واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: غفلت ،به معناي عدم توجه به هرچيز موجود و حاضراست. بنا بر اين اگر يك چيز؛ موجود وحاضر نباشد در باره عدم توجه به آن ، واژه غفلت به كار نمي رود.غافل بودن دل از حقيقت نيز معناي ديگري است كه در آموزه هاي ديني براي آن ذكر شده است. در قرآن كريم دقيقا 22 بار واژه غفلت ومشتقات آن به كار رفته است.كه در چهار عنوان كلي غفلت از خدا ؛ غفلت از پيام خدا؛ غفلت از پيمان با خدا وغفلت درجنگ مطرح شده است. ودر نهايت خداوند امر كرده است كه از غافلان مباشيد.
همواره و پيش از ارتكاب گناه يا بروز رفتار ناصحيح ازسوي ديندار . نوعي از غفلت پديد مي آيد وسپس آن فعل ناصحيح اتفاق مي افتد. در حقیقت،غفلت قوه تشخيص و درك انسان را نشانه مي رود وسبب مي شود كه حق ؛ در لباس باطل جلوه كند وباطل به صورت حق ظاهر شود وهر اندازه، شخص در غفلت فرو رود،پرده های بی خبری بر دل، چشم و گوش او حجاب مي افكند و سرانجام به جایی می رسد که چشم دارد و نمی بیند،گوش دارد و نمی شنود . در منطق قرآن كريم نیز غفلت از باطن دين به عنوان علت عدم پايبندي به دين ودر نتيجه عدم انجام اعمال صالح ذكر شده است .
مولانا جلال الدين رومي در مثنوي وضعيت بي خبري را تشبيه مي كند به كسي كه در كنار دريا خفته ودر خواب مي بيند كه تشنه است . فاصله اين تشنه با آب تنها يك بي خبري است
موج بر وي مي زند بي احتراز خفته پويان در بيابان دراز
خفته مي بيند عطش هاي شديد آب ؛ اقرب منه من حبل الوريد(دفتر چهارم بيت 3240)
در جاي ديگري فرد غافل را تشبيه مي كند به پينه دوزي كه به سختي زندگي خود را اداره مي كند در حالي كه زير دكان او دو گنج پنهان است وفاصله اين مرد فقير با گنج فقط يك بي خبري است
پاره دوزي مي كني اندر دوكان زير اين دكان تو مدفون دو كان( دفتر چهارم بيت 2550)
غفلت ونابخردي عوامل جهالت مدرن
غفلت سبب جهالت مدرن مي شود.امروز مشكل جهان ندانستن بسيط نيست بلكه ندانستن در عين آگاهي است كه از آن به جهالت مدرن تعبير مي كنم. يعني نوعي جهل در عصر اطلاعات. منشا پيدايش جهالت مدرن؛ نا باوري است . نا باوري به آموزه هاي عقل وخرد. به تعبير ديگر جدال بين "داشتن "و"شدن "است . آنچه دين از بشر انتظار دارد؛ شدن است . با خبر شدن؛ هوشيار شدن؛ عادل شدن؛ پرهيزگار شدن ؛ دوستدار بشريت شدن؛ صالح شدن وشدن هاي ديگر . اما راهي كه امروز افراط گرايان طي مي كنند به شدن منتهي نمي شود بلكه اين راهها به داشتن قدرت براي پيشگيري از شدن منتهي مي گردد.جدالي كه آنها در پيش گرفته اند نه تنها به صلح نمي انجامد بلكه فاصله تا صلح را افزايش مي دهد.غفلت از گوهر درون انسان ؛ وعدم درك هدف از خلقت كه همان عبوديت است ؛ افراط گرايان را دچار توهم خود خدا پنداري كرده است.خود را مالك جان انسان ها تلقي مي كنند وبراي خود چنين حقي قايلند كه جان هر كس را كه بخواهند بستانند.آيا چنين پنداري جهالت مدرن نيست؟
"غفلت" چون حجاب ضخيمي در برابر حقيقت مانع رويت "حقيقت" است. مولانا جلال الدين رومي نيز در مثنوي مي گويد:
بس عزا بر خود كنيد اي خفتگان
زانكه بد مرگي است اين خواب گران(دفتر ششم بيت 796)
يكي از مظاهر جهالت مدرن، خود مطلق انگاري است. انسان خود مطلق انگار خود را جای خدا می نشاند وقضاوت های قطعی خود را مقدس شمرده و انجام آنها را فریضه می پندارد .انگاره هاي خود مطلق انگاري ، جايي براي نيازواحترام به انديشه ديگران باقي نمي گذارد ودر چنين وضعيتي صلح ؛از دايره انگاره هاي فرد خود مطلق پندار بيرون مي رود. زيرا پيش فرض صلح، پذيرش احترام به انديشه ديگران وخروج از مطلق انگاري است . متاسفانه جاهلیت مدرن به سلاح علم ودانش مجهز شده و سرعت آثار تخریبی اش بیش از دوران جاهلیت بدوی است. در دوران جهالت بدوی، آثار تخریبی جهالت از خود فرد واطرافیان ونیز تا حدودی از منطقه اش فراتر نمی رفت . اما جهالت مدرن امروز فراگیر شده وجهان را در کام خود فرو برده است.
