واضح آرشیو وب فارسی:مهر: قائمی نیا در نشست «وحی و سکولاریسم»:
تبیین نواندیشان از وحی به بن بست رسیده است
شناسهٔ خبر: 3818594 - سهشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۲
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
.jwplayer{ display: inline-block; } نشست علمی وحی و سکولاریسم با حضور حجت الاسلام خسروپناه، حجت الاسلام قائمی نیا و حجت الاسلام ساجدی روز گذشته در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش خبرنگار مهر، نشست علمی وحی و سکولاریسم با حضور حجت الاسلام خسروپناه، حجت الاسلام قائمی نیا و حجت الاسلام ساجدی روز گذشته در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد. علیرضا قائمی نیا در ابتدای سخنان خود گفت: وحی یک دال مرکزی است. یک نشانه ای است که همه نشانه ها را تحت تاثیر قرار می دهد و تمام کلمات قرآن با آن به نحوی ارتباط پیدا می کنند. وی ادامه داد: در ادیان دیگر مفهوم وحی را با این صراحت و جزئیاتی که آیات قرآن و روایات به آن اشاره دارد، نداریم. اسلام تنها داعیه دار این مفهوم است. در ادیان دیگر چنین دلالت هایی را نمی بینیم. قائمی نیا افزود: متفکران دیدگاه های مختلفی در مورد وحی مطرح کرده اند. اتفاقی که در دوره مدرن با ظهور مفاهیم سکولار رخ داده این است که تلاش می شود همه چیز سکولاریستی تعبیر شود. وحی در عالم قدیم مضمون خود را حفظ می کرد اما در تحلیل های جدید سعی می شود در قالب مفاهیم سکولار تفسیر شود. عباراتی مانند نبوغ، خلاقیت، شعر و... از این جمله است. وی گفت: تمام بحث تجربه دینی به این باز می گردد که آیا می توانیم وحی را با مفاهیم این دنیایی تفسیر کنیم و یا مجبوریم تسلیم شویم و بگوییم وحی آن دنیایی است؟ این تمام نزاعی است که هر روز شاهد ان هستیم که آیا می توان وحی را توسط مفاهیم این جهانی و سکولار تفسیر کرد؟ این در حالی است که در عالم قدیم، وحی تجلی خدا در کلام بشر تفسیر می شد. قائمی نیا افزود: اول باید ببینیم دین چه ادعایی دارد. وقتی پیامبر می گوید بر من وحی نازل می شود می توانیم بپذیریم یا نپذیریم. اما روشنفکران وجه ثالثی را بر می گزینند و می گویند پیامبر خواب می دیده است! وی ادامه داد: با فلسفه هایی که قائل به تاریخیت هستند نمی توان وحی را تفسیر کرد چون به یک پارادوکس می رسند. هگل تلاش می کرد بر این تاریخیت غلبه کند که بتواند بر محدودیت های تاریخی فائق آید. فلاسفه دیگر حرف هگل را رد کردند و گفتند نمی توان به حقیقت مطلق رسید. قائمی نیا افزود: کانت حرفی در مورد تجارب عرفانی و وحیانی مطرح نکرد چون به نظر کانت نمی توان در این مورد حرف زد و این فلسفه ها ناتوان اند. محدوده فعالیت این فلسفه ها به گونه ای است که تجربه های بشری را شامل می شود. در حالی که وحی تجربه معمول بشری نیست و به افراد خاصی داده شده است. لذا عده ای می خواهند وحی را به گونه ای تحلیل کنند که در نهایت به غیاب خدا منتهی شود. وی با طرح این سوال که آیا رویا به عنوان یک استعاره در فهم پدیده وحی درست است، گفت: بعضی خواب ها اضغاث احلام است، بعضی تعبیر می شود و بعضی عین واقعیت است. وی گفت: زبان خواب ها زبان نمادین است و نتیجه این می شود که اگر این استعاره را درباره دین به کار ببرید زبان دین هم زیان استعاره می شود. این نوع استعاره به شدت اصرار می کند آنچه در ظاهرا می بینیم به چیزی برگرداند. قائمی نیا گفت: ما همیشه خواب را بر اساس واقع تفسیر می کنیم. خواب قوت و قدرت خود را از عالم واقع می گیرد اما خواب های پیامبر برعکس بود و عالم واقع متاثر از خواب های پیامبر بود. آنجا خواب از واقعیت پیشی می گیرد. وی ادامه داد: استعاره هایی که از کلام پیامبر می شود به هیچ وجه قوت ندارد و از جهت های مختلف قابل نقد است و نقدهای درونی و بیرونی بر آن مترتب است. وی افزود: وحی تا حدی به لحاظ فلسفی تحلیل پذیر است و این تحلیل فلسفی باید تا جایی صورت بگیرد که مضمون خود را از دست ندهد. وحی کاملا زیر تیغ تحلیل های فلسفی این جهانی نمی رود و اساساً هویت آن جهانی دارد. قائمی نیا گفت: تبیین نواندیشان از وحی به بن بست رسیده است. مفهوم وحی به این معنا با خدایی که انسان دارد سازگار نیست. نگاه تاریخی به وحی مستلزم این جهانی کردن خداست و این پارادوکسی است که نواندیشان با آن مواجه می شوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]