واضح آرشیو وب فارسی:ايران: اول دفتـــر چرا چنگ رسانهاي؟
حسن وزيني
در ماههاي اخير برخي رسانهها خبرهايي به نقل از منابع داخلي و خارجي به دولتمردان و اخيراً به رئيس جمهوري نسبت ميدهند كه بلافاصله از سوي مقامات رسانهاي دولت تكذيب ميشود. با توجه به تأكيد دولت بر اصالت جريان اطلاعرساني و نقد صاحبان قدرت، ميتوان حمل بر صحت گذاشت و اين گونه خبرسازيها را ناشي از اشتباهاتي دانست كه ممكن است دامن هر رسانهاي را بگيرد. در تكذيبيههايي كه معمولاً از سوي مقامات رسانهاي دولت در رسانهها منتشر ميشود، چنين نگاهي حاكم است و گويا دولتمردان تصور دارند؛ بر اساس ضعف حرفهاي كه اين گونه رسانهها دارند، آنها به انتشار خبرهايي كه منبع آن تأييد نشده يا ممكن است برخي رسانههاي خارجي با اهداف خاصي آن را منتشر كرده باشند، روي آوردهاند. گرچه اين نگاه دور از واقعيت نيست و نشان دهنده نگاه اخلاقي و همراه با تسامح به رسانههاست، اما متأسفانه اين همه ماجرا نيست. زمان كوتاهي نيست كه دامن رسانهها به سياستزدگي- نه سياست- آلوده شده است، از دورهاي كه رسانهها نقش چريكهاي مجازي را در منازعات سياسي برعهده گرفتهاند، رسانهداري جايگاهي متناسب با كرسي قدرت يافته است به گونهاي كه هرگاه فضاي سياسي با اخلاقگرايي همنشين بوده، رسانهها نيز به نقش واقعي خود نزديكتر شدهاند. همچنين قرائن و شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد هرگاه دولت خود را در جايگاهي فراتر از پاسخگويي ديده يا دغدغه ظهور و بروز بياعتمادي ميان صاحبان قدرت و ركن چهارم دموكراسي (رسانه) نداشته، فضا براي شكلگيري نظام خبررساني بدون احساس مسئوليت فراهم شده است. در چنين خلأيي، بي اخلاقي به زيرپوست رسانههاي سياست زده خزيد. اما اينكه چرا با تغيير نگاه صاحبان قدرت رگههاي اين ميراث شوم بر جاي ميماند، بدان خاطر است كه اين معادله دو سو دارد. در يك سو صاحبان قدرت بايد نگاه خود را تغيير دهند در سوي ديگر صاحبان رسانهها نيز بايد تلاش كنند متناسب با اخلاق رسانهاي به انتشار اخبار مبادرت كنند. با اين كه دولت در ماههاي اخير پاي خود را از منازعات و تنشهاي بي حاصل بيرون كشيده اما گويي برخي صاحبان قدرت و رسانه علاقه و اصرار دارند كه فضاي رسانهاي را همچنان سياستزده نگه دارند.
در اين فضا ميتوان ردگمكني كرد. يعني با سوءاستفاده از پتانسيل رسانهاي، همچنان رقابتها و حتي منازعات سياسي را پيش برد، بدون اين كه هزينه واقعي چنين بياخلاقيهاي سياسي را پرداخت كرد. از اين منظر موج خبرسازيهاي نادرست يا خبرسوزي درباره اقدامات مثبت دولت يا هر نهاد ديگري از رسانههاي بينام و نشان تا رسانههاي بزرگ و به اصطلاح ملي كشور را نميتوان صرفاً به ضعف حرفهاي آنها يا ناتواني در تشخيص سره از ناسره نسبت داد. يك روز به نقل از يك مقام خارجي كه در اين رسانه دشمن قلمداد ميشود، اصل اقدامات دولت يا اظهارات مقام ارشد دولت زير سؤال ميرود و زماني ديگر نيز اقدامي نادرست به رئيس جمهوري نسبت داده ميشود. بنابراين واقعيت آن است كه متأسفانه نه تنها هنوز بقاياي بياعتمادي ميان رسانه و قدرت بر جاي مانده و ترميم اين پديده نامبارك به زمان و فعاليت بيشتري احتياج دارد، بلكه كام برخي اهل سياست به شيريني رفتارهاي فاقد اخلاق و شفاف عادت كرده و منافع باندي و گروهي با سلطه چنين عادت ذهني كه ناشي از نپذيرفتن قواعد سياستورزي است، مسير دستيابي به تعامل مثبت و حقيقي ميان رسانه و قدرت را دشوار كرده است. براي گذر از اين شرايط چارهاي جز آن نيست كه سوء استفاده كنندگان از پتانسيل رسانهها در زمينههايي چون به راه انداختن موجهاي سياه خبري، سرگرم كردن دولتمردان به حاشيههاي خبرساز، منحرف كردن دستگاههاي اجرايي از پيادهسازي برنامهها و شعارهاي انتخاباتي و پاسخگويي به مطالبات مردم و... منافع كلان كشور و مردم را در اولويت قرار دهند و به اين باور معتقد شوند كه همه سوار يك كشتي هستيم. به راه انداختن جنگ رواني عليه دولت و چنگ زدن به صورت دولتمردان و حتي رئيس جمهوري با استفاده از شگردهاي رسانهاي، هر منفعت كوتاه مدتي كه براي عاملان و حاميان اين نگرش نادرست داشته باشد، قطعاً سودي براي مردم و آينده كشور نخواهد داشت و در بلندمدت دود آن به چشم همه خواهد رفت، همان طور كه دود وضعيت نامناسب كشور بخصوص در حوزه اقتصادي اكنون به چشم همه ملت رفته و از جيب آنها هزينه سوء مديريتها پرداخته شده و ميشود.
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]