جهالت مدرن در عصر کنونی مهمترین عامل دوری انسان از صلح ومدارا است.تداوم چنین وضعیتی آثار بسیار زیانباری را در پی خواهد داشت. آیا هیچیک از دانشمندان کنونی ؛سی سال پیش می توانستند وضعیت کنونی جهان را که غرق در خود مطلق انگاری است پیش بینی کنند وآثار زیانبار کنونی را پيش بيني نمايند. جهان ،ناباورانه در چنین وضعیتی گرفتار شده است. در سالهای اخیر خشونت های سازمان یافته ، در بسیاری از نقاط جهان رو به گسترش بوده که متاسفانه ، مرتکبین چنین خشونت هایی برای کاستن از رنج های بعدی ،کوشیده اند تا با بهره گیری از آموزه های دینی وآیینی، به مقدس سازی چنین خشونت هایی روی آورند. حق حیات ، حقی است که خداوند به انسان عنایت می کند و جز در مواردی که هم او تعیین کرده است ، نمی توان آن را باز ستاند و متاسفانه افراط گرايان خود را در باز ستادن حق حیات دیگران ، جای خدا می نشانند. چنین پنداری نتیجه جهالت مدرن است و باید کوشید تا از نهادینه شدن واستقرار جاهلیت مدرن جلوگیری کرد.
علاج غفلت زدگي متدينان
مهمترين ويژگي عقل ، شناخت حقايق وتشخيص حق از باطل است. وفقدان آن در روايات اسلامي به فقر تعبير شده است .بروز انديشه هاي افراط گرايانه در بدترين شكل آن كه با تكيه بر تفاسير ناصحيح از دين شكل گرفته است، ضرورت توجه به عقلانيت را بيش از پيش نمايان كرده است. البته افراط گرايي هاي امروز برگ هايي هستند كه بر شاخه هاي تفكر و انديشه هاي ناصحيح و كج فهمي هاي ديني ديروز روئيده است. اين نشان مي دهد كه افكار غلط انديشمندان ديني تا چه ميزان مي تواند به افعال ناصحيح پيروانشان منجر شود. تلقي هاي دروني هستند ، افعال واعمال بيروني را پديد مي آورند . اگر بحث هاي علمي در محيط هاي علمي دچار كج فهمي شوند آثار زيان باري را به دنبال خواهند داشت.
امروز كه منازعات فرقهاي - مذهبي به خشنترين و خطرناكترين منازعات عصر حاضر تبديل شده است؛ جاي خرد ورزي در اين ميان به شدت خالي شده است ونياز به بازگشت به عقلانيت وخردگرايي در ميان انديشمندان ورهبران ديني به ضرورتي انكار ناپذير تبديل شده است.
انسان متدين با تكيه به باور ديني، احساس آرامش و امنيت ميكند. اگر چنين امنيت مقدسي در سايه خرد وعقل پديد نيامده باشد ويا حتي در پناه خرد و عقل ؛ نباليده باشد ممكن است انسان را به موجودي تبديل كند كه از افراط گرايي خويش از آن جهت كه حس رضايت از عمل به وظيفه ديني را به او مي بخشد؛ لذت ببرد. اكنون شرايط تروريسم جهاني به گونه اي شده است كه انگيزه خشونت ها به سمت مشروعيت بخشي سوق داده شده اند تا تشخيص بزه بودن وجنايت آميز بودن آن را مشكل سازند.متاسفانه امروزه با تكيه به رضايت خاطرتصنعي كه از عمل به فرامين ديني حاصل مي شود؛ خشونت ها را مقدس جلوه مي دهند .و تنها عقل وخرد است كه مي تواند از مشروع جلوه دادن انگيزه هاي نامشروع جلوگيري كند و از جلوه دادن انگيزه هاي بزهكارانه به شكل انگيزه هاي مقدس جلوگيري كند.
پيامبر گرامي اسلام (ص) فرموده است:
اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛ همه خوبىها با عقل شناخته مىشوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
براي هوشيار كردن غافلان هيچگاه به دليل نياز نيست بلكه به علت نياز است وعلت نيز بسته به ميزان غفلت بايد در نظر گرفته شود . گاه يك خبر ساده غافل را از غفلت خارج مي كند وگاه نياز به ضربه اي سنگين تر ويا اقدامي جدي تر است تا غافل؛ هوشيار شود.آگاهي وهوشياري دادن مانند دارو است ونه غذا . غذا براي همگان لازم است واما دارو فقط براي بيماران تجويز مي شود وغفلت زدگي نوعي بيماري است كه بايد داروي آن را يافت و علاج كرد.
غزالي دركيمياي سعادت معتقد است كه غفلت؛ علتي (بيماري) است كه علاج آن به دست بيمار نيست ؛ چه غافل را از غفلت خويش خبر نبود؛علاج آن چون جويد؟پس علاج آن به دست علماست از همین رو وظیفه انديشمندان ؛رهبران وکسانی که سخنانشان در دیگران نافذ است این است که به زدودن جهالت از پندار وکردار جوامع بیاندیشند وراههای عملی برای برون رفت از چنین وضعیتی را تبیین کنند
۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]