تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819274154




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به کجا چنین شتابان؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن-رویکرد تلویزیون در شکستن خطوط قرمز با توجه به گارد بسته آن طی سالهای گذشته این پرسش را در اذهان ایجاد می‌کند که رسانه ملی چه افقی پیش روی مخاطب خود قرار داده است. مضامین مورد استفاده در سینما و تلویزیون همواره از وجوه مختلف آسیب‌شناسی می‌شوند. شاید جذابترین وجه این آسیب‌شناسی نوعی حرکت مضامین بر جریان روز جامعه و مطابقت آن با فرهنگ روز محسوب شود که در ادامه به آسیب‌شناسی مخاطب می‌انجامد. در مقایسه جایگاه سینما و تلویزیون به عنوان دو رسانه که با بزرگنمایی قصه‌های تصویری شده را برای مخاطب پررنگ می‌کنند، سینما رسانه‌ای خاص و به تَبع آن تلویزیون رسانه‌ای عام و در ارتباط نزدیک و بی واسطه با مخاطب معنا می‌شود. به این ترتیب به نظر می‌آید شکستن خطوط قرمز و تابوها در سینما به نسبت راحت تر و با نگاهی سهل تر تحلیل می‌شود . دیگر این تعریف از رسانه سینما و تلویزیون کلیشه شده که رفتن به سینما مراسم و آداب خاص دارد که انتخابگری مخاطب را تا لحظه قرار گرفتن بر صندلی سینما بالا می‌برد. ولی در مرحله بعد این وجه سلطه‌جوی سینماست که با شرایطی چون سالن تاریک، صندلی‌های مخصوص و درخواست همراهی صرف مخاطب، خود را نمایان می‌کند. اما تلویزیون رسانه‌ای است که با وجه انتخابی کمتر به راحتی وارد خلوت و خانه مردم می‌شود و بیواسطه با آنها ارتباط برقرار می‌کند، هر چند هنگام تماشا مخاطب می‌تواند انتخاب خود را تغییر دهد. یک مقایسه کوتاه بین فیلمهای سینمایی حداقل یک دهه گذشته و برنامه‌های تلویزیونی این تحلیل را محکمتر می کند. زمانی که در تلویزیون کوچکترین صحنه‌های ازدواج و عروسی در انیمیشن‌های خارجی حذف می‌شد و در فیلمهای سینمایی هر بازیگر زن سینمای ایران حداقل یکبار لباس عروس را بر تن کرد. زمانی که در تلویزیون شکل‌گیری رابطه عاطفی و اظهار عشق در لانگ شات، نریشن، حرفهای استعاری و نامفهوم و دو نگاه مبهم در دو کادر مجزا تجربه می‌شد و در سینما ... در چنین شرایطی بود که مثلاً فیلم "عروس" بهروز افخمی از وجوه مختلف تابوشکن شد، حتی در سینما. وقتی ابوالفضل پورعرب در نقش داماد سودازده برای رسیدن به عشق خود به هر کاری تن داد و در شب عروسی عشق خود را فریاد کشید، سالها بود که مخاطب ایرانی بلند شنیدن این کلمات و جملات را فراموش کرده بود. حرفهایی که انگار فقط به خلوت هر فرد بازمی‌گشت و فریاد کردن آن نوعی شکستن حرمتها و حریمها بود. در چنین شرایطی سینما و تلویزیون ایران نه دوش به دوش و پایاپای بلکه با فاصله‌ای بعید آمدند و آمدند تا جایی که به هر دلیل تلویزیون به این نتیجه رسید که قافیه را باخته و باید به نوعی جبران مافات کند! هر چند در این میان باید به حرکت برق‌آسای سینمای ایران در رد کردن خطوط قرمز و تابوها پرداخت که در برجسته ترین شکل آن همین امسال در سینمای ایران اتفاق افتاد و اقشاری به مضامین فیلمها ایراد گرفتند و حتی تماشای برخی آثار را تحریم کردند. صرف نظر از آسیب شناسی این روند در سینمای ایران و حکم دادن به خوب یا بد بودن این روند، باید این تعبیر را پذیرفت که سینما در جهت پاسخ دادن به نیاز مخاطب خود همسویی با آنان را پذیرفته است. حالا چه باک که این نیاز سطحی و روزمره است و هیچ اعتباری به آثار سینمایی نمی دهد. چه باک که مخاطب حکم به یکبار دیدن فیلم می دهد، مهم همان همراهی یکباره است که نیاز سطحی مخاطب را برطرف می کند! مخاطبی که اگر بخواهیم به آسیب شناسی تغییر نیاز او بپردازیم، به نتایج خوبی نمی رسیم. جالب اینکه همین وجه اشاره شده در رابطه مضامین آثار تصویری و نیاز مخاطب و دغدغه فیلمسازان در جشنواره فیلم کوتاه امسال هم به چشم می خورد. در مجموعه آثار ساخته شده بیش از هر چیز اعتیاد، توهم، اوردوز کردن و البته خیانت و فساد اخلاقی مورد توجه فیلمسازان جوان قرار گرفته بود که فضای تیره و تار را از جامعه پیرامون ترسیم می کرد. بدون آنکه بخواهیم حاکمیت چنین فضایی را در جامعه منکر شویم، اما این سئوال پیش می آید که رسالت هنرمند در بینش فراتر از زمان و مکان خود و اهداف روشن و متعالی در این میان چه می شود؟ آیا تأثیر گرفتن محض و مستقیم از اجتماع را می توان کاری هنرمندانه دانست یا این رسالت یک فیلم مستند است؟ در این میان اندیشه هنرمند چه می شود تا فیلتر ذهنی خود را مقابل پیرامون قرار داده و هویت ویژه خود را به آن ببخشد؟ در چنین شرایطی تغییر رویکرد رسانه ملی به این مضامین در مقایسه با فراگیری این رسانه و سینما می تواند مورد توجه قرار بگیرد. در واقع باید این وجه مورد تحلیل قرار بگیرد که شکستن مجموعه ای از خطوط قرمز اخلاقی، اجتماعی و ... با چه تفکری در رسانه ملی اتفاق می افتد؟ اگر این نوعی روشنگری و حرکت در زمان محسوب می شود، پس حرکت حذف و اضافه‌ای رسانه در دهه‌های گذشته را باید یک افراط کاری به حساب آورد؟ در واقع مسئولان تلویزیون باید پاسخگوی این پرسش باشند تا بتوانند جایگاه خود را به عنوان رسانه ای خودی و مورد اعتماد در خانه های مخاطبان حفظ کنند. به عنوان مثال هر چند معضل دوزنه شدن مردان خیلی زود در سینما قبح خود را از دست داد و با رویکردهای طنز بدل به معضلی همه‌گیر شد که اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد، ولی تلویزیون هم در این ماراتن از رقیب خود عقب نماند. مجموعه‌های تلویزیونی به گونه ای در این روند افراط و این معضل را بدل به رسمی عام کردند و با رویکردهای طنز و هجوگونه به آن عمومیت بخشیدند. رابطه بین فراگیری این روند در جامعه و رویکرد تلویزیون و سینما را به قضاوت خواننده واگذار می کنیم! اعتیاد هم از مضامینی است که تلویزیون خیلی زود گارد بسته خود را نسبت به آن باز کرد و مثلاً در مجموعه "پرواز در حباب" همه چیز طوری طراحی شد که دختر و مادر از مرد معتاد در خانه پذیرایی می‌کردند و تازه برای خریدن مواد برای مصرف او خود را به خطر می‌انداختند. نه اینکه چنین روابطی در جامعه ما جاری نباشد، ولی آیا رسانه ملی جای بزرگنمایی چنین رویکردهایی است؟ پس این همه میزگرد برای آسیب‌شناسی این رفتار چه می شود که تلویزیون قبح آن را به این گونه از بین می‌برد؟ این روزها رسانه ملی هّم خود را بر این موضوع قرار داده که پس از طرح وضعیت مثلث عشق در مجموعه هایی چون "در پناه تو" و ... که نگاهی با حجب و حیا به این وضعیت داشتند، آن را گسترش داده و نگاهی عریان به موضوع داشته باشد. نگاهی که با شکستن قبح این وضعیت با محوریت یک دختر جوان، او را در موقعیت برتر انتخابگری می آزماید. هر چند عواقب این رویکرد در برخی از این مجموعه ها مورد توجه قرار گرفته ولی معمولاً نگاه سهل به این موقعیت موجب می شود تنها برای مدرن کردن روابط جامعه ترسیم شده در مجموعه از آن استفاده شود. جامعه ای که به واسطه رفتار آدم هایش مدرن می شود نه نوع نگاه و تفکر پشت اثر. "اولین شب آرامش"، "راه بی پایان"، "گل بارون زده"، "بیداری"، "پول کثیف" و ... تنها برخی از این مجموعه ها هستند که البته رویکردهای متفاوتی به این مضامین داشته اند. مثلاً مجموعه سیاه "پول کثیف" که فقط و فقط داعیه شکستن خطوط قرمز اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و ... را داشت کار را به جایی رساند که زن پس از خیانتکاری، قاچاق و ... شوهرش، همه اشتباهات را متوجه خود دانست که همیشه همراهش نبوده و از او عذر خواست! دنبال کردن این خط در آثار تلویزیونی مطمئناً ما را به نمونه های شاخص و واضح تری از تأثیر گرفتن مستقیم رسانه ملی از اجتماع پیرامون می رساند، ولی این پرسش هنوز باقی است و رسانه ملی باید بتواند پاسخگو باشد که با چنین رویکردی چه افق‌هایی پیش روی مخاطب خود قرار می دهد: آنچه هست، آنچه خوب است باشد یا آنچه باید باشد؟




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن