واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشتی از داوود مهدویزادگان؛
خداوند مربی همه انبیاء(ع) است/ رسالت و قانون تربیت
شناسهٔ خبر: 3853166 - یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۸
دین و اندیشه > اندیشمندان
.jwplayer{ display: inline-block; } غایت هر چقدر ثقیل تر باشد، تربیت ضروری تر است و هیچ ماموریتی سنگین تر از رسالت نیست تا آنجا که باری تعالی خود عهده دار تربیت حاملان رسالت شده است. الله مربی همه انبیاء(ع) است. به گزارش خبرگزاری مهر، یادداشت زیر با عنوان «رسالت و قانون تربیت» توسط حجت الاسلام والمسلمین داوود مهدوی زادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نوشته شده است که اکنون متن آن پیش روی شماست. ۱- انسان موجود تربیت پذیر است و قانون تربیت انسان مخصوص به شرایط و وضع خاصی نیست. او از همان آغاز زاده شدن در هر کجا و هر وضع و حالی که به سر می برد، تحت قانون تربیت قرار می گیرد. آثار وضعی تربیت با گذشت زمان معلوم می گردد. گاه اثر تربیت آنچنان خیره کننده می شود که زمان در فهم آن جا می ماند و برای درکش به فرصت فرا زمانی نیازمند می شود. پس دو مسئله در قانون تربیت، مهمتر از دیگر مسایل تربیتی است؛ معلم و غایت تربیت. چه کسی یا چیزی بنا دارد مربی این انسان تازه وارد به حیات دنیوی شود و در فرایند تربیت قرار است که چگونه انسانی پرورش یابد؛ انسان سعید یا شقی؟ ۲- رسولان الهی بار گرانی بر دوش می کشند و آن عبارت از سخن خداست. قول الله بسیار سنگین است: «اِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا»(سوره المزمل/ ۵) و وظیفه شان رساندن آن سخن بر مردم است : « مَا عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ »(سوره المائده/ ۹۹).
۳- آیا بر دوش کشیدن بار ثقیل رسالت از قانون الهی تربیت استثناء شده است؟ چگونه چنین چیزی ممکن است؟! غایت هر چقدر ثقیل تر باشد، تربیت ضروری تر است و هیچ ماموریتی سنگین تر از رسالت نیست تا آنجا که باری تعالی خود عهده دار تربیت حاملان رسالت شده است. الله مربی همه انبیاء(ع) است. نباید نبی خدا در امر رسالت سر سوزنی بلکه نازک تر از آن (مِثْقَالَ ذَرَّهٍ) خطا کند. شیطان قادر است از همان نازک ترین راه وارد شده برقلب و چشم و گوش مومنان مسلط شود. پس لازم است خود خداوند تربیت زسولانش را از همان آغاز ولادت بر عهده گیرد اگر چه آن مولود مبارک از پدر و مادری پاک سرشت زاده شده است. ۴- آنگاه که بر مادر موسی(ع) وحی می شود فرزندت را در نیل رها کن، اراده الله است که می خواهد تربیت موسی را بر عهده گیرد. او در حالی به دامان مادرش باز می گردد که از زمره پیمبرانش قرار داده اند: «وَأَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ» (سوره القصص/۷).
آنگاه که در ملکوت ردای نبوت بر یوسف علیه السلام تعلق گرفت، از پدر جدایش کردند و برادران یوسف خواستند او را بکشند ولی قایلی آنان را از این فکر پلید منحرف ساخت و او را در چاه انداختند: «قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَهِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ». (سوره یوسف/ ۱۰) عزیز مصر یوسف را به ثمن بخس به غلامی خرید و حال آن که یوسف از همان هنگام جدایی تحت تدبیر ربانی قرار داشت و چون جوانی رشید بار آمد، به او آیین حکومت و علم را دادند: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» (سوره یوسف/ ۲۲). و آنگاه که تقدیر نبوت بر عیسی بن مریم علیهما السلام تعلق گرفت ، مادر به جانب شرقی رفت و از جماعت دوری گزید : « وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا » (سوره مریم/ ۱۶) و چون فرزند به دنیا آمد، او را به آغوش کشید و به نزد قومش آورد. گفتند ای مریم مرتکب منکری شدی: « فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا»(سوره مریم/۲۷). مریم اشاره به کودکش کرد و به قومش فهماند که حجت را از کسی طلب کنید که تربیت او را خود بر عهده گرفته است: «فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا»(سوره مریم/ ۲۹) و آن کودک به اذن الله به زبان آمد و از بندگی خود برابر الله و گرفتن کتاب و انصابش به نبوت خبر داد : « قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا»(سوره مریم/ ۳۰). ۵- پانزده روز بر پیامبر(ص) گذشت اما بر آن حضرت وحیی نازل نشد. مشرکان گفتند که پروردگار محمد او را رها کرده و دشمن داشته است. سوره ضحی نازل شد و به روز روشن و شب آرامش بخش سوگند یاد شد؛ چگونه ممکن است خدا رسولش را رها کند و دشمنی بورزد: «قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا»(سوره مریم/ ۳۰). آنگاه که محمد صلی الله علیه و آله کودک یتیمی بود؛ این خدا بود که به او مأوا و پناه داد: «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَی»(سوره الضحی/ ۶). این پناه الهی از آن رو بود که محمد خاتم الانبیاء(ص) است و باید خود خدا مربی او از همان کودکی باشد .اگر این تربیت ربانی نبود؛ هرگز پیامبر قادر نبود عرب جاهلی را گرد خود جمع کند. تربیت ربانی رحمت خدا است که به واسطه آن قلب و زبان رسول خدا را نرم کرد: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ » (سوره آل عمران/ ۱۵۹).
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]