خداي خودش كه اخلاق بندگي توليد ميشود و رابطه انسان با محيط انساني و همچنين رابطه انسان با محيط زيستي است. در تفكر مدرنيته اساساً پديده اي به نام اخلاق فردي نداريم. دوركيم تصحيح ميكند كه اساساً چيزي كه انسان با خويشتن خويش رابطه داشته باشد مثل معرفت النفس مطرح نيست. اينها چيزهايي كه انسان بايد با متافيزيك و با خدا در ارتباط باشد را مطرح نكرده اند و رابطه انسان با محيط انساني و محيط زيستش را بيان كرده اند و آنهم آن ارتباط را يك ارتباط مكانيكي مثل اينكه چگونه يك ماشين را در خيابان به حركت درآوريم تعريف كرده اند.
اين محقق و پژوهشگر حوزه علوم اسلامي يادآور شد: نتيجه آن هم اخلاق سكولار مي شود. تعريفي كه غربي ها از انسان دارند به معني دقيق كلمه حيوان تكامل يافته است. حالا اين حيوان تكامل يافته از ديدگاه فرويد انساني است كه به شدت تحت تأثير غرايز جنسي اش است يا از ديدگاه امثال ماركس و لنين و انگلس به شدت تحت تأثير مسائل مادي و اقتصادي خويش است. وقتي چنين طرز تلقي اي از انسان وجود داشته باشد نمي توانيم انتظار داشته باشيم كه حقوقي كه آنها مي نويسند حقوق انسان الهي باشد يا علوم سياسي اي كه مي نويسند دقيقاً درست باشد. اگر حقوق بشر مينويسند مسائلي مطرح شده كه كاملاً حقيقت و هويت انسان را درست و صحيح تعريف نميكند.
رئيس مؤسسه معارف وحي و خرد تصريح كرد: وقتي كنوانسيون رفع تبعيض از حقوق زنان مي نويسند چنان از برابري زن و مرد صحبت ميكنند كه گويا زن مرد و مرد زن شده است. آنجا تصريح مي كنند كه زن حق آزادي جنسي دارد و حق همه گونه فعاليت كذايي را در زندگي فردي خود دارد مثلاً حق سقط جنين دارد كه اين مسائل با اديان سازگاري ندارند. بنابراين بايد تكليف جوامع اسلامي يا حداقل جامعه ما روشن شود . پيداست علوم انساني غربي حاصل تفكرات و انديشه هاي انديشمنداني است كه دلي به متافيزيك نسپرده اند و حقيقت و هويت انسان از نظر آنها همان حيوان تكامل يافته است همان نظريه داروين كه بحراني در علم ايجاد كرد.
نصيري اظهار كرد: بنابراين از بستر اين نگاه و تحليل نمي توانيم يك علوم انساني درست استخراج كنيم؛ علوم انساني اي كه واقع نما باشد و باورصادق موجه در بعد معرفت شناسي توليد كند و يك انسان الهي و انسان متخلق به اخلاق الهي توليد شود. در اينصورت با همين مسائلي كه گاهي با آنها مواجه هستيم گرفتار مي آئيم كه بايد با آنها برخورد كنيم. يعني علوم انساني لائيك كه در تناقض با الهيات است و افرادي مثل داوكينز كه خدا را يك پنداري مطرح مي كنند و به علوم انساني سكولار مي رسيم كه در آن دين و ارزشها و باورهاي متعالي كاملاً مورد بي مهري و بي لطفي قرار مي گيرند. بنابراين بايد متفكران ما با اين مشكلات برخورد كنند و آنها را حل نمايند.
وي افزود: يعني اولاً بپذيرند اين علوم بايد ملهم و منبعث از متافيزيك اديان الهي به ويژه اسلام باشد و بعد بيايند براي آن راهكار تعيين كنند يعني از آن ابزارها و روش هايي كه غربي ها استفاده كردند براي اين علوم فرمول و قاعده ساختند و چارچوب درست كردند استفاده كنيم و روح مطالب و مباحث را از خود متون ديني بگيريم و بتوانيم از اين هسته و نطفه و تحقيقات و پژوهشهاي ديني دفاع كنيم. هنوز در حد شعار مانده ايم ميگوييم كه علوم انساني مي تواند ديني باشد و دين آن را به ما عرضه كند ولي وقتي وارد دفاع از اين علوم انساني اسلامي مي شويم از دفاع باز مي مانيم. فقط يك اصول و چارچوب و مباني كلي ترسيم كرده ايم.
اين محقق و پژوهشگر حوزه علوم اسلامي يادآور شد: واقعاً اگر كسي در مباني تربيت اسلامي كار كند يك نظامنامه و ساختار تربيت اسلامي در بياورد و ارائه كند مي شود علوم انساني اسلامي تدوين كرد. منتها اينها كار مي برد؛ به همان سخت كوشي اي كه دانشمندان عصر مدرنيته آمدند و ابزار تجربي محض و بدون پيش انگاري معرفت شناسي و انسان شناسي نظام واره تدوين كردند. ما بايد سخت كوشانه كار كنيم تا يك علوم انساني منقح و چارچوب دار مبتني بر آموزه هاي ديني اعم از كتاب و سنت استخراج كنيم و اين مسئله بايد به دور از شعار زدگي باشد.
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]