تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833584507
تفسیر روشمند وحی با وحی
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تفسیر روشمند وحی با وحی نويسنده:دكتر محمدعلی رضایی اصفهانیمنبع:فصلنامه معرفت مقدمه یكی از پرسابقهترین روشهای تفسیر قرآن كریم، روش تفسیری قرآن به قرآن است. این روش تفسیر، یكی از اقسام روش نقلی تفسیر به شمار میآید.در مورد كمتر روش تفسیری همچون این روش اتفاق نظر وجود دارد. همه مفسّران و صاحبنظران، جز تعداد اندكی، این روش را پسندیده، در بسیاری موارد از آن استفاده كرده، و برخی آن را بهترین روش تفسیر دانستهاند.اهمیت این روش هنگامی روشن میشود كه بدانیم تفسیر موضوعی قرآن بدون استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن ممكن نیست و در تفسیر ترتیبی نیز مفسّر نمیتواند از این روش بینیاز باشد و اگر آن را كنار بگذارد، در حقیقت از قراین نقلی موجود در آیات دیگر صرفنظر كرده است و در نتیجه، به دام تفسیر به رأی میافتد.از اینرو، لازم است كه مفسّر قرآن این روش را به خوبی بشناسد و با تمرین و ممارست در آن مهارت یابد.این مقال روش تفسیر قرآن به قرآن را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و مثالهای متعددی برای آن ارائه میكند.واژگان1. تفسیر: كشف و پردهبرداری از ابهامات كلمات و جملههای قرآن و توضیح مقاصد و اهداف آنهاست. به عبارت دیگر، تبیین مفاد استعمالی آیات قرآن و آشكار كردن مراد جدّی آنها بر اساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلانی محاوره است.(1)2. روش: مقصود از «روش» در اینجا استفاده از ابزار یا منبع خاص در تفسیر آیات قرآن است كه معانی و مقصود آیه را روشن ساخته و نتایج مشخصی را به دست میدهد.3. قرآن به قرآن: مقصود از «به» در عنوان «تفسیر قرآن به قرآن» استعانت یا سببیّت است(2)؛ یعنی آیات قرآن را به كمك یا به وسیله آیات دیگر توضیح دادن و مقصود آن را مشخص ساختن.تاریخچه تفسیر قرآن به قرآنتفسیر قرآن به قرآن یكی از كهنترین روشهای تفسیر قرآن است. سابقه آن به صدر اسلام و زمان حیات پیامبر صلیاللهعلیهوآله باز میگردد. سپس این روش توسط اهلبیت علیهمالسلام ادامه یافت و برخی از صحابه و تابعین نیز از این روش استفاده كردهاند.اینك به مثالهای زیر توجه كنید:1. از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در مورد مقصود از «ظلم» در آیه «لم یلبسوا ایمانهم بظلم» (انعام: 82) سؤال شد و حضرت با استناد به آیه «انّ الشرك لظلم عظیم» (لقمان: 13) پاسخ دادند كه مقصود از ظلم در آیه اول همان شرك است كه در آیه دوم بیان شده است.(3)این حدیث و احادیث مشابه نشان میدهد كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده میكردهاند و عملاً آن را به پیروان خود میآموختهاند.2. امام علی علیهالسلام با استناد به آیه «و فصاله فی عامین» (لقمان: 14) و آیه «و حمله و فصاله ثلاثون شهرا» (احقاف: 15) نتیجه گرفتند كه كوتاهترین مدت بارداری زنان شش ماه است.(4) یعنی اگر شیرخواری كودك دو سال است (یعنی 24 ماه) و مدت حمل و شیرخواری با همدیگر سی ماه است، اگر این دو آیه را كنار همدیگر بگذاریم، روشن میشود كه كوتاهترین مدت بارداری شش ماه است. این نوعی تفسیر قرآن به قرآن است.3. امام باقر علیهالسلام نیز در مورد قصر نماز مسافر در توضیح آیه «فلیس علیكم جناح ان تقصروا من الصلاة» (نساء: 101) به آیه «فلا جناح علیه ان یطوّف بهما» (بقره: 158) استدلال كردند و با تفسیر قرآن به قرآن، وجوب نماز قصر را اثبات كردند.(5)4. دكتر ذهبی با بیان مثالی از ابن عباس نقل میكند كه صحابه پیامبر از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده میكردند.(6)5. مرحوم طبرسی در مجمع البیان مطالبی از تفسیر قرآن به قرآن تابعین را آورده است.(7)در دورههای بعدی با پیدایش تفاسیری همچون تبیان و مجمع البیان، مفسّران از این روش استفاده كردند. در میان اهل سنت نیز مفسّران متعددی به سوی این روش رفتند، به طوری كه برخی از آنان نوشتند: «اگر كسی بپرسد كه بهترین روش تفسیر چیست؟ جواب آن است كه صحیحترین روش تفسیر قرآن به قرآن است. پس آنچه كه در جایی مجمل آمده، در جای دیگر تفسیر شده است و آنچه در موضعی مختصر آمده است، در موضع دیگر توسعه داده شده است.»(8)برخی محدثان بزرگ شیعه همچون علامه مجلسی در بحارالانوار نیز اول هر مبحث و فصل، آیات قرآن را در همان موضوع فصل، دستهبندی كردهاند كه در حقیقت از روش موضوعی تفسیر قرآن به قرآن استفاده نمودهاند. در میان مفسّران یك قرن اخیر نیز این روش جایگاه ویژهای پیدا كرده است، به طوری كه روش اصلی برخی تفسیرها همچون المیزان، تفسیر الفرقان دكتر محمد صادقی تهرانی، تفسیر القرآنی للقرآن عبدالكریم خطیب و آلاءالرحمن بلاغی قرار گرفت.علامه طباطبائی معتقد است كه قرآن بیان همه چیز است، پس نمیتواند بیان خودش نباشد. پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در آنها تدبّر كنیم، مصادیق آنها را مشخص سازیم و تفسیر قرآن به قرآن كنیم. و نیز ایشان بر آن است كه تفسیر قرآن به قرآن همان روشی است كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام در تفسیر پیمودهاند و تعلیم دادهاند و در روایاتشان به ما رسیده است.(9)همچنین افرادی كه درباره شیوههای تفسیر قرآن دست به تألیف كتاب زدهاند، نسبت به روش تفسیر قرآن به قرآن تأكید و سفارش فراوان كردهاند.از جمله این افراد آیةالله معرفت، استاد عمید زنجانی و عبدالرحمن العك را میتوان نام برد.(10)دلایل موافقان تفسیر قرآن به قرآندر مورد جایز بودن و مطلوب بودن تفسیر قرآن به قرآن، میتوان به آیات قرآن و سنّت و سیره استدلال كرد. در اینجا مهمترین این دلایل را بیان میكنیم:الف. آیات قرآن1. قال الله تعالی: «و نزّلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شیءٍ» (نحل: 89)؛ كتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم در حالی كه بیانگر هرچیز است.علامه طباطبائی رحمهالله با استدلال به آیه مزبور، در مورد تفسیر قرآن به قرآن مینویسد: «حاشا كه قرآن بیانكننده همه چیز باشد، ولی بیانكننده خودش نباشد!»(11)2. قال الله تعالی: «و أنزلنا الیكم نورا مبینا» (نساء: 174)؛ به سوی شما نور روشنگری فرو فرستادیم.علامه طباطبائی با استدلال به این آیه مینویسد: «چگونه قرآن هدایت و حجت و جداكننده حق از باطل (= فرقان) و نور روشنگری برای مردم در مورد تمام آنچه بدان نیاز دارند باشد، ولی احتیاج مردم در مورد تفسیر قرآن را كه شدیدترین نیاز است، كفایت نكند.»(12)3. قال الله تعالی: «افلا یتدبرون القرآن و لو كان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا» (نساء: 82)؛ و آیا در قرآن تدبر نمیكنند؟ و اگر از طرف غیر خدا بود، حتما در آن اختلافات فراوانی مییافتند.علامه طباطبائی در تفسیر آیه فوقالذكر مطالبی بیان میكنند كه خلاصه آن چنین است: اول، آنكه قرآن كتابی است كه فهم افراد معمولی نیز بدان دسترسی دارد. دوم، آنكه آیات قرآن مفسّر یكدیگرند.(13) زیرا خدای متعال خود مردم را برای تدبّر در آیات قرآن دعوت كرده تا با انضمام آیات به یكدیگر، عدم اختلاف میان آنها، برای مردم آشكار گردد.4. قال الله تعالی: «هو الذی انزل علیك الكتاب منه آیات محكمات هنّ ام الكتاب و اخر متشابهات» (آل عمران: 7)؛ او كسی است كه بر تو این كتاب را فرو فرستاد. كه (قسمتی) از آنها آیات محكم است كه آنها اساس این كتابند و (قسمتی) دیگر متشابهاند.در این آیه، آیات قرآن به دو گروه محكم و متشابه تقسیم شده است. واژه «محكم» در اصل از «اِحكام» به معنای «ممنوع ساختن» گرفته شده است و به موضوعات پایدار محكم گویند؛ چرا كه عوامل نابودی را از خود میرانند و نیز به سخنان روشن و قاطع كه هرگونه احتمال خلافی را از خود میرانند محكم گویند.(14)بنابراین، آیات محكم آیاتیاند كه مطالب آنها واضح و روشن است و جای گفتوگو و بحث در معنای آنها نیست. اما آیات متشابه، آیاتی هستند با معنای پیچیده یا دارای احتمالات متعدد كه با توجه به آیات محكم معنای آنها روشن میشود.در آیه مزبور بیان شده كه آیات محكم قرآن «اُم» است؛ یعنی اصل و اساس و مادر آیات دیگر است. به عبارت دیگر، باید دیگر آیات متشابه را به محكمات ارجاع دهیم تا معنای آن را دریابیم.(15) و این یكی از گونههای تفسیر قرآن به قرآن است كه مورد تأیید خود قرآن كریم نیز میباشد.(16)5. قال الله تعالی: «فاذا قرأناه فاتّبع قرآنه، ثم انّ علینا بیانه» (قیامت: 19ـ18)؛ پس هرگاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی كن. سپس بیان (و توضیح) آن بر عهده ماست.بیان قرآن گاهی به وسیله خود آیات قرآن و گاهی از زبان پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. در این آیه به طور اعم فرموده است كه بیان و توضیح قرآن بر عهده ماست.6. تكرار آیات قرآن مستلزم تفسیر قرآن به قرآن است؛ چرا كه برای فهم و تفسیر این آیات مراجعه به آیات مشابه لازم است.برای مثال، داستان موسی علیهالسلام و فرعون در سوره اعراف: 136ـ105 و طه: 98ـ9 و شعرا: 67ـ10 و نمل آمده است كه بدون مراجعه همزمان به این آیات، تفسیر آنها بسیار مشكل و بعید است و ابهام آیات را برطرف نمیكند و ممكن است مفسّر را به خطا اندازد. از اینرو، این آیات فی الجمله بر جواز و مطلوب بودن تفسیر قرآن به قرآن دلالت میكنند.اما در اینجا تذكر چند نكته لازم است:اول آنكه، قرآن بیانگر كلیات هرچیز در رابطه با هدایت بشر است. پس قرآن بیان برای آیات خودش نیز هست. اما گاهی بیانات قرآن از حدّ كلیّات تجاوز نمیكند، همانطور كه در مورد ركعات نماز در ظاهر قرآن توضیحی نیامده است. در این موارد، نیازمند بیان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام هستیم.دوم آنكه، قرآن نور است و نور بودن به معنای آن است كه قرآن در ذات خود روشن و روشنگر است. ولی مخاطبان و استفادهكنندگان از قرآن درجات علمی متفاوتی دارند، برخی عرب و برخی غیرعرب هستند و برای فهم قرآن نیازمند لغت، ادبیات عرب، احادیث و... میباشند. این به معنای نیازمندی قرآن به غیر نیست، بلكه به معنای نیازمندی مفسّر و مخاطب قرآن به وسیله تفسیر قرآن است.ب. سنتدر این مورد به دو بخش از سنّت میتوان استدلال كرد:نخست، سنّت عملی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام كه خود اقدام به تفسیر قرآن به قرآن كردهاند. این عمل معصومین در تفسیر قرآن به قرآن كه در احادیث حكایت شده است، دلیل جایز بودن تفسیر قرآن به قرآن، بلكه مطلوب بودن آن است.دوم، احادیث خاص است كه به تفسیر قرآن به قرآن اشاره كردهاند. مهمترین این احادیث عبارتند از:1. قال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام : «كتاب الله... ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض»؛(17) كتاب خدا (قرآن)... برخی قسمتهایش با كمك برخی قسمتهای دیگر سخن میگوید و برخی قسمتهای آن شاهد برخی قسمتهای دیگر است.اینكه حضرت فرمودند: برخی آیات قرآن به وسیله و كمك برخی آیههای دیگر به سخن میآید، میتواند اشاره به تفسیر قرآن به قرآن باشد. در این روش تفسیری، مفسّر به وسیله و كمك برخی آیات، برخی دیگر را به سخن میآورد.از اینروست كه در حدیث دیگری از امام علی علیهالسلام حكایت شده است كه قرآن را به سخن در آورید.(18)2. قال امیرالمؤمنین علیهالسلام : «ان كتاب اللّه لیصّدق بعضه بعضا و لا یكذّب بعضه بعضا»؛(19) در حقیقت كتاب خدا (قرآن) برخی قسمتهایش برخی قسمتهای دیگر را تصدیق (و تأیید) مینماید ولی همدیگر را تكذیب نمیكنند.تصدیق برخی آیات قرآن برای برخی دیگر، به معنای عدم اختلاف در قرآن است و نیز به معنای این است كه معانی آیات مؤیّد یكدیگر است. پس میتوان آیات را مؤیّد یكدیگر قرار داد.بنابراین، حدیث مزبور اشاره به نوعی تفسیر موضوعی قرآن به قرآن است.3. «القرآن یفسّر بعضه بعضا»؛ قرآن برخی از آن، برخی دیگر را تفسیر میكند.كلام فوق دلالت صریح بر تفسیر قرآن به قرآن دارد، اما سند آن روشن نیست؛ چرا كه برخی آن را از ابن عباس شاگرد امام علی علیهالسلام در تفسیر نقل كردهاند(20) و برخی دیگر به صورت حدیث مضمر آوردهاند.(21)بررسی: برخی از احادیث فوقالذكر دلالت صریحی بر تفسیر قرآن به قرآن داشتند، اما از نظر سند دارای اشكال بودند. برخی دیگر، اگرچه دلالت صریحی بر تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر موضوعی قرآن نداشتند ولی در مجموع میتوانند مؤیدی برای تفسیر قرآن به قرآن باشند.ج. روش عقلاهنگامی كه نویسندهای كتابی مینویسد و به دیگران عرضه میكند، برای فهم آن میبایست قراین موجود در كلام وی را در نظر بگیریم و اگر در جایی از كتاب مطلبی را به صورت مطلق و عام بیان كرده و در جای دیگر با قید و استثنای خاص، لازم است به كل سخنان و جملات او توجه كرده و سپس نتیجهگیری نماییم.این روش عقلا در برداشت از كتابهاست. قرآن كریم هم كه كتاب بزرگ الهی است، از این روش مستثنا نیست. این چیزی است كه به نام تفسیر قرآن به قرآن خوانده میشود؛ یعنی استفاده از برخی آیات به عنوان قرینه فهم و تفسیر آیات دیگر.شارع اسلام نیز این روش عقلایی را منع نكرده، بلكه براساس احادیثی كه بیان گردید، آن را تأیید كرده است.در طول تاریخ نیز صحابه و تابعین و مفسّران قرآن و مسلمانان برای فهم آیات قرآن از این روش استفاده میكردهاند. این استمرار روش نشان میدهد كه این كار نه تنها جایز بوده و شارع منعی از آن نكرده است،(22) بلكه براساس احادیثی كه گذشت، مورد تأیید نیز بوده است.دلایل مخالفان تفسیر قرآن به قرآنهرچند كه مخالفت صریحی با تفسیر قرآن به قرآن ثبت نشده است، ولی برخی مبانی اخباریون و برخی احادیث، موهم مخالفت با این روش است. در ذیل برخی از این احادیث و مبانی را مورد بررسی قرار میدهیم.الف. احادیث ضرب القرآن1. علی بن ابراهیم عن ابیه عن نضربن سوید عن قاسم بن سلیمان عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: قال ابی: «ما ضرب رجل، القرآن بعضه ببعض الاكفر؛»(23)امام صادق علیهالسلام از پدرش (امام باقر علیهالسلام ) حكایت میكند كه فرمودند: هیچ كس برخی از قرآن را به برخی دیگر نزد مگر آنكه كافر شد.2. سیوطی از مفسّران اهل سنت حكایت میكند: «انّ رسول الله خرج علی قوم یتراجعون فی القرآن و هو مغضب فقال: بهذا ضلّت الامم قبلكم باختلافهم علی انبیائهم و ضرب الكتاب بعضه ببعض. قال: و انّ القرآن لم ینزل لیكذّب بعضا و لكن نزل یصدِّق بعضه بعضا فما عرفتم منه فاعملوا به و ما تشابه علیكم فآمنوا به»؛(24) رسول خدا از كنار گروهی گذشتند كه (درباره آیات قرآن (با شیوه نادرستی) بحث میكردند، ایشان در حالی كه (از این عمل) خشمناك بودند، فرمودند: به همین طریق، امّتهای قبل از شما گمراه شدند.آنان درباره پیامبرانشان با همدیگر اختلاف كردند و مطالب كتابشان را به یكدیگر زدند. سپس فرمودند: به راستی كه قرآن فرو فرستاده نشده تا برخی از آن برخی دیگر را تكذیب كند، بلكه قرآن نازل شده تا برخی قسمتهای آن، برخی دیگر را تصدیق نماید. پس هر چه را از قرآن شناختید، بدان عمل كنید و هرچه را كه بر شما مشتبه بود، بدان ایمان آورید.بررسی: این احادیث از ناحیه سند و دلالت قابل بررسی است:الف. از نظر سند، حدیث اول مشكل دارد؛ زیرا گرچه همه رجال سند ثقه هستند، ولی برای قاسم بن سلیمان در رجال مدح و ذمی آورده نشده است. از اینرو، این روایت معتبر نیست.(25)ب. از نظر دلالت، این روایات دلالت صریحی بر منع تفسیر قرآن به قرآن ندارند، بلكه احتمالات متعددی در معانی این احادیث داده شده است كه به برخی از آنها اشاره میشود:1. علامه طباطبائی معتقد است: «این روایات، مفهوم و معنای "ضرب القرآن" را در برابر "تصدیق القرآن" قرار داده است و به مقتضای این مقابله باید گفت: معنای ضرب القرآن، همان خلط بین آیات و به هم زدن آنها از نظر مقامات و مناسبتهای مفاهیم آیات با یكدیگر و نیز اخلال نمودن در ترتیب بیان مقاصد قرآن است. مانند آنكه آیه محكمی را به جای متشابه و آیه متشابهی را به جای محكم مورد استفاده قرار دهند.»(26)2. مرحوم فیض كاشانی هم بر آن است كه شاید منظور از روایات ضربالقرآن، تأویل برخی متشابهات قرآن به بعضی معانی (براساس هوای نفس و امثال آن) باشد.(27)3. مرحوم صدوق مینویسد: از استادم ابن ولید پرسیدم: معنای این حدیث (ضرب القرآن) چیست؟ وی در پاسخ گفت: معنای حدیث این است كه كسی در تفسیر آیهای به تفسیر آیه دیگر جواب دهد.(28)4. استاد عمید زنجانی در توجیه روایات مزبور مینویسد: «ممكن است كه مفاد روایات فوق را چنین توجیه كنیم: مراد از «ضرب القران بعضه ببعض» مقارنه آیات و ارجاع آیهای به آیات دیگر، به منظور ابراز اختلاف و تضاد بین آیات و ایجاد فتنه در دین خدا باشد.»(29) و تعبیر «لم ینزل لیكذّب بعضه بعضا» در روایت سیوطی را مؤیّد این معنا میداند. و نیز اینكه در روایت از كفر این افراد سخن گفته شده است، روشن میكند كه مقصود تفسیر غلط قرآن نیست؛ چرا كه تفسیر غلط عامل كفر كسی نمیشود، بلكه منظور عملی است كه لازمه آن انكار آیات قرآن و تكذیب آنها باشد.(30)5. علامه مجلسی احتمال میدهد كه مقصود از روایات ضرب القرآن كوبیدن قرآن به زمین یا به هم زدن قرآن باشد كه نوعی استخفاف به قرآن و حرام است. در این صورت، كفر هم به معنای گناه بزرگ خواهد بود.(31)لازم به یاداوری است، هرچند كه معنای چهارم با ظاهر احادیث سازگارتر است، اما نمیتوان احتمال اول و دوم را نیز نفی كرد. بنابراین، اگر یكی از این احتمالات را بپذیریم، مفاد این احادیث ربطی به تفسیر قرآن به قرآن ندارد. واگر در مورد معنای حدیث تردید پیدا كنیم، معنای این احادیث مبهم میشود و قابل استدلال نیست.ب. عدم حجیّت ظواهر قرآن در نظر اخباریونجواز تفسیر قرآن به قرآن متوقف بر آن است كه ظاهر قرآن حجّت باشد و مفسّر بتواند در تفسیر به ظواهر قرآن استدلال كند.اما برخی از علمای اخباری(32) معتقدند كه ظاهر قرآن حجّت نیست. هرچند كه اصل این مبحث در علم اصولالفقه مورد بحث دقیق قرار میگیرد و در تفسیر به عنوان اصل مسلّم و پیش فرض پذیرفته میشود، ولی در اینجا ناچاریم كه به صورت گذرا به دلایل طرفین و حاصل بحث اشاره كنیم.اول. اصولیون كه قایل به حجیّت ظواهر قرآن هستند گفتهاند: روش عقلا در (نوشتهها و گفتهها) آن است كه در هنگام تعیین مراد و مقصود گوینده، از ظاهر كلام او پیروی میكنند (و به آن استدلال مینمایند) و شارع مقدس اسلام نیز منعی از این روش عقلانی نكرده و روش دیگری نیز اختراع نكرده است.(33) پس همان روش عقلا در فهم و تفسیر قرآن نیز حجّت است.دوم. بسیاری از اخباریون كه قایل به عدم حجیّت ظواهر قرآن هستند و ظواهر كتاب را بدون روایات معصومین علیهمالسلام حجّت نمیدانند به دلایل زیر تمسّك كردهاند:1. فهم قرآن مخصوص اهل آن و مخاطبان حقیقی آن، یعنی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام است، همانطور كه در برخی احادیث آمده است.(34)2. قرآن مضامین عالی و مشكل دارد كه افكار انسانهای معمولی به آنها نمیرسد و راسخان در علم آنها را میفهمند.3. قرآن شامل آیات متشابه است كه همین مطلب مانع پیروی از ظواهر كتاب میشود.4. علم اجمالی داریم كه برخی آیات قرآن تخصیص یا تقیید خورده یا معنای مجازی دارند. همین علم اجمالی، مانع از تمسّك به ظواهر كتاب میشود.5. روایات تفسیر به رأی مانع اخذ به ظواهر كتاب است.(35)بررسی: علمای اصول الفقه پاسخهای مبسوطی به این استدلالها دادهاند كه ما فقط به برخی آنها اشاره میكنیم:(36)1. مقصود از اختصاص فهم قرآن به مخاطبان حقیقی و اهلبیت علیهمالسلام ، همان فهم تمام قرآن اعم از محكم و متشابه و... و جلوگیری از استقلال در فتوا بدون مراجعه به اهل بیت علیهمالسلام است. ولی اگر كسی پس از مراجعه به قراین نقلی، یعنی روایات اهلبیت علیهمالسلام ، و یا پس از جستوجو و نیافتن روایات معتبر، اقدام به اخذ ظواهر قرآن كند، مانعی ندارد. علاوه بر آنكه، خود روایات ما را به قرآن و استدلال به آن ارجاع میدهند.2. اینكه قرآن مضامین عالی و مشكل دارد، مانع از آن نمیشود كه ما به ظواهر روشن قرآن مراجعه كنیم و بدان استدلال نماییم.3. ظواهر قرآن از متشابهات قرآن نیست. مقصود از متشابهات در اینجا، آیات مجمل است ولی ظواهر قرآن مجمل و متشابه نیست.4. هنگامی كه كسی به مخصصها و مقیّدهای آیات و روایات مراجعه كند و سپس ظاهر قرآن را بگیرد و تفسیر كند، علم اجمالی منحل میشود و مانعی از اخذ به ظواهر نیست.(37)5. روایات تفسیر به رأی به معنای تفسیر قرآن بدون مراجعه به قراین عقلی و نقلی است. اما اخذ ظواهر قرآن و تفسیر آن پس از مراجعه به قراین عقلی و نقلی، اعم از آیات و روایات معتبر، جزو تفسیر به رأی نخواهد بود،(38) بلكه برخی اصولیون گفتهاند: حمل ظاهر الفاظ قرآن بر ظاهرش تفسیر نیست؛ چون تفسیر كشف پرده است و ظاهر قرآن پرده ندارد و مقصود از تفسیر به رأی، همان اعتبار ظنی است كه اعتبار ندارد؛ مثل حمل لفظ بر خلاف ظاهرش براساس رجحانی كه نظر شخصی اوست.(39)نتیجه آنكه، دلایل اخباریون برای منع حجیّت ظواهر قرآن مخدوش است و دلیل اصولیون در این مورد پذیرفته میشود.جمعبندی و نتیجهگیریاز مجموع دلایل موافقان تفسیر قرآن به قرآن استفاده شد كه این روش تفسیری معتبر بوده و مورد تأیید خود قرآن و پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام بوده است و دلایل مخالفان تفسیر قرآن به قرآن، قابل اشكال و ردّ بود.دیدگاهها درباره تفسیر قرآن به قرآن1. علامه طباطبائیایشان در مقدمه تفسیر المیزان پس از بیان مطالبی در مورد تفسیر قرآن میفرماید: «این مطلب بر دو گونه است:اول. اینكه، ما بحثی علمی یا فلسفی یا غیر آن در مورد مسألهای از مسائل آیه قرآن بنماییم تا به حق در مسأله برسیم. سپس به سراغ آیه آییم و آن آیه را بر آن مطلب حمل كنیم. این همان روشی است كه در مباحث نظری (علوم) به كار میرود. اما قرآن این شیوه را نمیپسندد.دوم. اینكه، قرآن را با قرآن تفسیر كنیم و معنای آیه را از آیات مشابه آن، با تدبّر به دست آوریم؛ تدبّری كه خود قرآن به آن سفارش كرده است. سپس مصادیق آن را مشخص سازیم و آنها را به وسیله ویژگیهایی كه خود آیات به دست میدهد، بشناسیم.»(40)سپس با استدلال به برخی آیات از جمله آیه «تبینا لكل شیء» این شیوه را تأیید میكند كه قران بیان همه چیز هست پس چگونه بیان خودش نباشد.(41)2. آیةالله معرفتایشان پس از بیان این مطلب كه استوارترین منبع برای تبیین قرآن، خود قرآن است، تفسیر قرآن به قرآن را به دو شیوه تقسیم میكند:اول. اینكه، آیهای در موضعی مبهم باشد و در موضع دیگر قرآن بیان شده باشد و این دو آیه با یكدیگر تناسب معنوی یا لفظی داشته باشد.سپس به آیات مربوط به شب قدر(42) مثال میزند كه از مجموع آیات به دست میآید كه قرآن در شبی مبارك، كه همان لیلةالقدر از ماه رمضان است، نازل شده است.دوم. تفسیر قرآن به قرآن است كه آیهای ارتباط ظاهری لفظی و معنوی با مورد ابهام آیه دیگر ندارد، ولی میتوان از آن آیه در رفع ابهام آیه دیگر شاهد آورد.سپس آیه «السارق والسارقه فاقطعوا ایدیهما» (مائده: 38) را مثال میزند كه امام جواد علیهالسلام در مورد مقدار قطع دست دزد، به آیه «انّ المساجد لله» (جن: 18) استناد كردند و اشاره كردند كه مقصود آن است كه دست دزد را از انتهای انگشتان قطع كنند، چون كه كف دست یكی از مواضع سجود است و این موضع برای خداست و چیزی كه برای خداست قطع نمیشود.(43)3. استاد عمید زنجانیایشان در مورد روش تفسیر قرآن به قرآن مینویسد: «از روشهای نوینی كه از عصر حاضر در باب تفسیر قرآن معمول و متداول شده است، تفسیر قرآن به قرآن و استخراج معانی آیات به كمك آیات مشابه است كه موضوع و محتوای آنها یكسان یا نزدیك به هم است.»(44)4. ابن تیمیه (661ـ728 ه.)وی روش تفسیر قرآن به قرآن را بهترین و صحیحترین روش میداند و میگوید: «آنچه كه در جایی مجمل آمده در جای دیگر تفسیر شده است و آنچه در موضعی مختصر آمده است در موضع دیگر توسعه داده شده است.»(45)5. شیخ خالد عبدالرحمن العك(46)ایشان در مورد بهترین روش تفسیر مینویسد: «اجماع علما بر آن است كه هركس میخواهد قرآن را تفسیر كند، اول تفسیر آن را از خود قرآن طلب كند، كه هرچه در مكانی مجمل آمده در مكان دیگر تفسیر شده و آنچه در موردی مختصر آمده است، در موضع دیگر توسعه داده شده است. پس لازم است كه در قرآن با دقت بنگرد و آیات را در یك موضع جمع كند و با همدیگر مقایسه نماید.»(47)بررسی: در اینجا تذكر به چند نكته لازم است:الف. معمولاً كسانی كه در مورد تفسیر قرآن به قرآن نظرداده یا آن را به نوعی تعریف كردهاند، به گونههای خاصی از این روش تفسیری اشاره نمودهاند. برای مثال، علامه طباطبائی و استاد عمید زنجانی دو گونه استفاده از آیات مشابه برای تفسیر بیان كردهاند و آیةالله معرفت نیز به دو گونه آن اشاره نموده و ابنتیمیه گونه مجمل و مبین، مختصر و مفصل را بیان كرده است. اما باید دانست كه گونههای تفسیر قرآن به قرآن متعدد است و شامل همه موارد فوق و موارد دیگر نیز میشود.ب. تمام كسانی كه درباره تفسیر قرآن به قرآن اظهارنظر نمودهاند، این روش را تأیید كردهاند. ما كسی را نیافتیم كه مستقیما و به طور كلی روش تفسیر قرآن به قرآن را مردود شمارد. بلكه همانطور كه گذشت، عبدالرحمن العك ادعای اجماع نموده كه این روش بهترین شیوه تفسیری قرآن است.هرچند در مبحث دلایل بیان كردیم كه از برخی احادیث و ظاهر كلام علمای اخباری مخالفت استفاده میشود، ولی در همان موضوع پاسخ مناسب داده شد.ج: از مجموع سخنان صاحبنظران استفاده میشود كه روش تفسیر قرآن به قرآن عبارت است از: «تبیین معانی آیات قرآن و مشخص ساختن مقصود و مراد جدی از آنها به وسیله و كمك آیات دیگر قرآن. به عبارت دیگر، قرآن را منبعی برای تفسیر آیات قرآن قرار دادن.»جایگاه سنت در تفسیر قرآن به قرآندر مورد جایگاه و ارزش سنت و احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام در تفسیر قرآن به قرآن، دودیدگاه عمده وجود دارد:اول. دیدگاه لزوم استفاده از احادیث در تفسیر قرآن به قرآن:این مطلب از كلام آیةالله خوئی در البیان، در مبحث تفسیر به رأی استفاده میشود كه مینویسند: «احتمال دارد كه معنای تفسیر به رأی، استقلال در فتوا بدون مراجعه به ائمه علیهمالسلام باشد. با اینكه آنان قرین قرآن در وجوب تمسك هستند و لازم است(48) كه امور به آنان ختم شود. پس اگر انسان به عموم یا اطلاق آیات قرآن عمل كند، ولی تخصیص و تقییدی كه از ائمه علیهمالسلام وارد شده است را نگیرد، این تفسیر به رأی میشود.»(49)استاد عمید زنجانی در مورد این دیدگاه مینویسد: «درست است كه قرآن خود، واضح بوده، مبیّن خویش است؛ ولی روایات صحیح نیز میتواند در توضیح پارهای از آیات و همچنین به منظور تشریح آیات احكام و قصص و تشریح بعضی از امور كه در قرآن به اختصار بیان شده است، مورد استفاده قرار گیرد... منافاتی بین روشن و واضح بودن معانی قرآن و لزوم استفاده از سنّت در پارهای از حقایق قرآن وجود ندارد. قرآن، در عین اینكه نسبت به مقاصد و مفاهیمی كه درصدد بیان آنها بوده است، كامل و واضح و مستغنی از غیر میباشد، تفصیل پارهای از امور و معارف آیات را به عهده سنّت و بیان رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله گذارده و نبیاكرم را صریحا معلم و مبیّن قرآن معرفی نموده است.»(50)دوم. دیدگاه بینیازی قرآن از غیر قرآن و نفی احادیث در تفسیر قرآن:این مطلب از ظاهر كلام علامه طباطبائی استفاده میشود. ایشان در مقدمه تفسیر المیزان، تفسیر قرآن به قرآن را به عنوان روش میپسندند و آن را روش اهلبیت علیهمالسلام معرفی میكنند.(51)سپس ذیل آیه 7ـ9 آل عمران در مورد روایات تفسیر به رأی مطالب مبسوطی بیان میكنند و در پایان میفرمایند: «حاصل آنكه، آنچه مورد نهی (روایات تفسیر به رأی) قرار گرفته است، فقط استقلال در تفسیر قرآن و تكیه كردن مفسّر بر خویشتن بدون رجوع به غیر است و لازمه این مطلب آن است كه مفسّر واجب است (در تفسیر قرآن) از غیركمك گیرد و به او رجوع كند. و این غیر، یا خود قرآن است یا سنّت است.اما اینكه (آن غیر) سنّت باشد، با قرآن و خود سنّت منافات دارد؛ چرا كه سنّت فرمان میدهد كه به قرآن رجوع كنیم و اخبار را بر قرآن عرضه كنیم، پس در تفسیر قرآن، چیزی جز نفس قرآن نمیماند كه به آن رجوع كنیم و از آن كمك جوییم.»(52)استاد عمید زنجانی نیز مبنای تفسیر قرآن به قرآن را همین دیدگاه میداند و مینویسد: «مبنای این روش تفسیری (قرآن به قرآن) براساس استغنای قرآن از غیر قرآن بوده، طرفداران آن مدّعیاند هر نوع ابهام و اجمال ابتدایی كه در بادی امر نسبت به پارهای از آیات قرآن مشاهده میشود، معلول عدم توجه به سایر آیات مشابه بوده، با مراجعه و تدبّر در مجموع آیاتی كه موضوع آنها با موضوع آیات مورد نظر یكسان و یا نزدیك به آنهاست، برطرف خواهد شد. از اینرو، در تفسیر آیات و فهم مقاصد قرآن، نیازی به سنّت وروایات تفسیری نیست. و هر مفسّری میتواند در كمال آزادی، بدون آنكه خود را به امری جز قرآن مقیّد نماید، معانی و مقاصد هر آیه را با تدبّر در آن و آیات مشابه آن استخراج نماید.»(53)سپس به استدلالهای این افراد مثل تبیان بودن و نور بودن قرآن و تحریف ناپذیری آن و اینكه روایات دچار دستبرد جاعلان و سوداگران حدیث گشته و روایات جعلی چند برابر روایات صحیح است اشاره كرده است. از اینرو، روایات مزبور ارزش و اعتبار خود را از دست داده و فاقد صلاحیت لازم برای تفسیر قرآن میباشند.(54)استاد عمید زنجانی از صاحب تفسیر «الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن» به عنوان یكی از طرفداران سرسخت این دیدگاه نام میبرد.(55)بررسی: ذكر چند نكته در این مورد لازم است:الف. قرآن كریم كه خود را نور و تبیان معرفی میكند بدان معناست كه در ذات خود روشن و واضح است، اما چون مخاطبان قرآن متفاوت هستند، برخی از مطالب قرآن برایشان مشكل یا مبهم است. از اینرو، نیاز به لغت، شأن نزول و احادیث دارند تا تفسیر آن را به خوبی متوجه شوند.پس استفاده از لغت و احادیث و مانند آنها در تفسیر قرآن به معنای نیازمندی قرآن به غیر نیست و مستغنی بودن قرآن از غیر با این مطلب منافاتی ندارد.ب. خدای متعال در سوره نحل میفرماید: «و انزلنا الیك الذكر لتبیّن للناس ما نُزّل الیهم و لعلّهم یتفكرون» (نحل: 44) ما ذكر (= قرآن) را به سوی تو فرو فرستادیم تا برای مردم بیان كنی آنچه را به سوی آنان فرود آمده است و باشد كه آنان تفكّر كنند.این آیه خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و ایشان را بیان كننده قرآن معرفی میكند.علامه طباطبائی در مورد تفسیر این آیه مینویسند: «این آیه دلالت میكند بر حجیّت قول پیامبر صلیاللهعلیهوآله در بیان آیات قرآن و به سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآله ملحق میشود بیان اهلبیت علیهمالسلام او به خاطر حدیث ثقلین كه متواتر است و غیر آن حدیث. اما غیر آنان از امت مثل صحابه و تابعین حجیّتی برای بیان آنان (در تفسیر قرآن) نیست، چون آیه شامل آنها نمیشود و نص مورد اعتمادی نیز در این مورد نداریم كه بیان آنان را به طور مطلق حجّت گردند... این در مورد اخبار شفاهی آنان، اما در مورد خبر حاكی (از آنان) هرچه متواتر یا محفوف به قراینه قطعی و یا ملحق به آن باشد، حجّت است چون بیان است.»(56)بنابراین، احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام فیالجمله مفسّر قرآن و حجّت است.ج. در مورد اقسام احادیث، معتبر و غیرمعتبر در تفسیر، در روش تفسیر روایی مباحثی وجود دارد. البته باید بگوییم كه احادیث جعلی و ضعیف، از مبحث ما خارج است. پس این اشكالات در احادیث، دلیل كنار گذاشتن كل سنّت از تفسیر قرآن نمیشود؛ چرا كه بسیاری از احادیث متواتر یا صحیح است و بسیاری از آنها هم به وسیله قراین موجود در متن آن و هماهنگی با قرآن معتبر میشود.د. از مطالب بالا روشن شد كه ظهور ابتدایی كلام علامه طباطبائی در ذیل آیه 7 سوره آلعمران قابل اخذ نیست و مقصود ایشان كنار گذاشتن كلیه احادیث و قراین عقلی در تفسیر نیست؛ چون كلام ایشان ذیل آیه 44 سوره نحل كلام ایشان را توضیح میدهد.(57)جمعبندی و نتیجهگیریبنابراین، استفاده از احادیث معتبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام در تفسیر قرآن مانعی ندارد، بلكه روش تكامل یافته تفسیر قرآن به قرآن آن است كه از قراین موجود و احادیث نیز استفاده شود كه این دستور خود قرآن است.پینوشتها1ـ ر.ك به: راغب اصفهانی، تاج العروس، قاموس قرآن / علامه طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 4 / سیوطی، الاتقان، ج 2، ص 192 / طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 132ـ استاد عمید زنجانی معنای استعانت را آوردهاند. (مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 288) اما به نظر میرسد كه معنای سببیّت نیز صحیح است هرچند كه تفاوت چندانی در اینجا وجود نخواهد داشت.3. فقالوا ینالم یظلم نفسه، ففسره ره النبی صلیاللهعلیهوآله بالشرك و استدل بقوله تعالی ان الشرك لظلم عظیم. صحیح بخاری، كتاب تفسیر قرآن / تفسیر ابن كثیر، ج 4، ص 444 / بصائر الدرجات، صفار، ص 1954ـ صافی، ج 5، ص14 (ذیل آیه 16ـ15 سوره احقاف) و نیز تفسیر القرآن العظیم، ابن كثیر، ج 2، ص 445 از صحابه نقل میكند.5ـ وسایل الشیعه، ج 5، ص 538، باب 22 من ابواب صلوة المسافر، حدیث 26ـ دكتر ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 417ـ ر.ك: مجمع البیان، طبرسی، ج 1، ص 478 ذیل آیه 1: غاشیه، چاپ قاهره، 13798ـ ابن تیمیه،(728ـ661 ه.)، مقدمة فی اصول التفسیر، ص 93 (فالجواب ان اصح الطرق فی ذلك، ان یفسر القرآن بالقرآن)9ـ نك: تفسیر المیزان، ج 1، ص 15ـ14، از مقدمه تفسیر نقل به مضمون كردیم و كلام ایشان را به طور كامل در دیدگاهها خواهیم آورد.10ـ ر.ك.به: التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج 2، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 287 و اصول التفسیر و قواعده، ص 7911ـ المیزان، ج 1، ص 1412ـ المیزان، همان13ـ المیزان، ج 5، ص 2014و15ـ تفسیر نمونه، ج 2، ص 320 تا 32916ـ در مورد گونههای تفسیر قرآن به قرآن و رجوع آیات متشابه به محكم و مثالهای آن در مباحث بعدی مطالبی بیان خواهیم كرد.17ـ نهج البلاغه، خطبه 13318ـ «ذلك القرآن فاستنطقوه»، نهجالبلاغه، خطبه 18819ـ بحارالانوار، ج 9، ص 127 و مشابه آن (ان الكتاب یصدق بعضه بعضا) در نهجالبلاغه، خطبه 15820ـ پیام قرآن، آیتالله ناصر مكارم شیرازی، ج 1، ص 2121ـ سیوطی، درّالمنثور، سیوطی، ج 2، ص 6 / فیض كاشانی، صافی، (مقدمهتفسیر)/ دكتربیآزارشیرازی، قرآنناطق،ج1،ص26622ـ از این مطلب با عنوان «سیره متشرعه» یاد میشود.23ـ كافی، ج 2، ص 632 و بحارالانوار، ج 89 ،ص 39 و نیز مشابه همین حدیث در معانیالاخبار، شیخ صدوق، ص 19024ـ المیزان،ج3،ص90، ومبانیوروشهای تفسیر قرآن، ص 4ـ 37325ـ ر.ك.به: معجم رجال الحدیث، آیةالله خوئی و دیگران ذیل نام «قاسم بن سلیمان»26ـ المیزان، ج 3، ص 8527ـ وافی، ج 5، ص 27428ـ بحارالانوار، ج 89، ص 3929و30ـ مبانی و روشهای تفسیری قرآن، ص 376، چاپ چهارم31ـ بحارالانوار، ج 89، ص 3932ـ اخباریه همان اصحاب حدیث هستند كه در شیعه آنان را اخباری مینامند. ایشان تابع اخبارند و اجتهاد را باطل میدانند. ملا محمدامین بن محمد شریف استرآبادی (متوفی 1033 ه.) مؤسس این مذهب در میان شیعیان متأخر بود. و كتاب او به نام فوائد المدنیه مشهور است. او منكر اجتهاد شد و گفت: قرآن هم دارای ناسخ و منسوخ و... است و استخراج احكام دین از آن دشوار است. پس باید به اخبار ائمه علیهمالسلام مراجعه كرد. در برابر اخباریه، گروه اصولیون قرار دارند كه در استنباط احكام شرعیه فرعیه، به قرآن، سنت، اجتماع و عقل استناد میكنند و اجتهاد را واجب كفائی میدانند. (فرهنگ فرق اسلامی، دكتر محمدجواد مشكور، ص 41ـ40)33ـ كفایةالاصول، مبحث حجیّت ظواهر (حجیّت ظاهر كتاب)، ج 3، ص 40534ـ در این مضمون روایات متعددی حكایت شده است از جمله:«عن الصادق علیهالسلام قال: یا اباحنیفه تعرف كتاب الله حق معرفته و تعرف الناسخ و المنسوخ؟ فقال: نعم. یا اباحنیفه لقد ادعیت علما و یلك ما جعل الله ذلك الاّ عند اهل الكتاب الذی انزله علیهم»عن الباقر علیهالسلام : «ویحك یا قتاده انما یعرف القرآن من خوطب به»عن الباقر علیهالسلام : «ما یستطیع احد ان یدعی ان عنده جمیع القرآن كلّه ظاهره و باطنه غیرالاوصیاء (تفسیر صافی، ج 1، ص 20و22، مقدمه تفسیر) البته اینگونه احادیث ناظر به همه علوم قرآن (اعم از ظاهر و باطن و تأویل و...) است و معمولاً در برابر مخالفان و كسانی كه خود را فقیه میدانستهاند و بدون توجه به احادیث اهلبیت علیهمالسلام فتوا میدادهاند. همانطور كه حدیث اول به «قتاده» فقیه اهل بصره و ابوحنیفه فقیه اهل عراق گفته شده است. برای اطلاع بیشتر نك: بیّنات، ش 3ـ22، ص 226، مقاله روایت «انّما یعرف القرآن...»)35ـ كفایة الاصول، همان و نیز فرائد الاصول، شیخ انصاری، ج 1، ص 140 به بعد36ـ در این زمینه، ر.ك. به: همانها و نیز آیةالله خوئی، مصباح الاصول / امام خمینی، تهذیب الاصول، مبحث حجیّت ظواهر كتاب / آیةالله خوئی، البیان، مبحث حجیت ظواهر قرآن.37ـ كفایةالاصول، همان38ـ در مورد روایات تفسیربه رأی در مبحث روش تفسیر به رأی مفصل بحث كردیم.39ـ كفایةالاصول، همان و نیز فوائدالاصول، ج 1، ص 142 همین مضمون را دارند.40ـ المیزان، ج 1، ص 11 (مقدمه)41ـ این كلام علامه را در مبحث دلایل موافقان تفسیر قرآن به قرآن آوردیم.42ـ ر.ك: دخان: 1ـ3 و قدر: 1 و بقره: 18543ـ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 320ـ319 والتفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج 2، ص 25ـ 2244ـ مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 228، چاپ اول45ـ مقدمة فی اصول التفسیر، ابن تیمیه، ص 9346ـ المدرس فی ادارة الافتاء العام بدمشق47ـ اصول التفسیر و قواعده، ص 7948ـ یعنی در حدیث ثقلین هر دو در كنار هم آمدهاند و لازم است به هر دو تمسك جوییم.49ـ البیان فی تفسیرالقرآن، ص 26950ـ مبانی و روشهای تفسیرقرآن، ص 28951ـ كلام ایشان در دیدگاهها و تاریخچه گذشت.52ـ والمحصل: ان المنهی عنه انما هو الاستقلال فی تفسیر القرآن و اعتماد المفسر علی نفسه من غیر رجوع الی غیره، و لازمه وجوب الاستمداد من الغیر بالرجوع الیه و هذا الغیر لا محالة اما هو الكتاب او السنة. و كونه هی السنة یثافی القرآن و نفس السنة الامرة بالرجوع الیه و عرض الاخبار علیه فلا یبقی للرجوع الیه و الاستمداد منه فی تفسیر القرآن الاّ نفس القرآن (المیزان، ج 3، ص 89، ذیل آیات 9ـ7: آل عمران، بحث آخر روایی)53ـ مبانی و روشهای تفسیری قرآن، ص 8ـ28754و55ـ همان، ص 289 (با تلخیص)56ـ المیزان، ج 12، ص 2ـ16157ـ البته ممكن است كه گفته شود منظور علامه در ذیل آیه 7: آل عمران آن است كه قرآن نیازی به سنّت ندارد و مستقلاً قابل تفسیراست و ظاهر آن حجّت است. یعنی رجوع به سنت جایز است نه واجب، اما در ذیل آیه 44: نحل بحث از حجیّت قول پیامبر و اهلبیت است. پس این دو با همدیگر تفاوت ندارد. ولی مشكل اینجاست كه اگر حجیّت سنّت در تفسیر اثبات شد، و قرینه بودن احادیث مشخص شد دیگر نمیتوان آن قرینه نادیده گرفت و گفت كه قرآن بینیاز است.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]
صفحات پیشنهادی
تفسیر روشمند وحی با وحی
تفسیر روشمند وحی با وحی نويسنده:دكتر محمدعلی رضایی اصفهانیمنبع:فصلنامه معرفت مقدمه یكی از پرسابقهترین روشهای تفسیر قرآن كریم، روش تفسیری قرآن به ...
تفسیر روشمند وحی با وحی نويسنده:دكتر محمدعلی رضایی اصفهانیمنبع:فصلنامه معرفت مقدمه یكی از پرسابقهترین روشهای تفسیر قرآن كریم، روش تفسیری قرآن به ...
نگرشهاي بشري در تفسير وحي
نگرشهاي بشري در تفسير وحي نويسنده:رقيه سيه چهره مقدمه: «وحي» از قديمي ترين ... طرف خداست، خواه با واسطه و خواه بدون واسطه، هرگاه واسطه اي در بين باشد، وحي به وسيله ... اولين فيلسوفي كه به نحو روشمند و مبتني بر اصول فلسفي از وحي و نبوت سخن ...
نگرشهاي بشري در تفسير وحي نويسنده:رقيه سيه چهره مقدمه: «وحي» از قديمي ترين ... طرف خداست، خواه با واسطه و خواه بدون واسطه، هرگاه واسطه اي در بين باشد، وحي به وسيله ... اولين فيلسوفي كه به نحو روشمند و مبتني بر اصول فلسفي از وحي و نبوت سخن ...
مبانی و مراتب فهم قرآن
برای آن که فهم درست و روشمندی از کلام الهی داشته باشیم و گرفتار گرداب مهلک رویکردهای انحرافی در تفسیر قرآن نشویم، لازم است مبانی و ... آورده میشود، به گونهای با بحث فهم عمومی قرآن از یک سو و فهم صحیح و روشمند وحی از دیگر سو ارتباط وثیق دارد.
برای آن که فهم درست و روشمندی از کلام الهی داشته باشیم و گرفتار گرداب مهلک رویکردهای انحرافی در تفسیر قرآن نشویم، لازم است مبانی و ... آورده میشود، به گونهای با بحث فهم عمومی قرآن از یک سو و فهم صحیح و روشمند وحی از دیگر سو ارتباط وثیق دارد.
تفسیر آیات قرآن در نهج البلاغه(7)
(نهج البلاغه، حکمت، 18).6- آگاهی کامل از اسباب و شأن نزول آیات .7- مطالعه و بررسی تفاسیر عمیق و ریشهدار قرآن ... تفسیر روشمند وحی با وحی پس در تفسیر آیات باید ...
(نهج البلاغه، حکمت، 18).6- آگاهی کامل از اسباب و شأن نزول آیات .7- مطالعه و بررسی تفاسیر عمیق و ریشهدار قرآن ... تفسیر روشمند وحی با وحی پس در تفسیر آیات باید ...
تفسیر آیات قرآن در نهج البلاغه(1)
تفسیر روشمند وحی با وحی پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در آنها تدبّر كنیم، ..... در نهجالبلاغه، خطبه 15820ـ پیام قرآن، آیتالله ناصر مكارم ...
تفسیر روشمند وحی با وحی پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در آنها تدبّر كنیم، ..... در نهجالبلاغه، خطبه 15820ـ پیام قرآن، آیتالله ناصر مكارم ...
نقد وبررسي ديدگاه نصرحامد ابوزيد پيرامون وحي
اين ديدگاه با نظریه ي وحی در قرآن کاملا متعارض است زيرابر اساس آيات قرآن و آثار و ... النص» او ادامه ي کار ناتمام گرايش مکتب ادبي در تفسير قرآن امين الخولي است. ... دين مطلوب ابوزيد، ديني پيراسته، تحليلي و مبتني برفهم و تاويل روشمند علمي ...
اين ديدگاه با نظریه ي وحی در قرآن کاملا متعارض است زيرابر اساس آيات قرآن و آثار و ... النص» او ادامه ي کار ناتمام گرايش مکتب ادبي در تفسير قرآن امين الخولي است. ... دين مطلوب ابوزيد، ديني پيراسته، تحليلي و مبتني برفهم و تاويل روشمند علمي ...
درآمدی بر روش تفسیر قرآن از دیدگاه خاندان وحی علیهمالسلام
درآمدی بر روش تفسیر قرآن از دیدگاه خاندان وحی علیهمالسلام نويسنده:غلامعلی ... گرفته، كه در پینوشت به برخی از آنها اشاره میكنیم:(6)روشمندی تفسیر اهلبیت علیهمالسلام در مجموعه ... بیان شیوههایی كه با تكیه بر آن میتوان به معارف قرآن دست یافت.
درآمدی بر روش تفسیر قرآن از دیدگاه خاندان وحی علیهمالسلام نويسنده:غلامعلی ... گرفته، كه در پینوشت به برخی از آنها اشاره میكنیم:(6)روشمندی تفسیر اهلبیت علیهمالسلام در مجموعه ... بیان شیوههایی كه با تكیه بر آن میتوان به معارف قرآن دست یافت.
تفسیر آیات قرآن در نهج البلاغه(2)
تفسیر روشمند وحی با وحی پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در آنها تدبّر كنیم، مصادیق .... (34)2. قرآن مضامین عالی و مشكل دارد كه افكار انسانهای ...
تفسیر روشمند وحی با وحی پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در آنها تدبّر كنیم، مصادیق .... (34)2. قرآن مضامین عالی و مشكل دارد كه افكار انسانهای ...
تفسیر آیات قران در نهج البلاغه (3)
تفسیر روشمند وحی با وحی این نوعی تفسیر قرآن به قرآن است.3. امام باقر علیهالسلام نیز در مورد قصر نماز ... پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در ...
تفسیر روشمند وحی با وحی این نوعی تفسیر قرآن به قرآن است.3. امام باقر علیهالسلام نیز در مورد قصر نماز ... پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، در ...
تفسیر آیات قرآن در نهج البلاغه(6)
تفسیر روشمند وحی با وحی (6)5. مرحوم طبرسی در مجمع البیان مطالبی از تفسیر قرآن به قرآن تابعین را آورده ... پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، ...
تفسیر روشمند وحی با وحی (6)5. مرحوم طبرسی در مجمع البیان مطالبی از تفسیر قرآن به قرآن تابعین را آورده ... پس در تفسیر آیات باید به سراغ خود آیات قرآن برویم، ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها