تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818968044




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دیوانه واقعی کیست ؟


واضح آرشیو وب فارسی:آلامتو:
روزی از روزها که پیامبر خدا صلّیالله علیهوآله از کوچهای عبور میکرد، عدهای از مردم را دید که در آنجا جمع شدهاند. حضرت از آنها پرسید: بر گِرد چه جمع شدهاید؟ عرض کردند: دیوانه‏اى است که اعمال جنون‏آمیز و خنده‏آورش مردم را متوجه خود ساخته. پیامبر آنها را به سوی خود فراخواند و فرمود: او مریض است و دیوانه نیست. اما مى‏خواهید دیوانه واقعى را به شما معرفى کنم؟ همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش مى‏دادند. عرض کردند: بفرمایید، اى رسول خدا! حضرت فرمود: إنّ المَجنونَ حَقَّ المَجنونِ المُتَبَختِرُ فی مِشیَتِهِ، النّاظِرُ فی عِطفَیهِ، المُحَرِّکُ جَنبَیهِ بمَنکِبَیهِ، یَتَمَنّى علَى اللّهِ جَنَّتَهُ و هُو یَعصیهِ، الذی لا یُؤمَنُ شَرُّهُ و لا یُرجى خَیرُهُ فذلکَ المَجنونُ و هذا المُبتَلى. (الخصال، ص ۳۳۲) دیوانه حقیقى کسى است که با تکبر و غرور راه مى‏رود، متکبّرانه به دو طرف خود نگاه مى‏کند و پهلوهایش را با شانههایش حرکت مىدهد. نافرمانى خدا مىکند و با این حال بهشت او را آرزو مىکند. کسى از شرّ او ایمن نیست و به خیرش امیدى نمىرود. پس دیوانه واقعى او است و این را که دیدید تنها یک بیمار است. خوب که نگاه میکنیم میبینیم که انگار پیامبر خدا این کلمات را همین امروز برای ما فرستاده است و با دیدن آدمهای دور و بر ما آنها را دیوانه نامیده. آدمهایی که چنان با تکبر و غرور راه میروند که انگار همین الان مستقیما از دماغ فیل افتاده اند و تافته جدا بافتهاند. آدمهایی پفکی که شاید وزن انسانیتشان قدر یک پف فیل هم نمیشود، اما به اندازه یک بادکنک بزرگ ادعا دارند. واقعا هم که چنین افرادی دیوانه‌اند و خندهدار! راستی چرا مردم به حرکات دیوانهها میخندند؟ حتما به خاطر این است که کارهای آنها با واقعیت جور در نمیآید و ریشه عقلایی ندارد. پس آدم متکبر هم به همین دلیل خنده دار است. چه خندهدار است وقتی بدانیم که یک موجودی با شش هزار سال عبادت تنها به خاطر غرور و تکبر، خود را از اوج بندگی به نهایت پستی میکشاند. قرآن میگوید: وقتی خدا فرمان داد که به آدم سجده کنید! همگى سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد. (بقره، ۳۴) چه گناه بدی است این تکبر که بنده را تا سر حد کفر هم پیش میبرد. پس باید حقیقتا از این رذیله زشت اخلاقی ترسید و عاقلانه عمل کرد. امام على علیه السلام میفرماید: «از تکبّر بپرهیزید که آن بزرگترین گناه، نکوهیده ترین عیبها و زیور ابلیس است.»( غرر الحکم، ح ۲۶۵۲) باز هم شیطان به عبادت شش هزارسالهاش مغرور شد و چنین کرد. اما خندهدارتر از آن کسی است که تا حساب مالیش اندکی تپل میشود، بر دیگران فخر میفروشد. تا به پست و مقامی میرسد باد به غبغب میاندازد و هیچ خدایی را بنده نیستد. تا کمی بر معلوماتش افزوده میشود از بالای عینک به دیگران نگاه میکند و همه را نادان و سفیه به حساب میآورد. تا مدرک لیسانسش به فوق ارتقا مییابد و مدرک کارشناسی ارشدش به دکترا میرسد، دستی به سر و روی عقایدش میکشد و دیگران را عوام الناس و نفهم به حساب میآورد. تا نامش بر روی زبانها میافتد و در حرفه خود اندکی شهرت مییابد دیگر زیر بلیط هیچ متخصصی نمیرود و سخن هیچ خبرهای را بر نمیتابد. تا اولین کتابش از زیر چاپ بیرون میآید همه کتابهای پیش از خود را اراجیفی به درد نخور معرفی میکند. تا اولین فیلمش اکران میشود فیلمهای دیگر را بی ارزش میشمارد. تا اولین کاستش بیرون میآید صدای دیگران را غار غار میشنود. تازه به دوران رسیدههایی که گوی سبقت را از متکبران حرفهای هم میربایند و پیشتر از همه خودبرتر بین اند. خدا نکند که چنین افرادی به جایی برسند که اگر هم نرسند باز تکبر خود را دارند. امام صادق علیه السلام میفرماید: تکبّر گاهى در دون پایه ترین افراد جامعه و از میان هر قشرى از مردم یافت مىشود. روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله از یکى از کوچههاى مدینه مىگذشت. زن سیاهى در وسط کوچه سرگین جمع مىکرد. به آن زن گفتند: از سر راه رسول خدا صلى الله علیه و آله کنار برو. زن گفت: راه پهن است. او از طرف دیگر برود. یکى از مردم خواست او را کنار زند، اما پیامبر فرمود: رهایش کنید؛ او زنى متکبّر است.( بحار الأنوار، ج ۷۳، ص ۲۰۹) بزرگی میگفت سالها پیش گذرم به یک دستشویی بین راهی افتاد. دم در دستشویی فردی نشسته بود و چند آفتابه پر از آب کنار خودش گذاشته بود. رفتم یکی از آنها را بردارم که با چوب دستیش بر روی آن زد و گفت: این را برندار. آنرا که من میگویم بردار. گفتم: چه فرقی میکند. گفت: فرقش این است که من میگویم! بنابراین باید دانست که این اخلاق ناپسند تنها دامنگیر ثروتمندان و دانشمندان و فرهیختگان و هنرمندان و سیاسیون و بزرگان اصناف مختلف نیست. بلکه آتشی است که ممکن است در دل هر انسانی نفوذ کند. با این تفاوت که هر چه جایگاه انسان بالاتر باشد زشتی آن بیشتر نمایان خواهد شد. بگذارید به همان نشانههایی که پیامبر خدا در این روایت کوتاه به ما نشان داده بازگردیم. اولین نشانه در روش زندگی نمایان میشود. پیامبر در این روایت فرمود: «دیوانه حقیقى کسى است که با تکبر و غرور راه مى‏رود.» مسلما تکبر تنها در راه رفتن خلاصه نمیشود و مقصود پیامبر چیزی فراتر از آن یعنی «مشی و روش متکبرانه» است. چراکه راه رفتن متکبرانه هم نشانهای است از نفوذ چنین رذیلهای در دل و جان انسان. دومین نشانه انسان متکبر خود برتر بینی و دیگر ریز بینی است. چراکه اندیشه او از خودش فراتر نمیرود. پیامبر فرمود: چنین کسی «متکبّرانه به دو طرف خود نگاه مى‏کند» و تنها خود را میبینند و بس. تازه اگر هم چشمان مبارکش دیگران را ببیند، بسیار ریز و حقیر و پست میانگارد. عینکی که او بر چشمانش زده است یا دیگران را کوچک و ریز نشان میدهد و یا به شکل موجوداتی پست و حقیر. سومین نشانهای که پیامبر برای انسان متکبر مطرح کرده خودنمایی و جلب توجه دیگران است. حضرت فرمود: چنین کسی «پهلوهایش را با شانههایش حرکت مىدهد.» مثل بعضیها که تا دو روز نشده که به باشگاه بدنسازی سر زدهاند، لباس تنگی به تن میکنند و چنان راه میروند که انگار پنج تا هندوانه بزرگ زیر بقل زدهاند. یا مثل بعضی دیگر که وقتی وارد جمعی میشوند موبایل را به دست میگیرند و آسمان بازار را به ریسمانش میدوزند و خود را بزرگترین سرمایهدار دنیا جا میزنند. از قبل هم با چند نفر هماهنگ میکنندکه زنگ خور موبایلشان را افزایش دهند تا بتوانند در مهمانی خانوادگی به تعداد زنگها بنازند. چهارمین ویژگی متکبران توقع بیجا و فراوان آنها است. آنها نه فقط از مردم و جامعه، بلکه از خدا هم توقع نابجا دارند. پیامبر میفرماید: چنین فردی «نافرمانى خدا مىکند و با این حال بهشت او را آرزو مىکند.» پنجمین ویژگی این افراد این است که بی خاصیت و آزار دهنده اند. حضرت در ادامه روایت میفرماید: «کسى از شرّ او ایمن نیست و به خیرش امیدى نمىرود.» بنابراین دیوانگان واقعى متکبران اند و دیوانگان ظاهری بیمارانی بیش نیستند. پس چه بد دردی است این تکبر وامانده! سید مصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان

۳۱م شهریور
۱۳۸۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آلامتو]
[مشاهده در: www.alamto.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن