تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831005342




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انسان بعد از مرگ در قالب جسم دیگری


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: در مورد این حرف که انسان بعد از مرگ در قالب جسم دیگری و با وضعیتی متفاوت با آنچه هست در زمین متولد می شود کمی توضیح دهید و اینکه این عقیده مربوط به چه دینی است و جواب دین اسلام با این عقیده چه می باشد؟ سوال شما در مورد تناسخ است كه مربوط به هیچ دینی نیست بلكه عده ای آن را مطرح كرده اند . تناسخ دو قسم است: 1- تناسخ مُلكى؛ به این معنا كه نفس آدمى با رها كردن بدن مادى خود به بدن مادى دیگرى وارد شود. 2- تناسخ ملكوتى؛ به این معنا كه نفس با عقاید، اندیشه‏ها، نیت‏ها، گفتارها و كردارهاى خود بدنى مثالى متناسب با عالم برزخ و بدنى قیامتى متناسب با عالم قیامت ساخته و به صورت آن مجسم مى‏شود. به بیان دیگر انسان با عقاید وافعالى كه در دنیا مرتكب شده است، براى خویش بدنى در برزخ و بدنى در قیامت مى‏سازد كه نفس او به آن تعلق گرفته و پس از رهایى و مفارقت از بدن مادى با آن بدن‏ها تركیب مى‏یابد. بنا به اعتقاد ما تناسخ ملكوتى امرى صحیح بوده؛ ولى تناسخ ملكى باطل است. براى بطلان تناسخ ملكى، دلایل متعددى ارائه شده که علاوه بر ادله ی عقلی ؛ آیات و روایات نیز تسلسل روح یا تناسخ ملكى را امرى باطل مى‏دانند. مضمون آیات و روایات حكایتگر تداوم حركت روح در عوالم پس از مرگ است؛ نه عود و برگشت آن به عالم مادى. یعنی آیات و روایات میفرماید انسان پس از مرگ با تمام هویتش به حیات برزخی ادامه میدهد تا روز قیامت که بر انگیخته میشود مانند آیه : . امادلیل عقلی بر بطلان تناسخ : براى بطلان تناسخ ملكى، دلایل متعددى ارائه شده كه ما تنها به یكى و در واقع مهم‏ترین آنها اشاره مى‏كنیم. این دلیل تكیه بر چند اصل دارد: یكم: تعلق نفس به بدن، یك تعلق ذاتى است، چرا كه روح حقیقتى است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح تعلق به بدن خوابیده است. از این رو ممكن نیست كه روح باشد و بدن نباشد. به همین جهت ما معتقدیم كه روح در هر عالمى متناسب با همان عالم و احكام و قوانینش بدون بدن نخواهد بود و روح انسان در هر نشأه و در هر عالم، بدنى مناسب با آن عالم را خواهد داشت. دوم: تركیب روح و بدن یك تركیب اتحادى است نه انضمامى؛ یعنى، روح و بدن به یك وجود موجود هستند و بر اثر این تركیب است كه حقیقتى به نام انسان شكل مى‏گیرد. روح بى‏بدن نمى‏تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى‏روح نمى‏تواند موجودیت خود را حفظ كند. از این رو مى‏گوییم تركیب روح و بدن تركیبى است كه بدون آن نمى‏توانند موجود باشند و براساس این تركیب است كه این دو موجود مى‏شوند و وجودى یگانه مى‏یابند. در تركیب انضمامى ما دو چیزى را كه موجود هستند و هستى آنها مستقل از یكدیگر است، به هم متصل كرده و آنها را با هم تركیب مى‏كنیم. در تركیب انضمامى این طور نیست كه آن دو موجود بر اثر این تركیب به عالم هستى باریابند؛ بلكه آن دو، هستى مستقل از یكدیگر دارند و ما فقط با یك تركیب میان آن دو پیوند حاصل كرده‏ایم. اما در تركیب اتحادى مانند روح و بدن آن دو به حدى با هم یگانه گشته‏اند كه بر یك وجود موجودند واین طور نیست كه نخست بدنى موجود شود و آن گاه روحى جدا از آن و سپس ما این دو را به هم پیوند زده و تركیب كنیم، بلكه با وجود انسان روح و بدن موجود مى‏شوند و اصلاً در پرتو این تركیب است كه آن دو به عالم هستى قدم مى‏گذارند. سوم: در تركیب اتحادى باید دو موجودى كه به یك وجود موجود مى‏شوند، داراى مرتبه یكسانى باشند؛ یعنى، اگر یكى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و یكى در مرتبه فعلیت، نمى‏توان این دو را با یكدیگر متحد ساخت؛ چرا كه این دو بر اثر تركیب یكى مى‏شوند و این یگانگى در حدى است كه به یك وجود موجودند و نمى‏توان موجودى را - كه در مرتبه قوه بوده وجودش ضعیف‏تر از فعلیت و پایین‏تر از آن است - با مرتبه فعلیت - كه وجودش قوى و بالاتر است - با هم تركیب اتحادى یابند. نمى‏توان مرتبه پایین در عین پایین بودن بر اثر تركیب به مرتبه بالا ارتقا یابد؛ چنان كه مرتبه بالا نیز - در عین بالا بودن - نمى‏تواند بر اثر تركیب به مرتبه پایین تنزل كند. از این رو تركیب اتحادى یك موجود بالقوه با یك موجود بالفعل محال است. چهارم: همه عالم هستى در حركت مى‏باشد؛ یعنى، هر موجودى در مسیر خاص خود و براساس قوانین حساب شده پیوسته در حركت است و در این حركت رو به كمال متناسب با خود دارد؛ مثلاً دانه گندمى كه روى زمین قرار گرفته و با شرایط مساعدى شكافته شده و به تدریج مى‏روید، بى‏شك متوجه آخرین مرحله بوته گندمى است كه رشد خود را تكمیل كرده، سنبل داده و دانه‏هاى زیادى به بار مى‏آورد. هسته میوه‏اى كه در درون خاك پنهان شده و سپس پوست خود را شكافته و نوك سبزى بیرون مى‏دهد، از همان مراحل آغازین آهنگ رسیدن به درجه كمال و برومندى دارد كه درختى پر از میوه خواهد شد. به هر حال دستگاه آفرینش، هرگز از پیش خود (حركت رو به كمال مقصود) دست نكشیده و به كار خود ادامه مى‏دهد و كاروان هستى را پیوسته به سوى مقاصد ویژه خودشان هدایت مى‏كند. روح و بدن نیز از این حقیقت و قانون هستى مستثنا نمى‏باشند. این دو نیز مانند سایر موجودات دیگر، پیوسته در حال حركت بوده و در این حركت خود نیز رو به كمال متناسب با خود دارند. پنجم: حركت، خروج حركت كننده از قوه به فعلیت، از نقص به كمال و از فقدان به سمت وجدان است؛ یعنى، متحرك در طى حركت در مسیر خود، از قوه به فعلیت و از ندارى به دارایى مى‏رسد. بر این اساس روح و بدن در حركت خود، یك سلسله نقصان‏ها، ندارى‏ها و قوه‏ها را پشت سر گذاشته و واجد كمالات دارایى و فعلیت مى‏شود. ششم: در هر حركتى اگر موجودى از قوه به فعلیت برسد، محال است كه موجود به فعلیت رسیده دوباره به قوه برگردد؛ زیرا حركت همیشه از نقص به كمال، از فقدان به سمت وجدان و از ندارى به سوى دارایى است. از این رو امكان ندارد موجودى كه به فعلیت رسیده، دوباره به سمت قوه برگردد؛ مثلاً بدن یك حیوان پس از كامل شدنش، دیگر به حالت نطفه بودن باز نمى‏گردد؛ چرا كه این خلاف قانون حركت است. با توجه به اصول شش‏گانه یاد شده مى‏گوییم: اگر روح پس از مفارقت از بدن مادى به بدن مادى دیگر تعلق بگیرد، محال پیش مى‏آید؛ چرا كه اگر نفس و روح پس از مفارقت از بدن، بخواهد به بدن دیگرى در مرتبه جنینى و مثل آن تعلق بگیرد، از آن جا كه روح در بدن مادى اول مسیر تكاملى خود را در حد عالم مادى طى نموده و برخى از مراتب نقصان و فقدان را پشت سر گذاشته و به فعلیت‏هایى رسیده است، باید با بدن مادیى متحد گردد كه هنوز در مراحل اولیه حركت بوده و نسبت به روح تكامل یافته در حد قوه و نقصان اولیه خود مى‏باشد و این محال است؛ زیرا از آن جا كه روح و بدن، تركیبى اتحادى داشته و به یك وجود موجودند، نمى‏توان میان دو موجودى كه یكى بالقوه و دیگرى بالفعل و یكى ناقص و دیگرى كامل است، تركیب اتحادى ایجاد كرد.از این رو، روح تكامل یافته نمى‏تواند با بدن غیركامل متحد گردد. اگر بگویید روح پس از مفارقت از بدن اول، تنزل كرده تا بتواند با بدن دیگرى اتحاد یابد مى‏گوییم: بر طبق اصل ششم، محال است كه موجود به فعلیت رسیده، دوباره به قوه برگردد و این خلاف حقیقت حركت است. روح پس از مفارقت از بدن مادى (مرگ) با بدن مثالى متحد گشته ودر عالم برزخ نیز به حركت خود ادامه مى‏دهد. بدن مادى نیز در این دنیا پس از مرگ، در مسیر خاصى افتاده و به حركت خود ادامه مى‏دهد تا بر اثر تغییر و تحولات لازم، قابلیت اتحاد دوباره با روح را در عالم آخرت و قیامت پیدا نماید، (الاسفار الاربعه، منشورات مصطفوى، ج 9، ص 1 - 4). آیات و روایات نیز تسلسل روح یا تناسخ ملكى را امرى باطل مى‏دانند. مضمون آیات و روایات حكایتگر تداوم حركت روح در عوالم پس از مرگ است؛ نه عود و برگشت آن به عالم مادى. اما تعلق روح به بدن آخرتى یا ظهور روح در عوالم دیگر، در حالت‏هاى مختلف نیز مورد تأیید آیات و روایات مى‏باشد كه باید در مبحث معاد به بررسى آن پرداخت. به هر حال امیدواریم كه با توجه و دقت در مطالب یاد شده، شعاع كوتاهى از این موضوع را براى شما باز كرده و افق‏هاى تاریك آن را روشن كرده باشیم. در صورت ابهام در برخى موارد، در مكاتبات بعدى مى‏توان به صورت تفصیلى‏تر این موضوع را دنبال كرد. در باب تحول روح و بدن در بازگشت به سوى خداوند و ورود به عالم برزخ و قیامت ر.ك: 1- معاد، ج 1 و 2،محمد شجاعى 2- بازگشت هستى،محمد شجاعى 3- عروج روح،محمد شجاعى




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن