واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معماري مساجد (7) نويسنده:جواد محدثي پس محراب، خاستگاه جهاد است. به تعبير حضرت امام خميني: «محراب بهش ميگويند.آنجائي كه«حرب»از آنجا شروع ميشود، محل حرب....»[1] و نير فرمود است: «مساجد، سنگرهاي اسلام است، محراب، محل حرب است، اينها سنگرند ابر اسلام....»[2] از اينها گذشته، محراب بنا به آن بعد معنوي و ملكوتياش و قداستخاصش در يك مسجد، بيش از ديگر جاها مورد اهتمام هنرمندان مسلمان بوده است. به نقل شهيد پاك نژاد: «محلي است كه امام جماعت در آن ميايستد.به اشكال مختلف ساخته ميشود.و به اقسام و انواع زينت ميگردد.از كاشي، از عاج، طلا، آبنوس و غيره.و صنعتكاران، شاهكار صنعتخود را در محراب نشان ميدهند.گاه سنگهاي قيمتي در آن بكار ميرود كه سراسر محراب را ميپوشاند.معروفترين محرابها مربوط به سلاطين عثماني در مدينه و در حرم مطهر نبي گرامي است...»[3] محراب، با توجه به نقوش و خطوط و آيات قرآني و رنگهاي زيبا و ترسيمهاي هندسي و تزئينات حفاري شده و گچ بري و كاشيكاري و...يك«مجموعه»را تشكيل ميدهد.«...محراب، در واقع گنجينهاي اصيل و سراسر هنر و ظرافتبيادگار مانده در قلب خانههاي خداست.سند گويائي از نهايت استعداد هنر هنرمندان مسلمان، مجموعهاي از بسياري هنرها و خلاقيتها، از گچبري تا خط و كاشيكاري و ديگر رشتههاي هنر تزئيني. به يقين، هنرمندان با ايمان و خلوص مسلمان، نيك آگاه بودهاند كه محراب را چونان دري گشوده شده به بهشت، در پيش چشم نماز گزاران بر پا نمايند و تزئين كنند.تا بدان وقت كه تمامي انديشهها به خالق، و همه نگاهها به يكسو روان ميشود... محراب در طول دورههاي مختلف، به شيوههاي گوناگوني تزئين شده است.محرابهاي گچبري شده با نقوش برجسته، گچ با سطحي هموار و تركيب با مقرنس كاري، استفاده از سفال لعاب دار، استفاده از كاشيكاري در تزئين محراب، استفاده از طرح آجركاري، و گاه محراب با زمينهاي ساده از سنگ مرمر و يا گچ....»[4] البته كل سخنها نقل نشد.فقط يادي بود از جمع شدن هنرهاي گوناگون در مجموعهاي بنام محراب، كه تجليگاه ذوق و ابداع هنر مسلمين است. تركيب زيباي «خط» و «رنگ» و «كلام» آنچه كه از ويژگيهاي هنر مسلمين در بناي مساجد و تزئين گنبدها و محرابها و ديوارها و رواقهاست نوع تلفيق و تركيب خطوط هندسي و منحني، با سايه و نور و رنگ در زوايا و سطوحي متناسب است.ظريف كاريهاي بكار رفته در اين تلفيق و مزج هنرمندانه، هم بعد معنوي و جذبه غير مادي به آثار معماري اسلامي ميبخشد و هم انسان را در دنيائي ژرف از زيبائيها و احساسهاي فوق طبيعي قرار ميدهد.به گونهاي كه به يك اثر هنري معماري، نه يك بعد، بلكه ابعادي عميق، ميدهد. در اين زمينه، به اين دو نقل توجه كنيد: «بر خلاف هنرهاي غربي كه بعد سوم يعني عمق را در نظر دارند، هنرهاي اسلامي كوشش در دور شدن از آن را دارد.منتهي عمق ديگري را دنبال ميكند و آن«عمق وجداني است.در داستانهاي«هزار و يكشب»مجموعهاي از قصههائي را ميبينيم كه هر كدام در دل ديگري است.همچنين در تزئين درها ميبينيم كه يك تزئين، ما را به زينت ديگري در داخل آن، رهنمون ميشود و همچنين آن، ما را به سومي منتقل ميكند...»[5] نقل ديگر، باز از همان كتاب است، كه ضمن بحثي مفصل از ويژگيهاي تزئين مساجد و بناهاي اسلامي، با تكيه روي عناصر تشكيل دهنده اين گونه هنر، يعني«خط»و«رنگ»و نقوش ديگر، بيان مفصلي دارد كه چكيده آن باين صورت ميباشد: «...خط». از مهمترين عناصر هنر«شكل گرا»است و نمايشگر نوعي حركت و رونق در بيان غرض.خط در آثار هنر اسلامي، «غالبا»به دو صورت بكار رفته است: يكي:خط منحني كه حالتي دوراني و جولاني دارد و بيانگر نوعي رهائي و آزادي در محدوده همان مساحت تزئين شده است.اگر چه از محدوده بيرون نميرود ولي احساس اطلاق و استمرار و بي نهايت را در انسان ايجاد ميكند. تلاشي مستمر و حركتي مداوم و بي وقفه را القاء ميكند.«و لله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله». صورت دوم:خطوط هندسي است كه نقش محدود كننده مساحت را دارد و با رشد هنر، رو به دقت ميرود.معمولا به اين نوع خطوط، تزئينهائي از نوع اول ضميمه ميگردد. اين شكل از خط، غالبا بصورت شكلهاي ستارهاي و نجومي و چند ضلعي است، يا بصورت دائرهها. خط هندسي احساس استقرار و آرامش و ثبات را ايجاد ميكند و نوعي حركت قاطع و مؤكد در آن نهفته است، چونكه نظر را به داخل مساحت ميكشد. شگفتي هنر اسلامي در تركيب اين دو نوع خط، در نهايت مهارت و تناسب است.دو خط است و از دو نوع، و هر كدام نوعي زيبائي را برميانگيزند.«رنگ»: رنگ، صفتي طبيعي در اشياء است و آنرا در تاريكي نميتوان ديد.شديدا با نور ارتباط دارد و زيبائي بسياري از چيزها از رنگشان مدد ميگيرد.زيبائي رنگ شكوفهها، آسمان، پرندگان، حشرات و صدف، شاهد آنست. در هنر اسلامي، رنگهاي كبود، سبز، و طلائي...و سرخ و زرد، زياد بكار رفته است.رنگهاي سبز و كبود، رنگهاي سرد و رنگهاي فضا هستند كه از اشياء، جسميت آنها را سلب كرده و احساس بي نهايت را ايجاد ميكنند.رنگ طلائي نيز اين تاثير را دارد. سايه و نور: رنگ، غالبا نقش نور را ايفاء ميكند، چونكه غالبا رنگها روشناند و رنگهاي تيره هم بجاي سايه و تاريكي به كار ميرود و سايهها، نوعي زيبائي و تنوع ميانگيزد... هنرمندان مسلمان در تزئين آثار خود، از هر چه كه به زيبائي و جذابيت اثر بيفزايد استفاده ميكردند.مثلا گياهان و شاخ و برگها و ميوهها و ساقههاي گياهان، سهم عمدهاي در تزئين آثار هنري داشت و جهان گياهان يك منبع الهام به حساب ميآمد و از هر گلستاني شكوفهاي ميچيدند... عناصر هندسي هم سهم زيادي در اشغال سطوح و مساحتها داشته و يكي از مشغوليات ذهني هنرمند مسلمان، تلاش براي نوآوريها و ابتكارهاي جديد از برخورد زوايا با آميختگي اشكال هندسي بود تا از اين طريق، زيبائي سرشاري را پديد آورد. از بارزترين اين تزئينات، همان شكلهاي نجومي و چند ضلعيهاست كه در قرنهاي متوالي در آثار هنرمندان مسلمان مشاهده ميشود... عناصر خطي و كتابي، يكي از درخشانترين نوع تزئيني در هنر اسلام بود.با توجه به اهميت دادن مسلمين به آيات قرآن، آنها را در مساجد و مراكز بجاي نقوش ديگر بكار بردند كه هم جنبه تزئيني داشته است و هم تلاوت قرآن انجام ميگرفت و عمدتا به دو صورت«خط كوفي»و«خط نسخ»مورد استفاده بود، (اولي بخاطر داشتن زاويههاي قائمه، دومي به خاطر حالتهاي دوراني و انحناي حروف) خود اين حروف و خطوط كوفي و نسخ هم با نقشهاي گياهي ضميمه ميشد، كه غالبا در امتداد حروف بود...»[6] اميد است كه هنرمندان مسلمان ما بتوانند در بالاترين و قوي ترين تكنيك و مؤثرترين شيوه و سبك، اسلام و ارزشهاي مكتب و پيام قرآن را بيان كنند و رسالتخود را در قبال تاريخي عظيم، كه سرشار از حماسهها، عظمتها، و شهادتهاستبه شايستگي انجام دهند و دين خود را به شهداي عزيز و اسلام عزيزتر و انقلاب اسلامي، ادا نمايند.كه توفيق، از سوي خداي بزرگ است. پی نوشت ها:[1] . از بيانات امام امت در تاريخ 1/3/59 [2] . از بيانات امام امت در تاريخ 10/4/60 [3] . اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،ج 2،ص 118 [4] . فصلنامه هنر،وزارت ارشاد،ج 3،ص 153 و 154 [5] . الفن الاسلامى،ابو صالح الالفى،ص 95 [6] . ماخذ بالا،ترجمه به اختصار از ص 101 تا 118.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]