محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830780906
شبهات قاسطین در فتنه صفین
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شبهات قاسطین در فتنه صفین نويسنده:محمدرضا احمدی ندوشنمنبع:فصلنامه معرفت تحریف و بدعت در دیندشمنی بنیامیّه با بنیهاشم ریشه در زمانهای پیش از اسلام داشت و همیشه بنیامیّه نسبت به بنیهاشم رشك و كینه میورزیدند. زمانی كه شریعت مقدّس اسلام به دست پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، كه از بنیهاشم بود، بنیان نهاده شد، نزاع سختی را قریش و در رأس آنها بنیامیّه با پیامبر صلیاللهعلیهوآله و دین نوپای او آغاز نمودند. اما با مقاومت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و یارانش و گسترش اسلام در سراسر جزیرةالعرب، بنیامیّه و قریش در انزوا قرار گرفتند و به ناچار، تسلیم شدند و به اسلام گرویدند، ولی مترصّد فرصتی بودند تا دوباره به جایگاه خود برگردند، اما نه به شكل جاهلیت پیش از اسلام؛ زیرا میدانستند كه مسلمانان مقاومت خواهند نمود، بلكه با تظاهر به مسلمانی و در لباس دین اهداف خود را دنبال كردند. این فرصت با به خلافت رسیدن عثمان، كه از بنیامیّه بود، فراهم شد؛ چنانكه ابوسفیان در جمع خصوصی بنیامیّه پس از خلافت عثمان گفته بود: «گوی خلافت را دست به دست بگردانید كه نه بهشتی در كار است و نه جهنّمی.»(1)عثمان بسیاری از بنیامیّه را به قدرت رساند و به معاویه، كه از زمان خلیفه دوم به حكومت شام رسیده بود، اختیارات بیشتری داد. معاویه در گام اول، به تحریف و واژگونه نشان دادن دین در نزد مردم كماطلاع شام اقدام نمود و در تحریف دین، تا آنجا پیش رفت كه علّامه امینی مینویسد: «معاویه وقتی با سپاه خود به صفین میرفت، در بین راه، در روز چهارشنبه با آنها نماز جمعه خواند.»(2)او آنچنان در تحریف دین، از كماطلاعی مردم شام سوء استفاده كرد كه وقتی نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند، حتی یك نفر نپرسید كه چه مناسبتی بین چهارشنبه و نماز جمعه است.شافعی از قول زهری آورده است كه «در نماز عید قربان و فطر، اذان گفته نمیشد تا آنكه معاویه آن را در شام بدعت گذاشت، در حالیكه نماز عید فطر و قربان نه اذان دارند و نه اقامه، و اختلافی نیست كه ساختگی و من درآوردی است.»(3)اگر بخواهیم بدعتهای معاویه در شام را برشمریم، بسیار است. معاویه در هر چه به نحوی بوی سنّت پیامبر صلیاللهعلیهوآله میداد، دست برد.ابنكثیر در تاریخش مینویسد كه زهری میگوید: «سنّت بر این قرار داشت كه دیه افراد اقلّیتهای مذهبی تحت حمایت مسلمانان برابر با دیه مسلمانان باشد. معاویه نخستین كسی بود كه آن را كم كرده و به نصف رساند و نصف آن را خود برداشت.»(4)«نخستین كسی كه بدعت دشنام دادن به خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله را گذاشت، معاویه بود.»(5)علّامه امینی مینویسد: «پسر هندجگرخوار نمیتوانست تحمّل كند كه یكی از سنّتهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله همچنان رایج و برقرار باشد و او تباهش نساخته و لگدمال ننموده باشد و در نتیجه، از سرنافرمانی و بدخواهی بر آن شد كه سنّت نماز جمعه را تغییر دهد. او بسیاری از خلافكاریها را مرتكب شد و در تباهی دین و شریعت تلاش نمود و مسلمانان را به فساد كشاند.»(6)او با هدف انتقام گرفتن از بنیهاشم، دست به تحریف دین زد، خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی نمود، باب سبّ و لعن بر خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله را گشود؛ چنانكه سیدشرفالدین مینویسد: «معاویه گروهی از صحابه و تابعین را واداشت تا احادیث زنندهای در نكوهش علی علیهالسلام ، كه موجب سرزنش و بیزاری از وی باشد، جعل نمایند و برای آنها مقرّری تعیین نمود تا این كار را از روی میل و رغبت انجام دهند.»(7)معاویه وقتی با حیله و نیرنگ و سپس با زور، حكومت مطلق بر تمام بلاد اسلامی را به دست آورد، تمام تلاش خود را در جهت هدم اسلام ناب به كار برد و چنان خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و دوستداران اهلبیت علیهمالسلام را تحت فشار و شكنجه قرار داد كه دیگر كسی جرأت ابراز ارادت به آنها را نداشت.مطرّف پسر مغیرةبن شعبه مطلبی را از پدرش نقل میكند كه حكایت از ماهیت درونی معاویه دارد: مغیره میگوید: به معاویه گفتم: اكنون كه به مراد خود رسیدهای و حكومت را قبضه كردهای، چه میشد كه در این آخر عمر، با مردم با عدالت و نیكی رفتار میكردی و با بنیهاشم اینقدر بدرفتاری نمینمودی؛ چون آنها بالاخره، خویشان تو هستند و علاوه بر این، اكنون در وضعی نیستند كه خطری از ناحیه آنها متوجه حكومت تو گردد؟ معاویه گفت: هیهات! هیهات! ابوبكر خلافت كرد و عدالتگستری نمود و پس از مرگش فقط نامی از او باقی ماند. عمر نیز به مدت ده سال خلاقت كرد و زحمتها كشید، پس از مرگش جز نامی از او باقی نماند. سپس برادر ما عثمان، كه كسی در شرافت نسب به پای او نمیرسید، به حكومت رسید، اما به محض آنكه مُرد، نامش نیز دفن شد. ولی هر روز در جهان اسلام، پنج بار به نام این مرد هاشمی (پیامبر صلیاللهعلیهوآله ) فریاد میكنند و میگویند: "اَشهدُ اَنَّ محمدا رسول اللّه.» اكنون با این وضع چه راهی باقی مانده است، جز آنكه نام او نیز بمیرد و دفن شود؟»(8)این گفتار ماهیت واقعی معاویه را آشكار میسازد و همه هدف معاویه در همین جمله آخر خلاصه میشد.شبهه خونخواهی عثمانحضرت علی علیهالسلام و معاویه دو قطب مخالف یكدیگر بودند؛ چون در هدف با یكدیگر تضاد داشتند. با به خلافت رسیدن حضرت علی علیهالسلام ، معاویه كه امارت خود را بر شام تمام شده میدانست، برای ایجاد اشكال در حكومت علی علیهالسلام و بقای خود، دست به اقداماتی زد:او ابتدا با تحریك طلحه و زبیر(9) برای تصرّف كوفه و بصره، پیش از استقرار حكومت امام علیهالسلام توانست مقداری از نیرو و توانایی امام علیهالسلام را كاهش دهد و زمان را به نفع خود پیش ببرد. جنگ جمل اگرچه با پیروزی قاطع امام علیهالسلام به پایان رسید، اما بیشترین نفع در این جنگ عاید معاویه شد. او بدون اینكه نیرویی برای این جنگ بفرستد و بدون صرف هیچ هزینهای، با تحریك طلحه و زبیر در ایجاد جنگ، هم مقداری از توانایی امام علیهالسلام را كاهش داد و هم رقیبانی نظیر طلحه و زبیر از سر راهش برداشته شدند.معاویه از همان روز پس از قتل عثمان، قتل او را بهانه قرار داد و به شبههافكنی پرداخت و با توسّل به همین شبهه، اقدام به جمعآوری نیرو نمود. نصربن مزاحم مینویسد: «معاویه برای مردم شام خطبه خواند و گفت: ای مردم، من نماینده امیرمؤمنان عمربن خطاب و عثمانبنعفان بر شما هستم و هرگز هیچیك از شما را به كار زشتی وانداشتهام. من ولیّ (خون) عثمان هستم كه بیگناه كشته شد و خداوند میگوید: "كسی كه خون مظلومی را بریزد، ما به ولیّ مقتول حكومت و تسلّط بر قاتل دادیم..."(10) آنگاه مردم شام بپا خاستند و به خونخواهی عثمان پاسخش گفتند و بر این قرار، با او بیعت كردند و به وی اطمینان دادند كه در این راه، از جان و مال خویش میگذرند.»(11)ابومسلم خولانی با مرد دیگری به نزد معاویه آمدند و گفتند: «به چه علت میخواهی با علی بجنگی؟ تو نه مصاحبت و خویشاوندی (با پیامبر صلیاللهعلیهوآله ) را داری و نه هجرت و سابقهای برابر با او. معاویه گفت: من از آن رو با علی جنگ نمیكنم كه مدعی صحابی بودن و هجرت و قرابت و سابقهای برابر با او هستم، ولی شما به من بگویید: آیا نمیدانید كه عثمان مظلومانه كشته شد؟ گفتند: چرا. گفت: پس باید او قاتلان عثمان را به ما واگذار كند تا آنها را قصاص كنیم. آنگاه میان ما و علی جنگی نخواهد بود.»(12)معاویه در نامههایی كه برای حضرت علی علیهالسلام مینوشت، امام علیهالسلام را متهم به دست داشتن در قتل عثمان مینمود و امام علیهالسلام را به پناه دادن به قاتلان عثمان متهم میساخت.(13)اما آیا واقعا آنچه معاویه مدعی آن بود و علی علیهالسلام را به آن متهم میكرد وارد بود یا نه؟ امام علیهالسلام در جواب نامهای به معاویه چنین مینویسد: «به خدا قسم، اگر خردمندانه بیندیشی و خواهشهای نفسانی را كنار بگذاری، در مییابی كه من پاكدامنترین مردم در ماجرای قتل عثمان میباشم. تو خود میدانی كه من در این حادثه درگیر نبودم.»(14)پس چرا معاویه این شبهه را مطرح میكرد؟ مسلّما هدف دیگری را دنبال میكرد.نقش معاویه در قتل عثمانمعاویه پس از مرگ برادرش یزید از سوی خلیفه دوم به امارت شام منصوب شد(15) و با تمام مسامحاتی كه عمر نسبت به اعمال وی داشت، از خلیفه حساب میبرد و دست به عصا راه میرفت. ولی با روی كار آمدن عثمان، دست معاویه در اجرای سیاستهای مورد نظرش باز شد. او در زمان خلافت عثمان، با اختیارات گستردهای كه داشت، برای پیشبرد اهدافش، نهایت استفاده را برد. اما وقتی احساس كرد خون بر زمین ریخته عثمان او را در رسیدن به هدفش كمك بیشتری میكند، در فراهم شدن زمینه چنین امری، قدم برداشت.وقتی كار بر عثمان تنگ شد و شورشیان محاصره خانه او را تنگتر كردند، عثمان برای نجات خود از امرای تحت امرش در خواست كمك كرد و نامهای برای معاویه فرستاد و از او كمك خواست.(16) معاویه خرابی اوضاع را به خوبی درك میكرد؛ «شاید در انتظار این بود كه با مرگ عثمان و از میان رفتن رقیبی نیرومند همچون او، قدمی به كرسی خلافت نزدیكتر گردد. از اینرو، با وجود همه حقوقی كه عثمان بر او داشت، در فرستادن كمك، هیچ تعجیلی نمینمود و سستی خود را اینگونه توجیه میكرد كه من از مخالفت كردن با عموم صحابه و یاران پیغمبر خشنود نیستم.»(17)علّامه عسكری از بلاذری نقل میكند: «هنگامی كه عثمان به معاویه نامه نوشت و از او مدد خواست، معاویه یزید بن اسد قسری را با گروهی سرباز، به سوی مدینه روانه نمود و به او فرمان داد: هنگامی كه به سرزمین ذاخشب (چند فرسنگی مدینه) رسیدی، همانجا اطراق كن و دیگر حركت نكن. مبادا نزد خود تصّور نمایی كه شاهد جریانات و حوادث پایتخت اسلام هستی و چیزهایی دیده و دانستهای كه معاویه به خاطر عدم حضور نمیداند. در واقع، من شاهد و حاضر هستم و تو غایب! لشكر در نزدیك مدینه آنقدر درنگ كرد تا عثمان به قتل رسید و چون آشوبها پایان گرفت، معاویه لشكر شام را به سوی خویش فراخواند، در حالیكه هیچ كار مثبتی انجام نداده بود.»(18)امام علیهالسلام در نامهای به معاویه چنین مینویسد: «كدامیك از من و تو بیشتر با او دشمنی كردیم و راههایی را كه به قتل او منتهی میشد، بیشتر نشان دادیم؛ آن كس كه بیدریغ در صدد یاری او بر آمد، اما عثمان به موجب یك سوء ظن بیجا، خود طالب سكوت او شد و كنارهگیری او را خواست؟ یا آن كه عثمان از او (معاویه) یاری خواست و او به دفع الوقت گذارند و موجبات مرگ او را برانگیخت تا مرگش فرا رسید؟»(19)ابن عباس نیز در نامهای برای معاویه در این باره چنین مینویسد: «به خدا سوگند كه تو چشم انتظار قتل عثمان بودی و با این كه وضعش برایت كاملاً روشن بود، نگذاشتی مردم قلمروت به دفاعش بیایند، در حالی كه نامه سراسر استمدادش به تو رسید و اعتنایی به آن ننمودی، با آنكه میدانستی محاصره كنندگان تا او را نكشند، دست بردار نیستند تا آنكه همانطور كه میخواستی، به قتل رسید.»(20)علّامه امینی مینویسد: «از اسناد تاریخی چنین بر میآید كه خودداری معاویه از دفاع عثمان، اثری مهم در قتل وی داشته است. معاویه با وجود امكانات بسیار و فرماندهی بر سپاهی عظیم، از انجام فرمان خلیفه سرپیچیده و چندان تأخیر روا داشته كه كار از كار گذشته است. به همین دلیل است كه علی علیهالسلام به او میگوید: به خدا قسم، پسر عمویت را كسی جز تو نكشته است.»(21)از این مجموعه، نتیجه میگیریم كه معاویه یك هدف داشت كه هر وسیلهای را برای نیل بدان مباح میدانست: او آنچه كه در حیات عثمان میتوانست به دست بیاورد، به دست آورد و با شورش مردم بر ضد عثمان احساس كرد كه مرگ او بیشتر به نفع اوست تا حیاتش. بدینروی، نه تنها خود هیچ اقدامی در جهت دفع این شورش نكرد، بلكه به استمدادهای عثمان نیز پاسخی نداد تا شورشیان او را به قتل رساندند.هدف معاویه از خونخواهی عثمانمعاویه با طرح شبهه خونخواهی عثمان، در پی این هدف بود كه ابتدا بین مردم شكاف ایجاد كند و مانع گرایش عمومی به سوی امام علیهالسلام شود و سپس به نحوی خود را مطرح كند.شبث بن ربعی در نطقی خطاب به معاویه گفت: «بر ما پوشیده نیست كه تو در پی چه هستی؛ تو برای گمراه كردن مردم و جلب آراء و تمایلات آنها و زیر فرمان در آوردن آنها، هیچ وسیلهای جز این نیافتهای كه بگویی زمامدارتان به ناحق كشته شده و ما به خونخواهی او برخاستهایم. در نتیجه، افراد نادان و فرومایه بر گرد این شعار فراهم آمدهاند، در حالیكه برای ما مسلّم است كه دلت میخواست او كشته شود تا به اینجا برسی و دعوای خونخواهی او را پیش بكشی.»(22)معاویه دنبال این هدف بود كه با كشته شدن عثمان، جامعه بیزمامدار بماند و میدان برای رقابت و كشمكش بر سرتصدّی مقام خلافت گشوده شود و خون عثمان را كه با وی خویشاوندی داشته، وسیله از میان بردن رقبا و مردان شایسته خلافت و حكومت قرار دهد.(23)خون عثمان بهانهای بود برای رسیدن معاویه به آروزهایش؛ به همان چیزی كه ابوسفیان در ابتدای خلافت عثمان مطرح كرد؛ زیرا اگر بحث خونخواهی عثمان مطرح بود، اولاً، فرزندان عثمان زنده بودند و آنها باید خواستار خون عثمان میشدند. ثانیا، اگر معاویه واقعا طالب خونخواهی عثمان بود، چرا با آشوب و شورانیدن مردم بر ضد حكومت مركزی، اقدام به چنین كاری نمود؟ مگر نمیتوانست ابتدا با امام علیهالسلام بیعت كند و سپس از طریق اقامه دعوا و طرح شكایت، خواستار خون خلیفه مقتول شود تا علی علیهالسلام از طریق قضایی قضیه را تعقیب كند؟ پس معاویه هدف دیگری را دنبال میكرد و بهترین و مناسبترین وسیله برای رسیدن به هدفش را در خونخواهی عثمان یافت.علّامه عسكری مینویسد: «معاویه در سایه نام عثمان و به اسم خونخواهی او، با امام میجنگید و به خاطر ارضای جاهطلبیهایش، در جستوجوی حكومت بود. او خواستار فرمانروایی بر سرزمینهای وسیعی همچون قلمرو اسلام بود و برای رسیدن به این نتیجه، به كار بردن هر وسیلهای را روا میدانست و از هیچ ناجوانمردی و پلیدی نیز روگردان نبود. در حقیقت، ادعای خونخواهی عثمان لفافهای بود كه برای رسیدن به مقصودش از آن سود جست.»(24)مشتبه شدن جبهه حق و باطلمعاویه با شبهه افكنی، عدّه زیادی از مردم شام را همراه خود نمود و به مقابله با امام علیهالسلام برخاست. امام علیهالسلام نیز سپاه خود را حركت داد تا این فئه باغیه را ریشه كن سازد. دو سپاه در سرزمینی به نام «صفّین» مقابل یكدیگر قرار گرفتند. پیش از عزیمت دو سپاه به صفین و پیش از شروع درگیری، امام علیهالسلام پیكهایی را فرستاد كه كار بدون جنگ و خونریزی به نتیجه برسد و معاویه دست از نافرمانی و جاهطلبی بردارد كه چنین امری حاصل نشد. در این بین، كه هنوز درگیری آغاز نشده بود، بعضی از افراد سپاه امام علیهالسلام در حق بودن جبهه امام علیهالسلام و باطل بودن جهبه معاویه دچار شك و تردید شدند. مردی به عمّار گفت: «ای ابایقظان، آیا پیامبر صلیاللهعلیهوآله نفرمود: با مردم مشرك بجنگید تا اسلام بیاورند؛ پس هر گاه اسلام آوردند، خون و مالشان از جانب ما در امان است؟» گفت: «چرا، اما اینها اسلام نیاوردند، بلكه به ظاهر تسلیم شدند و كفر را در دل خود مخفی نگه داشتند تا یاورانی بر آن (كفر) یافتند.»(25)اسماءبن حكم میگوید: ما در صفّین و زیر پرچم عمّار یاسر بودیم، مردی آمد و پرسید: عمار كدام یك شماست؟ از او سؤالی دارم. عمّار گفت: بپرس. گفت: من با بینش (اعتقاد استوار) از خانه و خاندان خود، در راه حقّی كه گام برداشتیم، بیرون آمدم و به گمراهی آنان و اینكه بر باطل هستند، شكّی نداشتم، اما الآن میبینم: مؤذّن ما اذان میگوید، مؤذّن آنان نیز اذان میگوید، و آنان همانند ما نماز میخوانند و دعا میكنند و قرآن تلاوت میكنند و پیامبرمان یكی است، و از شب گذشته دچار شك شدم و تا صبح به همان وضع بودم. صبح نزد امیرمؤمنان رفتم و ماجرای خود را گفتم و او مرا به نزد شما فرستاد تا هر چه گفتی، انجام بدهم. عمار گفت: آیا صاحب آن پرچم سپاه را، كه روبهروی ماست، میشناسی؟ آن پرچم (اكنون) از آن عمروعاص است، ولی (قبلاً) من سه بار، (بدر، احد و خندق) همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآله علیه همان پرچم جنگیدهام و این چهارمین جنگ من است و این بار انگیزه جنگافروزانش از دفعات قبل نیكوتر و بهتر نیست. بله، این جنگی است كه انگیزه شرّ و فجورش بیش از آن جنگهاست. آیا در جنگ بدر و احد و حنین، خود بودهای یا پدرت كه از آن خبر دهد؟ گفت: نه. عمار گفت: مواضع ما همان مواضع پیامبر صلیاللهعلیهوآله در بدر و احد و حنین است و آنان در مواضع احزاب مشرك (آن روزگار) قرار دارند. آیا آن لشكر و یكایك افرادش را میبینی؟ به خدا سوگند، میخواستم تمام افراد همراه معاویه، پیكری واحد بودند و من آن پیكر را با شمشیر میزدم و تكه تكه میكردم. خون تمام آنها از ریختن خون گنجشكی حلالتر است. وقتی آن مرد رفت. عمّار گفت: به خدا، آنان به قدر خاشاكی كه چشم مگسی را بیالاید، بر حقّ نیستند. اگر ما را تا نخلستانهای دوردست هجر عقب برانند، من یقین دارم كه ما بر حقّ هستیم و آنان بر باطل.»(26)نكته قابل توجه این كه شخصیت و جایگاه امام چه قدر در بین مردم ناشناخته بود كه افرادی با آنكه در كنار ایشان بودند و به یاری او برخاسته بودند و او را به عنوان جانشین پیامبر یا دستكم خلیفه قانونی میشناختند، اما در حقّانیت امام علیهالسلام دچار تردید بودند.علی علیهالسلام كه در زمان حیات پیامبر صلیاللهعلیهوآله مرد شماره دو اسلام، برادر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و كسی كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله او را مدار و محور حق معرفی كرده بود، پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، چنان در انزوا قرار گرفته بود و معاویه چنان تظاهر به اسلام كرده بود كه عدهای با اینكه پس از خلافت حضرت علی علیهالسلام قدری از ویژگیهایش را شناختند و با اینكه در كنار خود چراغ روشنگری همچون او را داشتند، اما باز هم دچار تردید شدند و عمّار یاسر، كه خود از دریای بیكران معرفت علی علیهالسلام بهره میبرد، باید شك و تردید را از آنها میزدود.شهادت عمّار و شبهه معاویهعمّار از شخصیتهای ثابت قدمی بود كه از وقتی راه حق را شناخت، با تمام وجود در آن مسیر گام برداشت. شخصیتی كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله دربارهاش فرمودند: «عمّار یاسر تا پای وجودش سرشار از ایمان است.»(27)و فرمودند: «عمّار با حق است و حق به همراه عمّار.»(28)هنگام ساختن اولین مسجد در مدینه، او به تنهایی كار چند نفر را انجام میداد و بعضیها او را بیش از تواناییاش به كار وامیداشتند. روزی عمّار شكایت اینها را به پیغمبر صلیاللهعلیهوآله نمود و گفت: این گروه مرا كشتند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جمع همه حاضران فرمود: تو نمیمیری تا وقتی كه گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بكشند. آخرین توشه تو از دینا جرعهای شیر است.»(29)این خبر دهان به دهان گشت تا اینكه در صفّین، خبر حضور عمّار به همراه سپاه امام علیهالسلام در میان لشكریان معاویه منتشر شد و دلهای عدهای از فریبخوردگان را لرزاند و به جستوجو پرداختند؛ از جمله ذوالكلاع، كه خبر غیبی پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در زمان عمر و از زبان عمر و بن عاص شنیده بود: «پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده است: مردم شام و عراق با یكدیگر برخورد خواهند كرد و عمّار در شمار اهل حق خواهد بود و آن گروهی كه ستم پیشه است، عمّار را میكشد.»(30)البته كسانی را كه خبر غیبی پیامبر صلیاللهعلیهوآله را شنیده بودند و از حضور عمّار در جمع سپاه حضرت علی علیهالسلام مطلع شده بودند، معاویه و عمروعاص به نحوی قانع كردند؛ چنانكه به ذوالكلاع وعده دادند كه عمّار به سپاه شام ملحق خواهد شد.عمّار با كهولت سن، همچنان از نیروی جنگی برخوردار بود و همچنان شجاعانه میجنگید. در یكی از روزهای جنگ، در اثر حرارت آفتاب و كارزار در میدان جنگ تشنه شد. قدری شیر برای او آوردند و جرعهای نوشید و گفت: «اللّه اكبر» امروز با دوستان دیدار میكنم؛ محمد صلیاللهعلیهوآله و همراهانش را ملاقات میكنم. در همین هنگام، دو نفر از گمراهان سپاه معاویه بر او حمله بردند و با كمك یكدیگر، عمّار را از پای درآوردند و به شهادت رساندند.»(31)چون عمّار در همراهی علی علیهالسلام و ذوالكلاع در همراهی معاویه كشته شدند: عمروعاص گفت: ای معاویه، نمیدانم از كشته شدن كدام یك از آن دو شادمان باشم. اگر ذوالكلاع زنده بود و تنها عمّار كشته شده بود، ذوالكلاع تمام قوم خود را متمایل به علی علیهالسلام میكرد و سپاه ما را بر ما میشوراند و تباه میكرد.»(32)با شهادت عمّار و انتشار خبر آن، معاویه برای جلوگیری از اختلاف در سپاهش، نیرنگ دیگری به كار برد. او برای رفع اختلاف و سر و صدا و جلوگیری از پراكنده شدن لشكرش، به این توجیه و تأویل دست زد: «كسانی عمار را كشتهاند كه او را به اینجا آوردهاند!»(33) و با این ترفند، او از به هم پاشیده شدن سپاه جلوگیری كرد و باز هم از حماقت مردم شام بهره برد.وقتی امیرالمؤمنین علیهالسلام این توجیه مسخره را شنیدند، فرمودند: (اگر چنین است) «پس حمزه را هم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله كشت، آن هنگام كه او را به سوی نبرد با كافران فرستاد!»(34)با شهادت عمّار، امام علیهالسلام یكی از بهترین و برجستهترین یاران خود را از دست داد و معاویه یكی از سرسختترین دشمنانش را از سر راه برداشت.شبهه تحكیم قرآنجنگ به اوج خود رسیده بود، سه روز جنگ مستمرّ نیروی دو طرف را به تحلیل برده بود، اما سپاه دنیاطلب معاویه در این درگیری كم آورده، آخرین تلاشهای خود را میكرد. پیشروی سپاه امام علیهالسلام به سوی خیمههای معاویه ادامه داشت. علی علیهالسلام در «لیلةالهریر» (آخرین شب نبرد میان سپاهیان علی علیهالسلام و معاویه كه در آن شب لشكریان معاویه زیر ضربات سنگین سپاهیان امام علیهالسلام به قدری كشته و مجروح دادند كه مثل سگ زوزه میكشیدند)، برای یاران خود خطبه خواندند و فرمودند: ای مردم، میبینید كه كار شما و دشمن به كجا رسیده است؛ از ایشان جز نفس آخر باقی نمانده است و كارها چون روی آورد، انجام آن با آغازش مقایسه میشود. آن قوم در مقابل شما، بدون اینكه مقصد دینی داشته باشند، پایداری كردند تا آنكه پیروزی ما بر آنان به این مرحله رسید و من به خواست خدا، اول صبح فردا بر ایشان حمله میبرم و آنان را در پیشگاه خداوند به محاكمه میكشانم. وقتی این سخنان به اطلاع معاویه رسید، عمرو بن عاص را خواست و گفت: ای عمرو، فقط یك امشب را فرصت داریم و علی فردا برای فیصله كار بر ما حمله خواهد آورد، اندیشه تو چیست؟ عمرو به معاویه گفت: مردان تو در قبال مردان او پایداری نمیكنند، تو هم مثل او نیستی؛ او برای كاری با تو جنگ میكند و تو برای كاری دیگر؛ تو زندگی و بقا را دوست داری و او فنا و مرگ را میخواهد. وانگهی اگر تو بر مردم عراق پیروز شوی، آنان از تو بیم دارند، ولی اگر علی بر مردم شام پیروز شود، از او بیمی ندارند و ناچار باید كاری به آن قوم پیشنهاد كنی كه اگر بپذیرند، اختلاف نظر پیدا كنند و اگر نپذیرند، باز هم اختلاف پیدا كنند؛ آنان را به این كار فراخوان كه قرآن را میان خودت و ایشان حَكَم قرار دهی، با این پیشنهاد در آن قوم، به هدف خودخواهی رسید و من همواره این پیشنهاد را به تأخیر انداختم تا وقتی كه كاملاً به آن نیازمند شوی. معاویه هم ارزش پیشنهاد را شناخت و دستور اجرای آن را صادر كرد.(35)اول صبح، مردم شام با به نیزه كردن قرآنها و نیز قرآن بزرگ مسجد اعظم (شام) را بر سر سه نیزه، كه به یكدیگر بسته بود كردند و ده نفر آن را حمل میكردند، با یك صد قرآن مقابل علی علیهالسلام آمدند و بر هر یك از میمنه و میسره لشكر دویست قرآن برافراشتند كه تعداد تمام قرآنها به پانصد میرسید. در این هنگام، شامیان بانگ برداشتند: ای عراقیان، نسبت به زنان و دختران و پسران خویش از رومیان و تركها و ایرانیان بر حذر باشید كه اگر كشته شوید، فردا چه بر سرشان خواهد آمد، اینك این كتاب خدا، حَكَم میان ما و شما باشد!علی علیهالسلام عرضه داشت: بار خدایا، تو نیك میدانی كه هدف اینها قرآن نیست. خود میان ما و ایشان حُكم كن كه حَكَم بر حق و آشكاری.»(36)معاویه و رفیقش در آستانه شكست قطعی، با اجرای این ترفند، خود را از مهلكه نجات دادند و توانستند با طرح حكمیت، اختلاف و دودستگی در سپاه امام علیهالسلام ایجاد كنند و سپاهی كه در چند قدمی پیروزی و فتح خیمههای فساد و تباهی بود، با بیتدبیری و گوش ندادن به هشدارها و توصیههای امام و رهبرشان، مانع شكست دشمن شدند.در نهایت هم كوفیان ابوموسی را به عنوان حكم انتخاب كردند و عمروعاص با فریب ابوموسی، مسأله تحكیم را به نفع معاویه به پایان رسانید.پینوشتها1ـ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 2، ص 452- علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 36 / علامه امینی، الغدیر، ج 10، ص 239 و 2383ـ علّامه امینی، همان، ج 10، ص 230 به نقل از: شافعی در كتاب الامّ، ج 1، ص 2084ـ علّامه امینی، همان، ج 10، ص 242، به نقل از: ابنكثیر، تاریخابنكثیر، ج8، ص 1395- علّامه امینی، همان، ج 10، ص 2566ـ علّامه امینی، همان، ج 10، ص 238 / همان، ترجمه جلالالدینفارسی،چپنجم، تهران، بنیاد بعثت، 1374، ج 19، ص 3067ـ سیدعبدالحسین شرفالدین، اجتهاد در مقابل نص، چاپ هشتم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1375، ص 572 / ابنابیالحدید، همان، ج 1، ص 3588ـ علی بن حسین مسعودی، همان، ج 2، ص 453ـ455 / سیدمرتضی عسكری، نقش ائمه در احیاء دین، ج 16، ص 67/ ابنابیالحدید، همان، ج 1، ص 4639ـ ابنابیالحدید، همان، ج 1، ص 23110ـ اسراء/3311ـ نصربن مزاحم، وقعة صفین، چاپ دوم، قم منشورات مكتبة آیةاللّه المرعشی النجفی، 1404 ق، ص 32 و 31 / ابن ابیالحدید، همان، ج 3، ص 8 ـ7712ـ نصربن مزاحم، همان، ص 85 / ابن ابیالحدید، همان، ج 15، ص 7313ـ نصربن مزاحم، همان، ص 7814ـ نهجالبلاغه، نامه 615ـ محمد محمدی ریشهری، موسوعة الامام علیبنابیطالب، قم، دارالحدیث، 1421 ق، ج 5، ص 289 به نقل از: البدایة و النهایة، ج 8، ص 12216ـ محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 4، ص 45217ـ سیدمرتضی عسكری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، نهم، تهران، منیر، 1377 ش، ج 3، ص 89ـ9018ـ ابن ابیالحدید، همان، ج 8، ص 58 / سیدمرتضی عسكری، همان، ج 3، ص 9019- نهجالبلاغه، نامه 3720ـ علّامه امینی، همان، ج 9، ص 179 / بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفكر، 1417 ق، ج 5، ص 11421ـ علّامه امینی، همان، ج 9، ص 18122- نصربن مزاحم، همان، ص 210 / ابنابیالحدید، همان، ج 1، ص 342 / علّامه امینی، همان، ج 9، ص 17923ـ علّامه امینی، همان، ج 9، ص 18124- علّامه عسكری، همان، ج 3، ص 12425و26ـ نصربن مزاحم، همان، ص 217 / ص 221ـ22027ـ علّامه امینی، همان، ج 9، ص 43، به نقل از: تفسیر زمخشری، ج 2، ص 176 و تفسیر الرازی، ج 5، ص 365 و كنز العمّال، ج 6، ص 18428ـ علّامه امینی، ج 9، ص 44، به نقل از: طبقات ابن سعد، ج 3، ص 18729ـ محمدبنجریر طبری، همان، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا، ج 5، ص 5830- نصربن مزاحم، همان، ص 33531- نصربن مزاحم، همان، ص 341 / عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علیبنابیطالب، ترجمه محمدمهدی جعفری، تهران، شركت سهامی انتشار، 1351، ج 5، ص 63ـ6532ـ نصربن مزاحم، همان، ص 341/ عبدالفتاح عبدالمقصود، همان، ج 5، ص 5933و34- ابنابیالحدید،همان،ج20،ص33435- نصربن مزاحم، همان، ص 477 و 476 / ابنابیالحدید، همان، ج 2، ص 210/ ابن قتیبة دینوری، همان، ج 1، ص 115 / علیبنالحسین الهاشمی، وقعة النهروان او الخوارج، بیروت، مؤسسة المفید، 1413 ه36- نصربن مزاحم، همان، ص 478 / ابنابیالحدید، همان، ج 2، ص 213 و 211
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]
صفحات پیشنهادی
شبهات قاسطین در فتنه صفین
شبهات قاسطین در فتنه صفین نويسنده:محمدرضا احمدی ندوشنمنبع:فصلنامه معرفت تحریف و بدعت در دیندشمنی بنیامیّه با بنیهاشم ریشه در زمانهای پیش از اسلام داشت ...
شبهات قاسطین در فتنه صفین نويسنده:محمدرضا احمدی ندوشنمنبع:فصلنامه معرفت تحریف و بدعت در دیندشمنی بنیامیّه با بنیهاشم ریشه در زمانهای پیش از اسلام داشت ...
دعا برای نجات از شک و شبهه در اعتقادات دینی
شبهات قاسطین در فتنه صفین معاویه در گام اول، به تحریف و واژگونه نشان دادن دین در نزد مردم كماطلاع شام اقدام نمود و در .... شد و شورشیان محاصره خانه او را تنگتر كردند، ...
شبهات قاسطین در فتنه صفین معاویه در گام اول، به تحریف و واژگونه نشان دادن دین در نزد مردم كماطلاع شام اقدام نمود و در .... شد و شورشیان محاصره خانه او را تنگتر كردند، ...
جنگ نهروان تلاطم فتنه انگیزی در اسلام
جنگ نهروان تلاطم فتنه انگیزی در اسلام نويسنده: رسول جعفریان درست همان زمان که اشعث بن ... (4) در راه بازگشت از صفین ، مردم به دو گروه تقسیم شده گروهی مخالف حکمیت بودند و .... اعلام کرده و از مردم خواستند تا برای جنگ با قاسطین در لشکرگاه اجتماع کنند. .... دچار دگرگونی شده و شبهاتی در این باره که «اسلام درست کدام است» بوجود آید.
جنگ نهروان تلاطم فتنه انگیزی در اسلام نويسنده: رسول جعفریان درست همان زمان که اشعث بن ... (4) در راه بازگشت از صفین ، مردم به دو گروه تقسیم شده گروهی مخالف حکمیت بودند و .... اعلام کرده و از مردم خواستند تا برای جنگ با قاسطین در لشکرگاه اجتماع کنند. .... دچار دگرگونی شده و شبهاتی در این باره که «اسلام درست کدام است» بوجود آید.
بدعت اذان دوم نماز جمعه
شبهات قاسطین در فتنه صفین (1)عثمان بسیاری از بنیامیّه را به قدرت رساند و به معاویه، كه از زمان خلیفه دوم به حكومت ... «در نماز عید قربان و فطر، اذان گفته نمیشد تا ...
شبهات قاسطین در فتنه صفین (1)عثمان بسیاری از بنیامیّه را به قدرت رساند و به معاویه، كه از زمان خلیفه دوم به حكومت ... «در نماز عید قربان و فطر، اذان گفته نمیشد تا ...
احکام نماز عید قربان و فطر
شبهات قاسطین در فتنه صفین شافعی از قول زهری آورده است كه «در نماز عید قربان و فطر، اذان گفته نمیشد تا آنكه معاویه .... (25)اسماءبن حكم میگوید: ما در صفّین و زیر ...
شبهات قاسطین در فتنه صفین شافعی از قول زهری آورده است كه «در نماز عید قربان و فطر، اذان گفته نمیشد تا آنكه معاویه .... (25)اسماءبن حكم میگوید: ما در صفّین و زیر ...
درگيري در شب چهارشنبه آخر سال با قتل به پايان رسيد
شبهات قاسطین در فتنه صفین - اضافه به علاقمنديها عمر نیز به مدت ده سال خلاقت كرد و زحمتها كشید، پس از مرگش جز نامی از او باقی نماند. ... (8)این گفتار ماهیت واقعی ...
شبهات قاسطین در فتنه صفین - اضافه به علاقمنديها عمر نیز به مدت ده سال خلاقت كرد و زحمتها كشید، پس از مرگش جز نامی از او باقی نماند. ... (8)این گفتار ماهیت واقعی ...
؛فتنه انگيزي در دوران امام علي(ع)
20 سپتامبر 2008 – فتنه انگيزي در دوران امام علي(ع)-؛فتنه انگيزي در دوران امام علي(ع) ؛اشاره: ... قريش با جانشيني علي(ع)، فتنه سقيفه بني ساعده، فتنه هاي ناكثين، قاسطين و ... و خشم خدا، خود را ايمن مي پندارند؛ حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاي غفلت زا حلال مي ... ٥ - بهره برداري ابزاري از دين و مقدسات؛ امام در واقعه صفين فرمود: آن گاه كه ...
20 سپتامبر 2008 – فتنه انگيزي در دوران امام علي(ع)-؛فتنه انگيزي در دوران امام علي(ع) ؛اشاره: ... قريش با جانشيني علي(ع)، فتنه سقيفه بني ساعده، فتنه هاي ناكثين، قاسطين و ... و خشم خدا، خود را ايمن مي پندارند؛ حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاي غفلت زا حلال مي ... ٥ - بهره برداري ابزاري از دين و مقدسات؛ امام در واقعه صفين فرمود: آن گاه كه ...
حسن رحیم پور ازغدی:فتنه از کجا آغاز می شود؟
حسن رحیم پور ازغدی:فتنه از کجا آغاز می شود؟ ... بعد از رحلت پیامبر(ص) مسائلی راه افتاد كه بهترین تعبیر از آن تعبیر به فتنه و شبهه است. ... هم بین مسلمانان؛ در هر 3 درگیری (جمل، صفین و نهروان) هر دو طرف جنگ مسلمان هستند. .... گروه دیگری از دین خارج شدند(مارقین) و دسته سوم ستم كردند (قاسطین) و همینها سه جنگ را به من تحمیل كردند.
حسن رحیم پور ازغدی:فتنه از کجا آغاز می شود؟ ... بعد از رحلت پیامبر(ص) مسائلی راه افتاد كه بهترین تعبیر از آن تعبیر به فتنه و شبهه است. ... هم بین مسلمانان؛ در هر 3 درگیری (جمل، صفین و نهروان) هر دو طرف جنگ مسلمان هستند. .... گروه دیگری از دین خارج شدند(مارقین) و دسته سوم ستم كردند (قاسطین) و همینها سه جنگ را به من تحمیل كردند.
امام علي(ع) و آزادي اجتماعي
از جمله با عبدالله بن عباس، با ياران درگاه جنگ صفين و شنيدن راي و نظر موافقان و مخالفان جنگ. ... در فتنه ناكثين و قاسطين، در مركز توطئه قرار داشت. ... از غوغاسالاريها، تهمتها، افتراها، بدگوييها، شبههپراكنيها، دروغگوييها، مخالف آزادي است، نگرشي ...
از جمله با عبدالله بن عباس، با ياران درگاه جنگ صفين و شنيدن راي و نظر موافقان و مخالفان جنگ. ... در فتنه ناكثين و قاسطين، در مركز توطئه قرار داشت. ... از غوغاسالاريها، تهمتها، افتراها، بدگوييها، شبههپراكنيها، دروغگوييها، مخالف آزادي است، نگرشي ...
ریزش های اجتماعی و علل آن در تاریخ صدر اسلام
(11)سیمای قاسطین بنی امیه از همان ابتدای گرایش ظاهری به اسلام ، که پس از فتح مکّه ... از همه ی فتنه ها ، از جمله فتنه ی خوارج می دانستند و سعی در مقابله جدی با آنان داشتند ... (16)و در جای دیگر علل شکست مردم عراق در صفین را چنین بر می شمارند:-ضعف و سستی در برابر دشمن( انتم کالمراه الحامل). ... مؤثر در پیدایش شبهات( علی ما دخل فیه .
(11)سیمای قاسطین بنی امیه از همان ابتدای گرایش ظاهری به اسلام ، که پس از فتح مکّه ... از همه ی فتنه ها ، از جمله فتنه ی خوارج می دانستند و سعی در مقابله جدی با آنان داشتند ... (16)و در جای دیگر علل شکست مردم عراق در صفین را چنین بر می شمارند:-ضعف و سستی در برابر دشمن( انتم کالمراه الحامل). ... مؤثر در پیدایش شبهات( علی ما دخل فیه .
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها