واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حقیقت و ابعاد توحید نويسنده:محسن قرائتی کلمه توحید در فرهنگ اسلامی یک معنای بسیار عالی و بلند و گسترده ای دارد، دانشمندان ما آنرا به توحید در عبادت، توحید در ذات، توحید در صفات و توحید در افعال تقسیم کرده اند. بعضی از گروهکها این لفظ مقدس را همچون سایر مقدسات یدک کشیده و به نام جامعه توحیدی و ارتش توحیدی و... خواستند که آنرا نشانه ی یک سیستم اشتراکی و بی طبقه قرار بدهند که با مبارزه علمی امام خمینی رهبر انقلاب انقلاب و دانشمندان و روشن شدن ماهیت خود گروهکها این لفظ مقدس از دست آنها نجات پیدا کرد و اکنون ما در این درس با حذف اصلاحات کمی درباره ی توحید سخن می گوییم و خوانندگان عزیز، خود را با آن مقایسه کنند و سپس معلوم شود تا چند درجه ما در مدار توحید هستیم. توحید یعنی: تنها خدا را «ملک الناس» دانستن، ایمان به یگانگی خدا و خدا را یگانه دانستن. توحید یعنی: نفی هوسها، کسیکه هوس پرست است از مدار توحید خارج می شود «افرایت من اتخذ الهه هواه» (سوره جاثیه، آیه ی 23) آری کسانیکه تنها از هوسهای خود (نه حق) پیروی می کنند در حقیقت خدای آنها هوای آنهاست. توحید یعنی: نفی طاغوت ها، شعار و هدف تمام انبیاء این بود: «ان اعبدوالله واجتنبوا الطاعوت»(سوره ی نحل، آیه ی 36) توحید یعنی: نفی نظام طاغوتی، امام رضا (علیه السلام) پس از آنکه مجبور شد ولیعهدی مأموی را بپذیرد در جلسه عنی و در برابر همه مردم شرط کرد که در نظام مأمون عزل و نصبی و دخالتی نکند. توحید یعنی: یعنی خط بطلان کشیدن بر تمام خط های شرقی و غربی و التقاطی و رد کردن تمام ایسم ها و سیستم هائی که معمولا از مغزهای افراد خودخواه برخاسته است. توحید یعنی: پاره کردن و قطع تمام روابطی که سبب تسلط و سرپرستی دیگران بر مسلمین است. توحید یعنی: بله قربان نگفتن به هر کسی که دستورش در خط دستور خدا نباشد. توحید یعنی: قبول رهبری کسانی را که خدا رهبری آنان را امضاء کرده است. توحید یعنی: نق نزدن به دستورات خدا و تسلیم بودن وبنده بودن. و خلاصه توحید یعنی: سرکوبی بت های درونی، و بیرونی، بت عنوان، بت مدرک، بت مقام، بت طبیعت، بت مال، به این معنا که هیچیک از آنها مرا از مدار حق و قبول حق و راه حق باز ندارد. توحید یعنی: هیچ وابستگی غیرحق مسیر حرکت مرا تعیین نکند، آنچه مرا می برد خدا باشد و آنچه مرا می نشاند رضای خدا باشد. اقتصاد توحیدی یعنی در تمام برنامه های تولیدی، توزیعیف مصرفی، مدیریت حکم خدا پیاده شود، ارتش توحیدی یعنی با حفظ مقام علمی و سابقه و تخصص در حرکت ها و جنگ ها و تاکتیک ها و قهر و غضب ها ملاحظه وظیفه الهی بشود؛ مسئله رقابت، خودخواهی، انتقام، کشورگشائی، و استثمار هدف نباشد بلکه اعلاء کلمه حق و گسترش اجراء قانون خدا مطرح باشد، هدف برگرداندن ظالم به حکم خدا و نجات مستضعفان و دفاع از حریم مال و جان و ناموس و تلاش برای حفظ مرزها باشد. آری ارتش توحیدی فرماندهش وابسته و نائب امام معصوم است، هدفش حق است، سربازش با انتخاب شهادت را قبول می کند، ارتشی بودنش عبادت است، معنای درست ارتش توحیدی این است که نه کندن درجه و لغو امتیازات بحق (از قبیل سابقه و تخصص و...) و سرپیچی از دستورات مقام فرماندهی، این یک توطئه بود که به نام ارتش توحیدی انحلال ارتش را می خواستند که با لطف خدا و تدبیر والای رهبر انقلاب خنثی شد. جامعه توحیدی یعنی جامعه ای که مقام رهبری آن طبق معیارهای الهی (که عبارتند از علم، تقوی، جهاد، سابقه، امانت، قدرت، مدیریت و...) انتخاب شود نه بر اساس (زور، قبیله، پارتی و...)جامعه ی توحیدی یعنی در جامعه یک مکتب آنهم مکتب خدا حکومت می کند و همه مردم مجری آن و همه در برابر قانون مساوی باشند و اعمال غرضها لغو، و تفرقه ها از میان برداشته شود. شاید این معنائی که برای توحید شد یک معنای جامع و وسیع و صحیح باشد. اکنون کدامیک از ما و کدام جامعه به مقام توحید رسیده، و چگونه باید به این اوج برسیم؟ اگر می بینیم پیامبر فرمود: «قولوا لااله الا الله تفلحوا» نباید با دید ساده به این جمله نگاه کنیم، زیرا نتیجه توحید در این شعار پیامبر جمله (تفلحوا) است، که به معنای فلاح و رستگاری است. قرآن هدف نهائی را فلاح می داند، زیرا در دستورات قرآن می یابیم که هدف تمام عبادت ها تقوی است: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقم والدین من قبلکم لعلکم تتقون» (آیه ی 21 سوره ی بقره) ای مردم عبادت کنید خدائی را که شما و پیشینیان شما را آفرید تا شاید به تقوی برسید. لکن خود تقوی مرحله نهائی نیست، بلکه تقوی مقدمه ای است برای فلاح بدلیل (آیه 100 از سوره ی مائده) که می فرماید: «فاتقوالله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون» ای صاحبان عقل تقوی پیشه کنید تا شاید به فلاح و رستگاری برسید. به جمله ذیل خیلی توجه کنید:تمام هستی برای ماست بدلیل آیات «سخرلکم و خلق لکم» و ما برای عبادت هستیم کهخ در راه خدا حرکت کنیم، و عبادت برای پیدا شدن تقوی است و تقوی مقدمه ای است برای فلاح و فلاح طبق معنائی که کتاب مفردات نموده به معنای ظفر است پس هستی برای ما و ما برای عبادت و عبادت برای تقوی و تقوی برای فلاح. از اینجا می توان به اهمیت فلاح پی برد. پیروزی از اسارت ها، قیدها، دشمنان درونی و بیرونی. زمانیکه در کلاس جمله «لااله الا الله» را درس می دادم روی تابلو عکس دانه ای کشیدم که روی آن خاکها ریخته و سپس سبز می شود و آنجا گفتم که این دانه برای رهائی از دل خاک و رستن خود سه عمل انجام داد:1- بندکردن ریشه های خود به درون خاک.2- جذب موادغذایی خاک. 3- دفع مزاحم و ذرات خاک. بعد گفتم انسان هم اگر بخواهد برهد با همین سه عمل می رهد: 1- اول باید دارای عقائد و ایدوئولوژی اصلی باشد که مبتنی بر استدلال و برهان باشد.2- باید از تمام امکانات برای پیشرفت خود، مواد رشد را جذب کند. 3- باید هرگونه مانع را از سر راه خود بردارد تا به فضای توحید برسد. اما اگر در هر یک از سه عمل کوتاهی کند همچنان در رکود و بدبختی باقی خواند ماند؛ اگر عقائدش محکم و مبتنی بر علم نباشد، از امکانات استفاده نکند، دشمنان را دفع نکند، خواهد پوسید هماهنگونه که دانه در دل خاک اگر دست به این سع عمل نزد خواهد پوسید. منبع:اصول عقائدمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]